چرایی رقم خوردن کودتا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و نقش سیا و سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا(mi6) / طیار یزدان پناه لموکی
«مادلین آلبرایت ، وزیر امور خارجه ی پیشین آمریکا)، در یک سخنرانی جهت کمک به نزدیکی روابط ایران و آمریکا، برای نخستین بار اذعان کرد که دولت امریکا در جریان کودتای ۲۸ مرداد دخالت داشته و از این بابت از ملت ایران معذرت خواهی کرد.(۱)… «ماه بعد در اوایل سال ۲۰۰۰ میلادی دولت آمریکا یک نسخه از گزارش رسمی از کودتای ۲۸ مرداد علیه نخست وزیری قانونی دکتر مصدق که توسط سیا سازماندهی شده بود را منتشر کرد(۲) . علاوه براین «وزارت امور خارجه امریکا مجموعه ای از اسناد ی را منتشر کرد ( از آوریل تا ژوئن سال ۲۰۱۷ ) که سیاست امریکا درقبال ایران از سال ۱۹۵۱ تا ۱۹۵۴ را پوشش می دهد و دو رئیس جمهور ( اوباما و ترامپ ) به آن ( کودتا ) اذعان داشتند »(۳) . نکته ی مهم در این گزارش آن است که دانسته های مستند قبلی ما را تایید کرد و نزدیکی پروسه ی عملیاتی کودتا با ثبت واقعه ی تاریخی ۲۸ مرداد ۳۲ را که ایوانف در کتاب «تاریخ نوین ایران» به صورت تحلیلی به آن پرداخته ، بیش تر برجسته نمود.
دانسته است جنبش های اجتماعی ایران پس از جنگ جهانی دوم طی گذر از یک دوره ی دوازده ساله- علی رغم سرکوب وسیع سراسری سال ۱۳۲۵ ، با اوج گیری دوباره ی آن در ملازمه با جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران در سال ۱۳۲۹ ، به مرحله ای رسید که اجازه می داد شعار «جمهوری دمکراتیک ایران» در سال ۳۲ به عنوان یک گام به پیش بیان شود. متعاقب آن برنامه ی حداقلی که حاوی اصلاحات فوری به ویژه سیاسی را دربر داشت، مطرح شد. مهم ترین نکات آمده در آن برنامه عبارت بود از: «۱- قطع نفوذ امپریالیسم ۲- طرد مستشاران آمریکا. ۳- برچیدن اصل چهار ترومن و کنسولگری های آمریکا. ۴- لغو قراردادهای نظامی و سیاسی اسارت آور ۵- تامین آزادی های دموکراتیک از جمله آزادی احزاب یا اجتماعات، بیان و آزادی زندانیان سیاسی….»(۴) که صورت اجرایی این برنامه منوط به تشکیل جبهه ی واحد از همه ی نیروهای ملی- دموکراتیک بود.
