یکجانبه گری «شاه» آمریکا و چندجانبه گری «اروپا»
مناقشات گنده لات ها- اسرائیل و جمهوری اسلامی
درد زایمان رکود جدید سرمایه داری جهانی
چهار بامداد یکشنبه اول تیر
سیستان بلوچستان
کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس
جستار پیش چشم با راهکارهای مهندسی هوش مصنوعی کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس و دور زدن سیاه چاله اینترنتی وزارت اطلاعات به سایتهای خارج از کشور ارسال میشود. دیروز بصورت کتاب جیبی با حذف بخشهایی به دست کارگران معادن برخی از مناطق سیستان بلوچستان رسیده است
دونالد ترامپ، گنده لات امپریالیسم، حمله به تاسیسات فردو، نطنز و اصفهان را «موفقیت آمیز» خواند و گفت که فردو تمام و صلح برقرار شد. حمله نظامی آمریکا که البته گنده لات نتانیاهو همانطور که در اولین بیانیه خود پس از آغاز مناقشات، واقعیتی را گفت « بدون حمایت آمریکا شاید حمله را شروع نمی کردیم.» یک پیام مشخص برای بورژوازی در ایران دارد و آن این است که در چارچوب تقابل یکجانبه گری و چند جانبه گری از اربابت، امپریالیسم تمکین کن و نه اروپا و چین و روسیه. شاه آمریکا، قبل از حمله خطاب به اروپا گفت که جمهوری گنده لاتها می خواهد با آمریکا مذاکره کند و نه با اروپاییها.
حمله نظامی- یکجانبه گری از جنس همان یکجانبه گری است که از برجام- ابتکار اروپاییها- خارج شد. حزب الله بلافاصله از بیانیه خود مبنی بر حمایت از جمهوری اسلامی، اظهار ندامت کرد. جمهوری اسلامی کمافی سابق می کوشد که از خلاء یکجانبه گری امپریالیسم هژمونی رو به افول و چند جانبه گری اروپا استفاده کند. تا آنجاییکه «شاه» امریکا اشاره کرد که هیچ کشوری حتی اسرائیل نمی توانست ضربه ای به فردو بزند، درست می گوید. اسرائیل قدرت و توانایی حمله به فردو را به هیچ وجه نداشت. فردو همانطور که اینتلجنت سرویس امپریالیسم اعلام کرد، مرکز تاسیسات هسته ای نیست و به نظر ما سلاح هسته ای و اینکه جمهوری اسلامی بارها گفته است که اسرائیل را با خاک یکسان بهانه و تبلیغات سرمایه داری است. مناقشات جمهوری اسلامی و اسرائیل به یاری امپریالیسم [در کلیت بزرگتری؛ بحران سرمایه داری مالی در جهانی، یکجانبه گری- قلدرمنشی امپریالیسم و چند جانبه گری اتحاد اروپا در نظر می گیریم] فقط با بمب افکنهای سنگر شکن آمریکایی ضربه پذیر بود. فردو در عمق بیشتر از نود متری سطح زمین و درون رشتهکوههای بسیار پرپیچ و خم با محافظ بتونی احداث شده است. اینکه فردو تا چه اندازه ضربه دیده و تبعات درازمدت انفجار حتی اورانیم بسیار ضعیف غنی شده تا چه اندازه برای کارگران و زحمتکشان خطرناک است، مسئله تازه ای نیست. دو پزشک متخصص از اجماع پزشکان قدرتمند کمیته مارکسیست ارتدوکس، از کادرهای کمیته زمانیکه هنوز دچار سیاه چاله وزارت اطلاعات نشده بودند، در شبکه ارتباط جمعی با حملات قبلی اسرائیل به اصفهان نوشتند که منجر به مجروح و کشته شدن عده ای در ترافیک و پشت رل شد نوشتند که [در بیمارستانها شاهد بیمارانی هستند که زخمهای عمیق، سوختگی درجه سه و چهار دارند. بافت پوست،آغشته به ذرات سیاه است و بیشتر ضخامت پوست و تمام لایه زیر آن تا استخوان سوخته اند که نشاندهندۀ استفاده اسرائیل از بمبهای گنگ و فسفر سفید است.] اسرائیل قبلا در جنگ غزه و لبنان از این بمبها استفاده کرد. جنایتی که در مجلۀ پیشرو مناقشات منطقه، جی پی اس، در کتابی متکی به تحقیقات وسیع، منابع معتبر و قابل اعتماد منتشر شده است.
مناقشات پهپادی- پرتابه ای تا همین ساعت به ضرر بازار و اقتصاد سرمایه داری جهانی که قبل از مناقشات دوگانه نابسمان- عمل کرده است. اسرائیل- سگ صرعی امپریالیسم، برنامۀ خود را برای فهرست شدن در بورس اوراق بهادر لندن دررابطه با نرم افزارهای صوتی به قیمت سیصد میلیون پوند به دلیل تنش با جمهوری گنده لاتهای اسلامی به تعویق انداخته است.
