یک قدم تا فروپاشی اقتصادی
محمد حسین یحیایی
یکی از ویژه گی های استبداد و رژیم های تمامیت خواه ایجاد دروغ، پراکندن آن در جامعه بزرگنمایی خود و تحقیر دیگران به دفعات و تکرار آن در هر فرصتی است که از یک سو با روان و احساسات مردم بازی کنند و از سوی دیگر خود را پر رمز و راز نشان دهند که گویا مفسران و تحلیلگران اقتصادی و سیاسی قادر به درک عملکرد آن نیستند و آینده آنها را نمی توانند پیش بینی کنند در حالیکه گاهی ارقام منتشر شده از سوی اینگونه رژیم که زیاد هم قابل اعتماد نیستند، دست آنها را باز و واقعیت های موجود را برملا می کنند. رژیم جمهوری اسلامی از جمله رژیم هایی است که مقامات آن با گنده گویی جاه طلبانه و راز آلود و کتمان واقعیت حاکم بر جامعه خود را تافته جدا بافته نشان می دهند و به دروغپردازی های خود هر روز ابعاد تازه و وسیعنری ای می بخشند. تا به فریب مردم ساده لوح و زود باور ادامه دهند. رژیم ولایت بیشترین دروغ ها را در حوزه اقتصاد بکار می برد زیرا مردم در زندگی روزانه خود با آن دست به گریبان اند و واقعیت های ان را توده های مردم بویژه تهیدستان با پوست و گوشت خود احساس می کنند و در مقابل گرسنگی فرزندان خود شرمگین می شوند.
ابراهیم رئیسی رئیس جمهور ولایت برای فریب مردم که با بحران عمیق اقتصادی روبرو هستند، سخن از رشد اقتصادی، مهار تورم و سامان دهی اقتصاد به میان می آورد، سخنگوی دولت که شباهت های زیادی به دلقک های درباری دارد همان سخنان را تکرار می کند، وزرایش که بیشتر آنان از امام صادقی ها هستند به آن دروغ ها دروغ های تازه اضافه می کنند تا از قافله دروغپردازان رژیم عقب نمانند، مانند « صولت مرتضوی » وزیر کار و… که می گوید: در دو سال گذشته از عمر دولت سیزدهم هر سال یک میلیون فرصت شغلی ایجاد شده، یعنی از شهریور 1400 تا سه ماهه اول 1402 یک میلیون و 970 هزار فرصت شغلی ثبت شده است.( به گزارش ایلنا ) در حالیکه اقتصاد با شدید ترین بحران چند دهه خود روبرو است و از یک سو تورم به صورت شتابان به پیش می تازد و از سوی دیگر سایه رکود همچنان رو به گسترش و بر روی اقتصاد و تولید آوار شده است و هر روزه تعداد بیشتری از مراکز و موسسات تولیدی تعطیل می شوند، چگونه می توان این دروغ های واضح و روشن را پذیرفت و یا چگونه می توان سخنان ابراهیم رئیسی را باور کرد که می گوید: در دوره کوتاهی 5000 هزار موسسه تولیدی که از دور خارج شده بودند به چرخه تولید پیوستند.رئیس جمهور ولایت چگونگی برگشت آنها را به چرخه تولید بیان نمی کند، آیا مدیران عوض شدند و یا سیاست گذاری ها تغییر کرده است؟ مگر شما سیاست های کلان افتصادی را در شورای غیر قانونی سران قوا اتخاذ نمی کردید؟ « انیشتن » سخن جالبی دارد و می گوید: با فکر و اندیشه ای که مشکل آفرین بودند نمی توان همان مشکلات را حل کرد، ساختار رژیم جمهوری اسلامی و خود شما و شرکاء این مشکلات را آفریدید و حالا ادعا می کنید که قادر به حل آن هستید؟ حداقل در دفتر کارت صبح ها اندکی به این آمار های دروغین و مبالغه آمیز دستگاه های خودی نظری بینداز، هرچند درک و فهم آن ارقام را هم ندارید! روزنامه « اعتماد » در گزارشی نوشته است که در 10 سال گذشته خود کشی در کشور 40 درصد افزایش یافته و به رقم بیش از 5 هزار نفر در سال رسیده است که بیشترین آن در مناطق و استان های محروم اتفاق می افتد و علت اساسی و عمده آن بحران اقتصادی و معیشتی است. سهم استان را در تولید ناخالص داخلی میزان عقب ماندگی آن را را نشان می دهد که اغلب استان های پیرامونی هستند.