نکاتی پس از دور اول مذاکرات بین دولت فاشیست ترامپ/ماگا و دولت دیکتاتور جمهوری اسلامی
چه اتفاقی دارد میافتد؟!
در مورد اولین دور این مذاکرات هیچچیز مشخص و روشن نیست. هر دو میخواهند بگویند که اهل دیپلماسی برای تنشزدایی هستند. همین و بس. یا بقول معروف میخواهند به صلح شانس بدهند! بیش از این هر کس ( هر رسانهای و یا هر کارشناسی چه ایرانی و چه خارجی) هر چیز دیگری بگوید گمانهزنی هست و در بیشتر مواقع روایتها و گمانهزنیهای جانبدارانه است که هیچگونه پایه علمی ندارد و صرفاً از خواستگاه ضدیت تحلیلگر (“کارشناس امور سیاسی خاورمیانه”) با این یا آنطرف مذاکره هست؛ و مشکل دقیقاً همینجا هست که چنان “کارشناس” یا رسانهای به سود یکطرف مذاکرهکننده با آوردن فاکتهای و اسناد جانبدارانه مشخص و اشاره نکردن به اسناد و فاکتهای دیگر موضعگیری میکند و صرفاً آرزوها، امیال و احساسات شخصی خویش که در تضاد با حقیقت عینی پیش رو هست را بیان میکند! جالب است که تعداد اینچنین کارشناسان “امور سیاسی خاورمیانه” امروزه در رسانههای خارجی زیاد شده است و همچون قارچ بیثمر و یا سمی از زیرخاک بیرون میآیند! از همین رو ضروری است که به دام چنین روایتهای جانبدارانه هر گز نیفتیم. اخبار درست و غلطی در مورد دور اول مذاکرات وجود ندارد که بتوان از میان کندوکاو در صحتوسقم آنها با شیوه و رویکرد علمی حقیقت واقعی را دریافت، به دو دلیل: اول اینکه هر دو طرف مذاکره در مورد این مذاکره با قرار قبلی قرار است سکوت کنند و دوم اینکه ترامپ که قبل از شروع این مذاکرات گفته است «که امیدوار به توافق با ایران است» اما تهدید کرده «در غیر این صورت حمله نظامی بسیار محتمل خواهد بود.» او گفته «ایران نباید سلاح اتمی داشته باشد و دنبال تضمین این موضوع در مذاکره با ایران است.» و جمهوری اسلامی که اساساً بر مبنای منافع نظامش که هماکنون برای ادامه عمرش ننگینش به نفسنفس افتاده است در مورد این مذاکرات دروغپردازی میکند و ژستهای “من آنم که رستم بود پهلوان” بهعنوان “قدرت اول منطقه”( بخوان قدرت اول بیثبات کننده منطقه! که هماکنون به خاطر تضعیف گروههای نیابتیاش بیشازپیش ضعیف شده است و “برگ برندهای” در اختیار ندارد!) میگیرد که چیزی مگر تبلیغاتی برای وانمود کردن به “داشتن ثبات” داخلی و بازتولید مشروعیت ازدسترفتهاش در میان مردم نیست، و بهجز کذب و توهم پراکنی هیچچیز صحیحی که حقیقت باشد را نمیگوید. در این شرایط حساس تاریخی و سرنوشتساز مردم ستمکش ایران که تیزهوشاند و صبور، تاریخ خلق افکار عمومی با توسل به جهل و خرافات سران و رسانههای این نظام ضد مردمی و همچنین رسانههای موازی با قدرتهای بزرگ عرب را میدانند و به دام این تبلیغات نخواهند افتاد و به تجربه آموختهاند که نیاز است سره را از ناسره در مورد اخبار منتشرشده از طرف رسانههای موازی باقدرت حاکم داخل و خارج در مورد اولین و دومین مذاکرات را جدا کنند!