واقعیت اولین مولفه ای ست که بوسیله جنگ تخریب می شود به عنوان مثال اینکه اگر جمهوری اسلامی (سرمایه داری) در ایران پایگاه اجتماعی زیادی ندارد. هفتاد درصد از اسرائیلی ها بر اساس تحقیقات انستیتو اسرائیلی در ماه مارچ امسال، مخالف دولت نتانیاهو هستند. اسرائیل به نمایندگی از امپریالیسم آمریکا جنایات وحشتناکی در جهان مرتکب شده است. از کشتار فلسطینی ها، سرکوب جبهه ازادیبخش و کمونیستهای فلسطینی. از کمک به ظهور حماس و حزب الله دقیقا مانند جمهوری اسلامی که بگذریم. در هزارنهصد و هشتاد، یک نیروی حیاتی- اصلی پشت کشتار حدود دویست هزار کارگر گواتمالایی در زمانی بود که امپریالیسم با جنبشهای انقلابی مورد حمایت شوروی در آمریکای مرکزی، دست و پنجه نرم می کرد. شاید شناخته شده تر رابطه تنگاتنگ اسرائیل با آپارتاید آفریقای جنوبی ست. ماهیت اسرائیل بدون درک ماهیت امپریالیسم و بورژوازی در ایران ممکن نیست. همگی در یک کلیت جای می گیرند. خواستهای توسعه طلبانۀ دولت اسرائیل در فرهنگ سیاسی اش- ریشه دوانیده است، فاقد یک قانون اساسی کامل و مدون می باشد. از این رو، حد و حدود مرزها، روابط قوای مقننه و روابط متقابل شهروندان و حکومت در آن مشخص نیست. اسرائیل تنها کشور در جهان است که از پذیرش مرزهای معین کشور خود امتناع ورزیده و به صورت آشکار اعلام کرده که پایبند قطعنامه های سازمان ملل نیست. از سال هزارنهصد و پنجاه و پنج تا نود و دو، بیش از شصت قطعنامه از طرف شورای امنیت سازمان ملل در محکومیت؛ شفاعیت و فراخوان در رابطه با دولت اسرائیل صادر شده که به هیچکدام اهمیت نداده است. دولت اسرائیل قرارداد اسلو که در سیزده سپتامبر سال نود و سه میلادی بین این کشور و جنبش آزادیبخش فلسطین امضاء شده بود، با این که مفاد آن توسط خود این دولت دیکته شده بود را زیر پا گذاشت و متوسل به خشونت نظامی گردید. این، با وجود تصور جهانی بود که گمان می برد این قطعنامه، صلح و امنیت برقرار می کند و یک دولت خودگردان فلسطینی در کرانه باختری رود اُردن و غزه ایجاد می کند. در تاریخ ده نوامبر سال هزارونهصدو هفتاد و پنج، مجمع عمومی سازمان ملل با هفتاد و دو رای مثبت و سی و پنج رای منفی و سی و دو رای ممتنع- قطعنامۀ سه هزار و سیصد و هفتاد و نه را به تصویب رساند که بر اساس آن «صهیونیسم» را شکلی از نژادپرستی و تبعیض نژادی بشمار آورد. این قطعنامه در آگوست سال هزاروسیصد و هفتادوپنج طی کنفرانس وزرای خارجه کشورهای متفاوت امضاء و به طور مکرر صهیونیسم را تهدیدی برای امنیت جهانی بحساب آورد و از همه کشورها خواست که با صهیونیسم به عنوان تفکری نژادپرستانه مخالفت کنند. پرچم اسرائیل که تمامی اجزای آن از سمبلها و آرمانهای نژادپرستانۀ مذهبی تشکیل می شود، نشان از عمق تمامیت خواهی نظرگاه ایدئولوژیک آن دارد. دو نوار بالا و پائین پرچم سمبلی است که دو رودخانه نیل و فرات که بر اساس شعار معروف « از نیل تا فرات سرزمین صهیون است» طراحی شده است. ایدئولوژی صهیونیسم از چهار عنصر اصلی تشکیل می شود: بسط و گسترش قوای نظامی وابسته به بنیادگرائی مذهبی، پذیرش نژادپرستی، روح اشباع شده در قالب مسیح موعود و خواسته محکمی که هر معیار عدالت طلبانه را زیر سوال می برد. اگر تمام این معیارها را کنار هم بگذاریم، ترکیبی کلی از یک پارانویا شکل می گیرد که برای اسرائیل از دنیا تصویری وحشتناک ارائه می دهد، به گونه ای که هستی همه جهان چه در خاورمیانه چه در نقطه دیگر- تهدیدی علیه بقای اوست. از سال هزارو نهصد و نود و شش میلادی، ارتش اسرائیل به یک نهاد ظاهرا جدا از دولت تبدیل شد که شیمون پرز؛ نخست وزیر، خودگردانی آن را به رسمیت شناخت، نتانیاهو بدان قدرت بخشید و باراک آن را حزب سیاسی حقیقی خود کرد. این مسائل دولت اسرائیل را مانند جمهوری گنده لاتهای در ایران به یک دولت ایدئولوژیک تبدیل می کند که بر ادامۀ جنگ افروزی در منطقه در راستای سیاست توسعه طلبی و تجاوازگرانه، به بهانه های متفاوت ادامه می دهد.
طبقۀ کارگر (تولیدی) ایران در میان رقابت گنده لاتهای جهان گرفتار آمده است. پوزیسیون بورژوازی خارج از کشوری نیز مثل گله گوسفند با پرچم اسرائیل یا با پرچم جمهوری اسلامی در خیابانهای خارج از کشوری هوار می کشند، بخش دیگری از بورژوازی تیپا خورده از امپریالیسم، جلوی کاخ سفید بعد از سالها آویزان شدن به عامل خارجی- برنامۀ هسته ای و ضرابخانه راه انداختن برای امپریالیسم، گوسفند قربانی کردن جلوی پای سناتورهای آمریکای در راهپیماییها از تغییر رژیم (سرنگونی –شیوۀ سوری- مصری و الی آخر) سنگ مقاومت و اخیرا به قرن چهاردهم تا هفدهم میلادی و به دوران رنسانس برگشته اند. در اوج بربریت سرمایه داری جهانی، بدنبال راهکارهای فرهنگی دوران فئودالی به سر می برند. هیج اثری نیز در ایران از کانون شورش شان نیست. الا، امپریالیسم شورشی.گروهی دیگر از بورژوازی متشکل از مهره های ریز و درشت وابسته به سرمایه داری در ایران با انواع جایزه ها در دست با شعار زن، زندگی، ازادی صلح طلب شدند، رضا پهلوی، مهره وزارت اطلاعات و انترنشنال خبرگزاری سپاه پاسداران حسابی فیلشان یاد هندوستان افتاده است. رضا پخمه دقیقا مانند پدرش که به راحتی حلقۀ بردگی هر قدرت خارجی که دوام سلطنت او را تضمین کند، گردن می نهید و برای جلب حمایت استعمارگران- دست آنان را در غارت ثروت کشور ایران- آزاد می گذاشت و تنها چاپلوسان و نوکر صفتان به بارگاه کبریایی او راه داشتند. رضا پخمه، شتر خوابیدۀ وزارت اطلاعات که از اسب ایستاده هم برای گروههای خارج از کشوری، بزرگتر و بلندتر به نظر می رسد از آغاز مناقشات پهپادی- پرتابه ای، در نتانیاهو، همکاری پدر جلاد و خائنش را با انگلیس و آمریکا دیده است. موج سوار مثل پدر خود، برادری مثل شاهپور علیرضا ندارد که پدرش برای پابوسی در سال هزاروسیصدو بیست هفت، به واشنگتن فرستاد. سر برادرش به طرز مشکوکی زیر آب (شد)! جوجه ژیگول پهلوی، در گیرودار مناقشات، پا فراتر از پدر خود گذاشته و سعی می کند که حمایت واشنگتن و اسرائیل و گنده لاتهای ارتش جمهوری اسلامی را یکجا جلب کند و تصور می کند که سالهای هزاروسیصد و بیست و هفت است که پدر پدرسوخته اش بعد از کسب حمایت انگلیسیها، خطاب به نمایندگان مزدور و جلادش گفت: « در این کشور باید یک تحولی از بالا شروع شود، اگر نکنیم ممکن است به یک تحول از پایین گرفتار شویم- «مجموعه نطقها و پیامهای محمدرضا – جلد دو»، تحولی که چیزی جز قرداد الحاقی گس- گلشاییان در گیرودار جنگ جهانی دوم درباره تقدیم شرکت نفت جنوب نبود، رضا پخمه دقیقا می داند دورانی که در کشور ما شاهان- نمایندگان سرمایه داری با چاکری از استعمارگران، جبهۀ انگلوساکسون راه می انداختند که انگلیسی ها راحت نفت ببرند، آمریکاییها بازارهای ایران را با بادکنک و نایلون پرکنند و توپ و تانک به کشور ما بریزند، بپایان رسیده است. بچه ژیگول پهلوی خوب می داند که مناقشات سر سرمایه های جهانی ست، دنبال پول است. گروههای چپ طبق معلوم بدنبال خط سوم در همگرایی و ائتلاف و وحدت و راه اندازی شوراهای خارج از کشوری، صورت زرد خود را با سیلی سرخ نگه می دارند.
