وضعیت بحرانی ونزوئلا و خطر جنگ
مسعود کوچک
ونزوئلا از دیرباز در وضعیت سیاسی و اقتصادی بسیار بحرانی قرار داشته است. امپریالیسم آمریکای شمالی ۴۰۰۰ نیروی نظامی و سه کشتی جنگی به آبهای ونزوئلا اعزام کرده و مدعی است که این تحرکات برای مقابله با قاچاق مواد مخدر بوده و مادورو را به رهبری کارتل “د لوس سولس” متهم میکند.هرچند این ادعاها به وضوح پوششی برای مهار رژیم مادورو ، تغییر رژیم و اعمال فشار بر منطقه است. این تحرکات نظامی احتمال درگیری مستقیم و تبدیل ونزوئلا به “سوریهای دیگر” را افزایش میدهد و بحران سیاسی و اقتصادی کشور را تشدید میکند.
همزمان، جناحهایی از بورژوازی خارج از قدرت در ونزوئلا که تحت حمایت امپریالیسم آمریکای شمالی و امپریالیسم اتحادیه اروپا عمل میکنند، فعال بوده و تلاش دارند با بهرهگیری از نارضایتیها و مبارزات علیه رژیم مادورو، نفوذ خود را گسترش دهند.
باید روشن شود که رژیمهای موسوم به چپ مانند: چاوز و مادورو در ونزوئلا، موخیکا در اروگوئه، مورالس در بولیوی، بوریچ در شیلی، آندرس مانوئل لوپز اوبرادور و کلودیا شینباوم در مکزیک، لولا در برزیل و گوستاوو پترو در کلمبیا نه چپ واقعی هستند و نه نماینده طبقه کارگر، این دولتها جناحی از بورژوازیاند که با نقاب “چپ ” شکل گرفتهاند تا بحران سرمایهداری را مدیریت و جنبشهای کارگری و تودهای را مهار کنند.
همزمان، جنگ قدرت میان امپریالیسم روسیه و چین و امپریالیسم آمریکای شمالی و امپریالیسم اتحادیه اروپا برای گسترش نفوذ اقتصادی، سیاسی و نظامی در منطقه آمریکای مرکزی و جنوبی نیز بر معادلات ژئوپلیتیکی و فشار بر طبقه کارگر تأثیرگذار است، هرچند نقش آنها کمتر برجسته است.
ما بهعنوان انترناسیونالیستهای انقلابی از مبارزات طبقه کارگر و تودههای تحت ستم در ونزوئلا علیه سرمایهداری و امپریالیسم حمایت میکنیم. مسیر رهایی تودههای انقلابی نه از مسیر بورژوازی در قدرت (رژیم مادورو) و نه از اپوزیسیون بورژوایی تحت حمایت امپریالیسم، بلکه تنها از طریق سازمانیابی مستقل طبقه کارگر و متحدانش در یک انقلاب کارگری و برپایی دولت کارگری ممکن است. در این راستا، ما باید فعالانه از مبارزات طبقاتی طبقه کارگر و دیگر گروههای اجتماعی علیه رژیم حاکم، بورژوازی خارج از قدرت و امپریالیست ها حمایت کنیم.
مسعود کوچک
ونزوئلا. مادورو تهدید به حذف سندیکاها* میکند: حملهای مستقیم به طبقه کارگر
رئیسجمهور ونزوئلا، نیکولاس مادورو، تهدید تازهای را برای حذف سندیکاها مطرح کرده است. او با فراخوان به یک فرایند موسسانه کارگری ــ یعنی فرایندی برای بازسازی و ایجاد “جنبشهای جدید” تحت کنترل دولت ــ گامی فراتر نهاده است. مادورو که پیشتر حقوق کارگران را حذف کرده، اعتراضات کارگری را سرکوب نموده و فعالان سندیکایی را زندانی کرده است، اکنون قصد دارد با پایان دادن به موجودیت سازمانهای سندیکایی، تسلیم کامل کارگران و اقتدارگرایی خود را تحمیل کند.
