چرا کمونیسم فراخور دوران کنونی است ؟
برگردان باقر جهانبانی

چالش محیط زیست، نقش دولت و تصرف حاکمیت، سوسیالیسم و کمونیسم ، میراث کمونیستی از «قبل موجود » و مسئله به روز کردن آن که در قلب ایجاد آلترناتیوی برای سرمایه داری قرار دارد. برنارد واسور چنین توضیح میدهد: « توجه به یک حزب کمونیست، پذیرفتن این واقعیت است که در جامعه امروز، افرادی هستند که برای گذار از سرمایهداری تلاش میکنند».

از انتشار مانیفست کمونیست کارل مارکس در سال ۱۸۴۸ تا انتخاب دونالد ترامپ در سال ۲۰۲۴، چهره جهان بسیار تغییر کرده است. چگونه کمونیسم راهی برای ایجاد بدیلهائي در مبارزات ودر حکومت نشان می دهد؟ سه نویسنده در مورد « کمونیسم آینده» در جشن اومانیته سپتامبر ۲۰۲۴ به بحث وگفتگو پرداختند
آخرین اخبار کمونیسم چیست؟
اریک رلان*(Éric Le Lann ) : برای نشان دادن هدف و خواست کمونیستی مورد نیاز امروز، من از چالش محیط زیست ، موضوع واقعاً اساسی برای تمام بشریت شروع می کنم:. من در کتابم ایده امنیت اجتماعی محیط زیستی را مطرح کردم. در این راستا ابتدا باید موانعی را شناسائی کنیم که مانع پیشرفت ما می شوند.
چرا سی و دو سال پس از کنوانسیون ریو، عموم مردم در سرتاسر جهان در شرایطی وحشت انگیز بسر می برند؟ چندین سال است که شاهد یک تخریب واقعی این کنوانسیون هستیم. این انسداد حتی باعث ایجاد پروتکل کیوتو در دسامبر ۱۹۹۷ شد که منجر به توافق نامه های غیر الزام آور پاریس در دسامبر ۲۰۱۵ گردید. آیا همه کشورها در این امر به یک اندازه مسئول هستند ؟
من اینطور فکر نمیکنم: ایالات متحده آمریکا مسئولیت زیادی دارد. موضوعی که به ندرت در رسانه ها به آن اشاره می شود: این کشور که یکی از بزرگترین تولیدکنندگان دیاکسیدکربن در جهان است، و در عین حال به بزرگترین تولید کننده و صادرکننده هیدروکربن تبدیل شده است. نه تنها ایالات متحده رکورد دارمصرف مواد نفتی است، بلکه بخش هایی مانند تولید گاز شیست و غیره را نیز توسعه داده است.
حل مسائل زیست محیطی چرا به کمونیسم نیاز دارد ؟
اریک لو لان: در مواجهه با وضعیت اضطراری زیست محیطی، باید سلطه های سیاسی و اقتصادی که ما را به شکست سوق داده است، به چالش بکشیم. رفع نیازهای مردم و کاهش انتشار گازهای گلخانه ای موضوع مبارزه طبقاتی است. این موضوع حق برخورداری از انرژی به عنوان یک کالای مشترک و ظرفیت های خلاق انسان برای توسعه را مطرح میکند.
در این راستا، کسانی که ادعای کمونیست و چپ دارند باید از EPR ، راکتور اتمی پر قدرت استقبال کنند که برای چندین دهه انرژی بدون کربن در اختیار ما قرار می دهد! دو کمونیست بنام فرانسوی را بیاد اوریم که منشأ بخش قدرتمند انرژی بدون کربن و استفاده غیرنظامی از انرژی هسته ای فرانسه بودند، مارسل پل وزیر و دانشمند فردریک ژولیو کوری. این نشان می دهد که سیاست های قوی و منسجم دولتی در سطح ملی و بین المللی ضروری است. بنظر من، کمونیسم قرن ۲۱ نباید از دولت و قدرت فرار کند.
بنابراین مسئله کمونیسم از واقعیت عینی کنونی برمی خیزد. چرا باید به چیزی که شما کمونیسم «از قبل موجود» می نامید تکیه کنیم؟
** برنارد واسور: Bernard Vasseur ما در جامعه کمونیستی نیستیم. در غیر این صورت متوجه آن می شدیم… پس چگونه می توانیم کمونیسم را متصور شویم ؟ از زمان مارکس که آن را در کتاب معروف مانیفست کمونیست در سال ۱۸۴۸ تئوریزه کرد، کمونیسم به عنوان یک مبارزه سیاسی تعریف شده است.