آشکار است در صورت دستیابی به چنین خواسته ای، بورژوازی یا دولت مصدق تقویت می شد منتها نباید این نکته را از نظر دور داشت که به همان اندازه مواضع بورژوازی تحکیم می یافت، فرصتی فراهم می آمد تا مجلس موسسان شکل گیرد. در آن صورت زمینه برای ایجاد برخی دگرگونی های دموکراتیک فراهم می شد. البته این طرح تنگناهای دشواری را در بر داشت که درک آن به لحاظ تناسب نیرو با اهمیت است، زیرا بورژوازی ملی ایران به رهبری دکتر مصدق برخلاف بورژوازی ملی هندوستان به رهبری نهرو و گاندی، به طور کلی مشروطه طلب بود که تنها به گرفتن قدرت و اختیارات بیش تر در حد برخی اصلاحات ساختاری نظام ، قانع بود. ایشان(آقای دکتر مصدق) نه این که اندیشه ای در براندازی نظام شاهنشاهی نداشت، بلکه جهت اطمینان شاه قرآن مُهر کرده و در آن متعهد شده بود که «دشمن قرآن باشم اگر بخواهم برخلاف قانون اساسی عمل کنم و همچنین اگر قانون اساسی را نقض کنند و رژیم مملکت را تغییر دهند من ریاست جمهوری را قبول نمایم»(۵) و « پس از فرار شاه، دولت مصدق، حزب ایران و بخش اعظم هواداران مصدق اندیشه ی تشکیل شورای سلطنت را به میان کشیدند »(۶) این مشی سیاسی بورژوازی ایران در برابر نظام شاهنشاهی دربار بود که در تدارک کودتا به گردانندگی آمریکا و انگلیس با همراهی ملاکین بزرگ و سرمایه داران وابسته به امپریالیسم در داخل حضورداشتند. روشن است بورژوازی ایران خواهان تعمیق جنبش اجتماعی مردم ایران که هر دم تا رسیدن ۲۸ مرداد ۳۲ در سراسر کشور فراگیر و گسترده می شد، نبودند. با این همه فشار از پایین به عنوان یکی از اهرم های مهم در برابر حکومت جریان داشت. سمت گیری مبارزه به طور وسیع از طریق سندیکا و اتحادیه های کارگری، دهقانی با همراهی نیروهایی از طبقه میانه و طیف های گوناگون آن، به صورت متشکل و مسالمت آمیز به سوی تحولی آرام و دموکراتیک پیش می رفت که به طور قطع در تحمل انحصارات امپریالیستی و در راس آن آمریکا و انگلیس و همچنین در داخل یعنی دربار، زمینداران بزرگ و سرمایه داران وابسته به انحصارات سرمایه داری جهانی نبود.
بنا بر حضور و تعریف سه خط مشی سیاسی آمده در بالا، تحلیل نویسنده ی کتاب «تاریخ نوین ایران» درباره ی بیانیه ی استقرار جمهوری دموکراتیک آن است که «حزب…. در تاریخ ۱۸ اوت ۱۹۵۳ ضمن انتشار بیانیه ای خطاب به مردم ایران خواستار استقرار جمهوری دموکراتیک در کشور، آزادی احزاب و اتحادیه های کارگری و تشکیل جبهه واحد نیروهای ضد امپریالیستی گردید. مع ذالک رهبری حزب فقط به انتشار بیانیه و ترتیب دادن تظاهرات و میتنیگ ها قناعت کرد و در شرایط موجود تصمیمات ضروری و قاطع برای متحد ساختن کلیه نیروهای ضد امپریالیستی و دموکراتیک به منظور مقاومت در مقابل توطئه ها و یورش های جدید و بعدی امپریالیست ها به عمل نیاورد»(۷). به نظر می رسد تبیین شرایط پیش آمده، نیاز به مداقه ی بیش تر ی دارد با این تاکید، که این نکات به طور اصولی ارزیابی درستی است، منتها در تطبیق با شرایط جامعه ی ایران آن روز، علاوه بر تناسب قوا دو نکته را نباید از نظر دور داشت. نخست ساختار پیچیده ی اجتماعی و عمیقاً مذهبی ایران و دیگر کشوری عقب مانده به لحاظ صنعتی که در گزارش سیا نیز به این مطلب اشاره شده است
افزون بر این ، مولف کتاب خود اذعان دارد به این که «پس از شکست توطئه ی اول کودتا، دولت مصدق، به دولت غیرفعالی مبدل شد»(۸) لازم است درباره ی حضور پررنگ مذهب به عنوان اهرم مهم سرکوب در دست امپریالیسم و حاکمان دست نشانده آنان به ویژه پس از انقلاب مشروطیت علیه کلیه احزاب، گروه ها و شخصیت هایی که دارای سمت گیری ملی – دموکراتیک بودند اشاره شود ، که آنان ، فعالان سیاسی- اجتماعی را به اتهام بد دین، کافر و مشرک به جامعه ی دیندار مردم ایران معرفی می کردند. در واقع آنان با این حربه ، فعالان سیاسی را از فعالیت های اجتماعی باز داشته و تارومارشان می کردد. بنابراین، ظرافت در تعیین خط مشی سیاسی در کشورهایی که مذهب نقش تعیین کننده ای در سمت گیری افکار عمومی دارد، بسیار پیچیده و گاه بغرنج است یعنی به آسانی نمی توان کارگران، دهقانان باورمند و دیگر نیروهای جانبدار را به عنوان فشار از پایین جهت دگرگونی های ملی- دموکراتیک به هم آورد و یا حتی مسلح کرد(۹).
