پاسخهای گرتا تونبَری به ده پرسش توجهبرانگیز
کریس هجز:برنامۀ صلح نمایشی ترامپ
جایزه صلحی اورولی برای توجیه جنگ – نادر ثانی
پاسخهای گرتا تونبَری به ده پرسش توجهبرانگیز
منتشرشده در روزنامه آفتونبلادت چهارشنبه ۱۵ اکتبر ۲۰۲۵، ۲۳ مهر ۱۴۰۴
برگردان به فارسی از نادر ثانی
چگونه با وجود هشدار وزارت امور خارجه سوئد در مورد سفر به غزه، تصمیم به حرکت گرفتید؟
پیش از هر چیز باید گفت که هیچ ممنوعیتی برای حرکت در آبهای بینالمللی وجود نداشت، و بازداشت ما دقیقاً در همان محدوده صورت گرفت. در این زمینه باید یادآور شد که دولت سوئد اخیراً از شهروندانی که به بخشهایی از اوکراین ــ که رسماً مشمول هشدار سفر هستند ــ برای فعالیتهای بشردوستانه رفته بودند، تجلیل رسمی به عمل آورد. این نشان میدهد که مسئله، نژادپرستی است، زیرا اوکراینیها سفیدپوستاند. افزون بر این، هشدارهای سفر معمولاً شامل سازمانهای بشردوستانهای که به مناطق جنگی میروند نمیشود. مأموریت ما یک مأموریت انسانی بود؛ ما به دلیل بیعملی و همدستی دولتهایمان با جنایتهای بینالمللی، از جمله نقض آشکار قوانین بینالملل و تداوم همدستی با نسلکشی، دست به اقدام زدیم.
اسرائیل اعلام کرده است که در کشتیهای شما هیچ مواد غذایی یا کمک بشردوستانهای وجود نداشت. پاسخ شما چیست؟
این ادعا دروغ محض است. من شخصاً در بستهبندی کمکها حضور داشتم، همه جعبهها را بازبینی کردم و اطمینان یافتم که همه چیز در جای خود قرار دارد. همه کشتیها حامل کمکهای انسانی بودند. در طول سفر چندین بار محمولهها را بررسی کردیم. ترکیه نیز کشتیای حامل کمکهای بیشتر فرستاد که بار آن به ما منتقل شد. بعدتر در زندان شنیدم که نیروهای نظامی اسرائیلی خدمه یکی از کشتیها را در قسمت پایین نگه داشته بودند، در حالی که در عرشه افرادی فیلمبرداری کرده و وانمود میکردند که «در اینجا سلاح وجود دارد». بنابراین بهنظر میرسد اسرائیل با استخدام «اینفلوئنسرها» تلاش کرده است ویدیوهای ساختگی منتشر کند تا افکار عمومی را فریب دهد.
چرا کنفرانس خبری شما دقیقاً در هفتم اکتبر، سالروز حمله حماس، برگزار شد؟
زمانبندی این رویداد را اسرائیل تعیین کرد؛ چرا که آنان تصمیم به اخراج ما در همان روز گرفتند. ما بلافاصله پس از بازگشت، کنفرانس مطبوعاتی را برگزار کردیم. پرسش در مورد انتخاب آن زمان باید از اسرائیل پرسیده شود.
اسرائیل میگوید برخی از رهبران کاروان دریایی با حماس در ارتباط هستند. نظر شما چیست؟
این اتهام کاملاً نادرست است. اسرائیل بارها از همان الگوی دروغپردازی و تبلیغات بهره گرفته است. آنان با استفاده از واژهی «حماس» هرگونه خشونت خود را توجیه میکنند. تمام این دروغها برای آن بود که بتوانند ما را بازداشت کرده و مانند تروریستها با ما رفتار کنند. در حالی که «تروریسم» به معنای کاربرد حسابشده خشونت برای ایجاد رعب در میان غیرنظامیان با اهداف سیاسی است. آنچه ما انجام دادیم، سفری مسالمتآمیز در آبهای بینالمللی برای رساندن مواد غذایی و دارویی به غیرنظامیان غزه بود. در واقع رفتار اسرائیل مصداق واقعی تروریسم است.
