شیخ فضل الله نورى، مخبرالدوله، ارفع الدوله
.
ارفع الدوله(میرزا رضا خان)
پرنس ارفع الدوله میرزا رضاخان دانش پسر حسن صراف تبریزى. پدرش شغل صرافى مختصرى داشت و خودش هم مىگویند در اول شاگرد صراف بوده و بعدها مدتى بعنوان تحصیل په تهران آمده بعد به تفلیس رفت. در آن موقع که میرزا محمودخان علاالملک قونسول ژنرال تفلیس بود او هم در قونسولخانه مشغول خدمتى شد و در سال ۱۳۰۵ جزو سفارت پطرزبورگ شد
در سفر دوم ناصرالدین شاه(۱۲۹۵) به فرنگستان او هم جزو ملتزمین رکاب بود و بعد از این سفر قونسول ژنرال تفلیس گردید. بعداز مدت زیادى که در تفلیس بود در حدود سال ۱۳۱۳ از طرف دولت ایران سفیر پطرزبورگ شد و بعداز دو سال ماموریت نمایندگى دولت ایران در ممالک اسکاندیناوى هم علاوه بر شغل او گشت
در سال ۱۳۱۶ از طرف دولت ایران نماینده مجلس صلح لاهه گردید و گویا بعداز این سفر به لقب پرنسى از طرف دولت ایران ملقب شد. در سال ۱۳۱۷ که مسئله استقراض دولت ایران از روس پیش آمد ارفع الدوله هم از این مسئله خیلى صاحب ثروت گردید و مىگویند امیدوارى امین السلطان در دربار روس بیشتر به واسطه ارفع الدوله بود
یکى از موثقین مىگوید که در موقع سفارت اسلامبول که ارفع الدوله داشت روزى در هنگام تماشا دادن موزه خود قلمى را که به طلا گرفته بود نشان داد و گفت این همان قلمى است که قرض ایران را امضا کرده است
در سال ۱۳۱۹ از سفارت پطرزبورگ معزول و سفیر اسلامبول شد. در موقع سفارت اسلامبول هم خیلى ترقى کرد و ثروت کاملى جمع نمود و بسیار طرف توجه سلطان عبدالحمید سلطان مخلوع عثمانى گردیده بود. الى سال ۱۳۲۷ این ماموریت او طول کشید و در همان سال معزول شد و به موناکو رفت و در آنجا خانه قشنگى ساخت و با کمال راحتى زندگى مىنمود تا در ۱۸ شعبان ۱۳۳۱ به تهران آمد و پس از دوماه وزیر عدلیه شد
این ماموریت بیش از یک سال طول نکشید که به اروپا مراجعت کرد (عنوان مرخصى سه ماهه بردن نشان قدس براى شاهزاده موناکو بود) در این سفر در ایران مبلغ پنجاه و شش هزار تومان بهر نحوى بود به عنوان تتمه طلب از دولت ایران دریافت کرد. وى پدر سرلشگر حسن ارفع, رئیس ستاد ارتش ایران بعد از شهریور ۱۳۲۰ خورشیدى مىباشد
.
مخبرالدوله (حسینقلىخان)
پسر علیقلى خان مخبرالدوله پسر رضاقلى خان متخلص به هدایت. سن او متجاوز از هفتاد سال بود. اغلب ایام در اداره تلگرافخان مستخدم بود. در زمان مخبرالدوله پدرش نیز او کفالت امر تلگرافخانه را میکرد. در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه(۱۳۲۳) که محمد ولى خان سپهدار اعظم تلگرافخانه را از دولت اجاره کرد مخبرالدوله از تلگرافخانه منفصل گردید. مخبرالدوله اخلاقا برخلاف تمام فامیل خود بود
برادرهاى مخبرالدوله مخصوصا مرحوم مرتضى قلى خان صنیع الدوله که اول شخص عالم و متجدد ایران و از جهتى نیز مىشود گفت موسس آزادى ایران بود و نیز مهدیقلى خان مخبرالسلطنه و حتى پسرهاى خود مخبرالدوله بکلى برخلاف مسلک پدر آزادیخواه و طرفدار وضع جدید بودند و لیکن مخبرالدوله طرفدار سلطنت مستبده و اوضاع دربارى قدیم و بهمین جهت بود که در سال ۱۳۲۶ که محمد على میرزا مجلس را منفصل کرد مخبرالدوله را وزیر پست و تلگراف کرد
بالاخره مخبرالدوله با اینکه بزرگترین شخص در فامیل خود بود ولى بعلت اخلاق فوق الذکر در فامیل خود و در نزد سایر احرار درجه عالى حائز نبود
.
.
.
شیخ فضل الله نورى
از شاگردهاى نمره اول حاجى میرزاحسن شیرازى معروف بود. در پایتخت مرجع امورات شرعى بود. سن او بین شصت و هفتاد بود. در اوایل طلوع مشروعیت با آقا سید عبدالله بهبهانى و سایر احرار همراه بود. بعدها با تحریکات محمد على میرزا شاه مخلوع و ضدیت شخصى با آقا عبدالله رسما علم مخالفت بلند کرد و ظاهرا و باطنا صدمه زیادى به افکار عامه زد. در موقعى که محمد على میرزا مجلس شوراى ملى را به توپ بست و احرار هر یک به طرفى متوارى و فرارى گردیدند شیخ فضل الله تقریبا شخص اول ایران و دربار شاه مخلوع بود و برخلاف احکام علماى نجف اقدامات در شکست مشروطه و تقویت استبداد مىکرد. تا پس از فتح تهران در سال ۱۳۲۷ به موجب حکم هیئت مدیره در میدان توپخانه واقعه در تهران در روز شنبه نهم محرم ۱۳۲۷ به دار آویخته شد
مخالفتها و توطئه هاى شیخ فضل الله علیه مردم و مشروطیت باعث شد که وى به یکى از منفورترین چهره ها در آن زمان بدل گردد. ناظم الاسلام مىنویسد¨ وقتى به پاى دار مىرفت رو به عده اى از تجار کرد و گفت: ما رفتیم, خداحافظ! ولى جواب شنید بدرک اسفل¨. مهدى شریف کاشانى منظره اعدام شیخ را چنین توصیف مىکند: تمام میدان توپخانه مملو از جمعیت و ازدحام بود. با هلهله و کف زنان و شادى کنان تماشاى مکافات او را میکردند. .یکى از طرفدارانش مىنویسد: مردم ریختند توى حیاط. محشرى برپا شد… هرکه هرچه در دست داشت میزد, آنهایى هم که دستشان به نعش نمیرسید تف مىانداختند
Comments
شیخ فضل الله نورى، مخبرالدوله، ارفع الدوله — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>