سرمایه داری انحصاری جهانی با آگاهی از این پاشنه آشیل ، به گواهی گزارش سیا که به آن به عنوان یک فاکتور مهم در انجام کودتا اشاره دارد یعنی «ترساندن علما و اعلام خطر تخریب اماکن مقدسه، به نام توده ای ها» در برانگیختن شان توانستند بهره هاگیرند . این واقعیت که دو سوم نفت جهان در منطقه ی کوچک اطراف خلیج فارس نهفته است موضوعی نیست که از نگاه استراتژیست های پایه گذار پیمان های ناتو، بغداد، سنتو و نیروهای واکنش سریع و فرماندهی مرکزی آمریکا ، پنهان باشد. همین استراتژیست ها بودند که به بهانه ی مبارزه به اصطلاح با تهدید شوروی به مقابله با ناسیونالیسم و چپ عرب و ایرانی که نفت منطقه را بخشی از ثروت ملی خویش می دانستند، برآمدند. بنابراین مردم دین دار منطقه به عنوان نیرویی بالقوه همواره مد نظر امپراتور و متحدین منطقه ایش بودند . بی جهت نیست که دبیر کل سابق جمعیت موتلفه درباره ی چگونگی تدوین تاریخ کودتای سال ۳۲ بر آن است که «در رابطه با تاریخی که طرفداران متعصب دکتر مصدق و آیت الله کاشانی نوشته اند باید بگویم هر کدام از زاویه ی دید و سلیقه ی خودشان این رویدادها را نوشته اند. تاریخی را که حزب توده و چهره های چپ غیر توده ای نوشته اند، تاریخی را که طرفداران رژیم پهلوی نوشته اند، این ها همه تنها بخشی از واقعیت است… به همین جهت بعد از قضیه ی ۲۸ مرداد هیچ کدام از این چند دسته موفق نشدند مردم را حرکت بدهند نه مصدقی ها، نه کاشانی ها، نه توده ای ها و نه روشنفکران دیگر،.… علت عدم توفیق مصدقی ها و کاشانی ها و توده ای ها و روشنفکران دیگر این بود که خود را حق و دیگران را باطل می دانستند در صورتی که قضاوت مردم غیر از تفکر این چهار گروه بود… آن ها نتوانستند مردم را به معنای واقعی به سمت نهضت براندازی حرکت بدهند. امام راحل مبارزه را در متن مردم [دیندار] آغاز کرد….»(۱۰).
دکتر کیانوری درباره ی بیانیه «جمهوری دموکراتیک ایران» آورده اند: «به نظر من این کلمه ی “دموکراتیک” صحیح نبود، چون سوء تفاهم ایجاد می کرد… به نظر من صحیح این بود که ما فقط شعار جمهوری می دادیم [ به هر ترتیب ، نظر] این بود که مساله ی سلطنت یا جمهوری رفراندوم گذاشته شود.»(۱۱). با این آگاهی که ایشان تاکید دارند به این که: «ایران کشوری است عمیقاً مذهبی.»(۱۲) منتها نسبت به اعلام جمهوری به عنوان ضرورت شرایط جنبش با همه ی حساسیت های موجود، عقب نشینی ندارند، بلکه معتقدند مورد اقبال «گروه های دیگر هم [قرار] داشت.»(۱۳). چنین رویدادی عظیم در کشوری با موقعیت بسیار حساس و فوق العاده در خاورمیانه، موردی نبود که از نگاه تیزبین انحصارات بین المللی و در راس آن آمریکا و انگلیس پنهان باشد به همین خاطر «عوامل توطئه (کودتا) ، دکتر مصدق را به شدت ترسانیدند و مصدق در عصر ۲۷ مرداد دستور می دهد هر کس حرف از جمهوری بزند او را تعقیب کنند…»(۱۴).