بنابراین سؤال این است که چگونه می توان کمونیسم را بهروز کرد، به عبارت دیگر آنرا در یک موقعیت تاریخی مشخص، ضد سرمایه داری نمود. این تمام هدف کتاب من است که با برنارد فریو نوشته شده است. به نوبه خود، زمانی که استاد فلسفه بودم از طریق خواندن مارکس به کمونیسم رسیدم. سپس به حزب کمونیست پیوستم.
اولین چیزی که در آن دوران کشف کردم این بود که بجای کمونیست صحبت از شناسائی «پیششرط»ها برای ایجاد کمونیسم بود و از کمونیسم فقط چند بندی در کنگره ها نام برده می شد. بعنوان مثال من بیاد دارم که در سالهای ۷۰، در دوران «برنامه مشترک» قرار بود «دموکراسی پیشرفته» فعال شود و «راه سوسیالیسم» را باز نماید. رهبران برای من توضیح دادند که کمونیسم یک افق است.آزار دهنده آنکه هر چه به افق نزدیک تر می شدیم عقب تر می رفت!
شرم آور است که حزبی باشی که خود را کمونیسم می نامد و آنرا باب روز ودر دستور کار ندانی. بنابراین، وقتی برنارد فریوت را خواندم، هم فکری پیدا کردم که می گفت: «کمونیسم اکنون است». و نه تنها اکنون است، بلکه جنبش کارگری قرن بیستم وقت خود را تلف نکرده و حتی بیشتر از آن فتوحاتی نیزداشته است. «کمونیسم» شکست نخورده ، بلکه کمونیسم « از قبل موجود » در درون ساختار سرمابه داری پس روی داشته است.
نبرد برای کمونیستی «از قبل موجود» در تمام متون مارکس یافت می شود. در کاپیتال ، برای مثال در تحلیلی که به کمون پاریس اختصاص داده شده است. از جمله همه مبارزاتی که در جامعه سرمایه داری منجر به کسب امتیاز می شود. ژان ژورس از فرمول « بذر کمونیست» در جامعه سرمایه داری استفاده کرده است.
این ایده بذر کمونیسم را نیز در نوشته های لنین می یابیم. بنابراین، کمونیستی « از قبل موجود » یک مفهوم کاملاً مارکسیستی است. و ما آن را در آثار برنار فریو نیز پیدا می کنیم. پس چرا ما امروز اینقدر در مورد این مفهوم حساس هستیم؟ این سنت زیبا با همه جوشش های کمونیستی در شرایط کنونی ادامه دارد.
کتاب شما شامل فصلی در مورد «انحطاط دولت» است. چگونه این انحطاط تسخیر دولت را مطرح میکند ؟
برنارد فریو***: ما از صفر شروع نمی کنیم. تصور کردن کمونیسم به عنوان چیزی که ابتدا به مرحله سوسیالیستی نیاز دارد یک اشتباه استراتژیک است. در واقع، کمونیسم در جوامع ما فعال است. اینکه فکر کنیم کمونیسم فقط پس از تصرف قدرت دولتی می تواند اتفاق بیفتد، انکار وجود یک طبقه انقلابی در درون سرمایه داری است.
تصور این است که فقط یک طبقه به خودی خود وجود دارد که آنهم بورژوازی است، و از سوی دیگر، هر از گاهی موازنههای قدرت مطلوبی به وجود میاید، اما طبقهای وجود ندارد که بتواند بدیلهایی را ایجاد کند. سرمایه داری ساختاری نیست که خود را به طور یکسان بازتولید کند. کلمه اصلی مارکس برای توصیف سرمایه داری «سلطه» نیست.
این موضوع را به بوردیو می سپاریم. مارکس از اصطلاح «تضاد» استفاده می کند. در این تضاد درونی سرمایه داری، طبقه ای قادر به ایجاد آلترناتیو است. حتی جایگزینهای پایداری در حال ایجاد هستند که طبقه حاکم آشکارا علیه آنها بسیج میشود، اما ترویج نکردن، بهروزرسانی و تعمیم ندادن بدیلها کاملاً غیرمسئولانه است.
