نسل کشی های تاریخ سرمایه و دین،
بهنام چنگائی
راه دوری نباید رفت و فکر زیادی هم لازم نیست بکنیم تا بدانیم چرا آپارتاید صهیونیسم و راسیسم ضدبشری آن بیاری امپریالیسم آمریکا و در 75 سال گذشته توانسته اینگونه بیرحمانه و پیوسته، و از همه بدتر موفق سرزمین های فلسطینیان را مال خود کند، و همزمان از یکسو از بقای زندگی جاری و جبری فلسطینی ها در کنار خود نفرت انگیزانه بهراسیده، و در سوی دیگر برای حفظ موجودیت برتریجویانه ی خویش برین ملت داغدار و پاکباخته حکومت کند و در منطقه بارهای بار چه نسل کشی ها که از فلسطینی ها نکرده و اینک هم همان منطقه و یا زندان تنگ و تاریک نوارغزه شان را با نسل کشی های هولناکی که همینک و روزانه و هرآن ادامه دارد و می بینیم توسط ارتش مدرن اسرائیل و بیاری و هموندی نظامی دولت بایدن و پشتیبانی لجستیک هموندان غربیش توانسته و می تواند بدینگونه آسان و بی پروا چنین کشتارها و ترورهای بی شرمانه ای را در برابر چشم جهانیان نوعدوست و نگران جان مردمان هردوسو پیاپی ادامه دهد؛ کودکان و زنان بسیاری را بکشد؛ و سرپناه های سست آنان را ویران کند که شگفتا می کند و آب و نان و سوخت را هم از آنان بگیرد که گرفته است. پرسیدنی ست! چرا؟
آیا پاسخ جنایت 7 اکتبر حماس که بر جان و هستی کودکان و زنان بی گناه اسرائیل رفت! گرفتن خون و جان و مال و سرپناه اینهمه کودکان، زنان و توده های بیدادرس فلسطینی است؟ نه هرگز! در هردوسوی این جنگ های بلند تاریخی، نابرابر و برتریجویانه این کشتارهای اسرائیل، جز توده های بی گناه نیستند که همیشه قربانی اهداف سران سرمایه داخلی و جهانی و نیرنگبازان دینی از جمله حماس می شوند. چراکه سران اسرائیل و حماس بیرون از دایره آسیب پذیری های جنگ ها هستند؛ مگر قربانیان اندکی از آنها که اغلب برای اهداف آرمانی و انسانی حالا چه اسرائیلی یا فلسطینی می رزمند و دریغا جان خود را برای اهداف سرکردگی هردوسو از دست می دهند.
با این وجود ما از تاریخ بسیار آموخته ایم که درین گزاره های خونین و تاریخی صهیونیسم، رژیم فاشیست شیعی ولائی صهیون ستیز در 44 سال گذشته خود، آپارتاید دینی جنسی هراسناکی را بر تارک زنان، کارگران و مردمان یا قهر عریان نشانده است. الگوئی هولناک از نوع تبهکاری های راسیستی و ضدبشری اسرائیلی می باشد که اهداف ضدبشری آن بر علیه جان و نان و مال و آرامش و استواری کشور ما بکاررفته، و زورکی و خونبار بر خرد مردم ساده دل سوارشده و بر هستی مان حاکم می باشد. این بساط فاسد، نیرنگباز و هرزه دینی الهی در ایران همان کاری را بتدریج بر سر کارگران، زنان، جوانان و مردم ما آورده که اسرائیل در 75 سال پیشین پیگیر بر سر فلسطینیان آورده است. جای بررسی و گمان پوچ ندارد که ایران ما اینک تنها ما آخوندهاست. چراکه شیر و قفل و فروش و درآمد نفت بعنوان ثروت ملی، و همچنین منابع گسترده زمینی فراوان نیز همگی در دست آقاست و آنهم بنا به گفته ی خدا در قرآن جز ثروت و مکنت الهی نیست که همگی برای بقای اسلام، ولایت آقا و تجهیز مزدورانش و تفریج و جهانگردی فرزاندان شان نمی باشد. سهم و حق کارگران، زنان و مردمان ایران نیز جز امت بودن یا، بردگی و بندگی بدرگاه این دکان الهی ـ آخوندی بیش نیستند. همه خردورزان و نوعدوستان ایران و جهان نیز می دانند که طبق قوانین شرع الهی ملائی هر اعتراضی کوچکی علیه دین دولتی چه پاسخ کمرشکن الهی ملائی ای را بدنبال دارد. زیراکه: امروزه فراراریان از کشور بی شمارند، زندان ها از دادخواهان سرشارند، بیکاران و گرسنگان میلیونی اند و در خاک و خون خفتگان بی گناه از ستم ملاها و مکلاها هزارانند.