فراموش نکنیم که تبلیغات دروغین “بشردوستانه” دولت آمریکا بهعنوان دشمن شماره یک ستمکشان سراسر جهان در موردحمله به عراق این بود که صدام حسین سلاح کشتار دستهجمعی ویروس سیاهزخم دارد که چند قطره از آن میتواند هزاران نفر را نابود کند، برای امنیت کل جهان و خاورمیانه خطرناک هست و باید حکومتش ساقط شود…منظور این نیست که آمریکا مانند عراق صدام حسین به ایران تحت حاکمیت جمهوری اسلامی ضد بشری حمله زمینی با فرستادن ارتش تهاجم نظامی میکند، بلکه این است که دولت ترامپ/ماگا دارد شالوده اینکه جمهوری اسلامی میتواند و در فرایند به وجود آوردن سلاح هستهای بسیار نزدیک شده است به خلق افکار عمومی جهان در مورد خطر دستیابی جمهوری اسلامی به بمب اتم میپردازد، در پس این گفتار، تهدید و تبلیغات ترامپ کماکان خطر حمله هوایی ولی گسترده نظامی آمریکا و اسرائیل به مراکز هسته در سراسر ایران و نهفقط در یک ناحیه و شهر هست که میتواند شامل چند حمله باشد! ترامپ در این مذاکرات به دنبال این است که ایران نباید سلاح هستهای داشته باشد و به دنبال گرفتن تضمین این موضوع از جمهوری اسلامی در مذاکره با ایران است. ترامپ در پیام خود به خامنهای گفته که خواهان مذاکرات نامحدود نیست، بلکه یک مهلت ۲ ماهه را پیشنهاد کرده است؛ اگر از طریق مذاکره ظرف دو ماه به توافق نرسند گزینه حمله نظامی فعال خواهد شد. ترامپ درعینحال میداند که جمهوری اسلامی در طول تاریخ مذاکرات هستهای از سال ۲۰۱۵ که نتیجهاش توافق برجام بود در خفا و بهطور پنهان سانترفیوژهای پیشرفتهای را بهکاربرده است که میتواند تا ۹۰درصد اورانیوم را خالص کند(طبق گفته کارشناسان هستهای ذخایر اورانیوم ۶۰ درصدی ایران در صورت غنیسازی تا سطح ۹۰ درصد، برای ساخت چهار یا شش بمب هستهای کافی خواهد بود، اما ساختن کلاهک هستهای برای حمل بمب اتم به یک سال زمان نیاز دارد )! شالوده این “بیاعتمادی” از طرف دولت ترامپ که بطور اساسی مرتبط است با منافع استراتژیک آمریکا در منطقه، به خطر افتادن امنیت و موجودیت اسرائیل بهعنوان بازوی نظامی آمریکا برای ایجاد نظم نوین در خاورمیانه از طرف جمهوری اسلامی است.
باوجود شروع مذاکرات، اما هنوز گزینه نظامی بیش از دولت بایدن علیه جمهوری اسلامی روی میز ترامپ هست. و هنوز فرجام این مذاکرات باوجوداینکه هر دو طرف میخواهند بگویند و وانمود میکنند که اهل دیپلماسی و تنشزدایی هستند، روشن نیست.
از درون این مذاکرات برای مردم ستمکش ایران و بهویژه طبقه کارگر ایران آبی گرم نخواهد شد. هرگونه توهم نسبت به فرجام “خوب” این مذاکرات حتی در زمان فعال شدن گزینه حمله نظامی از طرف دولت فاشیست ترامپ/ماگا یک خودفریبی کشنده است که تنها دیدن سراب در بیابان را به هنگام تشنگی و گرسنگی تداعی میکند! فرجام این مذاکرات با منافع تودههای مردم ستمکش ایران، زنان، اقلیتهای ملی، مذهبی و جنسی، زندانیان سیاسی و همچنین غیرسیاسی و بهویژه منافع اساسی طبقه زیرخط فقر پرولتاریا سراسر ایران در تضاد خصمانه است. کمونیستهای انقلابی ایران نیاز دارند که خطرات این مذاکرات ولی همچنین فرصتهایی کمیابی که از درون این دوره سرنوشتساز سربلند میکنند را دریابند.
