دوستی رمانتیک «اصلاح»طلبان و «مشروطه»خواهان از چه روست (۱)؟ – جواد قاسم آبادی
برای بررسی و فهم بهتر این «پدیده» نوظهور در فضای سیاسی ایران، شاید بهتر باشد نخست به ریشه های اجتماعی و اقتصادی چنین نزدیکی بپردازیم.
آنچه مسلم است حاکمیت مستضعفان که در آستانه انقلاب مظلوم بهمنماه، ماه تابان نیز تصویر رهبر محبوبش را بر رخ کشیده بود و قرار بود آزادی و جمهوری و عدالت اجتماعی و اقتصاد و سیاست مستقل ملی برای ساکنان ایران به ارمغان آورد و شیر و آهو از یک جوی بنوشند و حتی کمونیست ها هم در آن آزاد باشند، نه تنها به هیچیک از وعده های خوشگل خوشگل خود عمل نکرد بلکه می رود تا با ایجاد نفاق و نفرت و در طول کمتر از نیم قرن، شیرازه یک جامعه همزیست اند هزار ساله را برهم زند!
انشقاق اجتماعی امروز ایران عملا دو فرهنگ رو بگذشته اقلیتی ناچیز و اکثریتی عظیم رو به آینده را در مقابل هم قرار داده است. فرهنگ و سنت اند هزاران ساله ساکنان ایران در مدارا و تعامل و صلح جویی و مهمان نوازی و همسایه دوستی از یک سو و بدعت حاکمیت ولی فقیه بر سفیه که با اصول هیچ یک از فرق سنی و شیعه سر سازگاری ندارد و این قلم همواره این بدعت منحوس را «ناجمهوری نااسلامی» نامیده است و می نامد!
بدعتی که در آن نه جمهوریت محقق شده است و نه برای اصول اسلام پشیزی ارزش و وقعی قایل است!
بدعتی که برای حفظ وجود حاکمیت ننگین خود، دروغ را نه فقط جایز بلکه واجب می شمارد!
بدعتی که برای حفظ وجود عاری از رحم و شرم خود و توجیه دزدیهای آقازاده های فاسد رانت خوارش، «ربا» را که در شرع اسلام «حرام اندر حرام» است، همچون شیر مادر حلال می شمارد!
بدعتی که در کشتن مخالفان خود حتی لایحه ارتجاعی قصاص حمورابی خود را رعایت نمی کند و هر صدای مخالفی را در میدان با گلوله و در زندان با سموم گوناگون و طناب دار خاموش می کند!
بدعتی که جامعه را به خودی و ناخودی و زن و مرد و مسلمان و نامسلمان تجزیه کرده است و به انواع « آپاراتید » جنسی و عقیدتی وجهه قانونی داده است!
بدعتی که تنها در کمتر از نیم قرن توانسته است با ترور و جنگ سرکوب، نفرت از بازگشت به خرافات و هر نوع تاج و تسبیح و ریش و عبا و عمامه را اجتماعی کند!
بدعتی که موتور انشقاق نسلی و نفرت اجتماعی در جامعه ۱۰۰ میلیونی ایران شده است!
بدعتی که اگر در آغاز ۸ نفر از ده نفر ساکنان ۳۳ میلیونی ایران با چشم غیرمسلح نقش «امام راحل» را در ماه می دیدند، امروز با سپری شدن کمتر از نیم قرن از آن توهمات، حداکثر دو نفر از ده ساکن ایران، بزور و با تلسکوپ هم عکس «رهبر حاضر» را در ماه نمیبینند!
بدعتی که با نظامی کردن اقتصاد رانتی ایران، ریشه های امکان ایجاد یک اقتصاد مستقل ملی در یکی از ثروتمندترین کشورهای جهان را خشک کرد!
بدعتی که به آمار خودش «دهک»های ۵ و ۶ و ۷ اجتماعی را نابود کرده است!
