چین سکاندار جهانیسازی
Renaud LAMBERT برگردان شروين احمدی

گزینههای پکن در رویاروئي با دولت جدید واشنگتن
چین سکاندار جهانیسازی
تهاجم تجاری ایالات متحده نشاندهنده یک گسست واقعی در سیاست واشنگتن در قبال چین نیست. اما این بار، پکن تصمیم گرفته مقابله کند. در چرخشی معکوس که سی سال پیش تصورش دشوار بود، اکنون این حزب کمونیست چین (CCP) است که خود را مدافع چندجانبهگرایی و تجارت آزاد معرفی میکند و نه کاخ سفید.
نویسنده Renaud LAMBERT برگردان شروين احمدي
در قلب «طوفان ترامپ» که از زمان روی کار آمدن چهل و هفتمین رئیس جمهور آمریکا جهان را درنوردیده، رهبران قاره کهن گاهی اوقات شبیه مسافران کشتی تفریحیای هستند که در میان امواج در حال غرق شدن است و آنها به نردههای دورکشتی چسبیده اند. حزب کمونیست چین (CCP) قصد دارد در کالبد شخصیت دیگری ظاهر شود: کاپیتانِ سفرهای دور و درازی که چشمانش به افق دوخته شده است.
در دوم آوریل ۲۰۲۵، دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا، با استناد به «تهدید امنیت ملی»، کنگره آمریکا را دور زد و تعرفههای گمرکی سنگینی را تقریباً بر تمام کشورهای جهان اعمال کرد. وسعت بیسابقهی آنها، جهان را شگفتزده نمود. اما نه حزب کمونیست چین را و سرمقاله «روزنامه مردم» (۶ آوریل ۲۰۲۵) این را تائید می کند: «اگرچه بازارهای بینالمللی معتقدند که تجاوز تعرفهای ایالات متحده فراتر از انتظار آنهاست، اما کمیته مرکزی حزب کمونیست چین از پیش این دور جدید تحریمها را پیشبینی کرده بود». نرخ ۳۴ درصدی تعرفه گمرکی که به چین تحمیل شد، به مالیاتهای مختلف که از پیش وجود داشتند اضافه میشود تا به سطح میانگین بالای ۷۰ درصد برسد. سرمقاله اذعان میکند که تصمیم آمریکا «بر اقتصاد چین تأثیر خواهد گذاشت. اما قرار نیست آسمان را روی سرمان خراب کند».
چین با افزایش تعرفههای خود به این اقدام واکنش نشان داد و صادرات انواع عناصر خاکهای کمیاب ضروری برای صنایع خاص، به ویژه هوافضا را محدود کرد و دسترسی به محصولاتی که احتمالاً کاربردهای نظامی دارند را برای بیش از پانزده «نهاد آمریکایی» ممنوع نمود. سپس مجموعهای از اقدامات متقابل بین واشنگتن و پکن آغاز شد که به سرعت بازارهای مالی را در ترس فرو برد. در اوایل ماه آوریل، شاخص S&P 500 که نشانگر وضعیت ۵۰۰ شرکت بزرگ آمریکایی در بورس است، در عرض سه روز بیش از ۱۰ درصد کاهش یافت. به گزارش بیبیسی، «سقوط تقریباً به همان شدتی بود که در بحران مالی ۲۰۰۸ و در آغاز همهگیری در سال ۲۰۲۰ مشاهده شد»(۱).
در حالی که دوستان میلیاردر آقای ترامپ، او را به بازنگری استراتژیاش ترغیب میکنند و در شرائطی که نرخ بهره بدهیهای آمریکا که معمولاً امنترین سرمایهگذاری محسوب میشود، سر به فلک کشیده است، مستأجر کاخ سفید اعلام میکند که استراتژیاش نتیجه داده است: او با افتخار میگوید که اکثر کشورهای جهان میخواهند که «چکمههایش را لیس بزنند» و با وی مذاکره کنند(۲).
در ۹ آوریل ۲۰۲۵، او آتشبس ۹۰ روزهای اعلام کرد که طی آن ایالات متحده تعرفه گمرکی ۱۰ درصدی را بر کل کره زمین… به استثنای چین اعمال خواهد کرد. مستأجر کاخ سفید برای توجیه اینکار میگوید که پکن با ضدحمله متقابل «به بازارهای مالی بیاحترامی کرده است». او سپس تعرفه اعمال شده بر محصولات چینی را به سطح نامعقول ۱۴۵ درصد افزایش داد.
