ناامیدی بزرگ کردها
Vicken CHETERIAN برگردان شهباز نخعي
تشدید تفرقه سیاسی در عراق و سوریه
ناامیدی بزرگ کردها
تلاطم های بزرگ خاورنزدیک در ۳ دهه گذشته به کردهای عراق و سوریه امکان داده که با وجود عدم توفیق در کسب استقلال، به خودمختاری منطقه ای دست یابند. اما، بخاطر اختلاف هایی که بین خود دارند، با تهدیدهای بسیاری رودررو هستند. این امر به ویژه در روژاوا دیده می شود که رهبران کرد نگران خطر روزافزون اشغال شدن سرزمینشان توسط ترکیه هستند.
نویسنده Vicken CHETERIAN برگردان شهباز نخعي
در سپتامبر ۲۰۱۷، دولت اقلیم خودمختار کردستان عراق (GRK) یک همه پرسی برای استقلال منطقه خودمختار خود در شمال عراق سازماندهی کرد. با وجود رأی «آری» ۹۲.۷۳ درصد از شرکت کنندگان در همه پرسی، نتیجه این کار عمدتا بخاطر عدم پذیرش توسط دولت مرکزی در بغداد و نیز مخالفت قدرت های بزرگ (ایالات متحده و روسیه) و همسایگان (عربستان سعودی، ایران و ترکیه) که مخالف تجزیه عراق بودند، با ناکامی روبرو شد (۱). این شکست دولت اقلیم خودمختار کردستان عراق (GRK) را تضعیف کرد و باعث شد که از آن پس مناطقی مهم از جمله شهر راهبردی کرکوک را به دولت مرکزی واگذارد. در غرب قلمرو این دولت خودمختار هم وضعیت چندان بهتر نیست. اقوام کردی که اخیرا تشکیلاتی در شمال شرقی سوریه ایجاد کرده اند که غالبا با نام «فدراسیون دموکراتیک شمال سوریه» یا «روژاوا» (به معنی «غرب» در زبان کردی) شناخته می شود مشکلات زیادی دارند. آنها زیر فشار تهدید حکومت سوریه و حملات مکرر ارتش ترکیه زندگی می کنند (۲). اما، با آن که بازی قدرت ها در راه اِعمال خودمختاری کردها مانع ایجاد می کند، وجود رقابت ها در بین نمایندگان سیاسی این اقوام نیز پیچیدگی هایی به وجود می آورد.
طرح مسئله ثبات در خاورنزدیک، بدون پرداختن به وضعیت غیرعادی کردها غیرممکن است. پس از جنگ جهانی اول، مرزهای منطقه براساس معیارهای قومی یعنی ترکیه، کشورهای عربی (عراق، لبنان و غیره) بازنگری شد. روی نقشه کردها یک «ملت بدون حکومت» مانده و بین ترکیه، سوریه، عراق و ایران تقسیم شده و حقوق اساسی شان رعایت نشده و حتی نفی می شد. این امر موجب بروز تعداد زیادی شورش گردید که با سرکوب روبرو شد. در سال های اخیر، تضعیف و فروپاشی حکومت های عراق و سوریه فرصت و موقعیت هایی برای کردها فراهم کرد. این امر تا حدی بود که سازمان های نظامی آنها در عراق و سوریه به صورت متحدان اصلی ائتلاف بین المللی به رهبری ایالات متحده علیه نظام بعثی صدام حسین در عراق در سال ۲۰۰۳ و بعد از سال ۲۰۱۴ علیه سازمان حکومت اسلامی (داعش) درآمد. این وضعیت موجب حمایت بی سابقه جامعه بین المللی از رزمندگان کرد و خواست های آنان و نیز باعث شد که یک تشکیلات خودمختار در سوریه به وجود آید و سپس بسیج کردهای عراق به آنها امکان داد که خودمختار یشان در سال ۲۰۰۵ در قانون اساسی این کشور ثبت شود (۳).