اسرائیل در طول نه روز گذشته بیشتر شهروندان عادی را تا حالا مجروح و به قتل رسانده است. به هشدار امپریالیسم خطر تورم نفت تاسیسات نفتی و پالایشگاهها را آنچنان مورد حمله قرار نداده است، مگر همان بخشهایی که در بیانیۀ هیاتی از کمیسیون مهندسین نفت،گاز، پتروشیمی آمده بود. اصابت پرتابه به تأسیسات شرکت نفت اهواز و منطقه غرب کارون خدعۀ بورژوازی ضد انقلاب خارج از کشوری است. نفرت و انزجار از جنگ، دولت اسرائیل و امریکا یکی از فاکتورهایی ست که هیچ اعتراضی حتی خودانگیخته علیه جمهوری اسلامی از زمان آغاز مناقشات پهپادی- پرتابه ای رخ نداده است و عرصه را برای ما سازماندهندگان منظم، متشکل و با برنامۀ مشخص- بسیار تنگتر کرده است. احساسات ناسیونالیستی را هم به نفع جمهوری اسلامی حتی بین چپ منفرد تحریک کرده است. آسمان پر پهپاد و کنترل شدید، سرکوب (سلطه سرمایه)، اضطراب، انفجار، صف بسیار طولانی تر برای نان و کالاهای حیاتی- خوراکی- ابتدایی و بنزین، زلزله و تبلیغات بی سابقۀ رادیو و تلویزیون وزارت اطلاعات، پخش سرودهای دوران جنگ- ممد نبودی ببینی!.
تاریخ مبارزات کارگران و زحمتکشان در ایران ضد نیروهای استعماری- از اشغال نظامی ایران به وسیلۀ متفقین، واقعیتهای تاریخی اسفند بیست و نه و سراغاز قدرت رضا پهلوی، دولت قوا السلطنه، کودتای بیست و هشت، فشار و اختناق در سراسر تاریخ منطقه بی نظیر و بی همتاست که گواه ادله ما پرولتاریاست که کارگران و زحمتکشان از ارتجاع سرمایه داخلی و دخالت نیروهای استعماری و نوکران و چاپلوسانشان متنفرند.
ضروری ست که همینجا اشاره کنیم که نیروی هوایی جمهوری اسلامی هنوز از جنگندۀ نمادین امریکاییها در دوران ویتنام، جت اف چهار- فانتوم جنگنده شصت سالۀ امریکایی که عاری از مهر قبل از انقلاب سیاسی پنجاه و هفت از آمریکا خریداری کرد، استفاده می کند. بورژوازی انعطاف پذیر جمهوری اسلامی در تحریم موفق شد که این ناوگانهای فرسوده را از طریق خریداری قطعات از بازار سیاه و مهندسی معکوس بازسازی کند و به پرواز در آورد. جنگنده های رادارگریز مدرن اسرائیلی هم تولید ایالت متحدۀ آمریکاست. بعلاوه، اسرائیل از بمبهای خوشه ای (معروف به کلاستر) استفاده می کند. شاهدان عینی در اطراف ساختمان صدا و سیما می گویند که ساعتها بعد بمبهای زیادی منفجر شدند.
درگیریهای اسرائیل در غزه و ایران، هزینههای دفاعی این کشور را به بالاترین حد تاریخی رسانده است، به طوری که روزانه بیش از هفتصد و بیست و پنج میلیون دلار هزینه میکند. عملیات نظامی تاکنون تنها در غزه شصت و هشت میلیارد دلار هزینه داشته است، در حالی که جنگ ایران هر هفته میلیاردها دلار دیگر به این هزینهها اضافه کرده است. بودجههای محدود، کاهش پیش بینیهای رشد و افزایش شدید پرداخت غرامت به غیرنظامیان، نشاندهنده تلفات فزاینده است. اکنون بخش دفاعی اسرائیل، تقریباً هفت درصد از تولید ناخالص داخلی را به خود اختصاص میدهد که این امر نگرانیهایی را در مورد عدم تعادل اقتصادی بلندمدت و رکود اقتصادی ایجاد کرده است.
به گفتۀ خبرگزاری، اسرائیلی کالکالیست، هزینه جنگ غزه تا پایان سال دوهزاروچهارده، از دویست و پنجاه میلیارد شِکِل (بیش از شصت و هشت میلیارد دلار) عبور کرد. این ارقام شامل هزینه های مستقیم جنگی، حمایت غیرنظامی و از دست دادن درآمدهای دولتی است. اما، هنوز به طور کامل خسارات غیرمستقیم مانند کاهش بهره وری و شوکهای زنجیره تأمین را منعکس نمیکنند. با گشایش مناقشات جدید، هزینههای دفاعی- تهاجمی در حال افزایش است. بودجه های نظامی جمهوری اسلامی که سرسام آورند و تحقیقات یاخته ای کمیته هنوز نتوانسته آمار دقیقی از هزینۀ روزانۀ جمهوری اسلامی به دست آورد.
گفتیم که واقعیت اولین مولفه ای ست که در بحبوحۀ مناقشات پهپادی اخیر تخریب شده است. به عنوان قطعی اینترنت فقط در رابطه با جمهوری اسلامی گنده لاتها نیست. دولت اسرائیل از حمله به حماس در تاریخ هفت اکتبر، دسترسی به اینترنت و شبکه های ارتباط جمعی را بسیار محدودتر کرد. رسانه های اجتماعی به عنوان منابع سرویس های اطلاعاتی در جریان حمله حماس به اسرائیل در هفت اکتبر، یکی از اهداف آن پایگاه نظامی «نحال عوز» بود. تحقیقاتی که در ماه مارس منتشر شد نشان داد که این حمله تا حد زیادی به دلیل بازیگوشی سربازان اسرائیلی در رسانه های اجتماعی امکان پذیر شده که به حماس اجازه داد تا نقشه این تاسیسات را ترسیم کند. از آن زمان بسیاری محدودیتهای اینترنتی از جانب اسرائیل اعمال شده است. سربازان اسرائیلی از استفاده از پلتفرم هایی مانند فیس بوک منع شدند و اکنون مستند کردن رویدادهایی مانند مراسم یا گردهمایی برای غیرنظامیان ممنوع است.