بدعتی که با چنین اقتصاد رانتی فاسدی، اقلیتی ناچیز از«طبقات» میانی جامعه ایران را در اردوی خودی های فاسد حاکم بلعیده است و اکثریت این طبقات میانی را به اردوی کار و در جستجوی کار تبعید کرده است!
از نظر نویسنده نزدیکی«تاج»زادهها و «شاه»زادهها در ناامیدی از ادامه وضع موجود و امید به همدستی برای حفظ نظام سرمایهداری از یک سو و از سوی دیگر وحشت از غلیان خشم تودهها و بروز انقلابی دیگر در ایران است!
انقلابی دیگر که با تجربه زنده انقلاب مظلوم بهمنماه یکبار دیگر بوسیله بخش دیگری از بورژوازی غالب منفور و بورژوازی مغلوب مغموم، مصادره نخواهد شد!
انقلابی که در آن همچون تجربه زنده انقلاب مظلوم بهمن ماه، اکثریت عظیم تولیدکنندگان با درهم شکستن«ببرکاغذی» نیروهای سرکوب حاکمیت، با یک تسونامی مردمی تنها در تهران، تمامی قدرت در پایین؛ کنترل تولید و توزیع و خدمات؛ را در اختیار خواهند گرفت ولی اینبار به تشکیل «شورای ضد انقلاب» در بالا تن نخواهند داد و با تشکیل شورای مرکزی انقلاب، تشکیل دولت موقت «متخصص و مستخدم» مردم و تدوین و تصویب قانون اساسی جمهوری دموکرات و لاییک ایران اقدام خواهند کرد!
از این رو نویسنده بر این باور است که «تاج»زادگان و«شاه»زادگان که خود را «برگزیدگان» جامعه ایران و دارای« ژن برتر » می دانند برای حفظ حقوق ویژه خود ناچار به پاسداری از تداوم تقدس سرمایه در آینده ایران هستند. این «برگزیدگان» با غریضه طبقاتی و اندیشه ماکیاولیستی خود بخوبی فهمیده اند که بمثابه اقلیتی از جامعه ۱۰۰ میلیونی ایران، برای بقا و در مواجهه با اکثریت عظیم تولیدکنندگان ناامید و خشمگین از وضع موجود،«ناچار» به اتحاد هستند!
به باور نویسنده واقعیات خشن هرچه قطبی تر شدن جامعه ایران این، دو طیف ظاهراً ناهمگون مشترک المنافع را درکنار یکدیگر و جهت تقابل با اراده اکثریت عظیم تولیدکنندگان ایران در همدستی قرار داده است. اکثریتی عظیم از تولیدکنندگان که برای درانداختن جامعه ای آزاد و برابر و مرفه زودتر و یا دیرتر « دست بحرکات بی سابقه» خواهند زد!
هشیار باشیم که پرچم گفتگو و دموکراسی که هردو طرف؛ جهت نزدیکی سازمان یافته تر با یکدیگر در دست گرفته اند؛ چیزی بجز حسرت از دست دادن حقوق ویژه هر دو طرف در عصر حاضر و سودای ابقای حقوق ویژه برای خود و فرزندانشان در آینده ایران نیست!
(۱)
گفتگوی چالشی با مهدی نصیری درباره اتحاد شاهزاده و تاجزاده – YouTube
آموزگار تبعیدی
سه شنبه ۲۵ اردیبهشتماه ۱۴۰۳
ghassemabadi@yahoo.fr
آقای معلم تبعیدی به فرانسه!
تمام هم وغم شماهمانطور که در نوشته شماپیداست اسلام است واسلام و اینهمه کثافت ونکبت جاری شده از حکومت رااجرا نشدن احکام شرعی اسلام بمانند نزول خواری وقصاص و… جلوه میدهید تاجرم این حاکمیت را تا میتوانید رقیق بنمائید واز سوی دیگرتا میتوانید اسلام عزیزتان را مبرااز این کثافت ونکبت وجنایت وغارت وجهل وخرافاتی بنمائید که از این حاکمیت اشغالگر وبطور زنجیره ای از تمامی حاکمیت های اسلامی تا حاکمیت سر کرده آن جاری شده است.