به هر ترتیب خواست نظام جمهوری همان طور که گفته آمد در پی رشد خیزش دوازده ساله ی اجتماعی ایران ( ۱۳۲۰ – ۱۳۳۲ ) در میان توده ی به نسبت وسیع مردم از کارگران، دهقانان، پیشه وران و روشنفکران… به صورت فراگیر به شعار روز تبدیل شده بود. علی رغم عقب نشینی بورژوازی از شرایط تازه و تجهیز همه جانبه ی سیا و اینتلجنت سرویس با کلیه عوامل داخلی و دربار، در دستیازی به اعمال سرکوب همه جانبه علیه آنان ، جنبش مردمی چهره خشونت آمیز به خود نگرفت، در واقع این شیوه ی مبارزه یعنی جنبش مسالمت آمیز به سمت ایجاد تحولی آرام و دموکراتیک باید به عنوان فصل نوینی از جنبش اجتماعی معاصر ایران به حساب آورد. اگر چه در نطفه خفه شد.
فاکتور دیگری که نباید از نظر دور داشت آن است که «پس از جنگ جهانی دوم، در سراسر جهان جو رادیکال- دموکراتیک و جو انقلابی وجود داشت. این جو تا حد زیادی برمی گشت به جنگ و مبارزه علیه اشغال فاشیستی. آمریکا و بریتانیای کبیر به عنوان قدرت های پیروز، بلافاصله مجاهدت بلیغی کردند تا مقاومت ضد فاشیستی را خلع سلاح و جوامع سنتی را دوباره برقرار سازند….
در بسیاری نقاط این سیاست خشونت آمیز صورت گرفت. برای نمونه در یونان، جایی که سیاست انگلیسی ها، اما پیش از همه سیاست آمریکا به مرگ ۱۵۰ هزار انسان منجر شد… که در ایران ضمن سرکوب وسیع جنبش های اجتماعی در سراسر کشور به ویژه در سال ۱۳۲۵ به کشتار ۳۰ هزار نفری مردم آذربایجان می توان اشاره داشت»(۱۵). با این همه، جنبش مردمی ایران، با همه ی سرکوب و برخوردهای خشن در بیش از یک دهه با دستاوردهای مهمی چون تدوین قانون کار به نفع کارگران، کاهش بهره ی مالکانه، ملی کردن صنعت نفت، متاثر کردن جناج چپ جبهه ی ملی در دفاع از جنبش مردمی و ده ها دستاورد دیگر هم چنان تداوم داشت تا این که در پاییز ۱۳۳۱ (۱۹۵۲) انحصارات امپریالیستی آمریکا حتا سیاست خشن و تجاوزکارانه ی ترومن را [غیر] کافی… و ناپیگیر [قلمداد کرده] خواستار آن شدند که به جای دکترین جلوگیری از گسترش کمونیسم «سیاست رهایی از چنگ کمونیسم» پیش گرفته شود. و در همه ی جبهه ها به تهاجم دست زند. هر جا «کمونیسم» است سرکوب کند یعنی همه ی جنبش های رهایی بخش ملی، همه ی حرکات ضدامپریالیستی را [باید در این زمره به حساب آورد] و این هدف را در برابر خویش قرار دهد که سیستم جهانی سوسیالیستی را بشکند. کشورهایی را که پس از جنگ به اردوگاه سوسیالیسم پیوسته اند «آزاد» کند. سوسیالیسم را به مرزهای ۱۹۳۹ به عقب براند و سپس در درون این مرزها «خفه» کند.
این سیاست انحصارات امپریالیستی «مک کارتیسم۲ » نام دارد که به مثابه ی فاشیسم نوع آمریکایی است که کتاب سوزان، تفتیش عقاید، سرکوب جنبش های کارگری و مترقی، عدم تحمل در برابر هر عقیده ی مخالف، ایجاد شبکه ی وسیع خبرچینان و جاسوسان، روش روزمره ی مک کارتیسم بود.
