Comments

و حالا در فاصلهٔ میان دو طوفانِ پیش از رنگین کمان / محمد علی اصفهانی — 6 دیدگاه

  1. آقای اصفهانی
    نوشته شما بویژه در مورد امید به ریزش در قشون مسلح اشغالگران حاکم و همچنین باز شدن گره اعتصابات فرا گیر را در پشت تامین مالی کارکنان اعتصابی دیدن در معنی زیرنویس خط رضا پهلوی ومتحدین!وی در زمانی است که شکست این خط صد درصد ذهنی در برابر ما میباشد.
    مگر رضا پهلوی و اطرافیانش در این سالهای گذشته در مورد اطلاع آنها از تزلزل ایدئولژیک وسیاسی و…بدنه قشون اشغالگران حاکم کم گفتند؟.
    مگر قساوت اشغالگرانه ضد بشری اتفاقا بدنه این قشون درکف خیابانها و ریزش نکردن ویا اعتراض حتی یک نفر از این قشون درجریان اعتراضات اخیر کشک بودن حرف های چندین سال گذشته رضا پهلوی و…واهی بودن امید به گسست در این قشون اشغالگر را اثبات نکرد؟
    آقای اصفهانی.
    شما با یک حاکمیت دیکتاتوری و حتی دیکتاتوری اسلامی متعارف مانند عربستان و…قشون مسلح آن طرف نیستید که در تضاد هویتی با مردمانی نباشد که بر آنها فرمان روائی میکند.
    اتفاقا شعار هائی مانند می جنگیم…ایران رو پس میگیریم و…اعتراضات و حرف هائی مانند آن خانم بجنوردی مجروح که رو به همین قشون میگوید تو بخاک من آمده ای که با من بجنگی و…نشان از درک درست وعینی مردمان در برابر القائات استعماری و ذهنیت خالص روشنفکران دارد.
    در تاریخچه جنبش ها وانقلابات اصلی ترین معضل اپوزیسیون آن در مرحله یکم نبود پتانسیل اجتماعی برای سازمان دهی ونبرد قهر آمیز بوده است.
    اما باز هم به استناد کف حماسه ساز خیابانهای ایران که جهانی را به تحسین وتعجب واداشت معضل اصلی تمامی مدعیان اپوزیسیون نداشتن توان در سازمان دهی این پتانسیل شگرف اجتماعی در نبرد با حاکمیتی اشغالگراسلامی میباشد که اتفاقا گره کار براندازی در همینجاست واتفاقا تمامی تحلیل ها ورهنمودهای ذهنی مدعیان اپوزیسیون نیز از نبود توان آنها در سازمان دهی شکل میگیرد.
    البته رضا پهلوی ومتحدین!تجزیه طلب و…ایشان و همچنین منافقین بعلت پادوئی علنی برای خط استعماری تجزیه ایران از دایره اپوزیسیون بیرون میباشند.