اسرائیل پیشنهاد کرده بود که کمکهای بشردوستانه را تحویل آنها دهید تا خودشان آن را به غزه برسانند. چرا این پیشنهاد را نپذیرفتید؟
از سال ۲۰۰۸ که کاروانهای دریایی به سوی غزه حرکت خود را آغاز کردند، اسرائیل همواره چنین پیشنهادی داده است و هر بار آگاهانه رد شده است. زیرا اسرائیل همواره با ادعاهای دروغین از جمله قانونی بودن محاصره و نسبت دادن اتهامات تروریستی، مانع رساندن کمکها شده است. تجربه نشان داده که اسرائیل اجازه ورود واقعی کمکها به غزه را نمیدهد. حتی اندک کمکی که وارد میشود به مردم نمیرسد و صفوف دریافتکنندگان با گلوله پراکنده میشود. بحران غذا تنها به نبود کمک وابسته نیست؛ بلکه نتیجه مستقیم سیاست آگاهانه و سیستماتیک اسرائیل برای نابودی زیرساختهای حیاتی غزه است: بمباران نانواییها، تخریب زمینهای کشاورزی، ممنوعیت ماهیگیری و بازداشت ماهیگیران در آبهای سرزمینی خودشان. بنابراین، رساندن کمک تنها یک اقدام بشردوستانه نیست، بلکه موضعی سیاسی علیه محاصره غیرقانونی اسرائیل است.
برخی منتقدان میگویند این کاروان صرفاً یک اقدام تبلیغاتی و نوعی نمایش رسانهای است که بیشتر موجب جلب توجه به شما میشود تا مردم غزه. پاسخ شما چیست؟
هیچکس جان خود را برای گرفتن یک سلفی به خطر نمیاندازد. من آشکارا میگویم از جایگاه خود، رنگ پوستم و گذرنامه سوئدیام استفاده میکنم تا توجه جهانیان را به غزه جلب کنم. از همان آغاز، از سال ۲۰۰۸، راهبرد کاروانها مبتنی بر جلب افکار عمومی و رسانهها بوده است، زیرا این تنها ابزاری است که در برابر شکست نهادهای بینالمللی برای تضمین ابتداییترین حقوق بشر باقی مانده است. پرسش اصلی این است: تا چه اندازه باید فلسطینیان غیرانسان تلقی شوند که حتی اعمال نمادین هم تنها وقتی ارزشمند دانسته میشود که از سوی چهرههای سفیدپوست غربی انجام شود؟ رساندن کمکهای انسانی یک اقدام نمادین است، اما همزمان پیامی است از همبستگی با مردم غزه، برای آنها که در آن سرزمین زندگی میکنند، تا بدانند جهان آنان را فراموش نکرده است. زمانی که دولتهای ما سکوت میکنند، ما صدای خود را بلند میکنیم. ما پیام امید و همبستگی فرستادیم، و آن پیام به مقصد رسید. بیشمار مردم غزه بر ساحل ایستاده بودند و گفتند: «ما از شما استقبال میکنیم، این آبهای ماست و ما حق داریم تصمیم بگیریم چه چیزی وارد سرزمین ما شود.» احساسات آن مردم نیز اهمیت دارد؛ آنانند که باید تعریف کنند چه چیزی نمادین است.
گرتا، منابع مالی شما از کجاست؟ چه کسانی شما را تأمین مالی میکنند؟
کاش کسی چنین میکرد! منابع من صرفاً وام دانشجویی از CSN (اداره کمک هزینه تحصیلی و وام تحصیلی ـ توضیح از برگرداننده متن) است. در مواردی که برای سخنرانی دعوت میشوم، تنها هزینهی قطار را درخواست میکنم. تمام درآمدهای حاصل از جوایز یا کتابها و فیلمهایی که در آنها مشارکت داشتهام را به امور خیریه اهدا کردهام. هزینههای کاروان دریایی از محل کمکهای مردمی و داوطلبانی تأمین شد که بدون دریافت هیچگونه دستمزدی تمام وقت خود را صرف این مأموریت کردند.
آیا شما یهودیستیز هستید؟
اینکه انسانها باید در صلح، عدالت و برابری زندگی کنند و نباید مرتکب نسلکشی شوند، هیچ ارتباطی با یهودیستیزی ندارد. این موضعگیری علیه جنایت است، نه علیه دین یا قومیتی خاص.
این فعالیتها چه ارتباطی با مبارزه اقلیمی دارد؟ شما به عنوان فعال محیط زیست شناخته میشوید.