چین به روشنی اعلام کرده که از این تشدید تنشها متاسف است، اما از آن وحشتی ندارد: بیانیه رسمی دولت چین که در ۵ آوریل ۲۰۲۵ منتشر شد، تاکید میکند: «ما به دنبال تشدید درگیریها نیستیم، اما آنها ما را نمیترساند»(۳). ارگان حزب کمونیست چین در توجیه موضع خود نوشت: «ما هشت سال است که درگیر جنگ تجاری با ایالات متحده بودهایم و تجربیات زیادی اندوختهایم». چین نه تنها سهم صادرات در اقتصاد خود را از ۳۳ درصد تولید ناخالص داخلی (GDP) در سال ۲۰۰۵ به حدود ۲۰ درصد در سال ۲۰۲۲ کاهش داده – طبق آخرین آمار بانک جهانی – بلکه میزان فروش آن به ایالات متحده نیز تنزل یافته است: در آغاز دوره اول ریاست جمهوری آقای ترامپ، صادرات به آمریکا ۱۹.۲ درصد از کل صادرات را تشکیل میداد، در حالی که این رقم در حال حاضر ۱۴.۷ درصد است. در همین دوره، میزان صادرات به کشورهای عضو اتحادیه کشورهای جنوب شرقی آسیا (ASEAN) و شرکای پکن در جاده ابریشم جدید، به ترتیب از ۱۲.۸ درصد به ۱۶.۴ درصد و از ۳۸.۷ درصد به ۴۷.۸ درصد افزایش یافته است. روزنامه مردم در پایان مینویسد: «کاهش واردات آمریکا تأثیر مخربی بر اقتصاد ما نخواهد داشت».
با اندکی مزاح
از منظر پکن، تصویر متفاوتی از اقتصاد آمریکا در حال شکلگیری است، اقتصادی که به صادرات کالاهای مصرفی و واسطهای و همچنین عناصر خاکی کمیاب چین وابسته است. امری که هر تلاشی برای گسست را خطرناک میکند. آرنو برتراند، تحلیلگر ژئوپلیتیک، میگوید: «برای مثال، صنعت داروسازی را در نظر بگیرید. چگونه میتوان تولید این محصولات را به داخل کشور بازگرداند در حالی که چین بر عرضه جهانی مواد اصلی و بسیاری از پیشسازهای ضروری تسلط دارد؟ (…) البته، شما میتوانید سعی کنید تولید را به داخل کشور بازگردانید، اما برای انجام این کار به تجهیزات تخصصی نیاز دارید که آنها نیز عمدتاً در چین ساخته میشوند. شما همچنین میتوانید تصمیم بگیرید که تولید این تجهیزات تخصصی را به داخل کشور برگردانید، اما در آن صورت به مواد حیاتی نیاز خواهید داشت که چین در حال حاضر در پردازش آنها در مقیاس جهانی تسلط دارد» (شبکه X، ۵ آوریل ۲۰۲۵). از نظر وانگ هویائو، رئیس مرکز چین و جهانی شدن، یک اندیشکده طرفدار دولت مستقر در پکن، ایالات متحده فقط «به پای خودش شلیک کرده است»(۴). وال استریت ژورنال چیز دیگری نمیگوید. سرمقاله آن در ۴ آوریل توضیح میدهد که در پی «تعرفههای تمامعیار» آقای ترامپ، «یک برنده در حال ظهور است: شی جینپینگ»، رئیسجمهور چین.
در رسانههای اجتماعی، جریانهای ملیگرای چینی با مزاح از این که پکن صرفاً با بهکارگیری ضربالمثل «yǐ jìng zhì dòng» در حال پیروزی در این نبرد است، ابراز خرسندی میکنند. این ضربالمثل را میتوان «واکنش از طریق بیعملی» ترجمه کرد، اما معادل مناسبتر آن بدون شک «پیروزی بدون هیچ تلاشی» است. شکی نیست که پکن عزم خود را برای «نبرد تا آخر» نشان داده است(۵)، اما طبق یک تحلیل گسترده در چین، بحران ژئوپلیتیکی فعلی بیش از هر چیز یک بحران آمریکایی است که از طریق آن این کشور «خود را به هرج و مرج میکشاند» (چاینا دیلی، ۱۹ مارس ۲۰۲۵).
در سندی که توسط وزارت امور خارجه چین در سال ۲۰۲۳ منتشر شد، آمده است: «ایالات متحده در چنگال یک جنگ داخلی بیصدا گرفتار است»(۶). جمهوریخواهان و دموکراتها، حکمرانان دو جامعه کاملاً متضاد هستند که در واقع مانندکنفدراسیونهایی مجزا در دورن یک دولت عمل میکنند».این تحلیل مشابه آنی است که در کتاب «آمریکا علیه آمریکا» تدوین شده است، کتابی چینی که به فرانسوی ترجمه نشده و در سال ۱۹۹۱ توسط یک محقق کمتر شناختهشده نوشته شد. او سپس به عضویت کمیته دائمی دفتر سیاسی، نهاد عالی تصمیمگیری حزب کمونیست چین، درآمد و یکی از هفت عضو دائمی آن شد. آقای وانگ هونینگ انتقاد شدیدی از دموکراسی لیبرال آمریکایی ارائه میدهد که توسط فردگرایی، نابرابریهای اجتماعی، نژادپرستی و غیره تضعیف شده است. این کتاب با تکیه بر تحلیلی بنیادی از جنبش به اصطلاح «نئواقتدارگرا» ، انتخاب آقای ترامپ را نشانهای از ضعف آمریکا و نشاندهنده برتری رژیمهای متمرکز بر دموکراسیهای لیبرال می داند.
