پیامهای خامنهای و شوخیهای پزشکیان!
تقی روزبه
پیامهای خامنهای و شوخیهای پزشکیان!
خامنهای در پیام خود تحریم را غوغای دست سازدشمنان خواند، بر ادامه راه شهیدرئیسی تاکید کرد و اینکه رئیس جمهور بیشترین بهره را از ظرفیتهای جوانان انقلابی و مؤمن (همان پاجوشهای حامی سعیدجلیلی)ببرد و بالأخره جایگزینی رفاقت بجای رقابت.
پیام پزشکیان: موفقیت خویش را قبل از همه مدیون رهبری میدانم، در بحث آراء که به درستی قرائت شد، اول باید از رهبری تشکر کنیم که اگر ایشان نبود، تصور نمی کنیم از این صندوق ها اسم من در می آمد. در پی آن هستم که با تفاهم و همکاری همه ارکان حاکمیت، تنش و واگرایی را از نهاد سیاست و حکمرانی دور کنم (حمل باری سنگین تر از آنچه که سیزیف محکوم به آن شده بود). و بالأخره این شوخی: من آمدهام تا صدای بیصدایان و مطرودین باشم و سایه تحریم و تهدیدو جنگ را از ایران دورکنم.
********
معنای بازگشتاصلاح طلبان در سیمای کنشگران مرزی:
مارکس در مورد بازگشت لوئی بناپارت در ۱۸ برومر می گوید، تاریخ دو بارتکرار می شود: باراول به شکل تراژدی و باردوم کمدی.
در این سوپزشکیان برآمدن خود را نه از ناگزیری سیستم بدلیل ابرازوجودیک تحریم کوبنده و نقشآفرین بلکه مدیون مراحم رهبری می داند و در آنسو هم خامنه ای تحریم را غوغای دست ساخت دشمنان.
سنتزاین پیامها: مأموریت اصلی پزشکیان چه از منظر خامنه ای و چه اصلاح طلبان و پزشکیان،هرکدام بهزبان خود، در هم شکستن همین صف نیرومندکنشگری ضدسیستمی شهروندان است که رژیم را وادارساخته است با توسل به این مضحکه انتخاباتی آن را درهم شکند. اما برای مردم ایران و قاطبه تحریمکنندگان سیستم، زمین جدید سیاست و کنشگری از یکسو تقویت عزم و دامنه جبهه مقاومت، به مثابه یک پادقدرت کوبنده و نقشآفرین از یکسو، و بهره گیری از فرصتهای ناشی از تشدیدمنازعات درونی جبهه دشمنان آزادی و رهائی و خنثی کردن تهدیدها از سوی دیگر است. تقی روزبه ۲۰۲۴۰۷.۰۶
*- https://taghi-roozbeh.blogspot.com/2024/06/blog-post_26.html#more
وقتی اعلامیه ها و مقالات بسیاری از گروههای مارکسیستی را میخوانیم، میگویند توده ها سرنگونی رژیم را میخواهند، اما نمیگویند سرنگونی رژیم را برای چه نظام سیاسی ی میخواهند! نمیگویند بین نظام سیاسی خاص مورد نظر هر گروه و دیدگاه توده ها تفاوت آشکاری وجود دارد. امید آنها این است که بعد از سرنگونی، گروه خودشان با کار تبلیغی و ترویجی رهبری توده ها را بدست بگیرند و دولت درست کنند. حال به واقعیت توجه کنیم. در شورش 1401، حتی یک شعار هم از گروههای مارکسیستی وجود نداشت. اگر همین شورش دوباره آغاز شود و موجب سرنگونی رژیم شود، دستگاه نظری گروهای مارکسیستی نمیتواند مورد توجه توده ها قرار بگیرد و توده ها دنبال جریاناتی می روند که شعارهای آنها را دنبال میکنند و توانائی بیشتری در تبلیغ و ایجاد ترس و ریاکاری دارند، یعنی دقیقا مثل همان وضعیت بعد از سرنگونی شاه با این فرق که حالا، هواداری از فرهنگ غربی صد برابر شده و بسیاری از گروههای سیاسی، حتی مارکسیستی، به امپریالیستهای غربی پیوسته اند. پس، نتیجه بگیریم، نوع سرنگونی طلبی و شعار سرنگونی گروههای مارکسیستی غیر علمی، احساسی و بدون توجه به وضعیت جامعه است و خواسته و نخواسته در خدمت امپریالیستهای غربی قرار میگیرد و خواهد گرفت.