ارتباط مستقیم دارد. هیچ چیز به اندازه جنگ و تخریب اکولوژیک برای اقلیم زیانبار نیست. «اکوساید» (صدمه زدن به سیستم محیط زیست یا از بین بردن آن ـ توضیح از برگرداننده متن) نوعی جنگافروزی است که با نابود کردن زیستبومها، امکان زندگی مردم را از بین میبرد. اما مسئله از این هم سادهتر است: من فعال اقلیمی هستم زیرا به انسان و سلامت سیاره باور دارم. اصول اولیهی من همان است ــ عدالت، برابری، آزادی و پایداری. کسی که بتواند بیتفاوت از کنار بمباران و مرگ انسانها بگذرد، چگونه میتواند انتظار داشته باشد جهانی که چنین فجایعی را تحمل میکند، به پایداری زیستمحیطی و همبستگی انسانی پایبند بماند؟
اسرائیل ادعا کرده است که برخی از افراد مرتبط با کاروان در سوئد از حماس حمایت کردهاند، و رسانههایی مانند اکسپرسن و «دوکو» نیز چنین گزارشهایی دادهاند. پاسخ شما چیست؟
ادعاهای اسرائیل دربارهی رهبری کاروان تا کنون بهطور کامل دروغ از آب درآمده و تنها وسیلهای برای توجیه بازداشت ما بوده است. در مورد اظهاراتی که گفته میشود برخی از فعالان گذشته مطرح کردهاند ــ که شخصاً ندیدهام ــ بدیهی است که من از آنها حمایت نمیکنم. با این حال باید پرسید: چه زمانی حمایت از اسرائیل ــ دولتی که مرتکب نسلکشی شده و این امر اکنون حتی از سوی سازمان ملل تأیید شده است ــ به اقدامی بحثبرانگیز تبدیل خواهد شد؟ من منتظرم روزی فرا رسد که حمایت از اسرائیل به اندازه حمایت از جنایتکاران جنگی شرمآور تلقی شود، زیرا رفتار این رژیم دقیقاً با تعریف تروریسم منطبق است و آنان مرتکب جنایت پس از جنایت میشوند. این واقعیت است که باید چشمها را به روی آن گشود.
************************************************************
مارکوس یونسون:
جایزه صلحی اورولی برای توجیه جنگ
درجشده در نشریه پرولترن، ارگان حزب کمونیست سوئد
پنجشنبه ۱٦ اکتبر ۲۰۲۵، ۲۴ مهرماه ۱۴۰۴
برگردان به فارسی از نادر ثانی
کمیته نوبل زمانی که جایزه صلح را به ماریا کورینا ماچادو، کودتاچی راست افراطی ونزوئلا میدهد، خودش جایزه ریاکاری و تبلیغات جنگی را میگیرد.
جنگ صلح است. آزادی بردگی است. جهل قدرت است.
در سالهای اخیر، موارد زیادی برای نقلقول از جهان تاریک رسمشده در کتاب ۱۹۸۴ جورج اورول وجود داشته است، جایی که قدرت مردم را با زبان متناقض شستشو میدهد. اما پرسش اساسی این است که آیا کمیته نوبل با انتخاب ماریا کورینا ماچادو به عنوان دریافتکننده جایزه صلح، جایزه در این مورد را از آن خود نمیکند؟
همزمان با اینکه ایالات متحده کشتیهای جنگی خود را در پیرامون ونزوئلا ، در یک تهدید فزاینده و حاد تغییر رژیم علیه این کشور نفتخیز، جمع کرده است کمیته نوبل تصمیم گرفته است جایزه صلح را به شخصی بدهد که خواستار حمله به کشور خود است. واقعیت آن است که ماریا کورینا ماچادو، آنطور که کمیته نوبل ادعا میکند، به خاطر «کار خستگیناپذیرش برای ارتقای حقوق دموکراتیک مردم ونزوئلا و مبارزهاش برای گذار عادلانه و مسالمتآمیز از دیکتاتوری به دموکراسی» شناخته شده نیست.
ماریا کورینا ماچادو یک کودتاچی بدنام راستگرا است که به دلیل کار غیرقانونی خستگیناپذیرش برای سرنگونی دولت ونزوئلا، از شرکت در انتخابات منع شده است. اخیراً، دیوسدادو کابلو، رئیس حزب حاکم PSUV (حزب اتحاد سوسیالیستی ونزوئلا)، او را به دست داشتن در حمله ناموفق این هفته به سفارت آمریکا در کاراکاس متهم کرد تا تنشها بین دو کشور را شعلهورتر کند.
