گُرسنگی و”تَمدُن”
شعر از: شاهین شعبانیان
.
اگوست ۲۰۲۲
در نگاۀ بچه های بی پناه و بی غذا؛
دراسیا، در افریقا و در بقیۀ دنیا
چشم ها سوُیی ندارند، سر نمیاید به بالا
آدمیت پس کجا رفت، در هوا؟
گر شکم پُر بود و در فکر طلا
تا ابد حیوان شدی در دنیای ما.
***
پس کجا بود ان ترقی، ان تمدن؟
در نیازِ جنگها، معتادِ قدرت مثل افیون
سالها با جعلِ دانش، با دعا و ورد و هذیان
طبیعت را کرده اید غارت و ویران
قرنها دزدیده اید از ثروتِ سوم جهانان
گفته اید اورده ایم هدیه تو را ای گدایان
***
گفته اید ” تمدن آفریدیم ما درمغرب زمینها
هدیه دادیم این تمدن از ورای کوه و دریا
میوۀ انرا بچینید ای مردمِ وحشی دنیا،
تا ابد مدیونِ ما سالارِ بی همتا و والا.”
رهزنان خوانند دزدی را تمدن و تعالا
بَرده کردند مردمِ خود، شرقیان هم گشته کالا
***
به ژرفای همین دنیا، به دقت تو نگه کن
پر از اجحاف و تزویر و ریا کاری و کُشتن
و بانگهای پوشالی که میاید ز حلقوم تمدن:
“که ما آفریدیم حقوق بشر و صلحِ در جهان.”
پس چرا زندان، شکنجۀ، ترور و بمباران؟
گفتند اینهایند ابزارِ “دموکراسی،” نباش حیران.
***
ندایی آمد از زنده یادی در خواب مرا
که گفت: در افریقا، اسیا و یا لاتین امریکا
گر رهبری قتل عام میکند مردمِ خود را
ملیت و رنگ پوست او و مردم نیست جدا
مسئله قدرت است و تعلقِ طبقاتی رهبرها
کلونیالیسمِ غرب و دیکتاتوری در شرق هستند اجزاء
از کل نظامِ طبقاتی در جوامعِ دنیا.
Comments
گُرسنگی و”تَمدُن”<br>شعر از: شاهین شعبانیان — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>