کمونیسم و مسأله ملی
هادی میتروی
پیام عبدالله اوجالان از زندان «امرالی» بحث های بسیاری را در میان ایرانیان دامن زد
(1) و ارزیابی های گوناگونی از پیامدهای این پیام صورت گرفت. اهمیت مسأله کردستان و دفاع از حقوق این ملت باعث شد تا این قلم نیز از زاویه دید خود به اهمیت استراتژیک کردستان و وظیفه تمامی آزادیخواهان در دفاع از حقوق ملت کرد بپردازد.بی تردید همه می دانیم که اگر چه ملت کرد همواره از وحدت ملی و فرهنگی خود پاسداری کرده است اما بدنبال شکست امپراتوری عثمانی در جنگ جهانی اول، با نقش مستقیم امپریالیسم جهانی، در چهار کشور ایران، ترکیه، سوریه و عراق تقسیم شد.همه می دانیم که دولت های ارتجاعی این کشورهای عقب مانده وابسته به امپریالیسم جهانی، در طول این دههها چه تبعیضات چه فشارها و چه کشتارهایی را بر ملت کرد تحمیل کرده اند.اما بدنبال هزاره ها مقاومت، در سده گذشته نیز ملت کرد لحظه ای دست از مقاومت برنداشته است و زن و مرد در کوه و دشت و بیابان و میدان؛ گاه مسالمت آمیز و گاه مسلحانه؛ به مقاومت برای احقاق حقوق اولیه خود ادامه داده اند!حقوق اولیه ای که در اسناد الحاقی حداقلهای اعلامیه جهانشمول حقوق بشر برای همه ملل جهان برسمیت شناخته شده اند. این حقوق اولیه از تدریس زبان مادری جهت آموزش خواندن و نوشتن به کودکان آغاز می شود و با حق حاکمیت مستقیم بر سرنوشت خویش و خودگردانی ادامه می یابد. یک سده مبارزات اخیر ملت کرد برای احقاق حقوق اولیه خود باعث شده است تا این ملت در هر چهار کشور ایران و ترکیه و سوریه و عراق بمثابه سمبل مقاومت شهروندان در هر کشور تبدیل شود.سمبلی که دیگر ملل ساکن این کشورها هم از آن درس آموخته اند و هم در زیر چتر این مقاومت اجتماعی و بتبع آن عقب نشینی دولت های ارتجاعی این چهار کشور، به بخشی از حقوق خود دست یابند.در حوصله این نوشته کوتاه نیست تا به حماسه مقاومت ملت کرد در این چهار کشور و روش های سازماندهی و اشکال متفاوت مبارزات این ملت در هر دوره تاریخی و جغرافیای هر کشور بپردازم اما در ادامه برشی کوتاه به موقعیت متفاوت ملت کرد در هر کشور خواهم زد.ملت شرق کردستان که ساکن ایران هستند بدلیل صنعت نفت و بسط روابط سرمایهداری از پایان قرن نوزدهم در ایران، از بافت سیاسی اجتماعی پیشرفته تری نسبت به سه کشور دیگر برخوردار شده اند بطوری که در انقلاب بهمنماه ۱۳۵۷ کردستان قهرمان، پیشتاز حرکت انقلابی ملل ساکن ایران برای درهم پیچیدن نظام سلطنتی و درهم شکستن ماشین دولتی و دستگاه پلیسی و نظامی بورژوازی سلطنتی ایران بود. در فردای انقلاب نیز برغم یورش همه جانبه نظامی حکومت مذهبی مرکزی در ۲۸ امردادماه به کردستان قهرمان، نیروهای انقلابی کرد و دیگر نیروهای انقلابی حاضر در کردستان، بیش از پنج سال مقاومتی خونین را سازمان دادند و به حماسه مقاومت مردمی در مقابل حکومت مذهبی تمامیت گرای ضد آزادی، زن ستیز و دگراندیش کش مدافع نظام سرمایهداری فاسد رانتی ایران، تبدیل شدند!در کردستان ترکیه وضع ملت کوردستان شمالی، بنوعی دیگر رقم خورد. جامعه ترکیه جامعه ای تحت ستم بورژوازی نظامی شوینیست سرکوبگر وابسته به امپریالیسم جهانی ست، که بدنبال کشتار جمعی میلیون ها ارمنی پا به منصه ظهور گذاشته است با «ترک کوهی» نامیدن کردهای مقیم ترکیه از هیچ گونه فشار و تبعیض ضد انسانی بر علیه ملت کرد در سده گذشته کوتاهی نکرده است. بواقع دولت نظامی شوینیست ترکیه با حمایت دولت های امپریالیستی از هیچ جنایتی بر اقلیت های غیر ترک و غیر سنی مذهب کوتاهی نکرده است.نویسنده در دوران اقامت خود در ترکیه شاهد بوده است که در دهه شصت شمسی این دولت نظامی شوینیست فوق ارتجاعی عملاً برای ادامه نظم بورژوا فاشیستی در ترکیه در تمامی مناطق شرقی ترکیه و حتی در پایتخت مرکزی، حکومت نظامی اعلام نشده برقرار کرده بود و در طول دهه ها سیاست