هیئت تحریریه La Izquierda Diario Venezuela
نابودی سندیکاها به نام “فرایند موسسانه کارگری”
مادورو آشکارا قصد دارد سندیکاها را از بین ببرد. برای این منظور، روز پنجشنبه ۱۴ اگوست، فراخوانی به “فرایند موسسانه” داد که در واقع چیزی جز یک “فرایند” از جانب حزب حاکم، حزب سوسیالیست متحد ونزوئلا (PSUV) نیست. او در این فراخوان مدعی شد که باید “ساختارهای بوروکراتیک سندیکالیسم” کنار گذاشته شوند.
مادورو پیشتر “فدراسیونها” و “مرکزهای سندیکایی” ایجاد کرده بود که چیزی جز تداوم دستگاه دولتی نبودند و مانند یک وزارتخانه دیگر عمل میکردند. نمونه روشن آن مرکز بولیواری سوسیالیستهای کارگران است. این اقدامات در کنار دخالت آشکار دولت در سندیکاهایی بود که با او همسو نبودند.
مادورو در مراسم اختتامیه اولین کنگره آموزشی معلمان بولیواری در کاراکاس گفت:
“زمان آن رسیده است که جنبش بزرگ کارگران ونزوئلا، فرایند موسسانهای آغاز کند تا از ساختارهای بوروکراتیک سندیکالیسم سنتی و فرسوده فراتر رود و به سمت ساخت جنبشهای جدید و نیرومند حرکت کنیم، جنبشی که جوهره آن چیزی باشد که فرمانده هوگو چاوز همیشه مطرح میکرد.”
حمله عمیقتر به طبقه کارگر
تحت شعار “تجدید”، دولت به دنبال نابودی سازماندهی مستقل کارگران است. مادورو در همان رویداد، تشکیل “جنبش موسسانه معلمان بولیواری” را رسمی اعلام کرد و هدایت آن را به بلکیس بیگوت، فعال سندیکایی وابسته به بخش آموزش و عضو PSUV، سپرد. این اقدام گامی دیگر در جهت سرکوب حقوق کارگری و ساختن جنبشهای رام و مطیع تحت کنترل دولت است.
این سیاست تازه نیست، ریشه در سنت طولانی وابستهسازی سازمانهای کارگری به حزب حاکم دارد. هدف از انحلال سندیکاها جلوگیری از هرگونه مقاومت در برابر سیاستهای ریاضتی، انعطافپذیری کار و دستمزدهای پایین است.
از زمان روی کار آمدن مادورو در سال ۲۰۱۳، حملات به سندیکاها تشدید شده است:
او از مذاکره جمعی با سندیکاهای مستقل خودداری کرده.
قانون مصوبه ۲۷۹۲ وزارت کار را اعمال کرده که به نهادهای دولتی و شرکتهای دولتی دستور میدهد قراردادهای جمعی را نادیده بگیرند.به این طریق دستورالعملهای ONAPRE، مقیاسهای مزدی را حذف کرده است.
این سیاست به نفع سرمایهداران خصوصی و دولت به عنوان کارفرماست و کارگران را در شرایط استثمار کامل، بیدفاع و خلع سلاح میکند.
از چاوز تا مادورو: یک خط سرکوب مستمر
اشارههای مکرر مادورو به چاوز تصادفی نیست. گرچه چاوز صریحاً حذف سندیکاها را پیشنهاد نکرد، اما با استقلال سندیکاها مخالفت کرد و خواستار تبعیت کامل آنها از دولت یا دولتیسازی کاملشان بود.
در ۲۴ مارس ۲۰۰۷، چاوز در برابر هزاران حامی PSUV گفت:
“من این را میشنوم، سالهاست که این را از رهبران کارگری میشنوم که میگویند اتحادیه نمیتواند به حزب وابسته باشد.”
او همچنین استقلال سندیکاها را “سم” نامید و روشن کرد که طبقه کارگر باید منضبط و مطیع دولت بورژوایی باشد. چاوز تأکید داشت که تصمیمات سندیکاها باید همان تصمیمات حزب حاکم باشد، حتی در سندیکاهایی که همسو با دولت بودند.
مادورو مسیر چاوز را تندتر میرود: نه تنها دولتیسازی، بلکه اکنون حذف کامل سندیکاها در دستور کار است. این تهدید در شرایطی مطرح میشود که:
دستمزدها به شدت کاهش یافته است.