پس از اتخاذ سیاست «تهاجم» از جانب آمریکا، دقت در گزارش سیا، به نظر با اهمیت جلوه می کند، زیرا آنان از تمام امکانات موجود در قتل عام مردم ایران که نسبت به سرنوشت خود واکنش نشان داده بودند لحظه ای درنگ نکردند. سازمان جاسوسی سیا و سرویس جاسوسی بریتانیا(mi6 ) طرح کودتایی را تدارک دیدند که در طی شش مرحله می بایست به انجام می رسید. بر اساس آن طرح «نخست… آنتن های ایرانی سیا و مهم ترین شبکه ی ایرانی سیستم جاسوسی انگلیس در ایران که در آن زمان توسط برادران رشیدیان رهبری می شد، باید می کوشید تا تعادل حکومتی دکتر مصدق را با تبلیغات و خرابکاری سیاسی مخفی برهم بزند….»(۱۶).
پس از آن «سازماندهی کودتا توسط سرلشکر زاهدی»(۱۷) می بایست صورت می گرفت، از آن جایی که آنان در میان مردم پایگاهی نداشتند، «به ارتش روی آوردند تا به کمک مستشاران نظامی خود آمادگی لازم را به وجود آورند»(۱۸). طرح دیگر آنان «تطمیح عده ای از نمایندگان مجلس جهت همکاری برای تقویت مخالف قوه ی قانون گذاری مجلس با مصدق [بود](۱۹). گفتنی است پیش تر مصدق لایحه ای را تقدیم مجلس کرده که بر اساس آن خواهان اختیارات بیش تر شده بود. «موافقین این لایحه در اکثریت بودند مع هذا عده زیادی از نمایندگان هم علیه آن سخنرانی می کردند. در اواسط سال ۱۹۵۳ در نتیجه ی تحریکات محافل ارتجاعی، مجلس نتوانست به کار خود ادامه بدهد، مجلس به مرکز توطئه و دسیسه های امپریالیسم داخلی مبدل شده بود.»(۲۰). شایان ذکر است شبکه سیا در ایران اجازه یافته بود که «هر هفته ۱۱ هزار دلار جهت تطمیح و به دست آوردن همکاری نمایندگان هزینه کند. عملی که مخالفت با مصدق در مجلس را تشدید کرد...»(۲۱). در پی اوج گیری جو تنش در مجلس، «دولت تصمیم گرفت تا مجلس را منحل کند و به همین مناسبت دست به رفراندوم زد. اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران در رفراندوم شرکت کردند و به انحلال مجلس رای دادند.»(۲۲). با توجه به شرایط پیش آمده «… قانع کردن شاه برای حمایت از کودتا و نخست وزیری زاهدی»(۲۳) در دستور کار کودتاگران قرار گرفت. بنابراین سیا تصمیم گرفت «یک سری فشار و گفت و گوهایی را برای مجاب کردن شاه جهت کمک به سرکوب و انتخاب زاهدی به نخست وزیری را به کار [بندد] سه هفته مداوم چهار مامور سیا روزانه به دیدن شاه می روند تا سرانجام او را وادار به همکاری کنند.»(۲۴) نتیجه آن شد «که در تاریخ ۲۲ و ۲۳ مرداد با وجود شک و تردید شاه بالاخره می پذیرد تا هم زمان با عزل مصدق و دعوت زاهدی به نخست وزیری را امضا کند. ملکه ثریا نقش مهمی در قانع کردن شاه بازی کرده است»(۲۵).
