مقاله ،ماریا کورینا ماچادو : “کاراکاس از تهران نزدیکتر است” / مسعود کوچک
برگرفته و ویرایش شده از سایت چپگرای La Izquierda Diario Venezuela است.
در شرایطی که ونزوئلا در بحران عمیق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی فرو رفته و خطر تجاوز مستقیم امپریالیسم آمریکای شمالی و متحدان امپریالیستی اروپایی اش هر روز آشکارتر میشود، اعطای جایزهی موسوم به “صلح نوبل” به ماریا کورینا ماچادو ــ یکی از چهرههای دستنشاندهی سرمایهداری جهانی و مدافع سیاستهای امپریالیستی ــ معنایی جز مشروعیتبخشی به تجاوز و سلطهٔ امپریالیستی ندارد.
این مقاله در راستای افشای چهرهٔ واقعی نیروهای وابسته سرمایهداری جهانی و برای تقویت آگاهی انقلابی در میان کارگران، زحمتکشان و نیروهای پیشرو انقلابی منتشر میشود.
زندهباد انترناسیونالیسم انقلابی!
زندهباد مبارزهٔ جهانی علیه امپریالیسم و سرمایهداری!
مسعود کوچک
ماریا کورینا ماچادو : “کاراکاس از تهران نزدیکتر است”
ماریا کورینا ماچادو، “برندهٔ جایزهٔ نوبل صلح “مدافع رژیم جنایتکار صهیونیستی اسرائیل !
در زمانی که جنبشهای اعتراضی گستردهای در سراسر جهان علیه نسلکشیای که رژیم صهیونیستی اسرائیل با پشتیبانی امپریالیسم آمریکای شمالی و قدرتهای امپریالیستی اروپایی پیش میبرد در جریان است، بنیاد نوبل فردی چون ماریا کورینا ماچادو — جنگطلب و ترامپیست شناختهشده — را به عنوان “برندهٔ جایزهٔ صلح نوبل” برگزیده است، شخصیتی که نهتنها سابقهای طولانی در اقدامات کودتاگرانه و حمایت از مداخلهٔ نظامی در ونزوئلا دارد بلکه آشکارا از رژیم جنایتکار اسرائیل نیز پشتیبانی میکند.
در واکنش به دریافت این جایزه، ماچادو اعلام کرد: “جایزه را به مردم رنجدیدهٔ ونزوئلا و به رئیسجمهور ترامپ، بهخاطر حمایت قاطعش از آرمان ما، تقدیم میکنم .” این اظهارنظر بروشنی نشان میدهد که “صلح “مورد نظر او چیزی جز تقدیس تجاوز و جنگ طلبی نیست.
اما، ماریا کورینا ماچادو کیست؟
ماریا کورینا ماچادو از زُمرهی خانوادههای قدیمی و ثروتمند بورژوازی ونزوئلا است، نماینده طبقهای که همواره در پی حفظ منافع طبقاتی خود علیه کارگران و زحمتکشان بوده است. او بعنوان رهبر حزب “ونته ونزوئلا”، چهرهای کاملاً وابسته به منافع امپریالیسم آمریکای شمالی بهشمار میرود و دیدگاههایش در دفاع از الگوی نئولیبرالی سرمایهداری، خصوصیسازی و سلطهی انحصارات و کارتلهای سرمایهداری جهانی ریشه دارد.
ماریا کورینا ماچادو از نظر اقتصادی–طبقاتی مدافع سرسخت بازار آزاد و اجرای کامل سیاستهای نولیبرالی سرمایهداری است. او از اصطلاح فریبندهٔ “سرمایهداری مردمی” دفاع میکند ــ همان مدلی که نخستینبار در دوران دیکتاتوری نظامی پینوشه در شیلی، تحت هدایت مستقیم اقتصاددانان مکتب شیکاگو و با پشتیبانی امپریالیسم آمریکای شمالی به اجرا درآمد. در واقع، استراتژی اقتصادی او چیزی جز تعمیق سیاستهای نولیبرالی، خصوصیسازی کامل داراییهای ملی و سپردن آموزش، بهداشت، حملونقل و سایر خدمات عمومی به بازار نیست.
ماچادو آشکارا وعده داده است که در “ونزوئلای آزاد”، امتیازات بهرهبرداری از نفت، گاز و معادن را به شرکتهای چندملیتی واگذار کرده و PDVSA – شرکت ملی نفت ونزوئلا – را بطور کامل خصوصیسازی خواهد کرد، اقدامی که هدف نهاییاش بازگرداندن سلطهٔ مستقیم انحصارات و کارتلهای سرمایهداری جهانی بر منابع طبیعی و اقتصادی ونزوئلا است.