این واقعیتی است که مثلاً دستمزد وحقوق، مشخصه ای فردی است و نه یک قرارداد کار و فعالیت، که بر اساس فرمانپذیری پرداخت می شود. هنگامی که آمبرواز کروزا Ambroise Croizat **** تمام پیوندهای بین حق بیمه و محاسبه حقوق بازنشستگی را در سیستم عمومی حذف کرد، این یک دستاورد کمونیستی بود که تا سال ۱۹۴۶ ادامه داشت. مبارزه طبقاتی می تواند آلترناتیو کمونیستی ایجاد کند.
اگر کمونیسم عینی وملموس نباشد، ما در توهم مذهبگونه یک باور هستیم. صحبت از طبقه تحت سلطه را کنار بگذاریم زیرا تمام حقوقی که ما در کشورمان به دست آورده ایم از طریق بسیج این طبقه به دست آمده است. هیچ یک از آنها از بالا و به لطف یک دولت خوب که سیاست های خوبی را تحت رهبری یک طبقه حاکم خوب انجام داده، به دست نیامده است.
اینها همه شوخی است. اگر ما وابسته به قرارداد کاری با شرکت برق فرانسه EDF ، یا انرزی اتمی فرانسه Areva باشیم، چگونه انتظار دارید که یک انقلاب زیست محیطی ایجاد کنیم ؟ ما قادر نخواهیم بود که تغییری در دیدگاه زیست محیطی حاکم بوجود آوریم. فتوحات کمونیستی، بار دیگر تکرار می کنم، امری تعیین کننده است.
برنارد واسور: من فقط میخواهم یک کلمه به آنچه که برنارد فریو گفت اضافه کنم. گاهی به ما گفته شده است که مارکس در کتاب سرمایه به کارگران توضیح می دهد که آنچه باید انجام شود لغو کار مزدی است. پس سوال این است که آیا می توان دستمزد و حقوق کمونیستی ایجاد کرد؟
در واقع، در زمان او، کار دستمزدی اختراع سرمایه داری و راهی برای تسلط بر نیروی کار بود که انسان ها به آن تن دادند و جایگاهشان تقلیل یافت. بنابراین ناگفته نماند که مارکس متفکر کمونیسم خواستار لغو این نظام دستمزدی شد. بحث حذف دستمزد نیست، بلکه حذف جنبه سرمایه داری دستمزد است. حقوقی که به شخص مرتبط است و نه دیگر به بازار یا رئیس شرکت، حقوق کمونیستی است.
برنارد فریو: همه ابتکاراتی که در کتاب خود ذکر میکنیم به مالکیت کمونیستی نیز مربوط میشود، با کمونیست «از قبل موجود» که باعث تضعیف و کاهش دولت میشود . بیایید مسئولیت آنها را بر عهده بگیریم، چشمهایمان را به همه این چیزهای « از قبل موجود» نبندیم تهاجمی رفتار کنیم تا اعتماد به نفس و پویایی را باز یابیم که امید آفرین است.
اریک لو لان: اگر بخواهیم درباره ارزیابی کمونیسم در قرن بیستم، مالکیت کمونیستی« از قبل موجود » را در نظر بگیریم ، موافقم، بیایید میراث را دست کم نگیریم. از این منظر، فتوحات اجتماعی متعددی وجود دارد. اما در مقیاس بشری باید به شکست ایدئولوژی نازی و سازمان نژادپرستانه جهان نیز اشاره کرد.
همچنین میتوان کمونیسم را به مفهوم گستردهتری از حقوق بشر نسبت داد که شامل حقوق اجتماعی نیز میشود. هایک، نظریه پرداز بزرگ تهاجم نئولیبرال، در اعلامیه جهانی حقوق بشر در سال ۱۹۴۸ میراث انقلاب مارکسیستی روسیه را دید. هدف هجوم نئولیبرالیسم همچنان، پایان دادن به کمونیسم است.
و ما در کشوری هستیم که برنامه درسی رسمی تاریخ برای دانشآموزان دبیرستانی کمونیسم، فاشیسم و نازیسم را در کنار هم قرار داده است. البته هدف ضربه زدن حزب کمونیست است. اما فراتر از آن، دستبرد وسلب مالکیت تاریخ و مبارزات طبقات مردمی مورد نظر است تا بر اساس قرائت دیگری از تاریخ، گویا این دموکراسی غربی است که پی در پی بر توتالیتاریسم های مختلف پیروز می شود. اما بیایید به رکورد واقعی چین نگاه کنیم. امروزه، امید به زندگی در چین بیشتر از ایالات متحده که همچنان در حال کاهش است میباشد.