به شما توصیه میکنم اگر از سر نا آگاهی نسبت به جنایت وغارت وجهل وخرافات جاری شده از حاکمیت های اسلامی از زمان سرکرده آن تا امروزاین فرمایشات را میکنید که بعید میدانم حال که به یمن تبعید!در فرانسه وقت مطالعه دارید کمی سر در منابع تاریخی حتی مورد قبول شیعه وسنی ببرید تا فهم کنید از حکومت اسلام ناب محمدی در طول تاریخ هزارو چهارصد ساله اش چیزی بجز جنایت وغارت وجهل وخرافت جاری نشده ونمی توانسته بشود.
اگرهم برای عوام فریبی اسلام عزیزرا تبلیغ میکنید بدانید بیشماران نسل های امروزی بدلیل آگاهی از اصول اساسی اسلام عزیزبمانند حلال بودن تجاوز به زنان ودختران کافر !و مشرک!و حلال بودن تمتع جنسی سرپرست دختر نوزاد از وی که در رساله حضرت امام گوربگوری وسایر مراجع شیعه نیزآمده است و همچنین آگاهی ازجنایت منشی وغارتگری حاکمیت ها در طول تاریخ ننگین اسلام وتشکلات امروزی اسلام عزیز تره هم برای اسلام خرد نمیکنند.
1 – “دولت مستخدم” مورد نظر نویسنده، همان دروغ خمینی است که بعدا معلوم شد دولت اسلامی پولدارها و شیادین است. هیچ دولتی نمیتواند مستخدم مردم باشد. دلیل این قضیه این است که اگر دولت قرار است دولت باشد، باید آتوریته داشته باشد. اگر مردم را فریب بدهید و مردم به یک عده آتوریته بدهند، آتوریته دارها (مارکسیست و غیر مارکسیست) سعی خواهند کرد با انواع و اقسام شامورتی بازی و باند بازی دور از محل کار و زندگی اما برای حاکمیت بر آنها، آتوریته خود را حفظ کنند. استالین شما و رهبران حزبی شما همان آتوریته چی ها هستند که دولت بعدی را می سازند.
2 – در اول مقاله نوشته که ما ایرانی ها فرهنگ فلان بهمان خوب داریم. این دیگه چه خزعبلاتی ست. فرهنگ جامعه ایران همیشه فرهنگ طبقه حاکم بوده است، همیشه پر از خرافات و اطاعت از شاه، ارباب،آیت الله، رئیس، مالک، استاد، مرد، پدر، برادر، بزرگتر ها و سایر آتوریته ها بوده. خیر، ما فرهنگ ایرانی نمیخواهیم، ما فرهنگ آزادی زن و آزادی از بردگی مزدی و آزادی از امپریالیسم و هیراشی میخواهیم. فرهنگ را درست میکنیم نه اینکه وا بدیم به هر چه سنت احمقانه پیشینیان بوده.
3 – اعمال جمهوری اسلامی همان اعمالی ست که خودتان برای حفظ دولتتان تحت شرایط تحریم، کودتا و جنگ و خطر از پائین انجام خواهید داد. برای اینکه مثل جمهوری اسلامی نباشید باید دولت سازی را نفی کنید و جامعه را بر اساس کلکتیوها یا شوراهای محل کار و زندگی بنا کنید. اشکال قدرت توده ای در ارتباط با تجربیات گذشته و در ارتباط با فرهنگ موجود و در طول مبارزه طبقاتی مشخص خواهد شد اما اصل آن اینکه آتوریته ای بر تشکلات محل کار و زندگی نباید وجود داشته باشد، نقض نباید شود. مارکسیستها بحث انگلس در ارتباط با آتوریته را بیاندازند دور، بی نهایت غلط و کودکانه است.
آنارشیست