پل و تونل، برای مهاجر و پناهنده
سارا جونز- هنرمند نسل هيپ هوپ
https://roshangari.info/
” چه مرد باشيم چه زن، پير يا جوان، شق و رق يا ژوليده ، چه شنبه ها دعا کنيم چه يکشنبه ها يا هر روز يا فقط موقع بازی فوتبال، چه اينجا به دنيا آمده باشيم چه جای ديگر، به جان کندن زندگی مان را پيش ببريم يا بسيار آسوده تر از اکثريت مردم زندگی کنيم، همه ما بيش ازآن به هم وابسته ايم که خود بدان واقفيم. به خاطرهمسايگي، توسط شرايط، از روی اتفاق و مهمتر از همه بوسيله حرمت انسانی مان، به شيوه ای عالمگير، و اغلب کميک ، همه ما به هم پيوند خورده ايم.”
سارا جونز، شاعر، نويسنده اکتورواکتيويست آمريکايي، مثل بيشتر هنرمندان و روشنفکران پيشرو غربی با تصوير يک بعدی از انسان معاصر که در جامعه رسمی ارائه داده ميشود می جنگد.او با اين اعتقاد بخش بزرگی ازهنر سرشار خود را در خدمت مردمی قرار داده که امروز در غرب از محروم ترين ها به شمار می آيند: مهاجران و پناهنده گان .
پل و تونل نمايشی است که سارا جونز در دو هفته در نيويورک به روی صحنه برد. در آگهی نمايش ميخوانيم:
” در پل و تونل، ما چهارده تيپ مختلف از مهاجران را ملاقات ميکنيم، از محمد حسابدار جذاب پاکستانی تا خانم لينگ يک مادر چينی که سعی ميکند دخترش را برای زندگی جديد آماده کند، تا ليديا يک معلم لاتين آمريکايی با هوشی سرشار و زبانی سرخ.
ترکيب صداها واقعيت پيچيده زندگی در نيويورک کنونی را از منظری به نمايش ميگذارد که امروز به ندرت روی سن ها ديده ميشود.”
اين نمايش که مريل استريپ هنرپيشه توانای آمريکايی تهيه کننده آن بود ادامه کار قبلی ساراجونز « بيداری از رويای آمريکايی» است که در پائيز سال گذشته به اجرا گذاشته شد.
در بيداری از رويای آمريکايی سارادر ده نقش ظاهر شد. نمايش سارا آنقدر گيرا بود که به زبان گويای بسياری از سازمان های غيردولتی آمريکا برای بيان مسايل و مشکلات مهاجران تبديل شد و برای دفاع از حقوق مهاجران به آن متوسل شدند. به سوی رويای آمريکايی در عين حال حقوق پايه ای مهاجران را به کار گرفته شد. با اين همه کارهای سارا فقط آموزشی يا اطلاعاتی نيست، بلکه از چنان کيفيت و عمقی برخوردار است که در مراکز معتبری چون برکلی به نمايش در می آيد.
در يک کلام کارهای سارا جونز هنر است و خبر. دو چيزی که در دنيای رسانه ای و اطلاعاتی امروز به نحو دردناکی دستخوش دستکاری شده و از بيان واقعيت های جهان باز مانده است. نمايش های سارا به حقيقت هنری و حقيقت خبری را يک جا بازتاب ميدهد.
سارا قبل از اين دو نمايش، Surface Transit را نوشته و به اجرا در آورده بود. اين نمايش که نخستين بار در تئاتر برکلی به نمايش در آمد در 1998 نوشته شد ولی سارا بعدا آن را بازسازی کرد و نقل قول هايی از مسايل زنده روز را در آن گنجانيد. او در اين نمايش 95 دقيقه ای نژاد پرستی نهادی شده در برنامه های تلويزيونی مثل ” دوستان” را به نقد می کشد. اين نمايش هم مثل دو اثر ديگر او به تنهايی اجرا ميشودو با طنز سياسی گزنده و جاندار به مسايل و مشکلات جهانی مثل تبعيض نژادي، مذهبی و جنسی ميپردازد. مونولوگ های گيرای او در قالب 8 شخصيت ، تماشاچی را مجذوب ميکند. همين شخصيت ها بار ديگر در نمايش های بعدی او ظاهر ميشوند و برای بيننده ای که کار او را دنبال ميکنند، آشنايانی هستند مشابه آنها که آمريکا ئی ها هر روز آنها می بينند، اما پيش داوری های شان اجازه نميدهد که آنها را آنطور که هستند، يعنی انسان هايی که از ميان دنيايی از مشکلات و محروميت ها به پيش ميخزند، درک کنند. سارا با توانايی کم نظير خود به اين شخصيت ها روی صحنه گوشت و خون ميدهد وبا انگشت گذاردن بر تفاوت ها و تنوع های فرهنگی شان ، زيبايی جامعه چند فرهنگی را به نمايش می گذارد.