با این همه، اختلافات داخلی ازبین نرفته و به ویژه در کردستان عراق رقابت بین «اتحادیه میهنی کردستان» (UPK) و «حزب دموکراتیک کردستان» (PDK) جریان دارد. در نتیجه این رقابت عراق ماه ها از داشتن رییس جمهوری محروم بود. سِمتی تشریفاتی و نمادین که از سال ۲۰۰۵ باید یک کرد پس از کسب رأی از مجلس عهده دار آن شود و این روند با انجام توافق بین حزب های UPK و PDK انجام گیرد که ریاست جمهوری نصیب اولی و ریاست دولت منطقه ای سهم دومی شود. این درحالی است که پس از انتخابات مجلس ملی در اکتبر ۲۰۲۱، هردوی این تشکل ها به معرفی نامزد برای ریاست جمهوری پرداختند و موجب بروز انسداد در این نهاد شدند. تنها در اکتبر ۲۰۲۲ بود که آقای عبداللطیف رشید، عضو «اتحادیه میهنی کردستان» (UPK) توانست با انجام یک مصالحه بین دو حزب و دیگر تشکل های عراقی به این سمت انتخاب شود. اما، به رغم خروج از بحران، رهبران «حزب دموکراتیک کردستان» (PDK) همچنان براین باورند که UPK ازنظر نتایج انتخابات خیلی زیاده خواه است. آقای محمود محمد، عضو دفتر سیاسی PDK تأکید می کند که: «UPK نماینده نیمی از مردم کرد نیست».
نسل جدید رهبران
به نوبه خود، ، UPK که پایگاه رأی آن در شرق کردستان عراق متمرکز است، از کنترلی که PDK بر دولت منطقه ای مستقر در اربیل اِعمال می کند شکایت دارد. این کنترل موجب توزیع غیرعادلانه منابع مالی می شود. درحالی که دولت خودمختار اقلیم کردستان عراق (GRK) ۱۷ درصد از منابع بودجه ای عراق را دریافت می کند، از این پول سهم کافی نصیب استان سلیمانیه که UPK در آن مستقر است نمی شود و در آنجا کارکنان بخش دولتی، به ویژه معلمان و کارکنان شهرداری ها مرتبا برای تعویق در پرداخت حقوقشان به تظاهرات می پردازند. همچنین، دو حزب درباره کنترل تولید نفت و توزیع درآمدهای آن نیز با هم نزاع دارند. دولت اقلیم خودمختار کردستان عراق ۴۵ میلیارد بشکه ذخایر نفت (۳۰ درصد از ذخایر عراق) و ۸ تا ۱۰ میلیارد متر مکعب گاز در اختیار دارد.
اختلاف اساسی تر درمورد یکپارچه کردن رزمندگان پیشمرگه تحت فرماندهی واحد است. پس از اجرای خودمختاری کردستان عراق با حمایت آمریکایی ها در سال ۱۹۹۲، هریک از این دو ساختار نظامی منطقه ای را کنترل می کند. واحد ۷۰ به UPK و واحد ۸۰ به PDK وفادار هستند. درموارد متعدد، این تقسیم بندی فاجعه به بار آورده است. در سال ۲۰۱۴، زمانی که سازمان حکومت اسلامی (داعش) به ایزدی ها در سنجار حمله کرد، پیشمرگه های PDK عقب نشینی کرده و باعث کشته شدن چندین هزار تن از اعضای این اقلیت شدند. در سال ۲۰۱۷، زمانی که درپی برگزاری همه پرسی برای استقلال، ارتش عراق به سوی کرکوک پیشروی کرد، پیشمرگه های UPK مواضع خود را ترک نموده و باعث ازدست دادن این شهر، که نماد ثروت نفتی کردستان است شدند (۴). با از دست رفتن این شهر، «مناطق مورد منازعه» دیگری نیز توسط بغداد تصرف شد. آقای نیاز بارزانی، مسئول سیاست خارجی و دیپلوماسی در نهاد دولت اقلیم خودمختار کردستان عراق (GRK) توضیح می دهد که: «اگر ارتشی از پیشمرگه های متحد و اصلاح شده می داشتیم، بختی برای بقایمان وجود می داشت. با واحدهای پیشمرگه دستخوش تفرقه، ما با خطر شکست های بیشتر روبروییم».