اگر سهم هر استان را به کل تولید ناخالص داخلی تقسیم کنیم میزان آن استان را نشان می دهد که در مواردی بسیار غم انگیز و نگران کننده است. رئیس جمهور ولایت سخن از رشد اقتصادی بیش از 4 درصد به میان می آورد ولی مرکز پژوهش های مجلس از شیوع 8 مدل بی خانمانی گزارش می دهد و می نویسد: مستاجر های تهیدست با شکست سیاست های دولت در تهیه سرپناه به همخوانگی، پشت بام خوابی، موتور خانه خوابی، ماشین خوابی، گور خوابی، اتوبوس خوابی، خانه بدوشی و… روی آورده اند.در این میان توزیع ثروت در ناعادلانه ترین شکل خود ادامه دارد و فاصله دارا و ندار هر روز افزایش و ابعاد وسیعتری پیدا می کند بر اساس مرکز آمار کشور دهک دهم در مناطق شهری 11 برابر دهک نخست هزینه می کند و بازهم ثروتمندان جامعه که بخش مهمی از آنان حامی این رژیم اند نزدیک به 17 برابر دهک نخست جامعه هزینه کالا و خدمات غیر خوراکی می کنند که به راستی فاجعه آمیز است.
مرکز پژوهش های مجلس در گزارش خود می نویسد: یک سوم جمعیت کشور در زیر خط فقر قرار دارند، البته اقتصاد دانان رقم بالاتری بیان می کنند و « حسین راغفر » از اساتید شناخته شده دانشگاه به روزنامه « شرق » می گوید: نیمی از جمعیت کشور زیر خط مطلق فقر قرار دارند. همراه با افزایش فقر تورم هم همچنان رو به افزایش ادامه دارد به گزارش مرکز آمار کشور نرخ تورم در سال 1402 شتاب بیشری در مقایسه با سال 1401 گرفته است، مواد غذایی در ابتدای مرداد 1400 با تورم اندکی بیش از 44 درصد بود و در ابتدای سال 1402 به بیش از 66 درصد رسیده و گوشت قرمز و مرغ هم از 48 درصد به 86 درصد افزایش یافته است، مواد لبنی، اجاره بها، مسکن و آب و برق هم مانند سایر کالا ها گرفتار تورم شده است. مرکز پژوهش های مجلس رقم هشدار دهنده ای در رابطه با تغذیه می دهد و می نویسد: کمبود پروتئین عامل مهم در سوء تغذیه شدید و مرگ و میر انسان ها است. مصرف گوشت قرمز سالانه به 3 کیلوگرم کاهش یافته است که عواقب وخیمی خواهد داشت. قیمت نان که اهمیت زیادی برای فرودستان جامعه دارد با چراغ خاموش به پیش می رود و در خیلی از استان ها 30 تا 40 درصد افزایش یافته، وزیر کشور انکار می کند و سخنگوی لوس و بی مزه دولت می گوید: نگران نباشید ما متناسب سازی قیمتی می کنیم! با این همه ناتوانی و نارسایی در اقتصاد سخن از رشد اقتصادی و ساماندهی اقتصاد به میان می آورند، این سخن از سوی کسانی که خود عامل مهم در این بحران اند بیهوده، کذب و حتی مردم فریبی است. نگاهی به اوضاع اقتصادی بانک ها عمق فاجعه را بیشتر عیان می کند، ضرر و زیان 7 بانک ورشکسته در سال 1402 از 259 هزار میلیارد تومان گذشته است ( بانک آینده، سرمایه، ایران زمین،دی، شهر،پارسیان و موسسه مالی و اعتباری ملل) این ها بانک های خصوصی هستند که قارچ گونه در دوران احمدی نژاد برای دزدی، فساد و اختلاس روئیدند، از منابع متعلق به مردم چریدند و حالا باید ضرر و زیان آنها از جیب مردم پرداخت شود، بنابرین جمهوری اسلامی به پایان راه رسیده است و راه خروجی متصور نیست زیرا بدهی دولت به بانک ها که در ابتدای سال 1400 رقم 293 هزار میلیارد تومان بود در ابتدای سال 1402 از 501 هزار میلیارد تومان تجاوز کرده و همچنان ادامه دارد. ( این مبلغ بیش از 30 درصد از تولید ناخالص داخلی است ) در نیمه سال بودجه به پایان رسیده و نقدینگی از 6 هزار میلیارد تومان گذشته است، 17 صندوق باز نشستگی قادر به پرداخت حقوق مستمری بگیران خود نیستند.
