Comments

پشت‌ پرده‌ی نفوذ چین در خاور‌نزدیک <br> Martine Bulard- برگردان عارفی — 2 دیدگاه

  1. گفتی چین،
    کامنت دوم
    حال بگذار مثل کارگران نادان و مطیع شده و بردگی مزدی پذیرفته فکر کنیم.
    اربابان چینی ها اخیرا اعلام کردند که طبقه کارگرشان وضع بهتری پیدا کرده و فقر در چین از بین رفته. ما کارگران ایرانی مهاجر غربی بهرحال درآمد بهتری از کارگران چینی داریم، اما اربابان ما دارند به طرق گوناگون مزد ما را کم میکنند. از کم کردن مزایای خصوصی گرفته تا دولتی و یا تورم و یا بیکاری و یا استخدام مجدد با حقوق کمتر و یا کار کنتراتی و یا نیمه وقت تحمیل کردن و غیره.
    چرا؟
    دلیلش این است که در حقیقت سودشان درحال کاهش است و توانایی سهمگیری شان از کل ارزش اضافی تولید شده توسط کارگران در جهان کم شده است. در حقیقت، بالا رفتن درآمد کارگران چینی و از بین رفتن فقر در آنجا بعلت سهم بیشتر آنها از کل ارزش اضافی تولید شده بصورت دستمزد است. پس، بعنوان یک کارگر مقیم یک کشور غربی، بیشتر، بعنوان یک کارگر غربی احمق، منافع من در ناسیونالیسم، یعنی دفاع از اربابان خودی و حمایت از قدرت آنها تا حد حفظ امپریالیسم شان است. حتی از لحاظ “فرهنگی” باید احمق در احمق باشم که بگذارم فردا میلیلاردرهای محافظه کار چینی جای اربابان لیبرال (منظور دموکرات نیست، منظور لیبرال در فرهنگ است در تضاد با محافظه کاری، مثل مثلا سکس داشتن قبل از ازدواج در مقابل شرط ازدواج برای سکس داشتن) غربی من را بگیرند.
    پس،
    بعنوان یک کارگر احمق مهاجر غربی، من معتقدم که بهتر است نظام تک قطبی جهان بنفع آمریکا و هم پیمانهایش از بین نرود. مگر عقلم کم شده که کشوری که به من کمک کرده که در آنجا زندگی و کار کنم، کشوری که بقول آقای فولادی (غیر مستقیم)، اگر پای احزابش بروم و مقاصدشان را جستجو نکنم، به من کاری ندارند را تضعیف کنم. این تیشه به ریشه خود زدن است.
    حال، کارگران ایرانی چطور، رابطه ام با آنها باید چطور باشد؟
    قاعدتا، چون دولت ایران دشمن دولت غربی من هست که به من اجازه کار و زندگی داده، نه از زاویه انقلاب، از زاویه ارتجاعی بودن ذهنم، نمیتوانم مخالف آنها باشم. امیدوارم آنها رژیمشان را سرنگون کنند تا مزاحم کار و زندگی دولت غربی من و کار و کاسبی من نشوند.
    آنچه که گفته شد البته بحث من احمق کارکر غربی مهاجر و بومی نیست، ذهنیت همه کارگران احمق جهان از جمله کارکر چینی شبیه من است. تا وقتی که ارباب می پذیری، منطق قضیه همین است و در این چهارچوب به عقل جور در می آید.
    آنارشیست

  2. گفتی چین،
    کامنت اول
    مطمئنن، استثمارگران رقیب آمریکا و اروپا از تضعیف این استعمارگران باسابقه خوشحال خواهند شد و فعلا چین صد در صد سرمایه داری نقش تضعیف کننده ایفا میکند. سرمایه داران چینی (اربابان بردگی مزدی چین) از هواداران سرسخت بازار آزاد در جهان هستند چون اقتصاد صادراتی دارند. اما میدانند این اقتصاد محدودیت دارد. حال سعی میکنند تا خودشان را به مقام حاکم بازار و سلطه انحصاری بر آن ارتقا دهند که این در حقیقت آرزوی هر سرمایه داری است، از لبنیاتی سرکوچه گرفته تا غولهای تکنولوژی.
    مارکسیستهای حاکم شده بر چین که جای پادشاهان را بخود گرفتند گفتند که کمونیسم یعنی چه، مگر ما احمق هستیم که میلیاردر نشویم، اینهمه نیروی کار (نیروی تولید ارزش) داریم که مطیع و توسری خور هستند. گور پدر انقلاب و مبارزه طبقاتی این دری بری ها چیه، استثمار کن، راحت زندگی کن، زن بازی کن. همین امکان، آخوندهای زندانی شاه را هم تبدیل کرد به خانها و پادشاهان ایالتی سرمایه داری در ایران خودمان. البته فرق حاکمین چین با حاکمین تندروی ایران این که حاکمین ایرانی مارکسیست نبودند که شعور داشته باشند و بفهمند که نیروهای مولده اصل سروری و سلطه است نه دعا و خونریزی برای اسلام. البته جناح اصلاح طلب خردمند تر بود ولی بعلت تمایل به غرب، نقطه ضعف ضد “انقلاب” ی داشت که قابل استفاده بود.
    یک دلیل مهم رفتارهای جاکش وار و همزمان فاحشه وار حاکمیت چین این است که به سرمایه گذاری های غربی و بازار این کشورهای ثروتمند سخت نیازمند است. از اینرو، اگر فکر میکنید که برای وطن پرستی و احمقانه تر، انقلاب، روی چین باید حساب کنید، فراموش کنید. آنها مثل بقیه ارباب بردگی مزدی هستند.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>