در دست گرفتن زمام نیروهای نظامی توسط این حزب ها باعث شده که هرنوع عدم توافق سیاسی با خطر رودررویی مسلحانه روبرو شود. این امری بود که در سال های دهه ۱۹۹۰ رخ داد و در راه توسعه یک تشکیلات کارآمد و بری از مسائل هوادارانه نیز مانع ایجاد می کند. اگر یکی از دو تشکل در هر رأی گیری بازنده شود، تنش بالا می گیرد و از زور برای حفظ برتری سیاسی استفاده می شود (۵). با این حال، در رهبریت دو حزب نوعی نوگرایی ایجاد شده و این امر فرصت هایی ایجاد کرده اما تنش هایی نیز پدیدآورده است. حزب دموکراتیک کردستان (PDK) یک تشکل سیاسی تاریخی است که در سال ۱۹۴۶ در شهر مهاباد ایران توسط مصطفی بارزانی تأسیس شد. این حزب که در آغاز پان کرد بود، اکنون بدل به یک حزب سنتی تحت سلطه خاندان بارزانی شده است. پس از مرگ بنیانگذار آن در سال ۱۹۷۹، پسرش مسعود رییس حزب و فرمانده نیروهای نظامی شد. او همچنین از سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۷ ریاست دولت اقلیم خودمختار کردستان عراق (GRK) را به عهده داشت. در سال ۲۰۱۷، پس از شکست همه پرسی ای که به ابتکار او برگزار شد، ریاست خود بر حزب دموراتیک کردستان عراق را حفظ کرد ولی نسل جدیدی از رهبران از خانواده خودش عهده دار امور شد.
این رهبران جوان که پوشیدن لباس غربی را به جامه سنتی کردی ترجیح می دهند، در مبارزات داخلی کردها مشارکت نمی کنند، ولی به دلیل این که از مشروعیت بزرگترهای خود، که در مبارزات با صدام حسین نقش و سابقه داشته اند برخوردار نیستند، تنها مرجع مشروعیتشان تعلق به خاندان بارزانی و قرار داشتن در رأس سلسله مراتب سیاسی است. جامعه کرد این امتیاز را زیر سئوال نمی برد اما نگران ظهور تناسب قوای جدید در قدرت موجود است. پس از استعفای مسعود بارزانی از ریاست دولت خودمختار اقلیم کردستان عراق (GRK)، برادرزاده اش نشیروان آن را عهده دار شد و سمت نخست وزیری نیز به پسرش منصور رسید. این درحالی بود که روشن نبودن شرح دقیق وظایف در تشکیلات GRK، رقابت رو به افزایش گذارد و تنش های سیاسی تشدید شد.
در اتحادیه میهنی کردستان (UPK)، مبارزه برای کسب قدرت از این هم سخت تر بود. پس از آن که جلال طالبانی، بنیانگذار و رهبر تاریخی آن در سال ۲۰۱۷ درگذشت، پسرش بافل و برادرزاده اش لاهور رودرروی یکدیگر قرار گرفتند. این دو به طور هماهنگ دست به پاک سازی گاردهای قدیمی زده و سپس به رودررویی با یکدیگر پرداختند که منجر به پیروزی بافل و برکناری لاهور از رهبری UPK شد (۶). بنابراین، ثبات کردستان عراق همان قدر که وابسته به توانایی دو حزب در حل و فصل اختلافات خود است، به این هم بستگی دارد که نسل جدید در هریک از دو تشکل چگونه بخواهد قدرت خود را اِعمال کند.
