وحشت بَرِهها
Philippe DESCAMPS برگردان شروين احمدی

«نه، نمی توانم به شما اطمینان دهم!». در ۶ ژانویه، روز پس از تایید انتخاب شدنش توسط کنگره، آقای دونالد ترامپ توسل به «فشار نظامی یا اقتصادی» برای کنترل گرینلند یا کانال پاناما را رد نکرد. ناگهان سکوت بر کنفرانس مطبوعاتی حاکم شد. این جمله که ادای آن سی ثانیه طول کشید به بحث های چند ساعته خیل خبرنگاران خاتمه داد. اگر اظهارات مشابهی توسط آقای ولادیمیر پوتین در مورد آلاسکا، یا آقای شی جین پینگ در مورد هاوایی بیان شده بود، بیشک فضای جلسه کمی متفاوت بود.
نویسنده Philippe DESCAMPS برگردان شروين احمدی
بسیاری از مفسران ترس آمیخته با تمسخرشان را بیش از حد به نمایش می گذارند. اما، در واقع آنها بیشتر تخیلات رئیس جمهور جدید آمریکا را با تکیه بر سریال بورگن(Borgen) تفسیر میکنند تا بر واقعیت و تاریخ جزیره (۱). علاقه ایالات متحده به گرینلند چیز جدیدی نیست. در اوایل سال ۱۸۶۸، آنها سعی کردند آن را بخرند. پیشنهادی که در سال ۱۹۱۰ تمدید شد، سپس در سال ۱۹۴۶ هری ترومن ۱۰۰ میلیون دلار پیشنهاد داد. اما اگر معامله هرگز سر نگرفت، به این دلیل است که چندان سودمند نبود، زیرا دانمارکیها میدانند چگونه با شرائط کنار بیایند.
آقای ترامپ با لحن رونالد ریگان به «امنیت ملی» و «دفاع از جهان آزاد» استناد می کند. با این حال، در طول جنگ جهانی دوم و سپس جنگ سرد، ایالات متحده توانست تمام پایگاه های لازم برای کنترل اقیانوس اطلس شمالی و قطب شمال را برپا کند. سپس آنها را رها کرد، مانند پایگاه Camp Century ، که قرار بود میزبان موشک های هسته ای زیر یخ باشد. تنها پایگاه Thule باقی ماند (در سال ۲۰۲۳ به Pituffik تغییر نام داد)، که به بمب افکن های استراتژیک اجازه می دهد تا در فاصله مساوی از مسکو و نیویورک مستقر شوند.
آقای ترامپ در «همه جا» خطر کشتیهای چینی یا روسی را میبیند. فدراسیون روسیه دارای هشت یخ شکن هسته ای است. در حالی که تنها کشتی مشابه آمریکایی ساخت سال ۱۹۷۶ و سوخت آن گازوئیل و گاز است. آقای ترامپ در دوره ریاست جمهوری قبلی خود، در مه ۲۰۱۷ قول داد که دولت وی یک یخ شکن سنگین و «در صورت امکان، حدود ده ناوشکن دیگر» بسازد. گارد ساحلی آمریکا منتظر تحویل اولین آنها … در سال ۲۰۲۹ است.
در مورد منابع معدنی فرضی، گرینلندیها برای یافتن سرمایهگذار در تلاش هستند زیرا شرایط عملیات استخراج دشوار است. برای راه اندازی یک کارخانه آلومینیوم در نزدیکی نیروگاه برق آبی، غول آمریکایی Alcoa در نهایت ایسلند را ترجیح داد. بارزترین نشانه بیعلاقگی اقتصادی به منطقه، عدم وجود پروازهای مستقیم غیرنظامی به آمریکای شمالی است. یونایتد ایرلاینز قرار است اولین پرواز را در ماه ژوئن آینده، به طور عمده برای گردشگری، افتتاح کند.
بسیاری از روزنامهنگاران نیز بدون فاصله گرفتن از موضوع، در تله خیالپردازی دانمارکیها و ترامپ درباره حاکمیت سرزمین میافتند. اگرچه ایالات متحده از اولین کشورهائي بود که حق حاکمیت دانمارک را در سندی در ۴ اوت ۱۹۱۶ در ازای تصاحب آنتیل دانمارک، که به جزایر ویرجین آمریکا تبدیل شد، به رسمیت شناخت. اما بنا به درخواست نروژ، این حاکمیت توسط دیوان دائمی دادگستری بینالمللی در آوریل ۱۹۳۳ تأیید شد.
موت اگد، نخست وزیر گرینلند در پاسخ به رئیس جمهور جدید آمریکا گفت: « سرزمین ما فروشی نیست و هرگز نخواهد بود». خلق اینوئیت( اسکیموهای گرینلند) که او را انتخاب کردند، آرزوی استقلال دارند، اما میخواهند الگوی اجتماعی شمال اروپائی خود را حفظ کنند و جایگزینهایی برای کمکهای مالی دانمارک پیدا کنند که برای آنها حیاتی است.
۱- Lire « Au Groenland, l’indépendance à petits pas », Le Monde diplomatique, février 2023.
Philippe DESCAMPS
روزنامه نگاردر شهر گرونوبل
گفتی ترامپ،
میتوان بیشتر کفت.
تضادهای دروتی ارتجاعیون هزاران سال است که جریان دارد و تا وقتی که ارتجاع در جهان حاکم است، ادامه خواهد داشت. این تضادها گاهی به جنگ و خونریزی های وحشتناکی کشیده می شود که وضعیت اوکراین و غزه نمونه روز آن هستند.
ارتجاع هست: مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، هیراشی، تعصبات و تبه کاری.
سرمایه داران ترامپی دارند سعی میکند آدم کشی های اوکراین را قطع میکند، اینکه چه سودی (معامله ای) برای آنها خواهد داشت را بعدا خواهیم فهمید، اما، هر سودی داشته باشد، بهتر از کشته شدن روزی هزار نفر در آن جنگ است. البته، اینهم بستگی به این دارد که جنگی بدتر راه نیافتد.
بعد از روسیه ترامپی ها می روند سراغ رژیم و ایران داغون شده و خواهیم دید که معامله با روسیه در ارتباط با ایران هم بوده یا نه که احتمالا بوده.
مقاومت ارتجاعی رژیم در مقابل ارتجاعیون امپریالیست غربی موفق نخواهد بود و عاقبت آن نوکری خواهد بود ، اگر برای غرب نه شاید برای امپریالیستهای شرقی.
امپریالیسم چیست؟
مارکسیستها برای سرپوش گذاشتن بر دفاع شان از بورژوازی غربی تئوریهای خاص امپریالیست دارند و هنوز هم بر سر این موضوع به اجماع نرسیده اند. گرچه بحثهای آنها برای درک اقتصادی امپریالیسم مفید است، اما از لحاظ سیاسی الکی هستند.
امپریالیسم را میتوان اینطور تعریف کرد:
امپریالیسم قانع نبودن یک ارتجاع به جغرافیای حاکمیتش و کوشش در سلطه بر مناطق فراتر از محدوده خود است.
آنارشیست