استفاده از شبکه های ارتباط جمعی یک شمشیر دو لبه است. از زمان بنیان کمیته در مرامنامۀ ما حتی بردن گوشی خاموش در مکان کادرها و ارتباط تلفنی مگر در شرایط فوق ضروری آن هم با شش زبانی که خلاقیت بنیانگذاران کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس است که هزاران سال به عقب بازگشتند و از تجارت نهضتهای انقلابی در دورانهای قدیم بهره جستند، برای ممانعت از نقطه زنی و بوبردن واجا و پیدا کردن مکان جمع کادرها (مدارها) ممنوع است. این یک واقعیت است که شبکه های ارتباط جمعی منبع اطلاعاتی قابل توجهی به دشمن می دهند در حالیکه می تواند راهی برای ارتباط با دنیای ایران با خارج باشد. در مناقشات مدرن خواه مناقشات دولتهای ارتجاعی مثل اسرائیل و جمهوری اسلامی و امریکا باشد یا جنگ طبقاتی تشکیلات انقلابی در کشور خود، همانطور که میتواند منجر به رویارویی غیرمترقه کادرهای ما با واجاشود، می تواند جان شهروندان عادی را طعمۀ مناقشات دولتهای ارتجاعی سازد.
پدیده برچسب گذاری جغرافیایی، فرایند افزودن ابرداده های شناسایی جغرافیایی به رسانه های خارجی مختلف یا شبکه های ارتباط جمعی- موضوع واقعی است. بنابراین همانطور که سه روز قبل، روز چهارشنبه، سرتیپ کوبی گنده لات مندلبلیت اسرائیلی، هشدار داد که هر کسی که جزئیات مربوط به محل حملات را به اشتراک می گذارد – از جمله از طریق رسانه های اجتماعی، وبلاگها یا برنامه های گفتگو- تحت پیگرد قانونی قرار خواهد گرفت، واجا و فتا درباره هر گونه تبادل اطلاعات و استفاده نکردن از شبکه ها و سایتهای خارجی هشدار می دهد و وصل شدن به شبکه اینترنت جهانی را محدود می کند. جمهوری اسلامی مانند اسرائیل به شدت از این خطرات آگاه است. در هفتۀ اخیر، قطع اینترنت و اختلال در ارتباط تلفنی بدتر از دوران اعتراضات دیماه ست.
تداوم مناقشات می تواند میلیاردها دلار برای مالیات دهندگان آمریکایی هزینه داشته باشد. جنگ افغانستان تریلیون دلار برای ایالات متحده هزینه داشت. جنگ عراق نزدیک به دو تریلیون دلار هزینه ایجاد کرد. با اینکه هنوز قیمت هر گالن نفت ده درصد افزایش پیدا کرده و قابل تحمل برای کشورهای غربی ست که در بحران اقتصادی سرمایه داری و بحران سوخت تلو تلو می خورند. اما، بازار جهانی نفت در بدترین شوک از زمانیکه، عراق به اشغال کویت در سال هزار و نهصد و نود، مبادرت ورزید یا حتی بدتر از بحران نفتی سال هزار و نهصد و هفتاد و سه که با تحریم نفتی اعراب آغاز شد و تأثیر قابل توجهی بر اقتصاد جهانی، به ویژه ایالات متحده، گذاشت باعث افزایش شدید قیمت نفت، کمبود سوخت و تورم شده و نهایتاً می تواند منجر به رکود اقتصادی شود. هر گونه ضربه به تاسیسات نفتی و بستن احتمالی تنگه هرمز حتی امروز بعد از گذشت بیش از یک هفته قادر است که قیمت هر گالن نفت را به صد و سی دلار تا دویست دلار برساند. هزینه های گزاف و تبعات آن بر گردۀ کارگران و زحمتکشان ایران و جهان است که پیش از این مناقشات در شرایط بحران سرمایه داری- شرایط بسیار سختی را می گذرانند با اینکه بستن تنگه هرمز از نظر اقتصادی به ضرر جمهوری اسلامی ست که بیشترین نفت را به چین و هند می فروشد. اما، بعید نیست.
قیمت طلا که در اغاز حملات پهپادی دو درصد کاهش یافت میتواند به قیمت چهار هزار دلار در هر اونس و جهشی هیجده درصدی از سطوح فعلی را تجربه کند. این یک فاجعه برای سرمایه داری مالی آمریکا بهمراه خواهد آورد. «شاه» امپریالیسم دقیقا مانند اسرائیل و جمهوری اسلامی ایران با آغاز مناقشات، توجه ها را از لایحه مالیات و هزینه های ترامپ که در کنگره راه یافته است، منحرف کرده است. در حالیکه تاثیر طرح های ترامپ که ادامۀ طرح های بایدن با تخریب بیشتر نیروهای مولد است قادر است در سال های آینده تریلیون ها دلار به کسری بودجه ایالات متحده اضافه کند. این امر نگرانیها در مورد پایداری بدهی ایالات متحده و تقاضای جهانی برای سیل اوراق قرضه خزانه داری را افزایش داده و بیشتر افزایش خواهد داد. در بحبوحه جنگ تجاری ترامپ، دلار آمریکا – که به طور سنتی به عنوان یک دارایی پناهگاه در نظر گرفته می شود – نیز آسیب دیده است، در برابر سایر ارزهای برتر سقوط کرده و صعود بیشتری برای طلا فراهم می کند. بانکهای مرکزی در سراسر جهان تنها از اواخر ماه مارس چهل و هشت میلیارد دلار به اوراق خزانه داری ریخته اند. در عین حال، بانکهای مرکزی به خرید طلا ادامه می دهند و روندی را که سالها قبل آغاز شده بود، ادامه می دهند. یک نظرسنجی اخیر از شورای جهانی طلا نشان داد که بی ثباتی ژئوپلیتیکی و درگیریهای تجاری بالقوه دلایل اصلی تغییر بانکهای مرکزی در اقتصادهای نوظهور به سمت طلا با سرعتی بسیار سریعتر از اقتصادهای پیشرفته هستند. طبق تخمین موسسات بزرگ سرمایه داری مالی از جمله بانک آمریکا؛ دارایی های طلای بانکهای مرکزی در حال حاضر معادل کمتر از هیجده درصد از بدهی عمومی معوق ایالات متحده است که از سیزده درصد در یک دهه پیش افزایش یافته است. این آمار هشداری برای امپرپالیسم هژمونی رو به افول است که به اندازه سگ صرعی خود اسرائیل و جمهوری گنده لاتها در ایران برای صدور بحران- قلدرمنش است. چونکه، نگرانی مداوم در مورد تجارت و کسری بودجه ایالات متحده ممکن است خریدهای بیشتر بانک مرکزی را از اوراق خزانه داری ایالات متحده به سمت طلا منحرف کند.
