یاسمین پهلوی را جدی باید گرفت
شمی صلواتی
گفتار بی پروای ایشان انعکاس (تفکرفرشگرد ) ناسیونالیزم ایرانی . اعم از پادشاهی خواهان و ملی گرایان ، بخشی از جمهوری خواهان همراه با خود رضاپهلوی ست.
اینها به دلیل مریضی لکنت زبان یا گرفتگی زبان در بیان نظراتشان صریح نیستند به همین دلیل یاسمین پهلوی می تواند سخنگویی آنها باشد. و باور های آنان را انعکاس دهد.
《اگر چه، همچون باد خزان با یک باد میآیند و با یک باد در دل شب گم می شوند》
فلسفه ناسیونالیزم در بیگانه با شعور انسانی و منطق خلاصه می شود بازگشتشان به قدرت غیر ممکن است چون فاقد فرهنگ انقلاب و انقلابی گری هستند
مگر اینکه با قدرت دولت آنقدر قوی باشند که دریای خون راه بیاندازند، که این شانس هم سوخته است.
.
ناسیونالیزم، مغلطه ای از مردسالاری، لمپنیزم، و مذهب است. که اساساً باعث ظهور حکومتهای خودكامه با رهبرانی چون هیتلر، آتاترک، رضاخان، استالین، آیت الله خمینی می شوند.
[شرط آزاد یخواهی(!)
از وابستگی به خدا و دین و پیامبر، و نیز کشور و وطن و دولت خاص، باید رها شده باشد و برای احیای ارزشهای انسانی در جامعه تلاش کند.
من به همان انداز خودم را کورد یا ایرانی و بلوچ می دانم به همان انداز هم خودم را افعانستانی می دانم و میخواهم مدافع زنان و کودکان در افعانستان و ایران و هر جا که بتوانم در این کره خاکی باشم و بعنوان یک انسان به وظیفهام عمل کنم.
[تمامیت ارضی(!)
نه طرفدار تمامیت ارضی هستم و ضد آن.
آزادی بی قید شرط سياسی یک باور است، و اگر روزی در ایران جامعه انسانی احیا شود و ارزشهای انسانی در آن معنا داشته باشد، انسان مقدمتر باشد من برای حفظ ان دست اوردها مبارزه خواهم کرد. در سر زمینی که انسانها آزاد و از حرمت انسانی برخورد باشد چرا نباید از آن دفاع کرد
حفظ تمامیت ارضی با توافق ساکنین آن،
با حقوق برابر شهروندی آن معنا پیدا می کند.
من هويت انسانیم را با هیچ پرچمی نمی توانم تعریف کنم
به همین دلیل معضلات امروز من ، نه تنها سرنگونی حکومت اسلامی ست بلکه به دنبال راهحلهای اساسی و انسانی برای جلوگیری از کشتار زنان تن فروش، برای جلوگیری از قتلهای ناموسی، برای نجات کودکان خیابانی و صدها مصیبت دیگر هستم که مسببین آن سیستم پادشاهی و حکومت اسلامی بودند و این دو سیستم متحجر و جنایتکار باید مورد نقد اساسی قرار بگیرند.
ناسیونالیزم تابلو دروغ و جنایت(!)
رسانهها ی دسته راستی که ابراز دست ناسیونالستها هستند
با مهندسی کردن افکار عمومی به نفع جمهوری اسلامی توازن قوا را عوض کردند.
چون تمامیت ارضی برای آنها مهمتر از ارزشهای انسانی ست..
میکروفون را نه در دفاع از مردم به خیابان آمده، بلکه برای ناسیونالیزم افراطی که نه سیاسی و نه از درک انسانی برخوردار بودند بردند تا در دفاع از افکار ارتجاعی سلطنتطلبان چرندیاتی از پيش تعیین شده علیه جنبش برابری طلبی نشخوار کنند، در جنبش انقلابی ۴۰۱ تفرقه انداختند و تا حدی موفق هم شدند.
من که بعنوان یک مارکسیست انسانگرا بعنوان یکی از اعضای حزب کمونیست کارگری، بعنوان یکی از فعالین سیاسی که برای رسیدن به یک جامعهی برابر و انسانی تلاش می کند باید عرض کنم
که گزینهی سلطنت الگوی ناسیونالیستهاست متاسفانه با علم و دانش، با انسانیت غریبه هستند تنها راهی که برایشان باقی مانده سلاح لمپنیزم است. و در صف انقلاب و مردم نیستند، نه تنها در صف انقلاب نیستند نه تنها ضدانقلابند، بلکه دارای تفکر ارتجاعی و با رفتار لمپنیزم، بیشتر به جمهوری اسلامی نزدیکترند، تا با اپوزیسیون، بدنه تشکیلاتشان همان لمپنیزم افسارگسیخته تاریخی که با چاقو بجان دکتر فاطمه ها افتادند و صدها آزایخواه را از صحنهی روزگار در ایران پاک کردند.
امروز نیز در خارج از کشور به رهبری یاسمین خان پهلوی قراره که تکرار تاریخ باشند اما به شکل کمدی(!)
پرواضح است که علرغم اغراق و پروپاگاندا رضا پهلوی دارای نفوذی بسیار اندک و آن هم لمپنهای که تا دیروز در رکاب جمهوری اسلامی بودند امروز علیرغم کارنامه سیاه و ضد انسانی شان در ایران تردد شده مجبورند در رکاب یاسمین گوش به فرمان باشند و دست به هر کار ناپسندی بزنند.
۱۵ یولی ۲۰۲۳میلادی “شمی صلواتی “
#شمی_صلواتی
“نه طرفدار تمامیت ارضی هستم و ضد آن. ”
فکر کنم منظورش هست “نه ضد آن” که نظر درستی ست.
چرا این مقاله در حاشیه گذاشته شده؟ چون ضد ناسیونالیسم است ؟
اما، بهرحال، نمیتوان حزبی فعالیت کرد، اما ملیگرا نشد. هر حزبی مجبور است قانون اساسی بورژوازی را بپذیرد و از مرزها دفاع کند.
کمونیسم مارکسیستی ایران تا همین چند وقت پیش ناسیونالیستی بود، فقط مارکسیستهای شورایی غیر حزبی ناسیونالیست نیستند.
کمونیسم ایرانیها باید ناسیونالیستی نباشد و به انقلاب ایران، ایرانی نگاه نکند و آنرا انترناسیونالیستی تعریف کند وگرنه در انتها اسیر دام ناسیونالیسم سرمایه داران خواهند شد.
راه حل بشر، مبارزه طبقاتی است نه مبارزه ملی.
مبارزه قاطع و موثر علیه امپریالیسم، مبارزه ملی نیست، مبارزه طبقاتی است. در هندوستان مبارزه ملی علیه انگلیس شد اما وضع تغییری نکرد و حتی نفوذ امپریالیستها از طرق دیگر باقی ماند.
اتقلاب در ایران باید ضد مردسالاری، ضد بردگی مزدی، ضد سرمایه داری جهانی و ضد استبداد سلسله مراتب باشد.
ضداقتدار