  2. مردم در تمام دنیا تقسیم شده اند به صاحب اقتدار و قربانی هایش، ارباب سرمایه دار و برده مزدی. کشوری وجود ندارد که از این قاعده مستثا باشد. مردم شناسی باید به حقایق اقتدارگرائی و طبقاتی جامعه بپردازد که خوشبختانه بخشا چنین شده است. مردمی بدون تقسیم به حاکم و محکوم و استثمار شونده و استثمار کننده وجود خارجی ندارد.
    .
    تمام دولتها نولیبرال هستند و سرمایه داری نولیبرالیستی (اصل سرمایه داری) و امپریالیسم ش و نوکرانشان سلطه کامل بر جهان دارند. حتی کشورهای اسکاندیناوی هم نظریه بیلیاردها را بذیرفته و نولیبرالیسم بر سیاستهایش حاکم شده است، آنها هم امکان فرار نداشتند. نولیبرالیسم (اصل سرمایه داری) از اقتصاد فراتر است و تمام وجوه فرهنگ را در بر گرفته است. سوسیال دموکراتها کاملا بازنده بوده اند و اکثر احزاب لیبرال در حقیقت محافظه کار شده اند و از سیاستهای اقتصادی نولیبرالی که هست کم کردن خذمات اجتماعی دولت و استثمار بیشتر کارگران، دفاع میکنند و توده های کارگر را مشغول مسائلی میکنند که مربوط به قربانی سلطه بودن و بردگی مزدی شان نیست. نولیبرالیسم، سرمایه داری بدون رفرم خدماتی برای کارگران است و در ماهیت ش با لیبرالیسم و سوسیال دموکراسی در اعتقاد به ثبات بردگی مزدی فرقی ندارد.
    .
    بی فایدگی و بی ثباتی تغییر جامعه خراب موجود از طریق دولت، هر نوع دولتی، کاملا قابل مشاهده و اثبات شده است، پس آنارشیسم دیدگاه اشتباهی نبوده و تعداد آنارشیستها در حال رشد است. در سی سال گذشته، اکثر مقامتها و تعرضات به سیستم زور و سرمایه حاکم توسط آنارشیستها صورت گرفته.
    .
    استثمار نیروی کار تحت مالکیت خصوصی بر ابزار تولید و وجود کار مزدی اصلا تغییر نکرده و صد چندان شده و ثروت میلیاردها و اختلاف طبقاتی افزایش یافته، پس کنه دیدگاه اقتصادی مارکس و نظریه پردازان سوسیالیست و آنارشیست قبل و در زمان او، درست بوده است. اقتصاد تمام جهان امروزه استثماری و بردگی مزدی شده است، این پیش بینی مارکس بود و برخی دیگر بود.
    .
    روند بیکار سازی، روند رشد شغلهای موقت، روند رشد شغلهای غیر تمام وقت، روند شغلها با درآمدهای ناچیز، همگی روندی برای اقزایش سود بوده است و با تمام قوا ادامه دارد و توده های میلیاردی کارگر مشغول بازی با تلفن و تبلت و کامپیوتر، مشغول فوتبال، اصلا نمیدانند که چطور و از کجا دارند فقیر می شوند و توسط سیاستمداران استثمارگر بردگی مزدی به گمراهه انتخابات کشیده می شوند و یا به آن توهم دارند. پارلمانتاریسم سوسیال دموکراتهای مارکسیست و غیر مارکسیست کاملا در خدمت این ناآگاهی عمل میکند.
    .
    کاهش بودجه های خدماتی، اقزایش بودجه نظامی رو به رشد است بطوریکه تمام دولتها و جوامع نتوانستند از مرگ و میر و اشاعه بیماری کرونا جلوگیزی کنند و این وضع در کشورهای غربی هم وجود داشت. فقط در آمریکای دموکراتیک بیشتر از یک میلیون از بیماری کرونا تلف شدند. به مدت کمتر از یک هفته تمام ساختار سیستم بهداشتی اروپا و آمریکا سقوط کرد و تلفات بیماری کرونا شامل دکترها و پرسداران هم شد و بیمارها در راه روها بستری شده بودند حتی روی زمین. دولت چین مجبور شد شهرها را به زندان تبدیل کند تا جلوی شیوع بیماری را بگیرد، حتی امروز بعد از کم شدن کرونا، کماکان سیستم نولیبرالی خدمات پزشکی ادامه دارد و جیک کارگران جوان جهان در نمی آید و کاملا مطیع سیستم هستند چون به لیبرالیسم و پارلمان و احزاب توهم دارند چون سرشان در تلفن و تبلت و بازی کامپیوتر است. مهم ارتباطات نیست، مهم مضمون ارتباطات است.
    .
    دولتها و محیط کار استبدادی تر شده است و ثروت بیلیاردها چند برابر. آمارهای سلامت، رفاه و تخریب محیط زیست بیانگر بحرانی شدن وضع زندگی بشر است. درصد بزرگی از جمعیت هشت میلیاردی جهان با روزی چند دلار زندکی میکنند و کاملا به خیریه ها وابسته هستند و وضعیت وخیمی دارند. روند کماکان این است که بگذار ما پول دار بشویم، بشما خیریه میدهیم. فقط تا دیروز از طریق حقوقی و دپلتی بود، حالا شده خصوصی.
    .
    امپریالیستهای غربی و شرقی در رقابتهای شدید بود اند و هر سال بیشتر نظامی تر و رقابتی تر می شوند. ناتو برهبری آمریکا بدون وقفه در حال گسترش به شرق بوده و ارتش آمریکا نزدیک به هزار پایگاه نظامی در جهان دارد. دولت روسیه هم هیچ چاره ای جز جنگ و تجاوز برای جلوگیری از ناتو نداشته است. از زمان آغاز جنگ تلفات روزانه جنگ اوکراین (جنگ ناتو با روسیه) چند صد نفر بوده است. بعضی روزها تلفات هزاران نفر بوده است.
    .
    در سه دهه گذشته، امریکا و ناتو به چندین کشور حمله کرده اند و نوکران خودشان را جای آنها گذاشته اند و در بسیاری از کشورها انقلاب مخملی راه انداخته اند و یا کودتا کرده اند. دیکتاتوری ها و دموکراسی ها پاسخگوی فجایع اجتماعی و طبیعی نیستند. مثلا سالیانه هزاران خانه در امریکا نابود می شود اما هیچ کاری برای پیشگیری نمیکنند.
    .
    ارتش آمریکا و ناتو دائم در مرزهای چین هستند و دائم علیه چین و روسیه تبلیغ میکنند.
    .
    کارگران جوان جهان در حقیقت در وضع بدتری قرار دارند و با فیلمهای سینمائی و سریال و فوتبال و سکس و مذهب و سایر چرندیات مهندسی فکری توسط اقتدارگرایان و سرمایه داری ها، روزگار میگذرانند. شورشهای بهار عربی بجائی نرسید، شورش علیه دولت اسد به جنگهای امپریالیستی نیابتی تبدیل شد و نیم میلیون کشته داد.
    .
    شواهد بیشماری بیانگر درستی این دیدگاه بوده است که باید مجموعه مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و استبداد سلسله مزاتب مورد تعرض قرار بگیرد.
    دیدگاه آنارشیستی و دیدگاه های اقتصادی و بخشا سیاسی مارکس و انگلس (نه مارکسیسم سازی) در کنه خود، درست از آب درامده است، و کنه دیدگاه اقتدارگرایانه سرمایه داری لیبرال و محافظه کار و ناسیونالیستی و دولتگرایانه سوسیال دموکراسی، ضد بشری و ارتجاعی و برای بشریت مضر از آب درامده است.
    .
    انقلاب کمونیستی و آنارشیستی بمعنای ذکر شده کماکان ضرورت دارد و جوانان مجبورند مفاهیم بنیادی این نظریه ها را بیاموزند وگرنه در اسارت جسمی و عقلی میلیاردرها خواهند ماند و زندکی شان در گنداب ساخته شده توسط حاکمین و سرمایه داران ادامه خواهد یافت.
    .
    زنان و کارگران ایران بخشی از توده های زن و کارگر جامعه اقتدارگرای جهانی هستند و بدون اتحاد با آنها امکان رهایی ندارند. ما زنان و مردان قربانی و کارگر جهان نمیتوانیم با سر زیر برف کردن خود را را رها کنیم. یا با حیله و یا با اسلحه محتاج نگه مان میدارند و همین احتیاج ما را در قفس شان قرار میدهد.
    .
    آنارشیست-کمونیست