روابط بین GRK و روژاوا چگونه است؟ یک سفر از اربیل، پایتخت اقلیم خودمختار کردستان عراق به قامیشلی، شهر اصلی تشکیلات خودمختار شرق سوریه، این امکان را می دهد که میزان خصومت بین اینها سنجیده شود. به طور معمول بین این دو شهر ۵ ساعت فاصله وجود دارد. در عمل، طی این مسیر یک روز کامل به درازا می کشد. ایستگاه مرزی سمالکا- با یک پل شناور بر روی رودخانه دجله- تنها ۳ روز در هفته باز است و فقط کسانی که مجوز مخصوص داشته باشند می توانند از آن عبور کنند. این وضعیت ناشی از وجود روابط تنش آمیز بین PDK و حزب کارگران کرد ترکیه (PKK) است که در کردستان ترکیه تأسیس شده ولی در سوریه شاخه محلی اش یعنی حزب اتحاد دموکراتیک (PYD) آن را نمایندگی می کند و بازوی نظامی آن واحدهای مدافع خلق (YPG) است.
گفتگو با ترک ها ؟
در طول دو سال گذشته، رودررویی های مسلحانه بین حزب کارگران کرد ترکیه (PKK) و حزب دموکراتیک کردستان عراق (PDK) به نگرانی ها درمورد درگرفتن یک جنگ بین کردها دامن زده است. این درگیری ها نتیجه حمله گسترده ارتش ترکیه علیه چریک های کرد در داخل خاک ترکیه است. از سال 2015 آنکارا موفق شده از فعالیت های نظامی PKK بکاهد (۷). این کار به بهای ویران کردن شهر قدیمی سور در دیار بکر انجام شد. براثر این فشار، رزمندگان کرد در مناطقی جدید در داخل خاک عراق و سوریه پراکنده شدند. حضوری که چندان خوشایند PDK نیست زیرا از دیرباز قصد دارد با آنکارا روابطی خوب داشته باشد.
اما، رهبران روژاوا بیش از آن که نگران بدی روابط با PDK باشند، از ترکیه هراس دارند. آنکارا به طور مداوم آنها را تهدید به تصرف کل شمال سوریه و برقراری یک «منطقه امن» به عمق ۳۰ کیلومتر در سراسر مرز با سوریه می کند تا پناهندگان سوری که در خاکش زندگی می کنند را در آن اسکان دهد و یک «کمربند عرب» درمرز جنوبی خود ایجاد کند (۸). نظر بسیاری از ناظران این است که این کار از آن رو تاکنون عملی نشده که حدود ۹۰۰ نظامی آمریکایی در حدود ۱۲ پایگاه در منطقه حضور دارند. اگر آنها عقب نشینی کنند، چه رخ می دهد؟ آقای عبدالکریم عمر، مسئول امور خارجه تشکیلات خودمختار شمال سوریه می گوید: «ما به رغم داشتن اتحاد نظامی با ایالات متحده، هرگز روابط خود را با روسیه قطع نکرده ایم». آقای صالح مسلم، رییس مشترک PYD ما را در یک مجتمع واقع در نزدیکی حسکه می پذیرد تا درباره توانایی کردها در رودررویی با حمله ترکیه گفتگو کنیم. بخاطر نزدیک بودن به یک پایگاه آمریکایی، سر و صدای هلیکوپتر مرتب گفتگویمان را قطع می کند. او با اشاره به نبردهای جاری در شمال عراق توضیح می دهد: «ارتش ترکیه نمی تواند دربرابر چریک های PKK در کوهستان ها به پیروزی دست یابد». هنگامی که از او درباره بخت نیروهایش درسوریه درصورت حمله ترکیه با توجه به طبیعت صاف و بیابانی زمین های بایر روژاوا پرسش می کنیم، پاسخ او کوتاه و موجز است: «ما در اینجا کوهستان نداریم، اما می توانیم تونل حفر کنیم».
