مروری بر اقتصاد سوئد و نگرانی های آن
محمد حسین یحیایی
سوئد کشور کوچک و کم جمعیتی در بخش شمالی اروپا است، مساحت آن 450 هزار کیلومنر مربع ( طول آن 1574 کیلومتر و عرض آن 300 کیلومتر ) و جمعیت آن نزدیک به 11 میلیون نفر ( 10 میلیون و 750 هزار نفر ) می رسد و رشد جمعیت آن زیر یک درصد است. سوئد سال های طولانی در صلح زندگی کرده، بعد از جنگ دوم جهانی و تشکیل پیمان آتلانتیک شمالی ( ناتو ) در خارج از آن قرار گرفته و بی طرفی خود را حفظ کرده است از آن رو در سیاست گذاری های جهان جایگاه ویژه ای داشته و مورد احترام کشور های گوناگون و حتا کشور هایی بوده است که در دو پیمان ورشو ( سازمان نظامی متشکل از کشور های سوسیالیتی سابق با محوریت اتحاد جماهیر شوروی ) قرار داشتند. سوئد همواره در ارگان ها و نهاد های بین المللی بویژه سازمان ملل متحد به علت بی طرفی فعال بوده است.
با فرو پاشی اتحاد جماهیر شوروی و انحلال پیمان نظامی ورشو گمان می رفت که فعالیت های پیمان نظامی ناتو کاهش یابد ولی این پیمان نه تنها از فعالیت های خود نکاست، بلکه به سوی شرق اروپا روانه شد و اغلب کشور های سابق پیمان ورشو را به بهانه های مختلف وارد در شاخه نظامی خود کرد و فضای آرام و امن اروپا را به تنش و بحران کشاند در نتیجه جناح بورژوازی سوئد از مدت ها پیش به بهانه های گوناگون نغمه پیوستن به پیمان ناتو را سر می دادند، تا جنگ فدراسیون روسیه با اوکراین آغاز شد و این فرصت بدست آمد. شگفت انگیز است که این بار دولت سوسیال دمکرات سوئد تقاضای عضویت در پیمان ناتو را با حمایت احزاب بورژوایی که اینک دولت را در دست دارند تسلیم «ینس استولتنبرگ» دبیر کل سازمان ناتو کرد، هرچند با مخالفت جمهوری ترکیه و مجارستان هنوز به عضویت کامل پذیرفته نشده است ولی در مانور های نظامی گاهی بصورت ناظر شرکت می کند..
بیش از 9 درصد از خاک سوئد را دریاچه های کوچک و بزرگ پوشانده، تنها 8 درصد آن قابل کشت است که این مساحت کوچک و مکانیزه می تواند 85 درصد از نیاز های غذایی مردم را تامین کند، 16 درصد مساحت آن را کوه ها ( بلند ترین آن 2111 متر از سطح دریا ) و بیش از 54 درصد ان را جنگل ها تشکیل داده است. سوئد در اغلب نهاد های جهانی عضویت دارد، عضو اتحادیه اروپا، شورای اروپا و پارلمان اروپاست، در سال 1995 به اتحادیه اروپا پیوست ولی با مراجعه به مردم در سال 2003 از عضویت در اتحادیه پولی اروپا ( یورو ) خوداری کرد. بیشترین جمعیت سوئد در بخش جنوبی و باختری آن زندگی می کنند
سوئد کشوری است صنعتی، پیشرفته و با رفاه بسیار بالا که در ردیف چند کشور بالای جهان قرار دارد، نهاد های دمکراتیک بویژه سندیکاهای کارگری و صنفی قدرت زیادی دارند و به کشور انجمن ها و فعالیت های جمعی شهره است.، هرچند نظام سیاسی آن پادشاهی است ولی نظام واقعی آن پارلمانی متشکل از احزاب گوناگون با گرایش های فکری و سیاسی مختلف است، در چند سال گذشته احزاب دست راستی با استفاده از بحران اقتصادی و دشمنی با خارجی ها پیشرفت های چشمگیری کردند و تعداد نمایندگان خود را در پارلمان افزایش دادند. هم اکنون پارلمان سوئد 349 نماینده دارد که در سال های اخیر تعدادی از ایرانی تباران به آن راه یافتند.برای ورود احزاب به مجلس سد 4 درصدی در نظر گرفته شده است که با گذر از آن وارد مجلس می شوند، می توان گفت که سوئد از جمله کشور هایی است که به شدت پایبند اصول دمکراسی از نوع بورژوایی آن است، در سال های اخیر به بهانه های گوناگون هزینه های دفاعی خود را بالا برده و اندکی از رفاه اجتماعی کاسته شده است که خود نشانگر آغاز بحران های اقتصادی و اجتماعی است..