«دست به ماشه» را عملا اجرا می کرده است.ارتش ترکیه با قرار دادن پست های نظامی در طول مسیر جاده ها و همچنین جوخه های نظامی مسلح به اسلحه خودکار بر سر چهارراه های خیابان های اصلی آنکارا، چه در روز و چه شب هر جنبنده ناراضی و یا خلافکاری که حاضر به تسلیم نبود را بی محابا به گلوله می بستند. در این زندان های ترکیه مملو از زندانیان سیاسی مخالف حکومت نظامی بود. بویژه کردهای مقیم شرق و علویان ساکن جنوب ترکیه که خواهان آزادی، برابری و احقاق حقوق شهروندی خود بودند یا زندانی و یا مفقود می شدند!نویسنده هنگام فرار از ایران با پای پیاده در دهه خونین شصت، خود شاهد است که وضع زندگی کردهای مقیم شرق ترکیه بمراتب بدتر از کردهای مقیم ایران بود. نویسنده چنین فقر و کمبود مواهب زندگی حاکم بر کردستان شمالی در ترکیه را حتی قبل از رفرم ارضی در دهات ایران مشاهده نکرده بود. شرایط زیست کردهای شمال کردستان در دهات و شهرهای کوچک کردنشین آنچنان اسفبار بود که نویسنده با مشاهده چنین وضعی نابسامان، غم اخراج اجباری از ایران و شکست انقلاب مظلوم بهمنماه را اگرچه فراموش نکردم اما با دیدن وضع زندگی خواهران و برادران کرد خود در ترکیه غم بزرگتری بر غمهایم افزوده شد.
با ورود به آنکارا و سکونت در آنکارا نیز نویسنده از یک سو با فشار پلیسی نظامی حاکمیت بورژوازی نظامی شوینیست ترکیه روبرو شد که رعایت مسایل امنیتی را حتی شاید بیش از تهران نه تنها بر فعالان سیاسی-تشکیلاتی بلکه بر عموم شهروندان تحمیل می کرد.
باری اگر شناخت حداقلی از وضع اجتماعی شرق و جنوب و بویژه پایتخت ترکیه در آن دوران داشته باشیم می بینیم برای تحمیل عقب نشینی به حکومت نظامی حاکم بر شرق و جنوب کشور و احقاق حقوق ملت کرد ساکن ترکیه هیچ شکلی از مبارزه با چنین اژدهای خونخوار بورژوازی نظامی شوینیست، بجز سازماندهی جنگ پارتیزانی در کوه و عملیات نظامی در شهر میسر نبوده است!
در عراق و سوریه هم در این سالها وضع چندان بهتر نبود و دولت های کودتایی بعثی هر دو کشور در تبعیض و اعمال انواع فشارها بر ساکنان کرد کشورهای کوتاهی نمی کردند و برغم همه اختلافات ناشی از دوران جنگ سرد و رقابت های مابین اتحادهای ناتو و ورشو، این دو دولت کودتایی در سرکوب و تعقیب و فراریان کرد ترکیه ناتویی با سوریه و عراق ورشویی با یکدیگر همکاری داشتند و دست در دست نانویی و ورشویی به سرکوب ملت کرد ادامه می دادند. بی تردید انقلاب بهمنماه ۱۳۵۷ و سازماندهی اجتماعی و سیاسی ملت کرد و اجتماعی کردن مبارزه آزادیخواهانه و برابری طلبانه در ایران، اثر خود را بر ملت کرد ساکن سه کشور دیگر نیز داشته است و با پایان دوران جنگ سرد و رشد اسلام گرایی در منطقه، مبارزات ملت کرد در هر چهار کشور ابعاد جدیدی پیدا کرده است و این ملت تجزیه شده تحت ستم، امروز در هر چهار کشور سمبل مقاومت در مقابل بورژوازی ستمگر غالب و کوشش در راه ایجاد جامعه ای آزاد و فرا از تبعیض جنسی و تعصبات مذهبی شده است!