ماریا کورینا ماچادو از حمله آمریکا و آمریکا استقبال میکند و تبلیغات دونالد ترامپ و مارکو روبیو را تکرار میکند. به گفته هر سه نفر، ونزوئلا یک تهدید امنیتی مستقیم برای ایالات متحده است که این سخن یک دروغ بزرگ برای توجیه مداخله امپریالیستی است.
کورینا ماچادو در X نوشت: «به محض اینکه ونزوئلا را آزاد کنیم، کشور ما به مهمترین متحد ایالات متحده در منطقه تبدیل خواهد شد.» این جمله را زمانی گفت که ایالات متحده اولین کشتیهای جنگی خود را به سمت ونزوئلا فرستاد. زمانی که در تابستان امسال ایالات متحده قیمت سر رئیس جمهور نیکولاس مادورو را دو برابر کرد و به ۵۰ میلیون دلار رساند، در این بیانیه آمده بود: «ما ونزوئلاییها از رئیس جمهور ترامپ و دولت او به خاطر تلاشهای مصممشان برای برچیدن ساختار جنایتکارانه و تروریستی که به طور نامشروع در کشور ما در قدرت است، تشکر میکنیم.»
او همچنین جایزه خود را روز جمعه به رئیس جمهور آمریکا تقدیم کرد. او در پستی در X که با این جمله به پایان میرسید، نوشت: «ما در آستانه پیروزی هستیم و امروز بیش از هر زمان دیگری روی رئیس جمهور ترامپ حساب میکنیم.»
ماریا کورینا ماچادو همچنین از نسلکشی فلسطینیان توسط اسرائیل حمایت میکند و قول داده است که وقتی ونزوئلا «آزاد» شود، سفارت ونزوئلا در اسرائیل را به اورشلیم منتقل کند. او همکاری مستقیمی را با حزب لیکود بنیامین نتانیاهو آغاز کرده است و در سال ۲۰۱۸ نامهای به نتانیاهو، جنایتکار جنگی که اکنون تحت تعقیب دادگاه بینالمللی کیفری است، ارسال کرد و از اسرائیل خواست تا از تغییر رژیم در ونزوئلا حمایت کند. گیرنده دیگر این نامه، موریسیو ماکری، رئیس جمهور راستگرای وقت آرژانتین بود.
انتخاب کمیته نوبل برای اعطای جایزه صلح به او، توجیه پیشاپیش جنگ احتمالی علیه ونزوئلا است، و این امری است که از ایده اولیه این جایزه دور میباشد.
همانطور که کلر دالی، صدای صلح ایرلندی، در مصاحبهای در پرولترن درباره ریاکاری و جنگطلبی قدرت گفت، جورج اورول مجبور است در جایی از تعجب پشتک وارو بزند.
************************************************************
کریس هجز:برنامۀ صلح نمایشی ترامپ
دوشنبه ۱۳ اکتبر ۲۰۲۵، ۲۱ مهرماه ۱۴۰۴
https://scheerpost.com/2025/10/11/chris-hedges-trumps-sham-peace-plan
برگردان به فارسی از نادر ثانی
در غزه صلحی برقرار نخواهد شد. همانگونه که تاریخ «توافقنامههای صلح» اسرائیل نشان میدهد آنچه هست، تنها غیبت موقتی جنگ است.
در فلسطین اشغالی، کمبودی در برنامۀ صلحهای شکستخورده وجود ندارد؛ طرحهایی که همگی حاوی مراحل و زمانبندیهای دقیق بودند و تا دوران ریاستجمهوری جیمی کارتر بازمیگردند.
تمامی این برنامهها به یک سرنوشت دچار میشوند. اسرائیل در ابتدا به خواستۀ خود میرسد – در مورد اخیر، آزادی گروگانهای باقیماندۀ اسرائیلی – و همزمان، همۀ مراحل دیگر را نادیده گرفته و نقض میکند تا اینکه حملات خود را علیه مردم فلسطین از سر میگیرد.
این یک بازی سادیستی است. چرخوفلکی از مرگ. این آتشبس، مانند گذشته، یک وقفۀ تبلیغاتی است. لحظهای که به محکوم اجازه میدهند سیگاری بکشد، پیش از آنکه با رگبار گلوله به هلاکت برسد.