  3. به نظز می آید غالب تئوری های ایدئولوژیک قرن 20 در زمینه انقلاب و جامعه شناسی تغییر کرده باشند و بازار فاشیسم و ناسیونالیسم و آنارشیسم و مارکسیسم و کاپیتالیسم و دین گرایی و ….. خراب شده باشد.
    حکومت و دین سیاسی رسوا شده و شکست خورده. سپاراتیسم و تجزیه طلبی مورد حمایت سازمانهای جهانی و مردم جهان قرار نگرفت.
    در قرن 21 حتی در کشورهای جهان سوم از دمکراسی و لیبرالیسم و پلورالیسم و سکولاریسم و فدرالیسم و …. سخن گفته میشود.
    به دلیل ارتباطات راحت صنعت فضای مجازی و گلوبالیسم و رشد نسل جدید مردم آگاهتر و سیاسی تر و بیشتر علاقمند به سرنوشت خود شده اند.
    غالب حکومت های قرن 21 نشان ازوحدت بخشی از جبهه متحد خلق دارند که با هم متحد شده تا دیکتاتوری های دینی و غیردینی را سرنگون کنند و رژیمی نسبتا لیبرال تر از قبل روی کار بیاورند.
    به این دلیل حتی بخشی از چپ سابق مواضع سوسیال دمکرات گرفته و حاضر است قدرت دولتی را با سایر اقشار و اصناف تقسیم کند. بخشی از نیروهای ملی و مذهبی هم رفرم های سوسیال دمکراتیک را حداقل در حرف نفی نمی کنند.
    زمان حال چراغ راه آینده است.

