کفیهی عیسی مسیح
Anne Waeles برگردان بهروز عارفی

با آنکه گفتمان مذهبی، مسیحیان فلسطینی را به پیوستن به صهیونیسم تشویق میکند، آنان بین ایمان و موقعیت سیاسیشان دچار تنش هستند. الهیات رهائی فلسطینی به مجموعه این پرسشها پاسخ میدهد. اما این راه رهایی ، آنان را با اتهام آنتیسمیتیسم مواجه میسازد.
نویسنده Anne Waeles برگردان بهروز عارفی
از آغاز جنگ ویرانگر اسرائیل در غزه، گفتارهای مذهبی عملیات نظامی اسرائیل را توجیه میکند. حکومت استناد به کتاب مقدس را برجسته میکند. بدینترتیب، نتانیاهو رئیس حکومت، فلسطینیان را با عمالیق، مردمی که عبرانیها در کتاب خروج شکست دادند، یکسان میشمرد. در ایالات متحده آمریکا مسیحیان صهیونیست نیز برای پشتیبانی بیقیدوشرط از اسرائیل و تحمیلِ روایتی از جنگ تمدنها که در آن جبهه یهودی-مسیحی با جبهه مسلمان رودررو است، از کتاب مقدس الهام میگیرند. این دکترین (آموزه) وحدت که در کلیساهای انجیلی بسیار محبوب است، به آیهای از سفر پیدایش (۱۲:۳) استناد میکند: « به کسانی که تو را برکت دهند، برکت خواهم داد، اما به کسانی که تو را لعنت کنند، لعنت خواهم کرد. (…) ». این آموزه اسرائیل را بهمثابه وارث عهد کتابمقدس، میان خدا و خلق یهود می-داند، دولتی که بایست از طریق پشتیبانی نظامی و مالی برکت داد تا در مقابل پاداش الهی خلق آمریکا را تضمین کند. این دُگم در درون جنبش صهیونیستی مسیحیِ گستردهتری جای میگیرد که در سده نوزدهم در میان پروتستانتیسم بریتانیا ظهور کرد و از استقرار و توسعهی یک دولت-ملت یهودی در فلسطین برپایهی قرائتی کلمهبهکلمه از عهد عتیق متکی است.
بااینوجود، گفتارهای صهیونیستی مذهبی حضور مسیحیان بومی را در فلسطین نادیده میگیرند، حال-آنکه اینان ۲% جمعیت هستند. امروز یکی از سخنگویان رسانهای مشهور آنها منذر اسحق (نویسندهی آن سوی دیوار، انتشارات Amis de Sabeel, 2024) است. کشیش پروتستان آنگلیکانی بیتلحم از ۷ اکتبر ۲۰۲۳ با موعظههایی شهرت یافت که الهیات امپریال و سکوت غرب را افشا میکرد. او در کتابش مینویسد که به دلیل فلسطینی بودن، دعوت از او برای شرکت در کنفرانس مسیحیان ایرلند را پس گرفتند: «در بسیاری از محفلهای مسیحیان، واقعیتِ فلسطینی بودن بهمعنیِ طردشدن به عنوان شخص نامناسب یا حتی مثل مانعی برای طرح خدا جهت سرزمین نیاکانم تلقی میشود».
ژرژ حبش، مسیحی ارتدکس
بسیاری از عضوهای این جماعت، میتوانستند حس کنند که بین دو هویت مسیحی و فلسطینی سردرگُم اند. یاسمینا رِشماوی از اهالی شهر بِیت ساحور در کرانه باختری (نزدیک بیتلحم) میگوید: «درگذشته، مسیحی بودن برایم مسئلهای بود، زیرا مسیحیت را به استعمار پیوند میزدند». فقدان موضعگیریِ روشن کلیساهای فلسطین در اینباره، منبع تنش دیگری برای مسیحیان است که از سوی دیگر، در جنبش ملی فلسطین از پایان سده نوزدهم بسیار درگیر هستند. ژرژ حبش که جبهه خلق برای آزادی فلسطین FPLP را در سال ۱۹۶۷ بنیاد گذاشت، یک مسیحی ارتدکس است.