به محض آزادی گروگانهای اسرائیلی، نسلکشی ادامه خواهد یافت. نمیدانم چه زمانی. امیدواریم کشتار جمعی دستکم برای چند هفته به تعویق افتد. اما توقفی در نسلکشی، بهترین چیزی است که میتوانیم انتظار داشته باشیم.
اسرائیل در آستانۀ تخلیۀ کامل غزه است، منطقهای که پس از دو سال بمباران بیامان، تقریباً با خاک یکسان شده است. قرار نیست این خرابسازی متوقف شود. این، نقطهاوج رؤیای صهیونیستی است.
ایالات متحده که از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تاکنون، ۲۲ بیلیون دلار کمک نظامی سرسامآور به اسرائیل داده است، خط لوله [حمایت] خود را مسدود نخواهد کرد؛ و این مسدودسازی تنها اهرمی است که شاید میتوانست نسلکشی را متوقف سازد.
اسرائیل، همچون همیشه، حماس و فلسطینیان را به نقض توافق متهم خواهد کرد – به احتمال زیاد، با استناد به امتناع (خواه واقعی یا غیرواقعی) از خلع سلاح، همانگونه که طرح پیشنهادی مطالبه میکند.
واشنگتن نیز با محکوم کردن ادعای نقض توافق از سوی حماس، به اسرائیل چراغ سبز نشان خواهد داد تا نسلکشی خود را برای محقق ساختن خیالپردازی ترامپ – یعنی ایجاد «ریویرای غزه» و «منطقۀ اقتصادی ویژه» با «جابهجایی داوطلبانۀ» فلسطینیان در ازای توافقنامههای دیجیتال ی– ادامه دهد.
از میان انبوه طرحهای صلح طی دهههای گذشته، طرح کنونی از جدیّت کمتری برخوردار است.
جدای از درخواست مبنی بر آزادی گروگانها توسط حماس در ظرف ۷۲ ساعت پس از آغاز آتشبس، این طرح فاقد جزئیات و زمانبندیهای الزامآور است. طرح مملو از شرطها و نکات احتیاطی است که به اسرائیل اجازه میدهد توافق را فسخ کند. و این دقیقاً مقصود اصلی است.
این طرح بهعنوان یک مسیر عملی برای صلح طراحی نشده است؛ و این حقیقتی است که اکثر رهبران اسرائیلی آن را درک میکنند. پرتیراژترین روزنامه اسرائیل، «اسرائیل هَیوم»، که توسط شلدون ادلسون، امپراتور فقید کازینوها، برای خدمت به عنوان بلندگوی بنیامین نتانیاهو و ترویج صهیونیسم مسیحایی تأسیس شد، به خوانندگان خود تذکر داد که نگران طرح ترامپ نباشند، چرا که صرفاً «بیانیۀای حرفی» است.
بهعنوان نمونه، در این پیشنهاد آمده است: اسرائیل «به مناطقی که از آنها خارج شده، تا زمانی که حماس توافق را بهطور کامل اجرا کند بازنخواهد گشت.» چه کسی تصمیم میگیرد که حماس توافق را «بهطور کامل اجرا» کرده است؟ اسرائیل. آیا کسی به حسن نیت اسرائیل باور دارد؟ آیا میتوان به اسرائیل به عنوان یک داور بیطرف در مورد توافق اعتماد کرد؟ اگر حماس – که به عنوان یک گروه تروریستی شیطانیسازی شده است – اعتراض کند، آیا کسی به اعتراض آن گوش خواهد داد؟
چگونه ممکن است یک طرح صلح، نظر مشورتی ژوئیۀ ۲۰۲۴ دیوان بینالمللی دادگستری را نادیده بگیرد که بار دیگر تأکید کرد اشغال اسرائیل غیرقانونی است و باید پایان یابد.