«اگر چه سیا در نظر داشت در نهایت، انجام کودتا، با مشارکت یا بدون مشارکت شاه»(۲۶) انجام پذیرد، مع هذا این تصمیم در مرحله ی نهایی قرار داشت. گفتنی است نیروهای ملی و ترقی خواه سایه به سایه ی کودتا پیش می رفتند کوچک ترین تحرک آنان را از نظر دور نمی داشتند. این امر منجر به آن شد که کودتا در مرحله ی اجرا در شب ۲۵ مرداد افشا شود و متعاقب آن نصیری را دستگیر کردند. با این اقدام، «اغلب افسران [در ارتباط با نصیری و کودتا] پا به فرار گذاشتند و این توطئه کاملاً با شکست روبه رو شد. زاهدی و همدستانش به مخفی گاه سیا پناه بردند و شاه نیز پا به فرار گذاشت. کرمیت روزولت رئیس شبکه ی سیا خبر شکست کودتا را به واشنگتن مخابره کرده و کمی بعد پیامی دریافت می کند که عملیات را متوقف کرده و به ایالات متحده بازگردد. اما کرمیت روزولت و گروهش تصمیم می گیرند. عملیات تازه دیگری را برنامه ریزی کنند و برای این کار نخست فرمان شاه را تکثیر و جهت بسیج عمومی علیه مصدق در سطح وسیع آن را پخش کنند…»(۲۷).
علی رغم افشاگری های وسیع نیروهای جانبدار جمهوری ملی- دموکراتیک در ایران و افشای کودتا از جانب آنان(۲۸) هوشیاری دولت مصدق را برنیانگیخت تا در اتحاد با نیروهای ضد استعمار و جبهه ی متحد ضد دیکتاتوری اقدام کند بلکه بنا به اعتقاد مولف تاریخ نوین ایران دولت مصدق «به دولت غیرفعال مبدل شد. ژنرال زاهدی و همدستان او از این موقعیت استفاده کردند و برای تهاجم بعدی آماده شدند…. تمام باندهای ارتجاعی را نیز مسلح کردند آن ها پس از راه انداختن تبلیغات شدید علیه دولت مصدق در شب ۱۹ اوت دست به کار شدند.»(۲۹)
شایان ذکر است در گزارش دولت آمریکا در رابطه با کودتای ۲۸ مرداد و عملیات سیا آمده است که «ماموران ایرانی سیا دست به یک سری عملیات سیا ه می زنند. با همان هدف تحریکات افراد مذهبی علیه مصدق که از جمله تهدیدهای تلفنی علیه رهبران دینی و اعلام خطر یک سری خرابکاری علیه اماکن مذهبی و منازل آن ها و البته به نام حزب توده»(۳۰) گزارش تصریح دارد به این که «نمایندگان و عمال و جاسوسان آمریکا در اجرای کودتا نقش برجسته داشتند. هندرسن سفیر آمریکا در ایران در ۱۷ اوت به مصدق اعلام کرد که ایالات متحده آمریکا با حکومت او مخالف است… هندرسن او را تحت فشار گذاشت تا استعفا بدهد…».
لوموند موقعیت سیاسی- اجتماعی ایران را در پس از کودتای ۳۲ چنین ارزیابی می کند: «رژیم محمدرضا پهلوی که با کمک لندن و واشنگتن پس از کودتا در ایران مستقر شد، کشور را به طرف نوعی وابستگی به غرب و توسعه ی سرمایه داری سطحی و بدون کنترل که بیش از همه بر پایه ی درآمدهای بادآورده ی نفتی و فساد سوء استفاده ی اقتصادی و عدم توجه به خواسته های واقعی مردم متکی بود، سوق داد. این توسعه با خفقان و درهم کوبی، کوچک ترین اعتراض به کمک یک سیستم پلیسی- سیاسی بسیار قوی (ساواک) همراه بود… در حالی که همه ی مخالفات اعم از لائیک- مارکسیست و چپ که در سال های ۱۹۵۰ (۱۳۲۹) بسیار قوی بودند و با سرکوب رژیم کاملاً به حاشیه رانده شده بودند، گروه های مذهبی توسط مساجد و شبکه های همبستگی و قرائتی تازه از مذهب و تجدیدنظر کیفی و تعهد سیاسی رهبری جنبش در برابر خفقان شاه و نفوذ قدرت خارجی قدرت سیاسی را به دست [گیرند.]»(۳۱)
پانویس ها :
۱- لوموند دیپلماتیک، «سنگینی آزاد دهنده ی تاریخ» شرق، ۲۷ تیر ۸۶، گزارش سیا، که در این سخن به اختصار در ارجاع به گزارش سیا اکتفا می شود
۲- همان جا
۳- ملکوم برن ، انتشار اسناد تازه ای از کودتای ۲۸ مرداد … ترجمه : مهر ناز صمیمی ۲۸ ژولای ۲۰۱۷
۴- جوانشیر، تجربه ۲۸ مرداد، ص ۲۸۸
۵- همان جا
۶- همان جا
۷- ایوانف، تاریخ نوین ایران، برگردان هوشنگ تیزابی و حسن قائم پناه، ص ۱۷۶.