این تحلیل احتمالاً الهام دهنده عنوان مقالهای بوده که در ۷ نوامبر در وبسایت آکادمی چین منتشر شد و به این خط سیاسی نزدیک است: «چگونه دانشگاهیان چینی با خیال راحت در حالی که پاپ کورن میخورند، انتخابات آمریکا را تماشا میکنند». ژانگ ویوی، روشنفکر رسانهای که اعضای حزب کمونیست چین به خواندن کتابهایش تشویق میشوند، توضیح میدهد که روشنفکران چینی امروز بازگشت آقای ترامپ را «با آرامش، حتی با اندکی مزاح» تماشا میکنند. این «کمی مزاح» که در شبکههای اجتماعی چینی به اشتراک گذاشته میشود، اغلب با یک سوال تمسخرآمیز همراه است: آیا ایالات متحده در حال تجریه کردن «انقلاب فرهنگی» خود است ؟
بنابراین، «طوفان ترامپ» در بستر بحران گستردهتری در آمریکا روی میدهد که یک تغییر اساسی آنرا تشدید کرده است: جهانیسازی که این کشور از سال ۱۹۴۵ موتور آن بوده، کمتر از قبل به نفع آن است. اگرچه رئیس جمهور فعلی ایالات متحده این را با عباراتی بسیار تند در سال ۲۰۲۵ بیان میکند، اما این تحلیلی کاملاً جدید نیست. چرخش انزواطلبانه و حمایتگرایانه وی، آغاز کننده مرحله تازهای از سیاست آمریکا نیست، بلکه تحولی را برجسته میکند که مدتهاست در جریان بوده و چین خود را برای آن از پیش آماده کرده است. اما در حالی که حمله آقای ترامپ ممکن است به اهداف پکن در جبهه چندجانبهگرایی خدمت کند، تهاجم اقتصادی او برخی از نقاط ضعف مدل چینی را نیز آشکار میکند.
در زبان رایج روابط بینالملل، کشورهای «تجدیدنظرطلب» که مشتاق تغییر نظم بینالمللی هستند، در مقابل قدرتهای مدافع وضع موجود قرار میگیرند. چین این دو موضع را همزمان و بدون تناقض دنبال میکند. پکن خواستار اصلاح چندجانبهگرایی است که از زمان فروپاشی بلوک شوروی دگردیسی یافته و هدفش بازگشت به وضع پیش از این جهش است.
در اوایل سال ۱۹۹۲، مقالهای در نیویورک تایمز سند طبقهبندیشدهای در وزارت دفاع ایالات متحده را فاش کرد که در آن آمده بود: «ماموریت سیاسی و نظامی آمریکا در دوران پس از جنگ سرد، اطمینان از عدم ظهور هیچ ابرقدرت رقیب خواهد بود». این سند توصیه میکند که واشنگتن «قدرت نظامی کافی برای بازداشتن هر ملت یا گروهی از ملتها از به چالش کشیدن برتری آمریکا» را به دست آورد. رویکردی که روزنامهنگار این نشریه نیویورکی آن را چنین تحلیل میکند: «روشنترین طرد انترناسیونالیسم جمعی تا به امروزِ ، استراتژیای که پس از جنگ جهانی دوم پدیدار شد، زمانی که پنج قدرت پیروز، سازمان ملل متحد را تشکیل دادند که میتوانست اختلافات را داوری و گسترش خشونت را کنترل کند»(۷).
چند سال بعد، گیلفورد جان ایکنبری، عضو شورای روابط خارجی، نیز استدلال کرد که واشنگتن باید از «لحظه تک قطبی» که سیاره زمین در حال گذار از آن است، بهره ببرد تا معماری متولد شده در ۱۹۴۵ را همانطور که جان بلامی فاستر توضیح میدهد با «یک نظم بینالمللی مبتنی بر قوانین که تضمین کننده سلطه جهانی ایالات متحده و غرب (…)حتی در مواجهه با افول احتمالی قدرت آمریکا باشد » جایگزین نماید(۸). بدین ترتیب اصطلاح «نظم مبتنی بر قوانین» از آنزمان بارها و بارها در گفتمان دیپلماتهای غربی تکرار میشود(۹).