این تعهد با بیعملی سیاسی سیزده کلیسای فلسطین (یونانی-ارتدکسها جماعت اکثریت را نمایندگی می کنند. در ردهبندی بعدی، کاتولیکهای آئین لاتینی و ارمنیان قرار دارند)، تا سالهای دهه ۱۹۸۰ خوانائی نداشت. به عقیده کاتِرینا باندینی، جامعه شناس، منافع سلسلهمراتب کلیسایی به دلیل تبار خارجیِ روحانیت و وضعیت فراملی این کلیساها با دلبستگیهای لائیکهای فلسطینی متفاوت بود: ضروری بود منتظر میماندیم تا فلسطینیها در دهههای ۱۹۷۰-۱۹۸۰ به مقام های مسئول این کلیساها برگزیده شوند، تا سرانجام موضعگیری سیاسی علیه استعمار بیان گردد (۱).
در دوران انتفاضه نخست (۱۹۸۷-۱۹۹۳) بود که یک جریان الهیات رهائی که ایمان مسیحی را به اوضاع سیاسی فلسطینیها وصل میکرد، سربرآورد. مسیحیان فعالانه در جنبش مردمی شرکت کردند، مانند روستای بیت ساحور [بااکثریت ساکنانِ مسیحی] که اهالی از پرداخت مالیات تحمیلیِ ارتش اسرائیل در سال ۱۹۸۸ خودداری کردند.
نخستین کتابهای الهیاتشناسی در رابطه با اوضاع محلی در همان دوران منتشر شد. نعیم عتیق Justice and only justice (عدالت و فقط عدالت، سال ۱۹۶۹) را نوشت و میتری الراهب در سال ۱۹۹۵ «من مسیحیِ فلسطینی هستم» را منتشر کرد. جنبش در بین جماعت مسیحی محلی ریشه دواند و گروههای پژوهشی در مورد اوضاع سیاسی بهوجود آمد. در سال ۱۹۸۷، همان سالی که حماس تأسیس شد، مرکز جهانی الهیات آزادیبخش فلسطینی سَبیل («راه») در بیتالمقدس ایجاد شد. از آن هنگام، سازمانهای دیگری نظیر کایروس فلسطین (Kairos Palestine) و کالج مقدس بیتلحم Bethlehem Bible College که مدیرش منذر اسحق است و کنفرانسهای «مسیح در پاسگاه کنترل» (Christ at the Checkpoint) را برگزار میکند، تأسیس شده اند.
دکترینی که در جریان انتفاضه نخست پدید آمد، اعتقاد مسیحی را با تحلیل از اوضاع سیاسی مرتبط می کند
وعدهی دادن زمین
این پژوهشگران الهیات کتاب مقدس را «با چشمان فلسطینی» تفسیر کرده و در میراث دوگانه الهیاتِ آزادیبخش و برداشت استعمارزدای ادوارد سعید (استاد دانشگاه) جای میگیرند. الهیات آزادیبخش که در ابتدای سالهای دهه ۱۹۷۰ در بحبوحه مبارزه با دیکتاتوریهای آمریکای لاتین زاده شد، در رده نخست گیرندگان کتاب مقدس، ستمدیدگان را قرار میدهد که میتوانند پیام آزادیبخش معنوی و همچنین سیاسی و اجتماعی را دریافت کنند.
الهیات شناسی فلسطینی با تفسیرهای صهیونیستی و استعماری از کتاب مقدس به مخالفت برمیخیزد. این الهیات بر وضعیت جهانشمول وعدهی دادن زمین در «عهد عتیق» تکیه میکند: زمین مال خداست؛ انسانها فقط مهمانان گذرا هستند. در سال ۲۰۰۹، انتشار سند «کایروس» اوج جنبش الهیاتی آزادیبخش است که از آن پس به خوبی در جامعه مسیحی فلسطین ریشه پیداکرد. این سند که نمایندگان سیزده کلیسا آن را امضاء کرده اند، از جمله کلیساهای غربی را مخاطب قرار میدهد و از آنان میخواهد که با پشتیبانی از کارزار BDS (بایکوت، عدم سرمایهگذاری و مجازات) بر اسرائیل جهت احترام به حقوق بینالملل فشار وارد آورند.