برنارد واسور: در مورد چین و کمونیسم، من متون آخرین کنگره حزب کمونیست چین را به دقت خوانده ام. به گفته شی جین پینگ، ما در مرحله اولیه سوسیالیسم هستیم، یعنی ساختن جامعه ای با فراوانی متوسط. در مورد کمونیسم، این آرمانی است که فقط در بهشت وجود دارد. این چیزی است که خود چینی ها امروز در مورد آن می گویند …
تعریف شما از کمونیسم چیست؟ چگونه آن را به روز کنیم؟
برنارد فریو: ما باید تمام آنچه را که طبقه کارگر در کشور ما ساخته و« از قبل موجود » است رابه روز کنیم: تعمیم حق دستمزد به عنوان یک ویژگی شخص، حذف پیش وام به عنوان پیش پرداخت در سرمایه داری ا. تمام اعتبارها بجز آنچه برای ایجاد کار ضروری است باید حذف شود. بله، ما باید مسئولیت دفاع از میراث کمونیستی در این کشور را به عهده بگیریم.
برنارد واسور: بنابراین، باید میراث کمونیستی را به رسمیت بشناسیم. ما به وضوح میبینیم که در جامعه امروز، شرکتهای زیادی وجود دارند که اینجا و آنجا رشد میکنند و سعی میکنند چیزی غیر سرمایهداری اختراع کنند، البته هنوز در حاشیه هستند. آنها منطق غیر سرمایه داری را برای فرار از رقابت، مالکیت خصوصی ابزار کار یا بهره وری -که منجر به ویران شدن کره زمین و غیره می شود – را ترویج می کنند.
بنابراین، توجه امروز برای یک حزب کمونیست قبول این واقعیت است که در جامعه امروز، افرادی هستند که برای گذار از سرمایه داری تلاش می کنند. ما باید برای گرد هم آوردن آنها تلاش کنیم. کمونیسم دیگر تیول حزب کمونیست نیست. و من فکر می کنم این چیزی است که باید درک شود و توسعه یابد.
اریک لو لان:در ۱۵ اوت ۲۰۲۴، دونالد ترامپ در مبارزات انتخاباتی برای ریاست جمهوری امریکا در مورد افتادن به اغوش سیستم کمونیستی ای که در آن« همه به مراقبتهای بهداشتی دسترسی خواهند داشت» ، هشدار داد. ترامپ به این ترتیب به کامالا هریس نامزد دموکرات حمله میکرد.
تقریباً همه ما میتوانیم این تعریف ترامپ از کمونیسم را نقل کنیم! به تعبیری فیلسوفانه تر، مارکس آنرا چنین خلاصه می کند: «ما خود را با یک اصل جدید به جهان معرفی نمی کنیم. این حقیقتی است که به زانو درآمده است ». اگرچه همیشه با نظرات فیلسوف ایزابل گارو موافق نیستم اما این گفته وی را قبول دارم که برای او «کمونیسم تصاحب مجدد نیروهای اجتماعی توسط بشریت است». به نظر من این جمله کمونیسم را به خوبی تعریف می کند.
* نویسنده «کمونیسم، راهی برای آینده، نشر مانیفست، ۲۰۲۴
** فیلسوف و نویسنده مشترک کمونیسم آینده، نشر La Dispute، 2024
*** اقتصاددان، جامعه شناس و نویسنده همکار در نگارش کتاب کمونیسم آینده، نشر La Dispute، 2024
**** به عنوان وزیر کار از نوامبر ۱۹۴۵ تا مه ۱۹۴۷ در دولت شارل دوگل، سیستم عمومی تامین اجتماعی در قلمرو فرانسه را ایجاد کرد. به او لقب «وزیر کارگران» داده شد.
برگردان باقر جهانبانی
وقتی از شما میخواهند که مارکس را بخوانید و بفهمید که استثمار می شوید، کار درستی میکنند، اما حواستان باشد که به شما مارکسیسم یاد میدهند (ماتریالیسم تاریخی) که از خیر الغای بردگی مزدی بگذرید تا حاکم بر شما و در حقیقت ارباب شما شده تا سیاه لشکر آنها شوید.
آنارشیست