با این حال، دولت ترامپ با خروج ایالات متحده از آژانسهای مختلف سازمان ملل متحد، گامی در جهت از هم پاشیدن چندجانبهگرایی پس از جنگ برداشت. آنهم در حالیکه با به قدرت رسیدن آقای شی در سال ۲۰۱۲، چین سرانجام از دکترین اعلام شده توسط دنگ شیائوپینگ (که از سال ۱۹۷۸ تا ۱۹۸۹ در قدرت بود) دست کشید: «کمتر دیده شدن در صحنه سیاست بینالمللی». یانگ جیهچی، مدیر کمیسیون مرکزی امور خارجه چین، در دیداری با آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه، در مارس ۲۰۲۱، بیش از اسلاف خود ملاحظه را کنار گذاشت. او یادآوری کرد که چین از «نظامی که بر سازمان ملل متحد متمرکز است و نظمی که بر اساس قوانین بینالمللی بنا شده دفاع میکند. و نه آنچه که توسط تعداد کمی از کشورها به عنوان به اصطلاح نظم بینالمللی مبتنی بر قانون حمایت میشود»(۱۰).
نادژ رولان، پژوهشگر، توضیح میدهد: «آنچه تغییر کرده، اعتماد رهبران به این امر است که اکنون شرایط برای چین فراهم شده تا نه تنها یک منتقد و مخالف چارچوب موجود نظم بینالمللی باشد، بلکه بتواند به طور فعالتری از دیدگاه خود دفاع کند»(۱۱). ژانگ ویوی در میزگردی که در حاشیه مجمع بینالمللی مالی چین (CIFF) برگزار شد، توضیح داد: « مگر نه آنکه چین تقریباً ده سال است که قدرت اقتصادی پیشرو جهان براساس قدرت خرید است ؟».
چارلز لی، بانکدار بانفوذ هنگ کنگی، در پاسخ به وی گفت که این یک خطای استراتژیک است. «من با تکرار مداوم این واقعیت که چین از نظر قدرت خرید در حال حاضر مقام اول را داراست ، موافق نیستم. (…) ما چینیها ترجیح میدهیم شماره دو یا شماره سه باشیم». ژانگ سپس پاسخ داد : «در ژئوپلیتیک، دست کم گرفتن قدرت خود میتواند مشکلات جدی ایجاد کند. (…) ایالات متحده مدتها با روسیه طوری رفتار کرد که انگار اقتصادش به اندازه اقتصاد اسپانیا است. به این دلیل بود که آنها علیرغم خطر جنگ، در جهت گسترش ناتو تلاش کردند. اکنون پوتین فقط در مورد اقتصاد خود از نظر برابری قدرت خرید صحبت میکند»، چرا که بر اساس ارقام «روسیه بزرگترین اقتصاد اروپا است، جلوتر از آلمان»(۱۲).
بنابراین، دوران تواضع و فروتنی چین به پایان رسیده است. بین سالهای ۲۰۲۱ تا ۲۰۲۳ – درست زمانی که مشاور امنیت ملی آقای جوزف بایدن، آقای جیک سالیوان، گروه هفت را به عنوان «کمیته راهبری جهان» معرفی میکرد(۱۳) ، آقای شی سه ابتکار را با هدف ترویج چندجانبهگرایی آغاز کرد: ابتکار توسعه جهانی، ابتکار امنیت جهانی و ابتکار تمدن جهانی (GDI، GSI و GCI، طبق اختصارات). سه ابتکاری که اکنون ساختار دهنده سیاست خارجی چین است. این ابتکارات که با زبانی آکنده از صفتهایی تدوین شدهاند که به گفتهی رولان، گاهی اوقات به نظر میرسد مستقیماً از گزارههای یک فرهنگ لغت مترادف برای کلمهی «دلپذیر» گرفته شدهاند، چشمانداز نظم بینالمللی «دیگری» را ترسیم میکنند. پکن استدلال میکند که این نظم رها شده از هژمونی آمریکا، بمثابه سلطه هژمونی چین نیز نخواهد بود. از جمله پیشنهادهایی که این ابتکارات ارائه دادند می توان به موارد زیر اشاره کرد:
– بازگشت به نظم وستفالیایی (حاکمیت مطلق کشورها، تمامیت ارضی، عدم دخالت در امور داخلی سایر ملتها) که سازمان ملل متحد بر اساس آن تأسیس شد؛
– در نظر گرفتن الزامات امنیتی هر کشور
– عدم توسل به تحریمهای یکجانبه
– احیای توسعه به عنوان اولویت چندجانبهگرایی
– دفاع از حق مردم برای انتخاب شیوه سازماندهی اجتماعی جوامع خود و رد اصل برتری ذاتی ترجیحات غربی در این حوزه
– این ایده که حق توسعه یکی از حقوق بشر را تشکیل میدهد
– نمایندگی بهتر کشورهای «جهان جنوب » در سازمانهای بینالمللی…
به گفته پکن، دو مورد از موفقیتهای دیپلماتیک اخیر آن مستقیماً در چارچوب این ابتکارات قرار میگیرد:
– امضای توافقنامهای توسط ایران و عربستان سعودی با هدف عادیسازی روابط دیپلماتیک آنها، در ۱۰ مارس ۲۰۲۳؛
– توافق بین جناحهای مختلف فلسطینی با هدف تشکیل دولت وحدت ملی در غزه، در ژوئیه ۲۰۲۴(۱۴).