تنگۀ هرمز- دروازۀ خلیج فارس- جایی که کشورهای بزرگ تولید کنندۀ نفت از جمله عربستان سعودی، قطر و کویت و خود جمهوری اسلامی نفتکشها را با نفت خام بارگیری می کنند و از طریق هرمز به خریدار نهایی خود می فرستند کلید حیاتی مناقشات پهپادی- پرتابه ای بازار جهانی در بحران است. تا امروز، بیش از هزار کشتی در تنگه هرمز و خلیج فارس به دلیل سیگنالهای مناقشات مزبور به اشتباه افتاده و سردرگمی در گلوگاه کشتیرانی باعث افزایش قیمت نفت شده است. بسیاری از این کشتیها در آبها مجبور شدند که زیگزاگ حرکت کنند، به مقصد نرسیده و در خشکی ظاهر شدند. خطر برخورد تانکرهای نفتی، کشتیهای باری، یدک کشها و حتی قایق های ماهیگیری به علت وابستگی به رادارها و قطب نماها تحت تاثیر سیگنالهایی که مناقشات پهپادی- پرتابه ای ایجاد می کند، افزایش یافته است. مرکز مشترک اطلاعات دریایی بین المللی- در روز بیست و پنجم خرداد هشدار داد که «مواردی از پارازیت شدید، سیگنالها از بندرعباس وجود دارد. علیرغم اینکه هنوز نشانه ای از محاصره احتمالی تنگه هرمز که یک چهارم نفت جهان را اداره می کند، وجود ندارد. اما، همین تداخلات در سراسر خلیج فارس بر نحوۀ گزارش کشتیها از موقعیت خود در سیستم های خودکار تاثیر گذاشته است.»
پارازیتهای گستردۀ مناقشات پهپادی- پرتابه ای برای سیستم ناوبری باعث عدم اطمینان شده و نمی تواند نشان دهد که کشتی های باربری دقیقا کجا هستند. قیمت انتقال سوخت در عرض هفته های اخیر چند برابر و متعاقباً قیمت انرژی در جهان افزایش یافته است. بعلاوه، قیمت بیمه حتی در حالیکه هنوز تنگه هرمز بسته نشده است به علت تاثیری که مناقشات پهپادی- پرتابه ای بر ذهنیت بازار جهانی نفت گذاشته، افزایش یافته است. یکشنبه گذشته، فرانت تاین، یک ناو هواپیمابر نفت خام بسیار بزرگ که توسط فرانت لاین اداره می شود، وارد تنگه هرمز شد. اندکی پس از آن، سیگنال آن نشان داد که به سمت شمال به سمت بندرعباس حرکت می کند، به سمت جنوب در خلیج زیگزاگ می رود، سردرگم شد و در ساحل معلق ماند. در نهایت متوجه شد که به سمت عربستان سعودی حرکت می کند. همین نفتکش بزرگ، دیروز تمام قراردادهای خود را برای عبور و مرور در آبهای خلیج با شرکتها- موقتاً لغو کرد. نفتکش الاندرا ویلو، نفتکش متعلق به گروه ویتول، نیز حرکات نامنظمی از خود نشان داد و در راه خروج از خلیج فارس به بندرعباس نزدیک شد. پگاسوس، یک خودروی سوئزمکس که توسط مدیریت تانکرهای پانتئون اداره می شود، حیران و ویران از خشکی، سر در آورد. همه اینها، با یکجانبه گری امپریالیستی، واکنش متقابل جمهوری اسلامی و ریسک های آتی آن- بیشتر افزایش خواهد یافت.
چین برای انتقال هر گالن نفت قبل از دوازدهم ژوئن یک دلار و چهل سنت و امروز دو دلار و هشتاد سنت پرداخت می کنند، اروپا نیز برای انتقال انرژی میزانی برابر با دو دلار و پنجاه سنت برای هر گالنی پرداخت می کند.
معلوم نیست که بورژوازی جمهوری اسلامی به هشدار پیاپی اروپاییها که سالهاست در بحران سوخت بویژه گاز طبیعی مایع دست و پا می زنند، گوش کند. اتحادیۀ اروپا بسیار در مقابل شوک ژئوپلتیکی و تورم سوخت آسیب پذیر است. قیمت گاز در اروپا بطور قابل توجهی در روزهای اخیر افزایش یافته است. شاخص اصلی قیمت گاز اروپا قبل از آغاز مناقشات به چهل و یک یورو در هر مگاوات در ساعت نزدیک شده بود. مخصوصا اینکه اسرائیل بخشی از تولید خود را به بهانۀ حملۀ هفت دسامبر حماس، تعطیل کرد و عمدا باعث افزایش گاز طبیعی در اروپا شد و مصر را مجبور به توقف ارسال محموله های گاز طبیعی مایع به اروپا شد. فرانسه، اسپانیا و ایتالیا، هلند و بلژیک بزرگترین کشورهای وارد کنندۀ گاز طبیعی مایع هستند که مناقشات پهپادی- پرتابه ای صادرات گاز از قطر را برایشان دشوار کرده است، بویژه ایتالیا، بلژیک و لهستان که نزدیک به پنجاه درصد از واردات به گاز طبیعی اختصاص دارد. کشورهای صادر کننده نفت قطر، عراق و عربستان سعودی از رکود اقتصادی در امان نخواهند ماند. علیرغم تحریمها، جمهوری اسلامی بیش از دو میلیون بشکه در نفت صادر و به بازار جهانی می فروشد، دو درصد از نفت چین را تامین می کند. در صورت تشدید مناقشات، چین باید بدنبال تامین نفت از منابع دیگری با قیمتهای بسیار گزاف باشد و اقتصاد چین را به لرزه در خواهد آورد. بنابراین، درگیریهای پهپادی- پرتابه ای را باید در کلیت بحران ساختاری سرمایه داری در جهان و اختلافات امپریالیسم، اتحادیه اروپا، چین و روسیه در نظر گرفت.