سوئد سال ها با رشد اقتصادی مداوم و پایدار روبرو بوده، میزان بیکاری خود را در محدوده 8 درصد نگهداشته بود، مصرف سرانه انرژی در آن که یکی از نشانه های مهم رشد اقتصادی است به 17 هزار کیلوات ساعت در سال می رسد، در نتیجه درآمد سرانه خود را تا 60 هزار دلار در سال 2021 بالا برد هر چند این درآمد سرانه رو به کاهش است و در سال 2022 به 56 هزار کاهش یافته است.. ارتباطات در این کشور اهمیت ویژه ای دارد، بیش از 90 درصد از خانه ها از انترنت پر سرعت برخوردارند، مردم سوئد کالا ها و محصولات ساخت داخل را در مصرف ترجیح می دهند و به کیفیت آن باور دارند، گاهی این محصولات گرانتر از کالا های مشابه خارجی هست ولی مردم باز هم با اطمینانی که به کالا های خود دارند آنها را گزینش می کنند. اما مردم سوئد در هزینه کردن پول بسیار حسابگر و محتاط اند، بخشی از درآمد های خود را برای آینده پس انداز می کنند.
صنایع سوئد در حوزه های گوناگون مانند ماشین سازی سبک و سنگین، کامپیوتر و الکترونیک، صنایع متال و معادن، محصولات شیمیایی و داروسازی و محصولات جنگلی و چوبی که بیشتر در شمال سوئد تولید می شوند. موقعیت بسیار ممتازی دارد. سوئد در صادرات کاغذ، خمیر کاغذ و الوار جایگاه ویژه ای دارد، همراه با این صنایع سوئد در تولید اسلحه و موتور هواپیمای جنگنده بسیار پیشرفت کرده است. تولیدات صنعتی سوئد صادرات محور شکل گرفته و از جمعیت کم و بازار داخلی محدود رنج می برد، زیرا در تولید انبوه دچار مشکل می شود و هرگونه بحران در اقتصاد جهانی بطور مستقیم صنایع سوئد را تحت تاثیر قرار می دهد. 86 درصد از نیروی کار سوئد در بخش خدمات که بخش مهمی از آن مهندسی و مدیریتی است مشغول بکارند، 12 درصد دیگر در حوزه صنعت و تنها 2 درصد در بخش کشاورزی کار و فعالیت می کنند.
