Comments

آیا مشارکت کمونیست ها در مبارزات دموکراتیک بمعنی همکاری با بورژوازی ست؟ / هادی میتروی — 2 دیدگاه

  1. پاسخی که نیامد.
    در این مقاله این تصور وجود دارد که نبودن بورژوازی یعنی دموکراسی، اما وجود بورژوازی با دموکراسی و دیکتاتوری همراه است. برای مارکس، وقتی بورژوازی وجود دارد، کلمه دیکتاتوری هم وجود دارد و پرولتاریا بر بورژوازی حکومت میکند. کلمه دموکراسی در مقاله میتواند با دیکتاتوری تعویض شود بدون اینکه معنی مقاله تغییر کند. یعنی در انتهای مقاله میتوانیم بگوئیم “گسترش دیکتاتوری”. این جیزی ست که مارکسیستها در آن گیر هستند. راه حل دور انداختن کلمه دموکراسی و دیکتاتوری در ادبیات انقلابی ست. وقتی مارکسیستها میگویند دموکراسی نمی فهمیم در مورد چه چیزی صحبت میکنند، در مورد دیکتاتوری پرولتاریا یا دموکراسی بورژوازی!
    آیا نویسنده از کلمه دموکراسی استفاده کرده است تا خرده بورژواها و بورژواهای دموکرات و سکولار را راضی کند؟ احتمالا. خب، باید بگویم، بورژواها از نویسنده میخواهند که در محل کار اطاعت کند و در خارج از آن بجای الغای سرمایه داری در انتخابات شرکت کند و مشکل را با جیب خالی در انتخابات حل کند. چرا باید از بورژواها کم هوشتر باشیم!
    آنارشیست

  2. “آری کمونیست ها خود را از توده ها جدا نمی دانند و وظیفه دارند همیشه و در همه جا با حضور فعال خود در تشکل‌های مستقل از اقتصاد و سیاست و فرهنگ بورژوایی در جهت تعمیق و گسترش دموکراسی کوشش نمایند!”
    .
    شما دموکراسی را تعریف کنید تا بتوان فهمید که چه میگوئید ولی بنظر می آید که خودتان نمیدانید چه میگوئید و به درک شما از کمونیست بودن هم میتوان شک کرد. دموکراسی اگر خارج از روابط استثمارگرانه، استعمارگرانه و مردسالارانه تعریف شود، نه تنها کمونیستی است، بلکه کلمه دمکراسی برای آن کاربرد ندارد. اگر اینطور باشد، “حضور فعال” در تشکلهای مسقل از بورژواها هم بی معنی است و عبارت درست این است که بگوئیم کمونیستها “در همه جا” فقط از طریق تشکل یابی ضد ارتجاع (سرمایه داری، مردسالای و غیره) میتوانند پیروز شوند.
    .
    تشکل بکنار، اگر شورشی وجود داشته باشد که ایده مشخصی علیه سرمایه داری و استعمار و مردسالاری نداشته باشد، مثل شورش “زن زندگی ازادی”، نمیتوان با آن همراهی کرد چون کماکان دارای ذهنیتی فراتر از افق ذهنی ارتجاعی (استثماری، استعماری و غیره) بورژوازی ندارد و کمونیستها فقط به آلت دست آن شورش تبدیل می شوند. نمونه های دیگر ضد انقلاب 57 و یا شورشهای ضد حاکمیت احزاب کمونیست (مارکسیست) در بلوک شرق اروپای سابق است.
    .
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>