.
بعضی از شعارها در شورش 1401:
.
از شوش تا کردستان، جانم فدای ایران
استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی
ایران شده غرقِ خون؛ ارتش شده خفهخون
با اینکه دوریم از وطن، پشت شماییم هموطن!
تا آخوند کفن نشود، این وطنْ وطن نشود
ضاشاه! روحت شاد
رضاشاه! میمیریم، مملکتو میگیریم
سفارت روسیه لانه جاسوسیه
زن، زندگی، آزادی؛ مَرد، میهن، آبادی
شاهزاده کجایی به داد ما بیایی
شاهنشاه روحت شاد
ما از ایران نمیریم، ایران رو پس میگیریم
میجنگیم میمیریم، ایران رو پس میگیریم
مَرد، میهن، آبادی
ه غزه، نه لبنان، جانم فدای ایران
.
شعارهای بالا همگی درست راستی اس.
.
شعارهای لیبرالی، فقط دوتا:
نه روسری، نه توسری، آزادی و برابری
نه سلطنت نه رهبری، دموکراسی برابری
.
تعدا زیادی از شعارها لمپنی هستند و میدانیم که لمپن ها سریعا جناح عوض میکنند.
منبع:
https://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B4%D8%B9%D8%A7%D8%B1%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%AE%DB%8C%D8%B2%D8%B4_%DB%B1%DB%B4%DB%B0%DB%B1_%D8%A7%DB%8C%D8%B1%D8%A7%D9%86
متاسفانه این:
“صف نیرومندکنشگری ضدسیستمی شهروندان”
همان انقلاب مخملی پرو غربی است.
انتخاب پزشکی، اجماع فعلی رژیم است در مقابله با تهدیدهای خارجی. فعلا هیچ نیرویی جز از خارج از ایران، رژیم را تهدید نمیکند، هرچند ممکن است برایش مزاحمت ایجاد کند. رژیم بطور موثری ۴۵ سال است که با سرکوب و اعدام حاکم است و هیچ جریانی حریفش نشده و فعلا هم نخواهد شد.
انقلاب ایران هم انقلاب شهروندان نیست و علیه چیزی بنام سیستم نیست. ابشون از کلمات مبهم استفاده میکند که بعدا اجازه تغییر نظر داشته باشد. بهتر است انقلاب زنان و کارگران علیه بردگی مزدی و مردسالاری و امپریالیسم باشد، که تاکنون هیچ نیروئی نتوانسته بدین صورت علیه ارتجاع در ایران شکل بگیرد و دلیل اصلی این قضیه، شبهه روشنفکرانی ست که ذهنشان کاملا به سیستم های فلسفی ارتجاعی غربی و شرقی و اسلامی فروخته شده و به نتایج عملی آن ایده ها (علمی بودن) کاری ندارند و دنبال رهبری، بخوان ارباب شدن، در رقابت با حاکمین و دیگر بخشهای اپوزیسیون هستند که تقریبا ۹۹ درصد آنها اقتدارگرا و در نتیجه ارتجاعی اند.
به یک تجدید نظر اساسی در شیوه برخورد به زندگی احتیاج است و ۹۹ درصد ایده های حاکم بر پزیسیونها و اپوزیسیونهای فعلی را باید انداخت به جعبه آشغال.
آنارشیست