اشتغال بیثبات و روابط کار انعطافپذیر شده است.
سرکوب فعالان سندیکایی با بازداشتهای خودسرانه و ناپدید سازی افزایش یافته است.
مقابله با سیاست ضدسندیکایی مادورو با پرچم استقلال طبقاتی
سندیکاها در تاریخ سرمایهداری به عنوان سازمانهای طبقاتی کارگران شکل گرفتند تا علیه استثمار مبارزه کنند. با رشد سرمایهداری و دولتهای آن، استقلال طبقاتی طبقه کارگر نادیده گرفته شده است.
امروزه دستگاه بوروکراتیک سندیکایی وابسته به مادورو، سندیکاها را در چارچوب PSUV و دولت اداره میکنند. درگذاشته نیز دستگاه بوروکراتیک سندیکایی، سندیکاها را به پروژههای بورژوازی سوق داده، حتی تا مرز کودتا، مانند سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۱۹ با پروژه “دولت موقت” خوان گوایدو همکاری کردند. هر دو پروژه دشمن طبقه کارگر بودهاند، اما این بوروکرات ها تابع یا حمایتکننده آنها بودهاند.
امروز مبارزه برعلیه تهدید مادورو به حذف سندیکاها ضروری است. همانطور که با دولتیسازی یا تبدیل سندیکاها به بازوهای سیاسی دولت یا بورژوازی مخالفت کردهایم، اکنون نیز باید با سیاست ضدسندیکایی دولت مقابله کنیم. این مبارزه نیازمند بیشترین وحدت سندیکاها در برابر یورش تازه است.
بازسازی نیرو و سازمانهای طبقاتی
شرایط دشوار است:
شرایط معیشتی طبقه کارگر وخیم است.
مهاجرت گسترده نیروی کار، تعداد کارگران را کاهش داده است.
بسیاری از کارگران میان مزدبگیری و کارهای خوداشتغالی برای بقا تقسیم شدهاند که باعث تضعیف سندیکاها شده است.
سرکوب شدید، بازداشتها و تهدید دائمی اعتراضات و نقش رهبران سندیکایی که مبارزات را به پروژههای بورژوازی خارج از قدرت دولتی کشاندهاند، وضعیت را پیچیدهتر کرده است.
علیرغم این شرایط ،راهکارهایی برای بازسازی نیرو و سازماندهی طبقاتی وجود دارد. هر چند که این مسیر دشوار است اما تنها راه برای جلوگیری از زندگی برده وار است.
بازگرداندن سندیکاها به ابزار واقعی مبارزه طبقاتی
سندیکاها باید به ابزار واقعی مبارزه طبقه کارگر با استقلال سیاسی کامل به عنوان یک طبقه باز گردند. مبارزه علیه بوروکراسی سندیکایی بخش جداییناپذیر این راه است.
سندیکاها نباید به پروژههای سیاسی دشمن کارگران متصل شوند. باید با نیروی سازماندهی از پایین و خودسازماندهی بر بوروکراتیسم غلبه کرد، دموکراسی واقعی کارگری را برقرار ساخت و استقلال از دولت و احزاب بورژوازی را تضمین کرد.استقلال سندیکایی صرفاً کافی نیست،مبارزه برای استقلال طبقاتی باید بدون وابستگی به هیچ پروژه سیاسی بورژوازی ادامه یابد.
*انتشار این مقاله از روزنامهٔ چپ ونزوئلا دربارهٔ وضعیت سندیکاها، صرفاً بازتابدهندهٔ دیدگاههای هیئت تحریریه این روزنامه است. از منظر تئوریک و سیاسی، تشکلهایی مانند اتحادیهها و سندیکاها در شرایطی که به بخشی از سازوکارهای سیستم سرمایهداری بدل شدهاند، تنها در پرتو تحلیل مشخص از شرایط مشخص هر جامعه است که میتوان دربارهٔ نقش و میزان تأثیرگذاری آنها در مبارزهٔ طبقاتی قضاوت کرد.
ارائهٔ این مقاله صرفاً با هدف آشنایی و آگاهی خوانندگان صورت میگیرد و بهمعنای تأیید محتوای آن نیست.
Comments
وضعیت بحرانی ونزوئلا و خطر جنگ <br> مسعود کوچک — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>