تجارب مدل امپریالیستی که کماکان علیرغم حمله بیشتر قصد ادب کردن نوکر خود را دارد، در کشورهای دیگر منطقه- «پاییز» عربی حتی در چهرۀ اسلامی- سلفی نئولیبرالی قهرمان پوزیسیون خارج از کشوری که با کمک نیروهای استعماری و سالها فروش مواد مخدر سوریه و بویژه مساعدت سرهنگ پاسداران بشار اسد که به مرور زمان از دولت بشار اسد برای مهار سرمایه داری نئولیبرال ناامید شده بودند در عرض یازده روز قدرت گرفت، دولت انتقالی سلفی (پنج ساله- مادام العمری) که گروههای چپگرا – از احزاب برادر که به عوض سازماندهی کارگران- از بشار اسد حمایت کردند را همین بهانه، ممنوع اعلام کرد و بسیاری از چهره های سیاسی- نظامی-جنایتکار و تبهکار دولت بشار اسد در دولت موقت او پست و مقام دارند و از آنان برای تدوین قانون اساسی جدید کمک گرفت. در واقعیت امر سوریه جدید مانند سوریه قدیم اداره می شود، به گزارش ایندیپندت در ماه اوریل امسال، افسر موساد، الجولانی سابق و احمد الشرع کنونی به عنوان رئیس جمهور در قانون اساسی جدید اختیارات نامحدود دارد، چیزی که در روند سرنگونی [ که به هیچ وجه انقلاب نیست و مرحله انقلاب برای ما اجتماعی ست]، حتی در عراق و موارد مشابه مثل مصر و تونس و لیبی و سودان و یمن استثناء بحساب می آید. از جنبۀ اقتصادی نیز همان اقتصاد بازار آزاد را با سرعت بیشتری جلو می برد که دولت بشار اسد جلو برد و تا کنون مبلغ هنگفتی از سوی بانک جهانی به سوریه تزریق شده است. اقتصاد بازار آزادی که سوریه را به خاک سیاه نشاند و بحرانی را تجربه که دولتهای سرمایه داری دیگر برای مهار بحران جهانی سرمایه داری مالی سوریه از بشار اسد- قطع امید کردند. این نکته نیز مهم است که سوریه بیشتر از یک دهه جنگ داخلی را تجربه کرد و نیروهای استعماری زمان زیادی را مصروف صدور دموکراسی ( سرنگونی استعماری) کردند. مسئله سرنگونی- استعماری روی خون ما- راهی طولانی در پیش دارد.
برادران و خواهران متخاصم درباره چگونگی تدوام مناقشات برای حفظ سرمایه داری با هم اختلاف دارند. اختلافی که به قبل از اغاز مناقشات می رسد، زمانیکه برخی از فرماندهان سپاه پاسداران در تاریخ بیست و یکم اذر ماه هشتاد و نه از خامنه ای خواستند که فتوای سلاح هسته ای را لغو کند. همین اواخر، در مقاله ای به تاریخ شانزده فروردین امسان در روزنامه اعتماد ، عطاالله مهاجرانی، وزیر سابق فرهنگ و ارشاد اسلامی، حمایت خود را از اظهارات علی لاریجانی، مشاور خامنهای، در مورد تغییر دکترین هسته ای ایران (تمکین دربرابر امپریالیسم) و توسعه سلاحهای هستهای در صورتی که تأسیسات هستهای ایران مورد حمله قرار گیرد و فشار حداکثری برای توسعه آنها وجود داشته باشد، ابراز کرد. اخیرا، محمد مهاجری به اظهارات امام جمعه تهران که گفت هیچکسی حق و جرات تعلیق مبارزه را ندارد با توپ و تشر، هشدار داد که مذاکره در اختیار بزرگان نظام است. بعلاوه، کارزار ظریف برای همبستگی ملی- همبستگی بورژوازی- خطاب به همه و نیروی مسلح نه برای حمایت از نظام که برای حمایت از ایران و اتحاد محمد مهاجرانی با برادر متخاصم خود تاج زاده در هتلی به اسم زندان گفت که سگ تاج زاده به همه آنهایی که در اروپا و آمریکا و کانادا برای ارتش اسراییل هورا می کشند، می ارزد. همگی نشان می دهد که نیروی تغییر رژیم (تجدید حیات سرمایه داری) در صورت اینکه بورژوازی ایران انعطاف لازم را نسبت به امپریالیسم نشان ندهد، تمکین نکند مطابق مدلهای امپریالیستی در منطقه در خود دولت جمهوری اسلامی است. البته، طرح همبستگی ملی (بورژوایی) بخشی از بورژوازی خارج از کشوری را با خود همراه و جای می دهد.
رهبریت چند وجهی کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس که به احتمال قریب به یقین تنها تشکیلات انقلابی در ایران برخوردار از بازوی پرولتری؛ کمیسیون مهندسین نفت،گاز، پتروشیمی و معدن، تمام نیروی خود اعم از اجماع پزشکان قدرتمند، خندقهای زیرزمینی، نهادهای اجتماعی از جمله مادران و پدران داغدار را به منظور محافظت و مساعدت از کارگران، کادرهای خود بویژه کادرهای کمیسیون و برای برپایی قدرتمندتر در نفت،گاز، پتروشیمی و معدن و مبارزۀ مسلحانه که سالها قبل آغاز کرده، معطوف و متمرکز کرده است. البته، ما دست هر نیروی متشکل- انقلابی که در شرایط کنونی از ما کمک بخواهد را [موقتا] می گیریم.هفت تن از کادرهای ما در زندان به سر می برند و در روزهای اخیر دو تن از کادرهای ما در شهری در حین کمک به به بیرون آوردن اجساد از زیر آوار، زخمی شدند، در موقعیت دشوارتری در گسست و پیوند با رهبریت چند وجهی کمیته با مرامنامه صد صفحه ای و ترازنامه هزار و سیصد که هر شش ماه یکبار تغییر می کند هر کدام در شهرها و استانهایی در کار برای عینیت بخشی محورهای اصلی نتایج نشست رهبریت چند وجهی کمیته از اغاز مناقشات هستیم. ساختار درونی کمیته بوسیلۀ رهبریت چند وجهی بدعتگذار از ابتدای بنیانگذاری از شکلهای قدیمی، ارگانی به اسم کمیته مرکزی که فجایع زیادی در تاریخ ببار اورد- گذر کرد. هر مداری از کمیته مارکسیست ارتدوکس به مثابۀ یک ارگان رهبری در موقعیتهای استثنایی در ارتباط با رهبریت چند وجهی و مطابق مرامنامه و ترازنامۀ عمل می کند. کمیته مارکسیست ارتدوکس از سالها قبل برای نشان دادن اختلاف خود با شوراهای کارگری مجازی- ضد انقلاب و انواع و اقسام گروهها و کانونهای من درآوردی- چند کادر خود را با صدا و تصویر به شبکه های ارتباط جمعی کشید. در سالهای اخیر، برخی از اعتصابها و عملیات مسلحانه ای را از قبل در حین تدارک بمنظور اهداف درونی و بیرونی از جمله غلبه بر ترس و هراس گروههای خارجی از ناشناخته ها در اعماق، اعلام کرد و در سازماندهی اعتصابها و عملیات مسلحانه موفق نیز شد.ولی، ترس و هراس از رقیب تشکیلاتی در کشور، اجازۀ انتشار حتی این تحلیل از شرایط مشخص را به آنان همانطور نمی دهد که انتشار فیلمهای عملیات مسلحانه ای که در جلسه رسمی- دیداری- صوتی بین عضو کمیتۀ مرکزی دو گروه با مسئول ارتباط با خارج از کشور کمیته داده شده، نداد.سانسور ما را در ایران نابود نمی کند. اگر میخواست بکند تیغ سانسور جمهوری اسلامی برنده تر است که گردن ما را می زند. خودشان را نابود می کند. چونکه سانسورشان بیطرفی نیست، نقدی در انحصار سرمایه داری است.