با این حال، در میان کردهای سوریه، صداهایی خواهان گفتگو با ترک ها است. ناصر حاج منصور، مدیر مرکز سوری پژوهش و گفتگو، که خود کرد است می گوید: «کردها امکان دستیابی به استقلال در سوریه کنونی را ندارند، ولی ما می باید به جای جنگ مداوم، به چگونگی برقراری ثبات فکر کنیم». با این حال، او درمورد آمادگی آنکارا برای دادن امتیاز، هرقدر هم کوچک، تردید دارد. هرچه که باشد، روژاوا و دولت اقلیم خودمختار کردستان عراق از بسیاری از حکومت های منطقه مانند لبنان یا سوریه که در معرض تهدید فروپاشی هستند با ثبات ترند. برای این دو تشکیلات خودمختار، ماندگاری هم وابسته به کاهش ناآرامی های خاورنزدیک و هم همکاری بین کردها خواهد بود.
۱- Lire Laurent Perpigna Iban, « Un référendum pour rien ? », dans « 1920-2020, le combat kurde », Manière de voir, n° 169, février-mars 2020.
۲- Lire Mireille Court et Chris Den Hond, « L’avenir suspendu du Rojava », Le Monde diplomatique, février 2020.
۳- مقاله « روی آوردن بختی تاریخی به کردها»، لوموند دیپلماتیک، مه ۲۰۱۳ https://ir.mondediplo.com/2013/05/article1990.html
۴- Lire Shahinez Dawood, « Kirkouk la disputée », dans « 1920-2020, le combat kurde », op.cit.
۵- Cf. Hawre Hasan Hama, « The consequences of the fragmented military in Iraqi Kurdistan », British Journal of Middle Eastern Studies, volume 48-2, Glasgow, 2021.
۶- Cf. Amberin Zaman, « Talabani family feud at center of power struggle in Iraqi Kurdistan party », Al-Monitor, 14 juillet 2021.
۷- مقاله «جنگ کثیف اردوغان»، لوموند دیپلماتیک ژوئیه ۲۰۱۶ https://ir.mondediplo.com/2016/07/article2568.html
۸- مقاله « سوریه، یک آتلانتیس جدید ؟ »، لوموند دیپلماتیک مارس ۲۰۲۳ https://ir.mondediplo.com/2023/03/article4374.html
Vicken CHETERIAN
ويكن چتريان روزنامه نگار و فرستاده ويژه لوموند ديپلماتيک در يروان است
جناب آنارشیست،
آنارشبست طرفدار همبستگی ژنی ندیده بودیم.
حالا فرض کنیم که ما ایرانی نیستیم، چه ایرادی دارد، آدم که هستیم، نه؟ چه اشکالی دارد، بگذار آذربایجان ها یک کشور بشوند، کرد ها یک کشور. بلوچها هم بروند. حتی ایران بجای داشتن چندین استان بشود چندین کشور. چه اشکالی دارد. اکر انتخاب مردم باشد جه اشکالی دارد؟
درست است که بخاطر جدا شدن از ایران خونریزی راه انداخت؟ البته که نه. جدا شدن که آدم کشی نیست، چرا باید آدم کشی برایش راه انداخت. اصلا به عقل جور در نمی آید.
ژن ایرانی یعنی چه؟ همه ژن آدم داریم. آدمها ممکن است بخواهند جدا زندگی کنند، ممکن است بخواهند با هم زندکی کنند. برای این انتخاب ها خونریزی راه انداختن دیوانگی و جنایت علیه بشریت است.
آنارشیست-کمونیست
بهتر است کردهای کشورهای مختلف برای الحاق به کشور ایران کوشش کنند چون ایرانی هستند و فرهنگ و تاریخ و زبان و ژن شان ایرانی است. اگر قرار باشد هر منطقه و استان و ولایت و ایالت برای فرار ار فقر و دیکتاتوری شعار جدایی بدهد سنگ روی سنگ قرار بند نمیشود و کشورهای عقب افتاده بیشتر اسیر امپرالیسم و نظام های دینی و بلوک های استثمارگرقرار میگیرند.
“آدم پر مدعا را باید یه جوری خنثی کرد”
خیر،
پر مدعا بودن توهم شماست.
کسی که پر مدعاست عقایدی دارد که نمیتواند از آن دفاع کند. پس، روش انقلابی مبارزه با پر مدعا دیالوگ استدلالی و علمی با اوست که تو فاقد توانائی آن هستی و برای همین به روشهای ارتجاعی و ضد بشری یعنی دزدی نام روی آورده ای.