ماریا کورینا ماچادو، برای افکار عمومی — در ونزوئلا و در سطح جهان — چهرهای کاملاً شناختهشده است، او بارها خواستار مداخلهٔ نظامی امپریالیسم آمریکای شمالی در ونزوئلا شده است، اقدامی که چیزی جز تلاشی برای تحمیل حکومتی مطابق با منافع سرمایهداری امپریالیستی از راه زور اسلحه نیست. در چنین سناریویی، ماچادو خود نقشی جز خدمتگزاری مطیع در چارچوب فرماندهی نظامی آمریکای شمالی نخواهد داشت.
ماریا کورینا ماچادوی جنگطلب، چه نسبتی با “صلح” و “جایزهٔ صلح نوبل” دارد؟
در مقطعی که امپریالیسم آمریکای شمالی حملهای پرهیاهو علیه تأسیسات برنامهٔ هستهای ایران انجام داد — عملیاتی که در آن چهارده بمب عظیم ضدسنگر بهکار گرفته شد و برای نخستینبار از “نفوذگر مهمات انبوه” (MOP) مدل GBU-57A/B، بزرگترین بمب غیرهستهای “شکنندهٔ سنگر”، استفادهٔ عملیاتی صورت گرفت، همچنین بیش از هفتاد سلاح دقیقزن، از جمله دهها موشک تاماهاوک، شلیک شد — ماریا کورینا ماچادو خطاب به دونالد ترامپ گفت:
“کاراکاس از تهران نزدیکتر است.”
این سخن، کنایهای آشکار و دعوتی بیپرده به حملهٔ نظامی علیه کشور خودش، ونزوئلا، بود،موضعی که چهرهٔ واقعی این “برندهٔ جایزهٔ صلح ” را بعنوان ابزار تبلیغاتی امپریالیسم جنگطلب آمریکای شمالی آشکار میسازد.
پیوند با سیاستهای جنگافروزانهٔ آمریکا
در امتداد سیاستهای جنگطلبانهٔ امپریالیسم آمریکای شمالی، که با حمله به ایران آغاز شد و هدف آن پشتیبانی از رژیم صهیونیستی اسرائیل بود، امپریالیسم آمریکای شمالی بخشی از تمرکز نظامی خود را به آمریکای لاتین انتقال داد. ناوگان دریایی این کشور در اقدامی آشکارا ارتجاعی و تجاوزکارانه به سوی دریای کارائیب گسیل شد، اقدامی با اهدافی آشکارا واکنشی و ارتجاعی که شامل تأکید دوباره بر این نکته است که آمریکای لاتین همچنان “حیاط خلوت” سرمایهداری آمریکای شمالی است و نیز تحکیم و گسترش سلطهٔ امپریالیستی در منطقه را دنبال میکند.
در همین چارچوب، ماریا کورینا ماچادو از این اقدام استقبال کرد و آشکارا در خدمت سیاستهای امپریالیستی و جنگطلبانهٔ دولت ترامپ علیه ونزوئلا قرار گرفت — موضعی که در عمل بهمنزلهٔ تأیید تهدید مستقیم نظامی علیه مردم ونزوئلا میباشد.
او در گفتوگویی با شبکهٔ فاکسنیوز با تمجید از سیاستهای جنگطلبانهٔ ترامپ گفت:
“ما در لحظهای تعیینکننده برای قارهٔ آمریکا قرار داریم. آنچه در ونزوئلا در حال وقوع است، نتیجهٔ موضع قاطع رئیسجمهور ترامپ برای در هم شکستن ساختار جنایی حاکم است و تأثیر بزرگی بر منطقه دارد.” این سخنان آشکارا بیانگر همسویی او با استراتژی تجاوزگرانهٔ امپریالیسم آمریکای شمالی برای بازسازی سلطهٔ سیاسی و اقتصادی خود بر آمریکای لاتین است.
حمایت از جنایات امپریالیستی
بر اثر حملات وحشیانهٔ ارتش آمریکای شمالی به قایقهای کوچک در آبهای آزاد، دهها شهروند ونزوئلایی و احتمالاً شماری از مردم دیگر کشورهای حوزهٔ کارائیب به قتل رسیدند. این قتل ها موجی از اعتراض و محکومیت از سوی نهادهای بینالمللی، از جمله سازمان ملل متحد و حتی برخی نهادهای آمریکایی را برانگیخت.
اما ماریا کورینا ماچادو آشکارا از سیاستهای جنگافروزانه و جنایات نظامی امپریالیستی آمریکای شمالی علیه مردم ونزوئلا و آمریکای لاتین حمایت می کند.