کارشناسان اقتصادی و اجتماعی که سال ها خود در مسند کار بودند بر این باورند که رژیم جمهوری اسلامی در بن بست کامل قرار گرفته و در آینده نه چندان دور زمین خواهد خورد « مسعود روغنی زنجانی » که در دوران میر حسین موسوی ریاست سازمان برنامه و بودجه را در اختیار داشت و در دوران هاشمی رفسنجانی معاون وی بود و هم اکنون عضو علمی دانشگاه علامه طباطبایی است می گوید: آنچه جمهوری اسلامی را زمین می زند اقتصاد است و ادامه می دهد: جمهوری اسلامی محصول عملکرد روحانیت است، حاکمیت مطلق روحانیت است. این قشر غیر انتخابی و اختیارات گسترده ای دارد، در کشور دو خزانه موجود است، یکی برای دولت و قوه مجریه و دیگری نهاد رهبری که بودجه خود را دارد و روحانیت هم سفره خودش را دارد، رهبری هیچگونه گزارشی از فعالیت های اقتصادی خود نمی دهد. ادامه این روش امکان پذیر نیست، « فرشاد مومنی » استاد دانشگاه علامه به گسترش فساد اشاره می کند و در گفتگو با پایگاه خبری « جماران » می گوید: با فساد مشارکت زدایی شده، پنهان کاری و توزیع بدون ضابطه و غیر شفاف عامل مهم در انباشت قدرت و ثروت می شود، با فساد دستبرد به منابع و منافع عمومی به نفع افراد و گروه ها مهیا می شود، در این شرایط رژیم گرفتار سردرگمی می شود و دیگر کاری از دستش بر نمی آید.« مرتظی افقه » عضو هیات علمی دانشگاه شهید چمران اهواز هم به بن بست رژیم ولایت اشاره می کند و می گوید: در شرایطی به سر می بریم که پیش بینی وضغیت اقتصادی در شش ماه آینده برای اهل فن و فعالان اقتصادی غیر ممکن شده است، ترس از شورش همگانی هر روز افزایش می یابد، مردم از کمبود ها به ستوه امده و بسیار خشمگین اند، شورش گرسنگان در راه است، تهدید، اعدام، زندان و تحریم مردم، از سوی مقامات سیاسی و نظامی آرامش را به جامعه بر نخواهد گرداند، تنها فاصله مردم را با رژیم افزایش خواهد داد « سعید حجاریان » هم با اشاره به بن بست رژیم ولایت در گفتگو با سایت « زیتون » می گوید فرا دست با بن بست و فرو دست با استیصال روبرو است، بنابرین رژیم ولایت در پایان راه است و قدمی کوتاه با سرنگونی فاصله دارد، باید نیرو هایی که در سمت و سوی مردم قرار دارند هشیار باشند و به خواسته های دیرینه مردم که آزادی، برابری و عدالت است توجه کنند تا بار دیگر گرفتار خودکامان و تمامیت خواهان نشوند…
محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.se.
دلیل اینکه جمهوری اسلامی میتواند اقتصاد را با رویه ای که در این مقاله آمده اداره کند این است که میتواند مخالفین را سرکوب کند. تا وقتی که سرکوب پاسخ انقلابی نگیرد، این روند ادامه پیدا میکند. در کشورهای دموکراتیک و غیر دموکراتیک سرمایه داری هم همین منطق وجود دارد. تا کارگران علیه سیستم استثمار نیروی کار شورش نکنند، سرمایه داران و دولتش هر کاری که دلشان میخواهد میکنند. برای همین است که می بینیم کارگران کشورهای غربی اعتراض میکنند اما کاری پیش نمی برند. ماهیت دولت جمهوری اسلامی با بقیه کشورهای دیگر فرقی ندارد. ماهیت دولتش این است که سیستم سلطه و استثمار را نگه دارد، ماهیت دولت کشورهای دموکراتیک و استبدادی هم همین است.
آنارشیست