اگرچه این سه ابتکار از حمایت آنتونیو گوترش، دبیرکل سازمان ملل متحد و بیش از ۱۲۰ کشور و سازمان بینالمللی و منطقهای برخوردار شدهاند، شورای آتلانتیک تأکید میکند که در حال حاضر، آنها «عمدتاً در حد ایده وجود دارند». این اندیشکده آمریکایی ادامه میدهد: «برای ایفای نقشی معنادار در تغییر نظم جهانی، چین باید مردم را متقاعد کند که اصولی که پیشنهاد میدهد صرفاً جایگزینی برای نظم مبتنی بر قانون به رهبری ایالات متحده نیست، بلکه این اصول دارای این برتری هستند که بهتر میتوانند مناقشات را حل کنند، با چالشها موثرتر روبرو شوند و سطح رفاه را ارتقا دهند»(۱۵). با درهم شکستن تمام مفاهیم نظم و قوانین بینالمللی، آیا ترامپ به پیشبرد پروژههای چینی کمک نکرده است ؟
در کوتاه مدت، همه چیز به نبرد آشکار بین پکن و واشنگتن بستگی خواهد داشت، نبردی اقتصادی. از آن جهت که در هفتههای آینده، بدون شک حفظ چندجانبهگرایی کمتر از مسائل تجاری در ذهن رهبران جهان سنگینی خواهد کرد.
ملاحظات ایالات متحده در مورد تجارت آزاد در سال ۲۰۲۵ پدیدار نشدند. روزنامه چاینا دیلی (۱۹ مارس ۲۰۲۵) مینویسد: «تاریخ نشان میدهد که ایالات متحده وقتی منافعش ایجاب نماید از تجارت آزاد دفاع میکند، اما به محض اینکه نیروهای بازار سلطه واشنگتن را به چالش بکشند، تجارت آزاد را به نفع حمایتگرایی رها میکند». با این حال، تا زمان انتخاب آقای ترامپ، زیر سوال بردن اصل حرکت آزاد کالا و سرمایه محتاطانه انجام میگرفت.
رویکرد حمایتگرایانه آمریکا که در سال ۲۰۱۷ توسط آقای ترامپ بر پایه تجارت آغاز شد، با جانشین او تغییر نکرد، بلکه برعکس. در ۲۷ آوریل ۲۰۲۳، جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی بایدن، سخنرانی قابل توجهی در موسسه بروکینگز(Brookings Institution) ایراد کرد. او در این سخنرانی با انتقادی شدید از نئولیبرالیسم ، فهرستی از پیامدهای آن بر ایالات متحده ارائه داد: «تخریب پایههای صنعتی کشور»، «ناپدید شدن منطق سرمایهگذاری عمومی که هدایت کننده پروژه آمریکای در دوره پس از جنگ بود»، «محرومیت کارگران از مزایای رشد». او سپس پایان «اجماع واشنگتن» را اعلام کرد، تغییری که اقدامات حمایتگرایانه با هدف جلوگیری از دسترسی چین به برخی فناوریهای حساس را توجیه میکند.
آخرین توافقنامه تجارت آزاد امضا شده توسط ایالات متحده به سال ۲۰۲۳ برمیگردد. این توافقنامه در مذاکره با ژاپن نهائی شده بود و فقط مواد معدنی حیاتی را پوشش میداد. در همان سال، چین توافقنامههای مشابهی را با صربستان، اکوادور و نیکاراگوئه امضا کرد. در حال حاضر پکن دو دور جدید مذاکره (با هندوراس، اسرائیل، مولداوی، نروژ، سریلانکا) و یا در مرحله پیش از مذاکره (با بنگلادش، کانادا، کلمبیا، مغولستان) را پیش میبرد. بنابراین، وقتی آقای ترامپ اعلام میکند که تعرفههایی را (تقریباً) بر کل سیاره اعمال مینماید، چین تلاش دارد تا به عنوان ضامن واقعی نظم اقتصادیای که مدتها واشنگتن آن را ترویج میداد، ظاهر شود.