در چنین وضعیت پیش رو کمونیستهای انقلابی از همین امروز باید شرایط وخیم را دریابند و در این فرایند دهشتبار و حاد شرایط به وجود آمدن وضعیت انقلابی و شانس کسب قدرت سیاسی را به چنگ گیرند. منافع امپریالیستها و مرتجعین داخلی با منافع تودههای تحت ستم مردم ایران و بهویژه با منافع اساسی طبقه پرولتاریا در قعر جامعه ایران منافات دارد و یکی نیست. نیاز است از درودن تضادهای حاد اجتماعی وضعیت عینی موجود در جامعه شرایط آزادی و رهایی را مهیا نمود و چشم به کسب قدرت سیاسی دوخت.
تنها راهکار و استراتژی کمونیستی انقلابی تسریع شرایط به وجود آوردن وضعیت انقلابی درعینحال که انتظار میکشیم اما انتظار کشیدن به معنی دست روی دست گذاشتن و کارآگاهانه نکردن نیست، برعکس باید کارآگاهانه کمونیستی را در میان تودههای مردم مخالف جمهوری اسلامی بهپیش برد( درعینحال که با ایدههای ناصحیح مردم مبارزه اصولی و دلسوزانه میکنیم) و شرایط به وجود آوردن هستههای سرخ کمونیستی برای تارومار کردن و سرنگونی جمهوری اسلامی، و به وجود آوردن یک نظم و جامعه نوین سوسیالیستی در ایران مهیا کرد.
مردم ایران و بهویژه کمونیستهای انقلابی (نه مدعیان کمونیست) اگر در این وضعیت مداخله آگاهانه و تعیینکننده ننمایند فاشیستها و مرتجعین داخلی تعیین میکنند که بر سر مردم ستمکش ایران چهها باید اعمال شود.
در مقابل ما دو انتخاب قرار دارد: یا انقلاب و رهایی واقعی و یا ادامه رنج استثمار بهمراتب بدتر توسط ارتجاع و فاشیسم!
یا انقلاب از جنگ و رنج کشنده مردم ستمکش ایران جلوگیری میکند، یا جنگ میتواند به انقلاب واقعی تحت رهبری کمونیستی با استراتژی کمونیسمی منجر شود!
تنها با سرنگونی سرمایهداری جمهوری اسلامی میتوان به ستم و استثمار کارگران ایران، ستم بر زنان، نسلکشی اقلیتهای ملی، نادیده انگاشتنِ حق تعیین سرنوشت آنها از سوی ستمگران، به سرکوب اقلیتهای مذهبی و جنسیتی، به سرکوب و تحقیر مهاجرین زحمتکش افغانی، خاتمه داد و چوبه دار معترضین، زنجیر زندانیان سیاسی و حجاب این نهاد ستم، اسارت و بندگی زنان را در یک انقلاب واقعی برای رهایی همه بشریت تحت ستم و استثمار، بر اساس منافع کوتاهمدت ولی مهمتر منافع اساسی درازمدت طبقه تحتانی جامعه(پرولتاریا) برچید.
سرنگونی انقلابی نظام سرمایهداری حاکم بر ایران و تارومار کردن ماشین دولتی جمهوری اسلامی هم مطلوب، هم ضروری و هم ممکن است!
انقلاب و نه چیزی کمتر!
پیش بهسوی ایجاد هستههای سرخ کمونیستی!
پیش بهسوی ایجاد جامعه نوین جمهوری سوسیالیستی!
۲۴ فروردین ۱۴۰۴
گروه کمونیستهای انقلابی سنتز نوین کمونیسم در ایران
Comments
نکاتی پس از دور اول مذاکرات بین دولت فاشیست ترامپ/ماگا و دولت دیکتاتور جمهوری اسلامی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>