از دریچۀ چشمان روشنفکری (چپ) منفردی مانند مرتضوی و آگاه از همه (شناخته ها و پدیدارها) که از پنجره دفتر خود با انتشار یک عکس از انفجار که در اینترنت پیدا کرده، گریه و زاری و اظهار لحیه نمی توانیم بکنیم. چون، چپ نیستیم، چپ هیچ تعریف و مفهوم مشخصی امروز ندارد، اتحادیه ها و گروههای لیبرال و الی اخر خود را چپ بحساب می آورند و بخوبی می دانیم که از بین بردن تضاد انسان با محیط زیست در گرو حل تضاد کار و سرمایه است. حتی در یک جامعه سوسیالیستی، از بین رفتن سوخت فسیلی به سادگی گریه و زاری «روشنفکر چپ کنج خانه نشین» مانند مرتضوی در تهران و جان بلامی فاستر در آمریکا یا ترجمۀ اثار جان بلامی فاستر بوسیلۀ روح کانون، ملیجک خاکسار وحدتی بیخ گوش ما در ایران نیست، همانطور که نمی توان با ترجمۀ هزاربارۀ اثار مارکسی قرن نوزدهمی و اکتفاء به تئوریها و راهکارهای قرن نوزدهمی به جنگ بورژوازی و بحران ایدئولوژیک طبقۀ کارگر در عصر ما رفت. کمیته مارکسیست ارتدوکس زمانیکه روح کانون و روشنفکر چپ مثل مرتضوی در فکر آزادی دگرباشان جنسی بود یا روح کانون برای شبکه شرق جمهوری اسلامی قلم می زد و با شبستری و انسیه توده ای در کلاردشت در حال پوکر بازی بود، در حین تدارک اعتصاب و مبارزۀ مسلحانه بود. مرتضوی می گوید که حمله اسرائیل را در دورهمی با چپ، حتما با اصغر معصوم بیگی و چند دانشجو خرده بوروژوا پیش بینی کرده بوده است. خب، زیباکلام که به عوض کمربند، از یک بند سبز برای نگه داشتن شلوار خود استفاده می کند که در تلویزیون خیلی زودتر از مرتضوی گفت!
پیش بینی آیندۀ جهان حتی از لحاظ اقتصادی برای مهندسین بیانگذار و پرولترهای آگاه کمیسیون مهندسین نفت،گاز، پتروشیمی و معدن- بازوی پرولتری کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس، طراح و سازنده سازه های نفتی- پالایشگاه- دکل- سازه های ساحلی – فراساحلی و نویسنده کتابهایی درباره اقتصاد سرمایه داری در ایران که اقتصاد سرمایه با یقین و قاطعیت ناممکن است. به عنوان یک نیروی متشکل باید بپذیریم که همه چیز در کنترل ما نیست. اما، با کار و تلاش متحدانه و انسجام درونی می توانیم بر شرایطی که خارج از کنترل ما به ما تحمیل شده، غلبه کنیم.
رسواتر، برادرزادۀ از چریکهای فدایی شهید با پدری که از قدیم به اکثریت گرایش داشت با سه منفرد چپ قراضه پشت سازمان تاریخ شفاهی به ویراستاری مازیار بهروز در فرنگ پنهان شده بودند و در تهران در خانۀ عمویی در سعادت اباد مثل کرم دور عمویی برای مصاحبه با او می لولد یا با برادر نیری به اسم خاطره لاس می زدند تا در پلتفرم بورژوا لیبرال اخبار روز منتشر کنند، امروز نیز با وقاحت تمام و در اوج جهالت می نویسد «کار ایران تمام شد، امریکا هم به اسرائیل پیوست»، براستی که سکوت خفتبار برخی مواقع بهتر از دهان گشودن ابلهانه است، اگرچه مهمل بافی از جسم این چپ منفرد خیلی چالاکتر است. چپ تر و احمق تر کسانی هستند که با برپایی منجیق و سنجاق و اطلاعیه هایی که یک شخصیت زنده در پشت آنان نیست، فرمان تشکلیابی پرولتاریا را از دور صادر می کنند که مصداق نوشدار بعد از مرگ سهراب است!
مرتضوی در اینباره هم اغراق می کند که تاسیسات نفتی و پالایشگاهها به آن غلیظی که می نویسد هدف بمباران قرار گرفتند. خطر تورم نفت تا این ساعت مانع شده است. مرتضوی حتی دقیقا محل پالایشگاهها و میادین نفتی را نمیداند، مترجم و روشنفکر و نویسنده تولید کننده ارزش اضافی نیست، نه جزو طبقۀ کارگر است و نه پرولتاریاست. ما قبول می کنیم که حمله اسرائیل را حتی زودتر از زیباکلام پیش بینی کرده است. چطوری می خواست با روح کانون و چند دانشجوی خرده بورژوا دور خودش جلوی حمله اسرائیل را بگیرد! ایا می خواست پیمان صلح با بنیامین نتانیاهو امضاء کند؟ طرح پیمان صلح بلشویسم به رهبری لنین در سال هزارونهصد و هیجده چهره کریه تروتسکی و بوخارین و شرکا- آنانیکه امکان موفقیت سوسیالیسم را در یک کشور کماکان انکار می کنند، برای همیشه در تاریخ آشکار ساخت.
کادرهای کمیتۀ مارکسیست ارتدوکس به تصمیم رهبریت چند وجهی با بازوی پرولتری خود- کمیسیون مهندسین نفت، گاز، پتروشیمی و معدن سازماندهی اعتصاب و مبارزۀ مسلحانه را با شدت بیشتری علیه بورژوازی کشور خود ادامه خواهد داد و قصد کسب قدرت سیاسی- اقتصادی را داریم. محدودیت بیشتر در شرایط مناقشات گنده لاتها با یکدیگر، دو سازوبرگ بهم پیوسته ما که از ابتدا در محدودیت بورژوازی شکل گرفتیم و هرگز اطلاعاتی درباره کمیت، کیفت، ساختار و نظم محکم طبقاتی درونی، آرم و پرچم مان و … به بورژوازی و خرده بورژوازی ندادیم و نمی دهیم و نخواهیم داد، را معین تر، منظمتر میکند و در سازه (خندق هایی) که ساختیم فاقد مالیخولیایی شبکه ارتباط جمعی و برخی گروههای خارج از کشوری، زیرزمینی تر خواهد کرد. اگرچه مضمون زیرزمینی برای ما مقداری با ایدۀ زیرزمینی که در سراسر تاریخ برای تمام تشکیلات های انقلابی- مارکسیستی در موقعیتهایی شبیه موقعیت ما ضروری تر شد، متفاوت است. ایدۀ زیرزمینی برای دورهمی های خارج از کشوری، چپ منفرد- متزلزل و مطبوعات زردشان، دنیای حرفان دیجیتال، مبلغان حرافی نیز عمل است، هرج و مرج فردگرایی، دنیایی که گنده لاتها بر آن حکومت می کنند، دنیایی که جنگ طبقاتی ما، همه جا از پالایشگاهها تا میادین نفتی، بیمارستانها و کارخانه ها، نقطه و چهره زنی می شود، دنیای هکرها و کدنویسان معنایی ندارد و هرگز یک گزینه نیست. اگر، بورژوازی دیروز بدنبال عملیات مسلحانه سامان یافته و از قبل برنامه ریزی شده و حتی برخی از قبل اعلام شده، ما را در رسانه ها سارق و شرور خطاب می کرد. امروز، حتما موساد معرفی می کند. پلیس تزار، به گروههای مخالف خود نمی گفتند بلشویک یا کمونیست. آنانی را تروگلودیت خطاب می کردند که به زبان یونانی موجوداتی هستند که در سوراخها زندگی می کنند.