چند روز قبل از ۲ آوریل، رئیس جمهوری چین بیش از چهل تن از رهبران تجاری بینالمللی را در تالار مجلس خلق گرد هم آورد. او با «ارائه یکی از پرشورترین دفاعیات خود از تجارت بینالملل» و «سیستم زنجیرههای تأمین جهانیشده» ، فایننشال تایمز را مسحور خود کرد(۲۹ مارس ۲۰۲۵). ژانگ ویوی اعلام کرد: « چین در حال حاضر بزرگترین شریک تجاری بیش از ۱۴۰ کشور است، اگر دونالد ترامپ و ایالات متحده تصمیم بگیرند که از جهانی شدن عقبنشینی کنند، ما آن را ادامه خواهیم داد». در ۷ آوریل، این سفارت چین در ایالات متحده و نه کاخ سفید بود، که ویدئویی از رونالد ریگان، رئیس جمهور سابق آمریکا، را در شبکه X منتشر کرد که در مورد تهدید حمایتگرایی هشدار میداد…
اما «دفاع از تجارت بینالملل» احتمالاً » نزد «شرکای» چین وزن کمی خواهد داشت، بویژه زمانی که آنها سعی دارند برای کاهش موانع تعرفهای ایالات متحده مذاکره کنند. استراتژی آقای ترامپ نه تجارت آزاد است و نه واقعاً حمایتگرایانه، بلکه بیش از هر چیز «معاملهگرایانه» است: هیچ چیز مانع از این نمیشود که او موانع تجاری اعمال شده را برای کشورهایی بردارد که به کارزار ضد چینی او بپیوندند. امری که میتواند اثرات خود را داشته باشد. زیرا وقتی حزب کمونیست چین کاهش صادرات خود به ایالات متحده را اعلام مینماید، این نکته را ذکر نمیکند که بخشی از تولیداتش که برای بازار آمریکا تهیه شده، اکنون از طریق شرکتهایی واقع در جنوب شرقی آسیا عبور میکند تا موانع ایجاد شده در دوره اول ریاست جمهوری آقای ترامپ را دور بزند. از این روست که افزایش سریع صادرات ویتنام و اندونزی در سالهای اخیر رخ داده است. این دور زدن از دید واشنگتن نیز پنهان نمانده است: پیتر ناوارو، مشاور آقای ترامپ در امور تجارت و صنعت، در فایننشال تایمز (۸ آوریل ۲۰۲۵) هشدار داد: «ما انتظار داریم کشورهایی مانند کامبوج، مکزیک و ویتنام دیگر به چین اجازه ندهند با صدور تولیدات خود به کشورهایشان، تعرفههای آمریکا را دور بزند». کشورهائي که اطاعت میکنند میتوانند امیدوار باشند که پاداش مطیع بودنشان را دریافت کنند.
اما واقعیت این است که در زورآزمائی آغاز شده با واشنگتن، چین به هیچ وجه درمانده نیست. علاوه بر اینکه عملاً به فناوریهای پیشرفتهای دست یافته که واشنگتن سعی در محروم کردن پکن از دسترسی به آنها را داشت، چین در حال حاضر زرادخانه قابل توجهی از اقدامات تلافیجویانهای را در اختیار دارد که میتواند از آنها استفاده کند. رن یی، روشنفکری که به خاطر نزدیکیاش به قدرت شناخته میشود، در ۸ آوریل ۲۰۲۵ در مقالهای در وبلاگ خود نوشت: تعلیق همکاری با ایالات متحده در مورد فنتانیل، یک ماده مخدر مصنوعی که شهرهای آمریکا را ویران میکند و برخی از اجزای آن در چین تولید میشود؛ افزایش محدودیتها بر صادرات محصولات کشاورزی مانند سویا و سورگوم به ایالات متحده؛ محدودیت واردات طیور آمریکایی؛ اقدامات متقابل در حوزه خدمات که واشنگتن در آن مازاد تجاری با پکن دارد… دانیل راسل، معاون موسسه سیاستگذاری انجمن آسیا برای امنیت و دیپلماسی، با اشاره به اینکه رئیس جمهور آمریکا در حال حاضر تحت فشار نخبگان اقتصادی کشورش در حال تهیه فهرست استثناها برای تعرفههای خود میباشد، معتقد است که آقای شی میتواند با کمی صبر و حوصله «شرط ببندد که کارخانه ایجاد تعرفه ترامپ تحت فشار بازارهای مالی فرو بپاشد»(۱۶). وضعیتی که در آن رهبر بزرگترین حزب کمونیست جهان شاهد حمایت سفتهبازان دنیای مالی از خود خواهد بود…
در واقع، چین در نهایت برای مذاکره است که بر مواضع خود محکم ایستاده. زیرا برای پکن، تصور اینکه اقتصادش کمتر از حد انتظار رشد کند، آسان نیست. بیکاری جوانان (به استثنای دانشجویان) در سال ۲۰۲۴ از ۱۵ درصد فراتر رفته، و همه چیز حاکی از آنست که درگیریها در محل کار در حال افزایش است، اگرچه ارزیابی دقیق آن دشوار میباشد. با این حال، حزب کمونیست چین، پویایی اقتصادی را تنها راه محافظت از چین در برابر هرگونه اعتراض اجتماعی و سیاسی میداند، کشوری که در طول تاریخ خود چندین بار به دلیل اختلافات داخلی ویران شده است. دنگ به رئیس جمهور آمریکا، جورج اچ. دبلیو. بوش در ۲۶ فوریه ۱۹۸۹، توضیح داده بود: «مسئله اصلی برای چین نیاز به ثبات است»(۱۷). چند ماه بعد، پس از اعتراضات تیانآنمن، «مسئله مهم» به اولویت مطلق تبدیل شد: «ثبات بر همه چیز اولویت دارد»، این جمله تیتر روزنامه مردم در ۴ ژوئن ۱۹۹۰، اولین سالگرد «رویدادها» بود. اوضاع از آن زمان تاکنون تغییر نکرده است: آقای شی در پی «بهار عربی» به قدرت رسید. او هرگز این واقعیت را که این موضوع او را نگران میکند، پنهان نکرده است. کاپیتان کشتی اقیانوسپیما چینی مراقب طوفان است زیرا ممکن است درآن شورش شود.