این عوامل اصلی رشد و ارتقای جوامع کشورهای در حال توسعه در انتقال به ساختاری مدرن و مدنی، در ملت کرد ساکن هر چهار کشور مشاهده می شود. شکلگیری حاکمیت خودگردان کوبانی و ساختار شورایی آزادی خواه و ضد تبعیض آن برغم تمامی کمبودهای تاریخی ناشی از رشد نیروهای مولده در این منطقه از سوریه، بنظر کارشناسان الگویی آموزنده برای همه کشورهای در حال توسعه جهان است و شایسته است این نوع خودگردانی در کانتون های شمال سوریه، مورد توجه همگان قرار گیرد!
نزدیک به یک قرن مبارزات ملت کرد بر علیه حاکمیت آدمخوار عثمانی ترکیه تا جایی که این آدمخواران را وادار به عقب نشینی، حتی موضعی و مقطعی، در پذیرش حقوق مدنی ملت کرد کند نه تنها شورانگیز، بلکه ستایش برانگیز است و شایسته است به هر شکل ادامه پیدا کند مورد و حمایت مادی و معنوی کمونیستها و کارگران دیگر ملل منطقه قرار گیرد!
در چنین الزامی جهت حمایت از مبارزات رهاییبخش آزادیخواهانه و برابری طلبانه ملت کرد است که چند و چون حمایت کمونیست ها از نهضت های ملی مورد بحث قرار می گیرد. با مرور تجربه آموزگاران بزرگ کمونیسم در برخورد به نهضت های ملی جهت رهایی از تسلط «بورژوازی ستمگر ملتی دیگر» می بینیم که همواره دهقانان و کارگران و پیشه وران ملت تحت ستم، بطور طبیعی و بر مبنای منافع مشترک برعلیه تهاجم اقتصادی و فرهنگی و نظامی ملت ستمگر متحد شده اند.
می بینیم که این ملل خواهان حق تعیین سرنوشت خود شده اند. نویسنده لازم به توضیح نمی بیند که این «حق تعیین سرنوشت» که از طرف همه اقشار و طبقات یک ملت مطرح می شود بمعنی «حق حاکمیت مستقیم و تمام عیار بر سرنوشت خود» که همواره از طرف کمونیستها مطرح می شود نیست. بلکه به معنای تشکیل دولتی بورژوایی مستقل از دولت بورژوازی اشغالگر ستمگر است که ملتی را به انقیاد کشیده است و بورژوازی ملل تحت ستم نیز این خواست را با صدای رسا مطرح می کند.
حال ببینیم در چنین شرایطی که اقشار و طبقات گوناگون ملت تحت اشغال و ستم برای تشکیل دولت مستقل دست در دست یکدیگر می گذارند، وظیفه کمونیست ها چیست؟
آیا کمونیست ها بایستی با دامن زدن به مبارزه طبقاتی بر علیه بورژوازی تحت ستم خودی وحدت ملی در مبارزه با بورژوازی اشغالگر ستمگر را مضمحل کنند؟
گفتگوی رفقا رزا و ولادیمیر در این مورد مشخص بس روشن و آموزنده است و بنظر نویسنده تا زمانی که ستم ملی در جهان وجود دارد؛ با در نظر گرفتن شرایط خاص تاریخی و جغرافیایی هر ملت تحت ستم؛ شایسته است مورد توجه کمونیست ها قرار گیرد.
در این مباحثات رفیق کارگران جهان ولادیمیر بصراحت معیار خود جهت تنظیم رابطه با بورژوازی ملل تحت ستم را مضمون برنامه این بورژوازی قرار می دهد.
بعبارت ساده تر هرگاه برنامه بورژوازی تحت ستم مترقی و به نفع پرولتاریای این ملت باشد، کمونیستها از استقلال و تشکیل دولت مستقل این ملت دفاع می کنند.
با همین معیار نیروهای درگیر مبارزه رهایی بخش در جهان آشفته امروز نیز می تواند مورد بررسی، قضاوت و حتی حمایت کارگران دیگر ملل و کمونیستها قرار گیرد.
بطور مثال ملت مظلوم فلسطین تحت اشغال و آپارتاید قومی و مذهبی بورژوازی صهیونیست قرار گرفته است. آیا کمونیستها از مبارزات این ملت ۱۲ میلیونی که در سراسر جهان پراکنده و آواره شده اند دفاع می کنند؟
بی تردید کمونیست ها از حق تشکیل دولت مستقل آزادیخواه و برابری طلب مترقی فلسطین دفاع می کنند. بی تردید کمونیست ها از مروان برقوتی ها و دیگر اشخاص آزادی خواه و برابری طلب ملت فلسطین؛ برغم جایگاه طبقاتی آنها؛ دفاع می کنند اما کمونیست ها از جریانات بغایت عقب مانده ضد آزادی و زن و برابری؛ که روش ها و برنامه هایی بیش و کم هم سنخ بورژوازی اشغالگر ستمگر دارند؛ نه تنها دفاع نمی کنند بلکه با هژمونی چنین جریانات ارتجاعی در مبارزات رهایی بخش ملل گوناگون مبارزه می کنند!
