خانه ام را به من بدهيد
*طنز آميز آنکه اسرائيل و آمريکا خود با سياست سرکوب ملت فلسطين و بعد با سرکوب عرفات و تلاش برای قتل سياسی او در رام الله و تبديل “خانه”او به يک ويرانه خون آلود و تبديل حکومت او به پديده ای شقه شقه،فاسد،رشوه خوارو مزدبگير، سهم مهمی در ارتقاء عرفات به اين مقام ايفا کردند.
در نوامبر 1973 وقتی ياسر عرفات برای اولين بار به سازمان ملل رفت، طرفداران اسرائيل تظاهراتی در مقابل مقر سازمان ملل برپا کرده بودند و روی پلاکاردهايی نوشته بودند «عرفات به خانه ات برو»
ياسر عرفات در پاسخ اين نوشته جمله ای گفت که پژواک گسترده ای در جهان يافت و مدت ها بازگو می شد. او گفت:
«من هم برای همين به اين جا آمده ام. می خواهم به خانه ام بروم. اما خانه ام را از من گرفته اند. ماخانه خود را می خواهيم که به آن برگرديم.» [نقل به معنا]
عکسی که می بينيد تصويری از رام الله است، مقر عرفات که سه سال بود او در آن در محاصره و توقيف نظامی اسرائيل به سر ميبرد. همان روز انتقال عرفات به بيمارستانی در پاريس، توسط رويتر عکسی مخابره شد که يک پليس فلسطينی را نشان ميدهد که در مقابل مقر عرفات کشيک می دهد.عکس گوياست. خانه فلسطينی ها به ويرانه ای تبديل شده و نيروی محافظ آن تا حد رقت باری ضعيف است، اما فلسطينی ها مصمم اند از اين خانه ويران شده محافظت کنند.
در چند روزی که عرفات در بيمارستان بستری بود تا هنگامی که خبر مرگ او اعلام شد، انعکاس و واکنش به خبر به نحو بی سابقه و اعجاب آوری وسيع بود.در حاليکه ياسر عرفات بيماربود و از سال ها پيش همه انتظار مرگ او را داشتند. به تقريب می توان ادعا کرد مرگ طبيعی هيچ سياستمدار ديگری در نيم قرن اخير اين چنين توجه و تمرکزجهانی را به خود جلب نکرده بود. به ويژه محافل اصلی قدرت جهانی يعنی مقامات آمريکا، اتحاديه اروپا، اسرائيل و البته در جهان عرب در آن روزها به شدت دچار تب و تاب بودند. واين در حالی بود که از زمان توقيف نظامی عرفات در رام الله، هم رئیس جمهور آمریکا و هم نخست وزیر اسرائیل گفتند و هم رسانه های متعدد رسمی جهان -از جمله اکونوميست در روی جلد خود و نقش بسته بر چهره عرفات- نوشتند: عرفات irrelevent است!
اتفاقا درست در واکنش به اين برخورد،ملت فلسطين عرفات را به مقام نماينده و سمبول دولت مستقل فلسطين ارتقاء داد و همان چيزی که اسرائيل و آمريکا از آن می ترسيدند اتفاق افتاد: بعد از او مشروعيت جانشينان اش نزد مردم فلسطين به اين بستگی دارد که آيا آن ها به خواست مردم فلسطين برای به دست گرفتن حق تعيين سرنوشت وايجاد دولت مستقل فلسطين وفادار می مانند؟
به عبارت ديگر اين توجه و تمرکز گسترده به آن علت است که نام عرفات با خواست دولت مستقل فلسطين و در نتيجه تلاش مردم فلسطين برای به دست آوردن حق حاکميت خود عجين شده است و فلسطين همانطور که يک بار ادوارد سعيد نوشت به باری بر وجدان انسان عصر ما تبديل شده است . به بيان ديگر اين واکنش کمتراز هرچيز به خود شخص عرفات يا مشخصات حکومت او بستگی دارد، بلکه نشان از مقامی دارد که ملت فلسطين با مقاومت شگفت انگيز خود در برابر سياست امحاء يک ملت و اشغال خاک او در افکار عمومی جهانيان کسب کرده است. به طوريکه امروز در آمريکا و اروپا تقريبا هيچ محفل و منبع و حتی فرد مترقی را نمی توان پيدا کرد که در واکنش به خواست مردم فلسطين به دفاع از آن ها برنخيزد واز سياست اسرائيل و اشغال گری ابراز تنفر نکند.
اين حقيقت يک خبر شگفت انگيز برای همه انسان هايی هم دارد که زير سرکوب ديکتاتوری ها و زور ستم داخلی يا خارج قرار دارند، چرا که نشان داده است يک ملت هر قدر ضعيف و بی سلاح و تنها باشد و دشمن هر قدر قوی و سبع و با پشتوانه، اما مقاومت پی گير در برابر ستم سرانجام می تواند نقشه دشمن برای نابودی او را خنثی کند و برايش جايی متناسب با تلاش هايش فراهم کند. و آينده فلسطين هم بيش از همه به خود مردم فلسطين بستگی دارد و اين که آيا آن ها می توانند خود را از اين تاکتيک ضربه و ضربه متقابل و انتقام و باز هم انتقام خلاص کنند يا نه.
اما تا آن جا که به شخص عرفات مربوط است اين است که امروزدر چشم مردم فلسطين او به سمبول فلسطين مستقل و بنيانگذار دولتی که هنوز هم از به وجود آمدنش جلوگيری می شود و رهبر تلاش مردم فلسطين برای رسيدن به آن تبديل شده است و اين مقام عليرغم همه ضعف ها و انحرافات و ساخت و پاخت هابا دشمن در سياست شخصی عرفات و فساد دولت او، توسط مردمی که از اين انحرافات آگاه و از آن بيزار بودند، به او داده شده است و طنز آميز آنکه اسرائيل و آمريکا خود با سياست سرکوب ملت فلسطين و بعد با سرکوب عرفات و تلاش برای قتل سياسی او در رام الله و تبديل “خانه”او به يک ويرانه خون آلود و تبديل حکومت او به پديده ای شقه شقه،فاسد،رشوه خوارو مزدبگير، سهم مهمی در ارتقاء عرفات به اين مقام ايفا کردند.
و اکنون ديگر برای پس گرفتن اين مقام از او خيلی دير شده است.
س.آ
از آرشیو
روشنگری مثل همیشه بعلت مواضع بورژوا لیبرالی پرو غربی اش دوباره قاطی کرده و نوشته:
“اين حقيقت يک خبر شگفت انگيز برای همه انسان هايی هم دارد که زير سرکوب ديکتاتوری ها و زور ستم داخلی يا خارج قرار دارند ..”
فعلا که فلسطینی ها زیر سرکوب دیکتاتوری ها نیستند، زیر سرکوب دموکراسی ها هستند.
شک دارم که اگر دوباره هم به دنیا بیائید بتوانید این قضایا را بفهمید، چون فرصت داشتید.
باید شماها را باید وادار به کار مولد کردن کرد تا ببینید دموکراسی و دیکتاتوری چه بلاهایی ست.
آنارشیست