از اینرو روشن است که چین باید رشد کند. با این حال، علیرغم ابتکارات اخیر با هدف حمایت از مصرف داخلی، چینیها از سال ۲۰۲۱، زمانی که فروپاشی بازار املاک و مستغلات بخشی از پساندازهای آنها را از بین برد، کمتر خرج کردهاند. واکنش مسئولین به این مسئله چه بوده ؟ از سرگیری تلاشها برای افزایش مصرف، اما مهمتر از همه، افزایش ظرفیتهای تولید با هدف صادرات. به ویژه از طریق اتوماسیون، که همچون ابزاری برای حفظ رقابتپذیری دیده میشود. امری که (حداقل) دو مشکل ایجاد میکند. یکی داخلی، دیگری ژئوپلیتیک.
فایننشال تایمز (۲۵ مارس ۲۰۲۵) در مقالهای به نقل از محققان توضیح میدهد: «وقتی تعداد زیادی از کارگران غیرماهر از صنایع اتوماتیزه شده بیرون رانده شوند، دستمزدها معمولاً راکد میماند یا کاهش مییابد، امری که بنوبه خود تقاضا را کاهش میدهد و مانع رشد میشود». سپس مقاله نتیجهگیری میکند: «کشورهایی که نیروی کارشان از نظر اجتماعی قطبی شده است، از بیثباتی سیاسی نیز رنج میبرند». بنابراین، تلاش حزب کمونیست چین برای ثبات میتواند به مسابقهای برای رشد منجر شود که در نهایت خود تهدید کننده ثبات است. مگر اینکه موج جدیدی از رشد ایجاد شود.
بدین ترتیب مشکل دومی پیش میآید. سهم چین از تولید صنعتی جهان از ۶ درصد در سال ۲۰۰۰ به بیش از ۳۲ درصد در حال حاضر افزایش یافته است(۱۸). این کشور با ۱۸ درصد از تولید ناخالص داخلی جهان، تنها ۱۵ درصد از مصرف جهانی را به خود اختصاص میدهد. فایننشال تایمز (۹ آوریل ۲۰۲۵) مینویسد: «این بدان معناست که چین برای جذب تولید اضافی عظیم خود به تقاضای سایر کشورها نیاز دارد» – مشکلی که پیش از این توسط اقتصاددان بریتانیایی، جان مینارد کینز، شناسایی شده بود (به مقاله ضمیمه، «دوراندیشی» مراجعه کنید). در سال ۲۰۲۴، مازاد تجاری چین به یک تریلیون دلار رسید که رقمی بیسابقه است. با این حال، جنون صادرات چین در حال حاضر تا حد زیادی موجب صنعتزدایی برخی از کشورهای جنوب شرقی آسیا میشود. پدیدهای که با تعرفههای گمرکی آمریکا که شرکتهای چینی را مجبور به تغییر مسیر برخی از صادرات خود به منطقه میکند، تشدید شده است. اروپا اکنون انتظار دارد که با هجوم محصولاتی که چین دیگر نمیتواند به ایالات متحده بفروشد، مواجه شود.
اگر پکن از فرصتی که آقای ترامپ برای تغییر این عدم تعادل در اختیارش قرار داده است، استفاده نکند، این امر میتواند منجر به تقویت لفاظیهای حمایتگرایانه در میان شرکایش شود. برخی ممکن است مترقیتر از آقای ترامپ باشند. ناخدای چینی برای جلوگیری از شورش در میان شرکایش، باید خود را برای طوفانهای جدیدی آماده کند.
ضمیمه مقاله
«روشن بینی»
۲۳ مارس ۲۰۰۹. در حالی که جهان در حال کشف میزان خسارات ناشی از بحران وامهای رهنی سابپرایم بود، ژو شیائوچوان، رئیس بانک مرکزی چین، سخنرانی قابل توجهی ایراد کرد. او با تکیه بر بیاعتباری قدرتهای غربی که معماران خانه پوشالی بودند که به تازگی فرو ریخته بود ، اعلام میکند که زمان «اصلاح سیستم پولی بینالمللی» فرا رسیده است(۱).