کمیته مارکسیست ارتدوکس و بازوی پرولتری اش که در تاریکی سرکوبگری سلطۀ سرمایه داری ( حذف) سالگرد تاسیس خود را جشن می گیرد در همان بیغوله ها و سوراخهایی که بنیان نهاده شد، کادرسازی کرد، منظم تر- منسجم تر و گسترده تر شد، در موقعیت پهپادی- پرتابه ای جشن گرفت. امروز نیز که دشمن طبقاتی از آسمان به دشمن طبقاتی- زمینی اضافه شده است، به ایدۀ زیرزمینی بیشتر بازگشتیم تا به وظایفمان در قبال تشکیلات و رهبریتمان که همواره در صف اولند، عمل کنیم. زیراکه، در تاریک ترین زمانها، تنها در تاریکیِ سرکوبگر زیرزمینی میتوان علیه دشمن طبقاتی جنگید و امید به روشناییِ آینده را در خود بپرورانیم.
مناقشات پهپادی- پرتابه ای را در چارچوب رابطۀ دولت بورژوازی در ایران و بحران در سرمایه داری مالی می بینیم و تحلیل می کنیم. در بحران های بازار جهانی- تمامی تناقضات تولید بورژوایی- همه با هم منفجر می شوند و فوران می کنند. مناقشات پهپادی – پرتابه ای، توقف و شعله ور شدن آن ربطی به عشوه های عراقچی، بزرگ نمایی حمله با هواپیماهای سنگر شکن گنده لات امپریالیسم، خامنه ای و نتانیاهو ندارد. در بطن رابطۀ سرمایه داری در ایران با سرمایه داری جهان جای دارد که هر دو در بحرانند. بازار جهانی نیز در بطن رابطه سرمایه جای گرفته است که وضعیت نابسامانی دارد. رقم زدن دوره جدیدی از رونق اقتصادی برای سرمایه داری در ایران بدون حضور گسترده تر در بازار جهانی، جذب سرمایه از آن و ارسال کالاهای تولید شده به آن- امکان پذیر نیست. این همان تناقض ذاتی رابطه سرمایه است که در مسیر گسترش و توسعۀ خود هر بار راهی را تکرار می کند که شکست آن بزرگتر و مخربتر است. اقتصاد جهانی از یک طرف شاخص های کلان آن عمدتا از شکست بازارها حکایت دارند و از طرف دیگر تشدید منازعات ژئوپلتیک نیز وضعیت را بغرنجتر میکند و میتواند رکود جدید و عمیقتری را برای سرمایه داری در بحران- رقم زند. درهر صورت، سرمایه داری آبستن بحرانهای عمیقتری ست که با گره خوردگی هر چه بیشتر اقتصاد ایران به آن- بحرانهای بزرگتری حتی بزرگتر از ویرانه هایی که در سراسر شهرهای ایران به جا گذاشته در انتظار رابطه سرمایه و بورژوازی در ایران و هر نیرویی که به کمتر از دیکتاتوری پرولتاریا تن دهد، است.
برای ما که از قبل نیروی خود را در دو سازوبرگ در کشور خودمان سامان دادیم و بیشترین نیروی خود را روی طبقه کارگر- تولیدی متمرکز کردیم، چپ و روشنفکر چپ، خرده بورژوا نیستیم. تولید کننده و در عین حال سازمانده ایم، رکودهای اقتصادی بزرگ، میدان های مین هستند که رویدادهای سیاسی و نظامی فاجعه بارتری را به وجود می آورند. اولین رکود بزرگ اواخر قرن نوزدهم تنها با ظهور امپریالیسم قابل غلبه بود. استعمار اجباری و به بردگی گرفتن اکثریت مردم جهان سپس به حمام خون جنگ جهانی اول منجر شد. دومین رکود بزرگ، در دهه هزار ونهصد و سی، منجر به ظهور فاشیسم و نازیسم شد و سر انجام به جنگ جهانی دوم و ده ها میلیون نفر را به کام مرگ کشاند. در عین حال، رکودهای بزرگ همچنین کانون انقلابها هستند. انقلاب اکتبر هزارونهصد و هفده و انقلاب چین در سال هزارو نهصد و چهل و نه، به همراه سایر انقلابها در سراسر جهان، از شرایط بربریت سرمایهداری زاده شدند. هرگز نباید فراموش کرد که رهایی از هر دو جنگ جهانی نه از طریق مذاکرات و نه موعظه صلح توسط افراد خوشقلب و خیرخواه و امروز «سمساریهای خارج از کشوری و چپ منفرد و متزلزل به قول روشنفکرشان همان مرتضوی بی سازمان، بی تشکل، بی نهاد اجتماعی،» و ما اضافه می کنیم، همان چپی که در تهران بعد از سلسله مراتبی و رعایت بالاترین مسائل امنیتی، از کادرهای ما با او در جایی تهران قرار می گذارد و میگوید « چشم نمی گویم، رهبریت قبول ندارم، نظم تشکیلاتی را قبول ندارم.» بدست نیامد. بلکه، از طریق انقلاب و قدرت تشکیلاتی پرولتاریای متشکل یعنی ما با دو سازوبرگ به دست آمد.
این انقلاب فقط میتواند در سطح ملی آغاز شود، هر بخش از پرولتاریای بینالمللی، بورژوازی خود را در کشورهای مربوطه خود به مبارزه برای تصرف دولت وا میدارد. با این حال، انقلاب و ضدانقلاب همیشه به ابعاد منطقه ای و سپس قارهای تبدیل شدهاند. از این رو، ما باید آماده شویم تا با پیشروی انقلاب، بخشهایی از اقتصاد جهانی را از بورژوازی جهانی که جمهوری اسلامی بخشی از آن است- خارج کنیم. این تنها راهی است که طبقه کارگر می تواند خود را از گرایشهای مخرب فزاینده و مناقشات نظامی، تباهی و نیستی- ویرانی که تناقضات و اضطرارهای سرمایه داری در بحران دور ما ایجاد کرده، نجات دهد.
Comments
یکجانبه گری «شاه» آمریکا و چندجانبه گری «اروپا» — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>