.
“سلاح نقد همزاد نقد سلاح است”
اول نقدت را بصورت استدلالی و علمی بکن بعد دنبال اسلحه برو. اگر نتوانی با استدلال و فاکت نظر کسی را رد کنی و به اسلحله متوسل شوی، میشوی صد در صد ارتجاعی و این دزدیدن اسمهای من و تحت آن اسمها کامنتهای بی محتوای ضد آنارشیستی نوشتن است، کاری دقیقا ارتجاعی و نتیجه ضعف تو.
آنارشیست-کمونیست
جناب آنارکو-فمنیست،
فکر کنم تجربه کردید که اگر توهین کنید کامنت شما درج نمی شود، بسیاری از کامنتهای من هم درج نشده است. روشنگری کار اشتباهی نکرده است.
پس، میتوان نتیجه گرفت که من هیچ توهینی نمی کنم چون اگر توهین بکنم، کامنتم حذف می شود. من حتی توهین نکرده ام کامنتم حذف شده است.
من بر خلاف شما از اسم کسی استفاده نکرده ام. اما شما اسمهای سایق من را دزدیده اید.
هر کس که کامنتها را با دقت مطالعه کرده باشد، میداند که اسامی ضد-اقتدار و آنارکوسندیکالیست قبلا استفاده شده و متعلق به آنارشیستی هست که در سایت روشنگری کامنت می نویسد و آن من هستم. محتوای کامنت و روش نگارش من مثل همه خاص خود من است، فکر کنم همه اینر میدانند، مخصوصا ماموران امنیتی ارتجاع.
پس لطفا دست از استفاده از اسمهای سابق و فعلی و آتی من بردارید و نظرات خودتان را تحت نامهای ابداعی خودتان بنویسید. درست نیست که از اسم کمونیستی و یا آنارشیستی من و یا غیره استفاده کنید و کامنتی بنویسید که ضد کمونیستی و ضد آنارشیستی است. این کار ناصداقتی و ارتجاعی است و من در مقابل آن کوتاه نمی آیم تا دست از اینکار بردارید. این برخورد شما شخصی و متعرضانه است.
هر صفت شخصی ی که من دارم، شخصی است و به کسی مربوط نیست. شما فقط به نظرات من بپردازید. شما میتوانید هر چقدر دلتان میخواهد به آنارشیسم و کمونیسم توهین کنید، اما نباید بحثها را شخصی کنید. اگر شخصی کنید، دقیقا از من پاسخ شخصی خواهید گرقت، چون از خط قرمز عبور کرده اید.
اگر اشتباه خود را ادامه بدهید، ادامه خواهم داد.
پس، لطفا یا از هیچ اسمی استفاده نکنید، که بهترین کار است، و یا از اسامی دیگران استفاده نکنید.
به روشنگری و خوانندگان آن،
من از هیچ اسمی استفاده نمی کردم تا اینکه دیدیم در بحثهائی که چندین نفر وجود دارد، بهتر است از اسم خاصی استفاده کرد، کلا اسم عوض کردن و اسم نگذاشتن بنظر من در کامنتگذاری ایرادی ندارد و انتخاب شخصی است. اگر کسی اسم نگذارد، به راحتی میتوان در پاسخ اشاره کرد که مخاطب پاسخ کدام کامنت است.
در سایت روشنگری به من گفته شده خائن، آخوند، هوادار روزنامه کیهان، جاسوس سپاه پاسداران و ده ها اهانت و توهین دیگر. اینها در جنگ علیه اقتدارگرایی عادی است. هیچ کدام را من جدی نگرفتم و به موضوع پرداختم.
اما،
دزدیدن اسم مسئله ای دیگری است و عبور از خط قرمز است چون به ذهن خوانندگان آسیب می رساند و کاری بغایت ارتجاعی است. بنظر منهم این چرک باید خشک شود و علیه آن اقدام خواهم کرد. از لحاط فنی میتوان جلوی اینکار را گرفت، اما سایت روشنگری چنین سیستمی ندارد و بهتر است نداشته باشد، البته بنظر من.