ما چه بخواهیم و یا نخواهیم بپذیریم جهان آشفته، گرسنه، ناآرام، جنگزده، فتاتیسم گرفته و نابرابر ما در هرگوشه اش درین زمین سیاه و خونین یک رودرروئی بلند و سرنوشت ساز دارد و آن ( نیرد کار با سرمایه ) می باشد که آن نیز تاریخ بلند و خونین برای خود و بشریت مترقی و نوعدوست برجای گذاشته است. جهانی ایکه گوشه بگوشه اش تنها مال سرمایه دار داخلی و خارجی ست و نیروی کار از آن تنها اندکی مزد ناچیز و آنهم از طریق فروش کارش بدست می آورد و برای سرپناه بخش زیادی از آنرا بخود سرمایه بازپس می دهد.
نیروی سرمایه از همان آغاز پی به نقش فریبنده دین برد و در فرمانبرداری نیروی کار از ادیان بسود خویش آگاه بود و چه بهره ها که نبرد؟! سران ادیان ابراهمیمی بیشتر یهودی و مسیحی بتدریج برخلاف اسلامی ها پی بردند که با جنگ دینی و مذهبی دکان خدائی شان خوب نمی چرخد و درآمد خوبی ندارند که بتوانند آنرا هرچه زودتر گسترش دهند! از همینرو تلاش سرراست کردند تا در پیوند با سرمایه باشند که البته راه دیگری هم ممکن نبوده و نیست. دیری ست آنها می توانند بیشتر و بهتر ثروت بیندوزند و همزمان قدرت سیاسی بگیرند و به انباشت کلان سرمایه خویش نیز دست یازند که امروزه همگی رسیده اند. امروزه همگی سران ادیان و اسلام و مزدوران آنها از یهودی ها و مسیحی ها تا مسلمان ها همه به مال و منال فراوان رسیده اند و در پیوند با سرمایه داخلی و جهانی کاخ نشین شده و پشتیبان همدیگر می باشند.
ازین رو آمریکا، اسرائیل، فلسطین، ایران و یا… و اصولن کشورهای جهان در دست چند گروه راست سرمایه دار انگل و دینمدار جاهل می باشد. اهداف آنها جز برای هرچه بیشتر داشتن ثروت و تمرکز بیشتر بر قدرت سیاسی خویش نیست که می باید این خواست بهره کشی اقتصادی و فرماندهی سیاسی به هر قیمتی در سراسر جهان و از جمله ایران و اسرائیل بکاربرده شود تا بر کارگران، زنان و توده های کارمزد فهماند که مطیع باشند تامگر تضمین رشد و سود سرمایه و تعمیق دین در ژرفای ناخودآگاه توده ها مهیا و استوارماند. البته رسیدن به اهداف جهانخوارانه ی امپریالیسم آمریکا نیاز به تلاش فردی و جمعی و کشوری بلند آنها داشته که امروزه سیاست و اقتصاد امپریالیسم آمریکا را تعریف می کند؛ ولی شگفت انگیز این است که محصول آنهمه جنگ ها، چپاول ها، نسل کشی ها، تلاش ها و سازندگی های نیروهای کار و کارگران آمریکا بیش از همه مال و منال بخشی از یهودی های میلیاردری شده است که در پس و پشت سیاست پوشیده بر کشور و رهبران آن که یکی از آنها جو بایدن باشد فرمان می راند. همانگونه در پهنه ی جنگ های 400 ساله ی صلیبی هم چه جنایت ها که در شرق و غرب اروپا فاجعه نیآفرید که همگی محصول سران ادیان مسیحی می باشند که امروزه آنها شمشیرشان را کنارگذارده و در خدمت به بازار آزاد سرمایه به دومین نیروی کارده تبدیل شده اند و بیش از همیشه دارند و می خورند و… در همین راستا و به سرکردگان شیعی ولائی نگاهی بیندازیم که درین 44 سال گذشته از کاه وجودشان بنام الله چه کوه های ثروت و قدرت جهان اسلامی و ویرانگری ایرانی بوجودنیامده است؟! از خاطر هرگز نبریم: که رسیدن به انباشت ثروت و ایجاد و داشتن قدرت سران دین ها و در همین دین دولتی فاشیسم شیعی نیازمند چه جنایت ها و نسل کشی هائی ست که این درندگان آدم نما آنرا تا بامروز براه نینداخته و جان و هستی ما را تباه نکرده است، کوچکترین آنها ساختن تروریست های رنگینی الهی ست که همگی در خدمت به اهداف امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم و فاشیسم اسلامی ست.