اقتصاد سوئد در سال های اخیر گرفتار بحران شدیدی شده است، سال ها بود این کشور کوچک روی تورم بخود ندیده بود در نتیجه میزان بهره را در حد صفر تعیین کرده بود تا سرمایه گذاری تشویق شود و ساخت و ساز به سرعت افزایش یابد. تا جائیکه کشور با افزایش ساخت و ساز و حتا زیربنا سازی با کمبود نیروی کار روبرو شده بود، از آن رو گاهی برای رونق بخشیدن به رشد اقتصادی تمایل داشت تا اندکی تورم بالا و قابل کنترل داشته باشد که حادثه « کرونا » و جنگ « اکراین » پیش آمد و قیمت سوخت به سرعت و شدت افزایش یافت، در این میان افزایش تورم در اتحادیه اروپا و ایالات متحده به اقتصاد سوئد انتقال یافت.، در نتیجه سوئد در شرایط کنونی در سخت ترین گرداب اقتصادی خود گیر کرده است. تورم با شتاب به پیش می تازد، و به نظر می رسد از کنترل خارج شده است، در پائیز امسال و همچنان در زمستان ( 2023 ) از 10 درصد گذشته است. بانک مرکزی برای کنترل تورم مجبور به افزایش بهره در چند نوبت شده ( تا میزان 3 درصد ) که به رکود در بخش های مختلف اقتصادی بویژه در حوزه ساخت دامن می زند. بر اساس گزارش « بلومبرگ » مرکز خبر پراکنی آمریکا شرکت های ورشکسته در ماه ژانویه با 47 درصد افزایش رکورد جدیدی ثبت کرده به 622 شرکت رسیده است، تنها در این ماه 130 شرکت خانه سازی اعلام ورشکستگی کردند. بحران مسکن رو به افزایش همچنان ادامه دارد و به سقوط قیمت خانه ها که بیش از دو دهه در حال افزایش شدید بود می انجامد. ارزش خانه ها در یکی دو ماه گذشته بیش از 16 درصد کاهش یافته است و همچنان رو به کاهش است. در این میان میزان بیکاری هم رو به افزایش است. پیش بینی می شود که میزان آن در سال 2023 و 2024 از 8 درصد خواهد گذشت. کمسیون اروپا هشدار می دهد که اقتصاد سوئد در بدترین شرایط در بین همه اعضاء اتحادیه اروپا است و اقتصاد سوئد در سال 2023 یک درصد کوچک تر خواهد شد.
بار مالی بحران اقتصادی در سوئد بر دوش مردم کهنسال که تعداد آنان همچنان رو به افزایش است می افتد، دولت دست راستی سوئد هزینه خدمات اجتماعی، فرهنگی و خدماتی را کاهش می دهد و بیشتر از همه با قدرت گیری احزاب دست راستی و افراطی،
خارجی و خارجی تبار ها و تهیدستان نگران می شوند زیرا در مواردی آنها به کمک های معیشتی نیاز دارند، در این میان اصرار دولت سوئد در پیوستن به پیمان نظامی ناتو هزینه های نظامی را افزایش خواهد داد که خود یکی از عوامل گسترش بحران خواهد بود….
حالا تا میتونی داد و فریاد بزن، کامنت و مقاله جای استدلال است، داد و فریاد پاسخ نداره.
وطن، ناموس و شرف و هویت و مادر انسان است . کسیکه اینها را ندارد ، شرف و غیرت و عرق ملی ندارد . دیگر مرام و آنارشیسم و ایدئولوژی و شورا و خودمختاری و استقلال برای چیست ؟ انسان باید بیمار باشد که خانه ندارد ولی دنبال رفاه و آرامش و فرهنگ و انسانیت و آزادی باشد . به این میگویند خائن و بی همه چیز و آویزان ، یعنی کسیکه بگوید انسان انقلابی یا آنارشیست نیاز به وطن ندارد. این یعنی مغزشویی و مسخ و انحراف و کج فهمی .
ناسیونال-دمکرات
پاسخ به این کامنت:
“ایرانیان در دفاع از تمامیت ارضی با شیطان هم وحدت میکنند تا پوزه تجزیه طلبان متصل …”
بسیار عالی، مقصود هم از اول این بود که بگوئی که در ذهنت چیست. ما هزاران سال است که میدانیم ناسیونالیسم با شیطان وحدت دارد.
ایرانیان در دفاع از تمامیت ارضی با شیطان هم وحدت میکنند تا پوزه تجزیه طلبان متصل به بیگانه را به خاک بسپارند.
تچزیه بازی مزدوران بیگانه در میان ایرانیان عواقب مخوفی خواهد داشت.شورا برای روستاست و نه برای امپراطوری ایرانزمین.
حدالق 3 هزارسال است که ایرانیان در دفاع از وطن خود تجاوزگران یونان و رم و عرب و مغول و انگلیس و روس و یانکی و عموسام را خونی خاکی کرده اند. اکنون حریف سوسول بازی های ایدئولوژیک ایسم و میسم هرمی و اقتداری نیز خواهند شد.