آنارشیست-کمونیست
اگر مسئول کمنت نظرات پیرامون ترا حذف نمی کرد، تاکنون می فهمیدی یه من ماست چند کیلو کره دارد !
آدم پر مدعا را باید یه جوری خنثی کرد.
نشان دادن حساسیت ها یعنی نشان دادن ضعف ها.
جنگ روانی مقدمه خنثی کردن نقد افشای مرام های شبه فاشیستی تخیلی اتوپیستی است، که بخواهند تمام شاخه های مبارزات اپوزیسیون ایرانی را، از طریق توهین و تهمت و شارلاتانییسم و بی شرمی و بی پرنسیپی، بدنام کنند.
سلاح نقد همزاد نقد سلاح است.
آنارکو-فمنیست
درباره کامنت دزد نام ضد-اقتدار که ایرانگرای هوادار نازی هاست،
کلمات مارکسیستها را هم دزدیده و بدون اینکه معنی آنها را بداند بصورت ناسزا بکار می برد.
فکر می کنم بعلت سرنگونی شاه دل خونی از مارکسیستها و لیبرالها دارد و مثلا فکر میکند که دارد از درون اختلاف راه می اندازد تا حکومت راه بیاندازد. رژیم شاه را نه لیبرالها سرنگون کردند و نه مارکسیستها. رژیم شاه را اسلامیون تند رو بکمک میلیونها کارگر و خرده بورژوا و بورژوای معتقد به اسلام سرنگون کردند. ایشون برای توده ها و رهبران اسلامی هم یک حساب باز کرده تا بعد از سرنگونی و کسب قدرت سیاسی و درست کردن دولت ایرانگرا بتواند دمار از روزگارشان در بیاورد. بیخود نیست به اسلامیون میگفت وحوش اسلامی و یا میگفت ایران را اشغال کرده اند. اینها برای حمام خون راه انداختن است.
قومگرائی کردها متعلق به صاحبان اقتدار در سرزمینشان است. وقتی توده های کرد متوجه بردگی خود بشوند و ببینند که برای آزادی چکار باید بکنند، نه به کردستان احتیاج دارند و نه به ایران و نه به عراق و نه به ترکیه و نه به سوریه و نه هیچ کشور و دولتی و وطنی. آنها با توده های آگاه از بردگی خود علیه ارتجاع انقلاب خواهند کرد.
آنارشیست-کمونیست
کردها یکی از اقوام مهم و تاریخی ایرانی هستند و فقط در چهارچوب ایران فدرال و دمکراتیک، باید بمانند وزندگی کنند و در کنار سایر ایرانیان برای آزادی و سوسیالیسم مبارزه کنند.
زبان کردی یکی از زبانهای هند و ژرمن آریایی است. 300 سال تحقیقات دانشمندان غرب و شرق گواه این حقیقت است.
تجزیه طلبان کرد دچار بیسوادی، نادانی، اشتباه درکی، تحریکات خارجی، تنگ نظری قبیله ای روستایی خرده بورژوایی باقیمانده از فرهنگ فئودالی عشایری و توطئه کشورهای همسایه و نزدیک هستند.
ایدئولوژی های اقلیمی مجازی اتوپیستی ویکیپدیایی صهیونیستی باید افشا و سرکوب گردند.
بژی کوردستان ! بژی شورشوان !——– آزادی برای ایران ، خودمختاری در چهارچوب ایران برای کوردستان !و برای سایر خلقهای ایران.
ضد-اقتدار
ایراد اکثر کار کرد های مقاله این است که علیه اقتدارگرائی (مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم و استبداد سلسله مراتبی) ذهنیتی ندارند و دنیال فقط استقلال قومی هستند. حتی روژاوا الان کاملا به امپریالیسم آمریکا وابسته است و کارش به جائی نخواهد رسید.
آنارشیست-کمونیست