این جنگ پوچ و نابرابر و ویرانگر اسرائیل با حماس بیشتر یک نسل کشی تکراری و تاریخی از فلسظینی هاست؛ همانگونه یورش کور حماس جز کودکان و زنان و شهروندان بی دفاع را نکشت. با جنگ و کشتار نمی توان دادخواهی مردم فلسطین و اسرائیلی را خاموش کرد. یادم نمی رود در در خیزش وال استریت 2008 تنها در تلاویو بیش از یک میلیون معترض به ساختار سرمایه سالاری درنده دست به اعتراض زدندند و علیه حکومت برپاخاستند؛ همانگونه که برای تغییر قوانین قضائی اسرائیل دیدیم ماها اعتراض توده های خشمگین خاموشی نگرفت. آری دیگر این جنگ و دیگر جنگ های جاری جهانی سرمایه سالاری و دینمداری را نمی توان با راهکارهای جنگجویانه چاره کرد. چاره ی نوع بشر برای رهائی از هرگونه جنگی تنها، یافتن راه حل زدودن سرکردگی سرمایه و دین از زندگی مردمان جهان بیدادزده، گرسنه و ساده دل می باشد که همیشه قربانی آغازین و پایانی ایندو بوده و هستند. راه رهائی ما پی بردن به همبستگی اجتماعی طبقاتی و ساختن قطب مستقل ایستادگی در برابر نیروی سرمایه و دین می باشد که آنها جز چندگروه دارا و مقتدر بیش نیستند که بر مای جهانی حکم می رانند. سرمایه و دین منشأ بیشترین تضادها و جنگ های تاکنونی نوع بشر بوده اند. ترک، کرد و فارس و عرب و اسرائیلی و روس و اروپائی و…همه در بنیاد هستی خویش و نوع زندگی فرهنگی شان با ما هموند و همدردند. مبارزهایرانی و جهانی ما همیشه در پیوند با یکدیگر است و تنها راه پیروری ما نیز در گرو همین همبستگی در برابر سرمایه و دین است
تنها با همین خرد و دید ساده و واقعی ست که ما می توانیم بنام شهروند این جهان هستی خود در ایران و زندگی همنوعان مان را در کره خاکی از خطر اینهمه دشمنی افکنی های رنگین، ترفندهای حونبار سرمایه سالاری، دسیسه ها، نیرنگ ها، جنگ ها، نسل کشی ها، کشتارها، بهره کشی ها، چپاول ها، فریبخوردگی های بی شرمانه از ادیان را آگاهانه زیر پوشش خردورزی اجتماعی بریم و سپس پرچم همبستگی طبقاتی، صلحجوئی فراملی ـ عقیدتی و را همه بلند بردوش کشیم، و آواز و ساز انسان کار را برگوش جان مان به پروازدرآوریم. دین و سرمایه دشمنان مایند و ما باید آگاهانه و جهانی با آنها درافتیم تا مگر پیروزشویم.
چهارم آبان 1402 بهنام چنگائی
غیرممکن است با آن همه شعارهای ضد رژیم درجمع بندی نهائی ازصف آن خارج و در کنار منفعت کارگران و حلبی آباد نشینها و…بایستید.
شما نیز مانند میلیاردها نفرمیدانید برنده شدن اسرائیل در این جنگ بازندگی حماس و…نیست بلکه بازنده اصلی رژیم آخوندهاست.
بازنده شدن جمهوری اسلامی بجز تبعات کمر شکن سیاسی و… بطور مستقیم روی نیروهای سرکوب گرش اثر منفی میگذارد و بطور مستقیم امید به سرنگونی وتهاجمی برخورد کردن را در دل توده ها زنده میکند.
تمامی این صفحات را که سیاه کرده اید در واقع پیش گیری از بازنده شدن جمهوری اسلامی است وبس.
وگرنه هر کودکی میداند در این نقطه مختصات برای جنبش سرنگونی ما صورت مسئله اصلی را منفعت جنبش میسازد ونه بحث های کشک سرمایه وفلان وبهمان.