۸- ایوانف، همان جا، ص ۱۷۶-۱۷۷.
۹-«اکثریت اعضای رهبری اعتقاد داشتند که با وجود خودداری جبهه ی ملی از پیوستن به یک اتئلاف گسترده و برتری چشم گیر سلطنت طلبان سیاست مقاومت مسلحانه و توزیع سلاح…. سیاست بیهوده ای خواهد بود». آبراهامیان، ایران میان دو انقلاب، برگردان احمد گل محمدی و محمد ابراهیم فتاحی، ص ۴۰۰.
۱۰- حبیب اله عسکر اولادی، روزنامه ایران، ص ۱۳، ش 3718، تاریخ ۳/۱/۸۶
۱۱- کیانوری، خاطرات من، ص ۲۶۷
۱۲- کیانوری، گفت و گو با تاریخ، ص ۵۷۱
۱۳- کیانوری، خاطرات من، ص ۲۶۷
۱۴- کیانوری، خاطرات من، ص ۲۶۷
۱۵- طیار یزدان پناه لموکی، به مناسبت نخستین سده ی انقلاب مشروطیت، چیستا، ش ۱، ص ۲۴، مهر ۸۵.
۱۶- گزارش سیا، همان جا.
۱۷- گزارش سیا، همان جا.
۱۸- ایوانف، ص ۱۷۴
۱۹- گزارش سیا، همان جا.
۲۰- ایوانف، ص ۱۷۵.
۲۱- گزارش سیا، همان جا.
۲۲- ایوانف، همان جا.
۲۳- همان جا
۲۴- همان جا
۲۵- همان جا
۲۶- همان جا
۲۷- روزولت همان صبح ۲۵ مرداد دستور می دهد که به اصطلاح مصاحبه ی مطبوعاتی تشکیل دهند و فرمان عزل مصدق و نخست وزیری زاهدی را توسط روزنامه نگاران آمریکایی به همه ابلاغ کنند… دستور دوم روزولت این است که زاهدی را به جای امن ببرند و این جای امن منزل یک آمریکایی است…. دستور سوم، برقراری رابطه با خارج که سیا و سفارت آمریکا دستگاه فرستنده ی مستقل داشتند و از طریق پایگاه انگلیس در قبرس با واشنگتن و لندن تماس می گرفتند. دستور چهارم تهیه نسخه هایی از فرمان شاه تا بتوان آن را پخش کرد». جوانشیر، تجربه ی ۲۸ مرداد، ص ۲۹۲.
۲۸- ما کودتای ۲۵ مرداد را به دکتر مصدق اطلاع دادیم. ما کمک کردیم که نصیری دستگیر شود و جان مصدق نجات پیدا کند…. ولی در ۲۸ مرداد غافلگیر شدیم». کیانوری، خاطرات کیانوری، ص ۲۸۶.
۲۹- ایوانف، همان جا، ص ۱۷۶ و ۱۷۷. و همچنین جوانشیر، همان جا، ص ۲۷۹ : «جبهه ی متحدی از شریرترین دشمنان ملت به وجود آمد و دربار و سفارت آمریکا مرکز توطئه ای است که هدفش برانداختن دولت است»..
۳۰- گزارش سیا، همان جا.
۳۱- لوموند دیپلماتیک، «سنگینی آزاد دهنده ی تاریخ» شرق، ۲۷ تیر ۸۶
طیار یزدان پناه لموکی
طیار یزدان پناه لموکی
Comments
چرایی رقم خوردن کودتا ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و نقش سیا و سرویس اطلاعات مخفی بریتانیا(mi6) / طیار یزدان پناه لموکی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>