“صلح از طریق زور” منطق امپریالیستی
امپریالیستها و صهیونیستها در خاورمیانه، تحت عنوان “صلح”، در واقع از “صلح از طریق زور” ــ یعنی صلحی امپریالیستی و مبتنی بر نسلکشی ــ سخن میگویند و عملا در حال انجام آن میباشند. در آمریکای لاتین نیز هدف مشابه است: تحمیل یا تحکیم وابستگی کشورها و به ویژه ونزوئلا به منافع امپریالیسم آمریکای شمالی از طریق تهدیدات نظامی مستقیم. این تهدیدات هیچ ارتباطی با حل مشکلات واقعی مردم ونزوئلا، یا مردم کلمبیا، پاناما، آمریکای مرکزی و مکزیک ندارند. سیاستی که ماریا کورینا ماچادو آشکارا خواستار اجرای آن در ونزوئلاست، همسویی کامل با اهداف امپریالیستی را نشان میدهد.
همپیمانی با سیاستهای ضد کارگری و ضد مهاجر
دونالد ترامپ نهتنها مسئول تحمیل تحریمها برای پیشبرد اهداف سلطهجویانهٔ امپریالیستی در ونزوئلا است، همزمان سیاست تحقیر و رفتار جنایتکارانه نسبت به خانوادههای کارگر مهاجر ونزوئلایی (بهطور کلی مردم آمریکای لاتین) در آمریکای شمالی را در چارچوب سیاستهای نژادپرستانه اجرا میکند.
ماریا کورینا ماچادو در برابر این سیاستهای جنایتکارانهٔ امپریالیسم آمریکای شمالی، آشکارا از سیاستهای وحشیانه و ضدمهاجرتی دولت ترامپ دفاع کرد.
نگاهی به رویدادهای گذشته در ونزوئلا
در آوریل ۲۰۰۲، در جریان کودتای نظامی–بورژوایی مورد حمایت امپریالیسم آمریکای شمالی که هدفش سرنگونی دولت چاوز بود، ماریا کورینا ماچادو آشکارا در کنار نیروهای کودتاگر قرار گرفت. او از بازگشت به نظم کهنهٔ پیشا چاوزی حمایت کرد، نظمی که تکیهگاه بورژوازی شکستخورده، فدراسیون اتاقهای بازرگانی (فدکامِراس) و ردههای بالای کلیسای کاتولیک بود و با پشتیبانی مستقیم امپریالیسم آمریکای شمالی عمل میکرد.
ماریا کورینا ماچادو، آن “دموکرات” خودخوانده، در آن مقطع در کدام صف طبقاتی ایستاده بود؟ بیتردید در کنار کارگران و تودههایی که در خیابانها علیه کودتای نظامی مقاومت میکردند نبود. او در صف بورژوازی و کودتاگرانی ایستاد که قانون اساسی، پارلمان و نهادهای عمومی را یکشبه ملغی کردند و سرکوب سیاسی شدیدی به راه انداختند.
در سال ۲۰۰۴، دولت چاوز رفراندومی برگزار کرد تا بحران سیاسی ونزوئلا از طریق انتخابات و نه با درگیریهای خیابانی و اعتصابهای کارفرمایان حل شود. این رفراندوم تحت نظارت نهادهایی مانند بنیاد کارتر و سازمان کشورهای آمریکایی (OEA) برگزار شد تا اعتبار آن برسمیت شناخته شود و از گسترش رویارویی طبقاتی جلوگیری گردد.
نتیجهٔ همهپرسی به نفع نیروهای مردمی و دولت چاوز رقم خورد. با این حال، این نتیجه با منافع طبقهٔ حاکم و جناح ارتجاعی بورژوازی، از جمله ماریا کورینا ماچادو، سازگار نبود، آنان نتیجهٔ ارادهٔ مردم را نپذیرفتند و بهطور آشکار آن را انکار کردند.
در سال ۲۰۱۴، بار دیگر صحنهٔ سیاسی ونزوئلا شاهد طرحی ضد انقلابی بود. در شرایطی که دولت مادورو (رژیم چاویستی پس از مرگ چاوز) تازه از انتخابات بیرون آمده بود و با بحران مشروعیت و کاهش پایگاه اجتماعی روبهرو بود، جناح راست به رهبری لئوپولدو لوپز، آنتونیو لدسما و ماریا کورینا ماچادو شعار “لا سالیدا” (راه خروج) را مطرح کرد.
هدف آنها روشن بود: سازماندهی اعتراضات طبقات متوسط و بخشی از نیروهای مسلح برای اجرای یک کودتای دیگر، یعنی همان الگوی کلاسیک مداخلهٔ بورژوازی تحت حمایت امپریالیسم.
“راه خروج” چیزی نبود جز پروژهای برای سرنگونی دولت با اتکا به ارتش و تحمیل مجدد قدرت سیاسی بهدست الیگارشی و سرمایهداران.