سارادر اين نمايش هر دقيقه از يک شخصيت به شخصيت ديگر گذر ميکند وداستان را به پيش می برد. در ابتدای نمايش اودر قالب زنی بی خانمان با يک ساک وارد صحنه ميشود که دارد شهردار سابق نيويورک رودی جوليانی را با موسولينی تشبيه ميکند و ميگويد او به بی خانمان ها هيچ کمکی نکرد . سارا سپس به انواع شخصيت هايی که در خيابان ها و محله های نيويورک زندگی ميکنند گذر ميکند. از جمله بيوه مهاجر روس با يک کودک سياه که در محله نشان داری از نيويورک زندگی ميکند، يک مادر بزرگ يهودی در حال مکالمه مضحک تلفنی در رابطه با يک نظر سنجی تجاری ، يک هنرپيشه زن هندی با انگليسی لهجه دار برای ” استفاده” در يک شو مستند و در حال تشريح يک داستان وحشتناک در باره مواجهه با يک پليس ايتاليايی در فرودگاه نيويورک. فعاليت کاراکترها متنوع و مشحون از معانی عميق بی وقفه ادامه پيدا ميکند: يک پليس خشن که رفتار غير انسانی دارد، يک نژاد پرست ضدزن جنوبی، يک هنرمند رپ شورشی در حال اجرای يک رپ هنرمندانه و سنگين ، يک شاعر نوجوان در يک گتو که مغرور است که هنوز باکره است، تا بالاخره بازگشت به زن بی خانمان فرا ميرسد.
سارا جونز که اکنون او رادر سطح جهان به عنوان يکی از برجسته ترين هنرمندان تئاتر برای نسل هيپ هوپ می شناسند، با توانايی خيره کننده اين صحنه های دشوار را به اجرا در می آورد. اما سارا برخلاف هيپ هاپ ” رسمی” به واقعيت ها می پردازدو برای اين که بتواند اين کار را انجام دهد چه بسا مجبور ميشود پيش داوری های افراطی را به پيش صحنه بکشد. او ميگويد: ” بيشتر مردم تر جيح ميدهند واقعيت را نبينند، گاهی با کسانی برخورد کرده ام که نسبت به کارهای من حالت تعرض به خود ميگيرند. ولی برای من بسيار مفيدتر است که آنچه را که حقيقت ميدانم درست مقابل چشم مردم بگذارم، حتی اگر اين حقيقتی باشد که مردم ترجيح ميدهند در باره آن صحبت نکنند. “
و اين هم شعر بيداری از رويای آمريکايی.
هميشه تصور ميکردم
که من يک کاديلاک نو و دراز ميخواهم که برق بزند،
که يک مرد واقعی يک لباس پانصد دلاری ميپوشد،
من هميشه تصور ميکردم که به يک خانه بزرگ قديمی احتياج دارم
که يک ميليون دلاربهای رو نمای آن باشد
ولی عزيزم، از وقتی عاشق شدم
همه چيزی که به آن نياز دارم تويی.
بيدارميشوم( بيدار)به رويای آمريکايی ام
او يک دختر چشم آبی شهرستانی است با موهای بلند
خوب تر از خيال است او
بيدار ميشوم بيدار) به رويای آمريکايی ام
و تمام جهان را با او عوض نميکنم
او زيباست مثل مهتاب روی خليج مکزيک
و قلب او پاک است و صاف مثل طلای کاليفرنيا
من او را روی يک پايه گذاشتم مثل “ليدی ليبرتی”
ميدانم زنی نازنين تر از او نيست
از دريا تا دريا
دارم بيدار ميشوم(بيدار)به رويای آمريکايی ام
او يک دختر چشم آبی شهرستانی است با گيسوی بلند
خوب تر از خيال است او
بيدار ميشوم( بيدار) به رويای آمريکايی ام
و همه جهان را با او عوض نميکنم.
بيدار ميشوم( بيدار) به رويای آمريکايی ام
او يک دختر سرزنده ، چشم آبی شهرستانی است
بهترين چيزی است که در زندگی ديده ام
و همه جهان را با او عوض نميکنم
بيدار ميشوم( بيدار ) به رويای آمريکايی ام
بيدارميشوم( بيدار) به رويای آمريکايی ام
از آرشیو
Comments
پل و تونل، برای مهاجر و پناهنده — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>