Comments

چاه جمکران:«كانون گرم عاشقان و بيت احزان گمشده‌ى كنعانيان سرگشته و ديده به راه» و سند گم گشتگی دانشجويانی که به روزگار طلبگی بازگشته اند!! — 1 دیدگاه

  1. داستان کوتاهی نقل وقول میکنم تا از کیفیت وچکونگی دانشجویانی که به طلبگی روی می اورند تصویر روشنی بدست اید. سعید نامی بود که جزءشاگردان کم کار وضعیف کلاس بود که معلم او راسعید تنبل صدا می کرد.سعید هر کلاس راسه سال در جا میزد تا بالا بیاید طوری که خلاصه رئیس مدرسه پدر او را خواند و عذر سعید رااز امدن به مدرسه خواست وبه پدرش گفت فکر دیگری برای سعید بکند پدرش ناراحت از این بابت .مسئله رابه امام مسجد محل مطرح کرد.امام مسجد به پدر گفت تنها راحل سعید طلبگی است . سعید ناچار طلبه شد وپس از چند سال با عبا وعمامه به محل باز گشت.در مراسم محل روضه میخواند.که روزی از روزها من ودوستان دیگر محل برای شرکت در مجلس ترحیمی به مسجد رفتیم.سعید بالای منبر بود.وقتیکه متوجه ماشد مثل لبو رخش سرخ شد ولکنت زبان پیدا کرد.دید نمیتواند ادامه دهد بیک یا الله گفت وختم سخنرانی را اعلان کردکه باعث تعجب همه شد. حالا دوستان روشنگری چرا غرض ورزی میکنید .انها درست میگویند امثال سعیدها هستنذ که به طلبگی رجوع میکنند.خود بخوان ازحدیث یک مجمل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>