ماریا کورینا ماچادو، که همواره از “دموکراسی” دم میزند، در واقع از طرحی دفاع میکرد که ذاتاً ضددموکراتیک و ضدمردمی بود.
در سال ۲۰۱۹، امپریالیسم آمریکا به رهبری دولت دونالد ترامپ مرحلهای تازه از تهاجم سیاسی و اقتصادی علیه ونزوئلا را آغاز کرد. با استفاده از بحران اقتصادی، فروپاشی ارزش پول ملی و نارضایتی تودهها از سیاستهای ضدکارگری و سرکوبگرانهٔ رژیم مادورو، کاخ سفید پروژهٔ “گوایدو” را بهعنوان ابزار جدید مداخله و بیثباتسازی بهکار گرفت.
در این مقطع، بورژوازی تحت حمایت امپریالیسم ــ از جمله ماریا کورینا ماچادو، لئوپولدو لوپز و آنتونیو لدسما ــ نقش سیاسی خود را آشکارا در خدمت منافع امپریالیسم آمریکای شمالی قرار دادند. آنها دیگر حتی تظاهر به استقلال نکردند: سیاست شان آشکارا تسلیم حاکمیت ملی در برابر منافع امپریالیسم بود.
موضع ماچادو کاملاً روشن بود: او آشکارا خواستار “مداخلهٔ نظامی چندجانبه” در ونزوئلا شد، یعنی فراخوان به تجاوز نظامی امپریالیستی با هدف تحمیل دولتی دستنشانده در کاراکاس مطابق با منافع کمپانیهای نفتی و مالی سرمایهداری جهانی بود.
برای ماچادو، مسئله نه دموکراسی بود و نه آزادی مردم ونزوئلا، بلکه بازگرداندن کامل ونزوئلا به مدار سلطهٔ امپریالیستی بود.
او بارها در سخنرانیهایش تأکید کرد که “سربازان آزادی” باید به یاری ونزوئلا بیایند، عبارتی که معنای سیاسیاش چیزی جز اشغال نظامی ونزوئلا توسط ارتش امپریالیسم آمریکای شمالی نیست.
اوربیسم و صهیونیسم: نمونهای آشکار از ماهیت طبقاتی و ایدئولوژیک ماریا کورینا ماچادو
در سال ۲۰۲۰، ماریا کورینا ماچادو صریحاً از دولت فاشیستی آلور آوریبه، رئیسجمهور سابق کلمبیا، تمجید کرد و او را “نمونهٔ دولت دموکراتیک” خواند، دولتی که در دورهٔ ریاستجمهوری او صدها فعال کارگری، اجتماعی و بومی توسط ارتش، پلیس و شبهنظامیان ترور شدند. این همان “دموکراسی” مورد نظر جناحهای بورژوایی خارج از قدرت ونزوئلا و ماچادو می باشد.
حزب “ونته ونزوئلا” به رهبری ماچادو روابط رسمی و “تفاهمنامهٔ همکاری” با حزب لیکود اسرائیل ــ حزب نژادپرست و فاشیستی بنیامین نتانیاهو ــ برقرار کرد. در حالی که رژیم صهیونیستی اسرائیل دهها هزار فلسطینی را قتلعام کرده، زیرساختهای غزه را ویران کرده و سیاست آپارتاید و نسلکشی را دنبال میکند، ماچادو و حزبش آشکارا از این رژیم حمایت کردند و آن را “مدافع ارزشهای غرب” نامیدند.
در واقع، ماچادو از همان منطق امپریالیستی پیروی میکند که نابودی و نسلکشی فلسطینیان، عراقیها و ونزوئلاییها را در راستای حفظ منافع کارتلها و انحصارات سرمایهداری جهانی توجیه میکند.
اعطای جایزه به اصطلاح ” صلح نوبل ” به شخصیتی چون ماریا کورینا ماچادو بیانگر ماهیت واقعی اینگونه جوایز در نظام سرمایهداری است:ابزاری برای مشروعیتبخشی به چهرههای وابسته به امپریالیسم و مطرح کردن نیروهایی بعنوان ” مدافعان صلح ” که در واقع مدافعان جنگافروزی امپریالیستی و نظام استثمارگر سرمایهداری جهانی می باشند. چنین اقدامی نه نشانهٔ صلح،بلکه ابزاری برای تحکیم سلطهٔ ایدئولوژیک سرمایهداری جهانی و پوشاندن چهرهٔ واقعی نظامی است که بر جنگ،استثمار و ستم طبقاتی استوار است.
Comments
مقاله ،ماریا کورینا ماچادو : “کاراکاس از تهران نزدیکتر است” / مسعود کوچک — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>