آقای ژو با اشاره به مشکلات ساختاری ناشی از فقدان یک ارز ذخیره واقعاً بینالمللی، پیشنهاد اقتصاددان جان مینارد کینز در کنفرانس برتون وودز در سال ۱۹۴۴ را یادآوری میکند: ایجاد یک ارز بینالمللی: بانکور(۲). او ادامه میدهد که متأسفانه ایالات متحده پروژه خودش را تحمیل کرد، در حالی که همه چیز نشان میدهد که «رویکرد کینزی احتمالاً دوراندیشانهتر بوده است».
با این حال، کینز بانکور را مستقل از لزوم وجود سازوکار دیگری تصور نمیکرد: سازوکاری بینالمللی که بتواند خسارت ناشی از مشکلات عدم تعادل تجاری را جبران کند. از نظر این اقتصاددان بریتانیایی، تنشهایی که منجر به درگیریهای بزرگ قرن بیستم شد، به همان اندازه که به دلیل مازادهای انباشته شده توسط برخی کشورها بود، از کسریهای تجاری برخی دیگر نیز ناشی میشد: از دیدگاه جهانی، با برابر بودن مجموع ترازهای مثبت با مجموع ترازهای منفی، اولی به طور مکانیکی دومی را تولید میکند. بنابراین، کینز پیشنهاد اعمال مجموعهای از تحریمها برای کشورهایی را داد که بیش از حد صادرات دارند و در عین حال همچنین اقداماتی را برای کشورهایی پیشبینی کرد که بیش از حد به واردات وابسته هستند تا از اقدامات ریاضتی جلوگیری شود. این تعادل مجدد همچنین باید شامل تعدیل نرخ ارز ملی در برابر بانکور نیز میشد.
در زمانی که مسئله اصلاح نظام پولی بینالمللی مطرح شده است، آیا چین با مازادهای چاق و چلهاش، همچنان نسبت به «روشنبینی» کینز حساسیت نشان خواهد داد ؟
۱- Zhou Xiaochuan, « Reform the international monetary system », Banque populaire de Chine, 23 mars 2009.
۲- مقاله « نظم جهاني به روايت جان منارد کنز»، لوموند دیپلماتیک، مه ۲۰۰۳ https://ir.mondediplo.com/2003/05/article78.html
پانویس مقاله اصلی
۱- Emma Haslett et Natalie Sherman, « Wild market swings as tariffs rattle US economy », 8 avril 2025.
۲- Julia Manchester, « Trump says tariffs will help House Republican ahead of midterms », 8 avril 2025.
۳- « Chinese government’s position on opposing US abuse of tariffs », ministère des affaires étrangères chinois, 5 avril 2025.
۴- Elaine Kurtenbach, « China punches back as world weighs how to deal with higher US tariffs », Associated Press, 4 avril 2025.
۵- Kenji Kawase, « China’s Wang Yi lauds Russia, pans “two-faced” US policy at NPC », Nikkei Asia, Tokyo, 7 mars 2025.
۶- « The state of democracy in the United States : 2022 », ministère des affaires étrangères chinois, 20 mars 2023.
۷- Patrick Tyler, « US strategy plan calls for insuring no rivals develop », The New York Times, 7 mars 1992.
۸- John Bellamy Foster, « The new cold war on China », Monthly Review, vol. 73, n° 3, New York, juillet-août 2021.
۹- مقاله « نظمی مبتنی بر قوانین»، لوموند دیپلماتیک، نوامبر ۲۰۲۴ https://ir.mondediplo.com/2024/11/article5115.html
۱۰- « How it happened : Transcript of the US-China opening remarks in Alaska », Nikkei Asia, 19 mars 2021.
۱۱- Nadège Rolland, « China’s vision for a new world order », NBR Special Report, n° 83, The National Bureau of Asian Research, Washington, DC, 7 janvier 2020.
۱۲- « China’s strategy to Trump 2.0 », 26 janvier 2025.
۱۳- « Remarks by national security advisor Jake Sullivan at the special competitive studies project global emerging technologies summit », communiqué de la Maison Blanche, 16 septembre 2022.
۱۴-مقاله « بی کفایتی بروکسل، موفقیت های پکن »، لوموند دیپلماتیک، ژانویه ۲۰۲۵ https://ir.mondediplo.com/2025/01/article5177.html
۱۵- Jonathan Fulton, Tuvia Gering et Michael Schuman, « How Beijing’s newest global initiatives seek to remake the world order », Atlantic Council, Washington, DC, 21 juin 2023.
۱۶- « Asia Society Policy Institute experts comment on the escalating trade war between the US and China », courriel envoyé à la liste de diffusion de l’ASPI le 11 avril 2025.
۱۷- Qian Gang, « Quand “maintenir la stabilité” est-il devenu un terme courant ? » (en chinois), 19 septembre 2012.
۱۸- Keith Bradsher, « China fuels export drive with extra $1.9 trillion », The New York Times, 9 avril 2025.
Renaud LAMBERT روزنامه نگار
Comments
چین سکاندار جهانیسازی <br> Renaud LAMBERT برگردان شروين احمدی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>