همبستگی ویژه
در همان حال، یک مسیحیت هویتیِ اروپایی تلاش میکند مسیحیان فلسطینی و دیگر مسیحیان خاورمیانه را در «جنگ تمدنها» که جهان یهودی-مسیحی را رودرروی جهان اسلام قرار میدهد، وارد شوند. در فرانسه، هدف از استفاده از اصطلاح «مسیحیان شرق»، تشویق همبستگی ویژه ای برای متحدکردنِ جمعیتهای گوناگون است فقط از نگاه آزار آنان توسط اسلام.
مسیحیان فلسطین، در همبستگی با بقیه اهالی در برابر سرکوب و ستم اسرائیل، این ابزارسازی را رد می-کنند. همانگونه که یاسمیینا رشماوی توضیح میدهد: «برخی انجمنهای مسیحی ما را به مثابه پُلی بین جهان عرب و غرب تصور میکنند. حال آنکه ما پیش از هرچیزی، فلسطینیهایی هستیم چون بقیه فلسطینیان».
بهمناسبت جشن میلاد مسیح در سال ۲۰۲۳، منذر اسحق مهدکودکی تهیه کرد که عیسی مسیح را در ویرانههای غزه با کفیهای برسر نشان میداد. فلسطینها به سادگی خود را به عنوان هممیهن مسیح تلقی میکنند که چون آنان تبعید و اشغال را تجربه کرده است. این صحنهآرائی درست مانند صحنهی ولادت عیسی که فلسطینیها در سال ۲۰۲۴ به پاپ فرانسیس هدیه کردند، متهم شد که یهودیتِ مسیح را نفی کرده، در نتیجه آنتیسمیت است (۲). منذر اسحق تداوم این جرمانگاری را افشا میکند. او نمیپذیرد که مسئول آنتیسمیتیسم مسیحی باشد (۳) و توضیح میدهد: «ما هر الهیاتی را که یهودیان را مسئول مرگ مسیح میداند، محکوم میکنیم. اما اینکه ما را مجبور کنند تا اعتقادهای صهیونیستی مسیحی را در مورد خلق یهود و سرزمین بپذیریم، غیر قابل قبول است، زیرا حق داریم علیه هفتاد سال تراژدی اعتراض کنیم».
۱ – Caterina Bandini, « Le Keffieh et la croix », Observatoire international du religieux, Bulletin, n° 49, Paris, juin 2024.
۲ – Chaim Lax, « Media Falsely help turn ancient Jewish Jesus into a mocern-day Palestinian », 26 décembre 2023, https://honestreporting.com
۳ – Munther Isaaac, « Christian zionism through Palestiniaan eyes », www.kairospalestine.ps
Anne Waeles
روزنامه نگار
همانطور که می بینیم سرمایه داری نه موجب کم شدن خرافات شده است و نه موجب از بین رفتن نقش مذهب در روابط انسانها که نوعی از تفکر خرافی است. علم گرایی در سرمایه ذاری برای جیب است نه برای جامعه.
بیشتر مارکسیستها این را خوب نمی فهمند.
در کتاب سرمایه مارکس، یک مبحث وجود دارد که نقش علم و تکنولوژی را در سودآوری سرمایه داری توضیح میدهد. اما این پیشرفت هیچ ربطی به آگاهی زنان و کارگران از خود و طبقه خود و علیه خرافات ندارد. وقتی زنان و کارگران مطیح و تو سری خور بار بیایند، که از ضروریات نظام سرمایه داری است، میتوانند در روابط اجتماعی خرافی، مذهبی و کودن باشند، اما در علوم طبیعی و تکنولوژی بسیار پیشرفته. دانش انسانها به طبیعت با دانش انسانها به جامعه فرق دارد، مگر اینکه افراد بیایند روابط انسانی را علمی مطالعه کنند که چنین کاری اصلا خودبخودی نیست. می بینیم که اکثر توده های زن و کارگر خرافی و مطیع هستند اما هر روز با علم و تکنولوژی سر و کار دارند.
آنارشیست