چرا این طرح حاوی هیچ اشارهای به حق تعیین سرنوشت فلسطینیان نیست؟
چرا از فلسطینیان – که طبق قوانین بینالمللی حق مبارزۀ مسلحانه علیه یک قدرت اشغالگر را دارند – انتظار میرود که خلع سلاح شوند، در حالی که اسرائیل، نیروی اشغالگر غیرقانونی، مشمول چنین شرطی نمیشود؟
ایالات متحده با چه اختیاری میتواند یک «دولت انتقالی موقت» – به اصطلاح «هیئت صلح» ترامپ و تونی بلر – را به وجود آورده و حق تعیین سرنوشت فلسطین را به حاشیه براند؟
چه کسی به ایالات متحده اختیار فرستادن یک «نیروی تثبیت بینالمللی» به غزه را داده است؛ آیا این امر چیزی جز عبارتی زیبا برای «اشغال خارجی» است؟
فلسطینیان چگونه باید خود را با پذیرش «سد امنیتی» اسرائیل در مرزهای غزه – که تأییدی بر تداوم اشغال است – تطبیق دهند؟
چگونه ممکن است هر طرحی، نسلکشی آهسته و تدریجی و الحاق کرانۀ باختری را نادیده بگیرد؟
چرا اسرائیل که غزه را نابود کرده است، ملزم به پرداخت غرامت نیست؟
فلسطینیان باید چه برداشتی از درخواست مندرج در طرح برای «جمعیت غیررادیکالشده» غزه داشته باشند؟ این امر چگونه قرار است محقق شود؟ از طریق اردوگاههای بازآموزی؟ سانسور گسترده؟ بازنویسی برنامههای درسی مدارس؟ دستگیری امامان معترض در مساجد؟
و در مورد مقابله با گفتمان تحریکآمیز و آتشفروزانهای که رهبران اسرائیلی بهطور مداوم به کار میبرند و فلسطینیان را «حیوانات انسانی» و کودکانشان را «مارهای کوچک» میخوانند، چه اقداماتی پیشبینی شده است؟
«همۀ غزه و هر کودک در غزه، باید از گرسنگی جان بسپارند.» این را رابی اسرائیلی، رونن شائولوف، اعلام کرد و ادامه داد:
«من بر آن کسانی که در چند سال آینده بزرگ میشوند و بر ما رحم نخواهند کرد، هیچ ترحمی ندارم. تنها یک ستون پنجم احمق، یک متنفر از اسرائیل، بر تروریستهای آینده رحم میآورد، حتی اگر امروز هنوز جوان و گرسنه هستند. امیدوارم که از گرسنگی بمیرند، و اگر کسی با آنچه گفتم مشکلی دارد، مشکل خودشان است.»
امر تازهای نیست
نقض توافقنامههای صلح توسط اسرائیل سابقه تاریخی دارد.
توافقنامه کمپ دیوید که در سال ۱۹۷۸ توسط انور سادات، رئیسجمهور مصر، و مناخیم بگین، نخستوزیر اسرائیل – بدون مشارکت سازمان آزادیبخش فلسطین (ساف) – امضا شد، منجر به پیمان صلح مصر و اسرائیل در سال ۱۹۷۹ شد که روابط دیپلماتیک بین اسرائیل و مصر را عادیسازی کرد.
مراحل بعدی توافقنامه کمپ دیوید، که شامل وعده اسرائیل برای حل مسئله فلسطین به همراه اردن و مصر، اجازه دادن به خودگردانی فلسطینیان در کرانه باختری و غزه ظرف پنج سال، و پایان دادن به ساخت مستعمرات اسرائیلی در کرانه باختری، از جمله اورشلیم شرقی، بود، هرگز اجرا نشد.
توافقنامه اسلو که در سال ۱۹۹۳ امضا شد، نشان داد که سازمان آزادیبخش فلسطین حق موجودیت اسرائیل را به رسمیت میشناسد و اسرائیل نیز سازمان آزادیبخش فلسطین را به عنوان نمایندگان مشروع مردم فلسطین به رسمیت میشناسد. با این حال، آنچه که در پی آن رخ داد، سلب قدرت از سازمان آزادیبخش فلسطین و تبدیل آن به یک نیروی پلیس استعماری بود.
اسلو ۲ که در سال ۱۹۹۵ امضا شد، روند صلح و تشکیل یک کشور فلسطینی را به تفصیل شرح داد. اما این طرح نیز ناکام ماند. در آن تصریح شده بود که هرگونه بحث در مورد «شهرکهای» غیرقانونی یهودیان تا مذاکرات «نهایی» وضعیت به تعویق بیفتد.
تا آن زمان، قرار بود عقبنشینیهای نظامی اسرائیل از کرانه باختری اشغالی تکمیل شده باشد. قرار بود قدرت حاکم از اسرائیل به تشکیلات خودگردان فلسطین که ظاهراً موقت بود، منتقل شود.