حال بازگردیم به معضلی که بدنبال پیام اخیرا عبدالله اوجالان از زندان «امرالی» در راستای تغییر نوع سازماندهی و شکل مبارزه با بورژوازی مذهبی نظامی شوینیست ترک اعلام کرده است. بدنبال این پیام برخی از «روشنفکران» در تبعید ایرانی در تحلیل و تنظیم رابطه خود با جنبش قهرمانانه ملت کرد دچار ابهام، مشکل و پیشداوری های عجولانه شده اند.
این دسته از «روشنفکران» که مدعی آشنایی به سه منبع و سه جزی دکترین رهاییبخش کمونیسم هستند؛ و شاید حتی آثاری از این سه منبع و سه جزی را با صدایی خوش و از بر قرایت می فرمایند؛ با این منطق که جنبش ملی در کردستان ترکیه یک جنبش طبقاتی آنهم از نوع پرولتری دلخواه ایشان نیست، انحرافی و نادرست و حتی ضدانقلابی ست!
این گرایش افراطی چپ روانه همواره با نادیده گرفتن حقوق، دستاوردها و خواست های دیگر طبقات از یک سو و از سوی دیگر تاکید مکرر بر حقوق پرولتاریا و حتی زیرپا گذاشتن حقوق دیگر طبقات با شعارهای فوق افراطی چپ، سابقه طولانی تاریخی در انحراف «صادقانه» چپ جهانی دارد و ریشه پوسیدگی احزاب پرولتری از درون و عامل درونی شکست انقلابات قرن گذشته بوده است. رفیق ما ولادیمیر ضمن تجربه دایمی مبارزه با راست قانونی شوینیست روس و خرده بورژوازی اراده گرایی چپ و چپ دهقانی افراطی روس، همواره بر این امر تاکید می کرد که مبارزه با اپورتونیسم چپ بسیار مهم اما پیچیده تر از مبارزه با اپورتونیسم راست است. چه اپورتونیسم چپ صادقانه است و در شعار اگرچه از منافع طبقاتی پرولتاریا دفاع می کند اما در واقع با طرح شعارهایی که زمینی نیستند و آرزوهایی که امکان تحقق ندارند، فرسنگ ها جلوتر از توده ها حرکت می کنند. پیشروی که نه تنها باعث به تعویق افتادن تحقق خواست های ممکن و بروز توده ها می شود بلکه در کنار بورژوازی به بی اعتمادی به سوسیالیسم دامن می زنند و باعث تجزیه در صفوف پرولتاریا پرولتاریا می شوند!
رفقای کارگر، کمونیستها؛
بخاطر طولانی تر نشدن بحث نویسنده شما را دعوت به مطالعه دقیق حداقل جمعبندی رفیق ولادیمیر از بحث خود با رفیق رزا در رساله «در باره مسأله ملی» می کند تا با سیاست دوگانه کمونیست ها در تایید و نقد نیروهای متشکل در یک نهضت ملی بیشتر آشنا شویم.
نویسنده بر این باور است تا زمانی که طبقات گوناگون وجود دارند، دولت های اشغالگر ستمگر نیز حضور خواهند داشت. بیایید این آموزش در برخورد دوگانه با مساله ملی را با دقت، صبر و حتی وسواس انقلابی، در تاریخ و جغرافیای مشخص بکار بندیم.
در برخورد آزادی خواهانه، انقلابی و شرافتمندانه به جنبش های ملی رهاییبخش، دست شما را بگرمی می فشارم!
(1)برای شنیدن فایل صوتی مباحثات، علاقمندان می توانند به کلاب هاوس «آلترناتیوکارگری» که آدرس آن زیر آگهی آمده است مراجعه کنند:
پیامی از زندان «امرالی» تا قندیل و کردستان
میهمانان برنامه:
کاک سالار
بهزاد عزتی
چهارشنبه ۱۲ مارس ۲۰۲۵
آغاز برنامه:
۱۹ بزمان اروپای مرکزی
۲۱ بزمان کوبانی
۲۱ و سی بزمان ایران
محل میزگرد:اطاق کلاب هاوس آلترناتیو کارگری https://www.clubhouse.com/invite/5dVuwQdkgDWag0knVAqXZ1wEewwfKnLapZ:YwE4x_xyrvH6ynDv5mbvkbwcEowBS5gb1SH4ZOOPyto
هادی میتروی
دانش آموخته فیزیک در تبعید
Comments
کمونیسم و مسأله ملی <br> هادی میتروی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>