  4. جناب اصفهانی،
    کامنتی که تحت نام آنارکو-سندیکالیست نوشته شده را جدی نگیرید و اصلا ارزش ندارد. آنارکوسندیکالیست یکی از اسمهای سابق من است که توسط این شخص دزدیده شده.
    آنارشیست-کمونیست

  5. آقای اصفهانی،
    حال فرض کنیم همه چیز بر طبق مراد شما پیش رفت و جمهوری اسلامی سرنگون شد. تکلیف این مسائل اجتماعی چه می شود:
    ۱ – مسئله آزادی زن، حاکمیت پدر و شوهر و برادر و جنس مذکر، امنیت زنان، شغل زنان، وظایف تحمیلی به زنان، کار خانگی، ازدواج اجباری، شوهر دادن دختر بچه ها، کلا مسائل مربوط به مبارزه با مردسالاری؟
    ۲ – تکلیف بردگی مزدی چه میشود؟ باید بماند، باید الغا شود، یا تکلیف مالکیت خصوصی بر وسایل تولید، کار مزدی چه میشود؟ چگونه اقتصاد ایران در اقتصاد سرمایه داری، انحصاری، چند ملیتی و امپریالیستی اداره خواهد شد؟
    ۳ – چگونه جامعه ایران در مقابل قدرتهای نظامی بزرگ منطقه ای و جهانی امپریالیستی میتواند خود را در امان نگه دارد؟
    ۴ – تکلیف سیستمهای سلسله مراتبی و بوروکراتیک اجتماعی دولتی و اداری و خصوصی موجود چه می شود؟
    ۵ – در آموزش اجتماعی، تکلیف اشاعه خرافه مذهب و خرافات دیگر در ارتباط با منشا و تکامل انسان چه میشود؟
    لطفا بطور مختصر توضیحاتی بدهید تا ببینیم هدف از عمل سرنگونی چیست که شما در مورد روشها و تاکتیکهای آن نوشته اید. عمل باید هدفی داشته باشد، درست؟
    لطفا از من نخواهید که به سایت قفنوس بروم، مقاله شما در سایت روشنگری است. من نیامده ام آنجا، شما آمده اید اینجا.
    ممنون.
    میتوانید در دو خط به هر سئوالی جواب بدهید. میتوانید اصلا به سئوالات جواب ندهید ولی بعدا بصورت سلسله مقالاتی به این سئوالات بپردازید.
    آنارشیست-کمونیست

  6. با درود به مبارزان نستوه.
    هر زمان حزب تزازنوین توده دوباره فعال شد و وارد جریانات خیابانی گردید وضعیت انقلابی است یعنی بالایی ها نمیتوانند و پایینی ها نمی خواهند.
    مسائل اجتماعی در میان کل علوم مشکل ترین اند برای پیش بینی و هدایت.
    برای پیروزی انقلاب تاکنون راههای گوناگونی از زمان مشروطیت پیشنهاد و پیش بینی شده است.:
    رفقای چپ تشکیل حزب طبقه کارگر و اقدام آن در جامعه طبقاتی در زمان مناسب و در وضعیت بحران را پیشنهاد کرده اند.
    رفقای ملی و مائوئیستی و حزب ترازنوین تشکیل جبهه متحد خلق یعنی همه با هم را علیه کاپیتایسم کمپرادور و باقیمانده فئودالیسم فرهنگی توصیه کردند.
    برادران مجاهد و گروهک خارچ نشین آنارشیست ویکیپدیایی و تروتسکیست ها و روشنفکران منفرد تشکیل شوراها در کوه و برزن و کارخانه و مزرعه و بازار و محله و غیره را پر اهمیت جلوه داده اند.
    سبکهای کودتایی هم بی سابقه نیست ولی اول باید گروه ارتش کودتاچی را ساخت که نیاز به معجزه دارد. راههای اصلاحگرایانه و مخملی و از خر شیطان پیاده شدن آخوندیسم هم غیرممکن می نتواند باشد.
    آنارکو-سندیکالیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>