در عوض، کرانه باختری به مناطق A، B و C تقسیم شد. تشکیلات خودگردان فلسطین در مناطق A و B اختیارات محدودی داشت، در حالی که اسرائیل تمام منطقه C، بیش از ٦۰ درصد از کرانه باختری را کنترل میکرد.
حق بازگشت پناهندگان فلسطینی به سرزمینهای تاریخی که مهاجران یهودی در سال ۱۹۴۸ هنگام ایجاد اسرائیل از آنها غصب کرده بودند – حقی که در قوانین بینالمللی گنجانده شده است – توسط یاسر عرفات، رهبر سازمان آزادیبخش فلسطین، لغو شد.
این امر فوراً بسیاری از فلسطینیها، به ویژه ساکنان غزه که ۷۵ درصد آنها پناهنده یا فرزندان پناهندگان هستند، را از خود بیگانه کرد. در نتیجه، بسیاری از فلسطینیها سازمان آزادیبخش فلسطین را به نفع حماس رها کردند.
ادوارد سعید، توافقنامه اسلو را «ابزاری برای تسلیم فلسطینیان، یک ورسای فلسطینی» نامید و عرفات را به عنوان «پتن فلسطینیان» مورد انتقاد قرار داد.
خروجهای نظامی برنامهریزیشده اسرائیل تحت اسلو هرگز اتفاق نیفتاد. هنگام امضای توافقنامه اسلو، حدود ۲۵۰ هزار مهاجر یهودی در کرانه باختری وجود داشت. تعداد آنها امروز به حداقل ۷۰۰ هزار نفر افزایش یافته است.
رابرت فیسک، روزنامهنگار، اسلو را «یک فریب، دروغ، ترفندی برای درگیر کردن عرفات و سازمان آزادیبخش فلسطین و وادار کردن آنها به رها کردن تمام چیزهایی که بیش از یک ربع قرن به دنبال آن بودند و برای آن مبارزه کردند، روشی برای ایجاد امید واهی به منظور تضعیف آرمان تشکیل کشور» نامید.
تا به امروز
اسرائیل در ۱۸ مارس سال جاری، با حملات هوایی غافلگیرانه به غزه، آخرین آتشبس دو ماهه را یکجانبه شکست. دفتر نتانیاهو ادعا کرد که ازسرگیری درگیری نظامی، در پاسخ به امتناع حماس از آزادی گروگانها، رد پیشنهادات برای تمدید آتشبس و تلاشهای این گروه برای تجدید قوا بوده است.
نیروهای اسرائیلی در حملۀ اولیۀ شبانه، بیش از ۴۰۰ نفر را کشته و بیش از ۵۰۰ نفر را زخمی کردند؛ مردمی که در خواب بودند را قتلعام کرده و مجروح ساختند. این حمله، مرحلۀ دوم توافق را که بر اساس آن قرار بود حماس گروگانهای مرد زندهمانده (شهروندان و سربازان) را در ازای تبادل زندانیان فلسطینی، برقراری آتشبس دائم و در نهایت لغو محاصرۀ اسرائیل بر غزه آزاد کند، نقش بر آب کرد.
اسرائیل دههها است که حملات مرگبار خود را به غزه انجام داده و با رویکردی سودجویانه، این بمبارانها را «چمنزنی» میخواند. هیچ توافق صلح یا آتشبسی تاکنون مانع آن نشده است.
این بار نیز استثنا نخواهد بود.
این قصیۀ خونین به پایان نرسیده است. اهداف اسرائیل تغییر نکرده است: سلب مالکیت و محو فلسطینیان از سرزمینشان.
تنها صلحی که اسرائیل قصد دارد به فلسطینیان ارائه دهد، صلح گورستان است.
یادداشت:
کریس هجز روزنامهنگار برندۀ جایزۀ پولیتزر است که ۱۵ سال به عنوان گزارشگر خارجی برای روزنامه نیویورک تایمز فعالیت کرده و در آنجا رئیس دفاع خاورمیانه و رئیس دفاع بالکان این روزنامه بوده است. او پیش از این در رسانههایی چون دیلی مورنینگ نیوز، کریستین ساینس مانیتور و ان.پی.آر در خارج از کشور کار کرده است. او مجری برنامۀ «گزارش کریس هجز» است.
Comments
پاسخهای گرتا تونبَری به ده پرسش توجهبرانگیز <br> کریس هجز:برنامۀ صلح نمایشی ترامپ <br> جایزه صلحی اورولی برای توجیه جنگ – نادر ثانی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>