در دفاع از تمامیت ارضی ایران همه نیروهای چپ و راست و میانه و ملی و مذهبی و ناسیونالیست و اتنیک و قومی و اصلاحگرا …. یکی خواهند شد تا دمار تجزیه طلبان توهمگرای فریبکار را در بیاورند. – به قول تاواریش لنین:
پرولتاریا پیش از انترناسیونالیسم، یک ناسیونالیست وطن پرست است.
خدا/شاخ/میهن/دولت/وحدت
به نویسنده این کامنت:
“متاسفانه کامنت زیر سراسر تهدید است و موجب بدنامی آنارشیسم …”
خوب است ایرانی ها دموکرات شده اند.
اما ایرانگرا و هوادار نازی ها نیستند و سلطنت هم فعلا شاه ندارد. اگر هم روزی ایرانگرا و نازیست شدند، بد به حالشان، هر کس مسئول حماقت سیاسی خودش.
در روشنگری هم طرفداری از ایرانگرائی ناریستی و ایجاد نفرت از مسلمان و مجاهد جائی ندارد و خفه خواهد شد.
خواهی دید.
از دموکراسی دفاع کن، عیب نداره، کاریت ندارم.
متاسفانه کامنت زیر سراسر تهدید است و موجب بدنامی آنارشیسم ؛ این ایدئولوژی رهایی بخش برای ممالک محروسه ایران اهورایی، میشود.
همانطور که قبلا اشاره شد: چرا یک مدعی آنارشیسم جعلی، باید چند اسم مستعار را ایننجا اشغال کند ؟؛ در حالیکه شرط نخست آنارشیسم، لغو مالکیت حصوصی؛ از جمله به انحصار گرفتن چندین نام مستعار با پسوند و پیشوند آنارشیسم و اقتدار و آنارکو است ؟
در مورد سلطنت آنارشیستی هم نگرانی نیست چون فرح دیبا ، نوه اش خانم نور الزهرا را در تلویزیون فرانسه بعنوان کاندید پادشاهی معرفی نمود؛ یعنی خانواده پهلوی برای آینده هم رئیس جمهور دارند و هم کاندید ملکه و پادشاه. شاعر قبلا گفته: هنر ز آن ایرانیان است و بس/ندادند شیر ژیان را به کس(وناکس)!
چون مبارزه طبقاتی علیه بورژوازی و خرده بورژوازی مانند اپورتونیسم و آنارشیسم و رویزیونیسم و تروتسکیسم و رفرمیسم و غیره و ذالک قدری سخت و ناخوشایند است، باید گاهی از زبان طنز استفاده کرد همانطور که مارکس کبیر و انگلس علیه اشترنر و لاسال و بابل و باکونین استفاده می کردند. عالمان گفتند: زبان طنز به از زبان تهدید و توهین است!
چون آخوندها خیلی بد هستند، مردم ممکن است حاضر باشند رضا پهلوی را که از آخوندها بهتر است بعنوان رئیس جمهور برای مدتی روی کار بیاورند. پدرش توانست 30سال حکومت سلطنت آنارشیستی را تا دروارههای تمدن بزرک مدیریت کند؛یعنی یک حکوکت پر هرج و مرج سلطنتی.
در قرن 21 مردم ایران دمکرات شده اند و نه آنارشیست و ماکیاولیست و سپاراتیست و سوپر فمنیست و غیره.
فدرال-هومانیست
دزد نام ضد-اقتدار،
۱ – در مورد مقالات کامنت نمی نویسم، در مورد کامنتها حتما کامنت خواهم نوشت.
۲ – در واقع هیچ مقاله ای را نخواهم خواند جز کامنتها، مقالات سوپر مرتجعین را حتما خواهم خواند، البته اگر قسمت کامنت نویسی را نبندند.
۳ – ننوشتم نخواهم نوشت، نوشتم برای مدتی.
۴ – در مورد مقالات سوپر ارتجاعی ، مثل مقالات اقای بختیاری و آقای ایرانگرا، حتما کامنت خواهم نوشت.
۵ – “حرف مرد یکی است” ضرب المثلی مردسالارانه و ارتجاعی ی است.
۶ – دیالکتیک علت و معلول نیست. خودت را از فهم محروم کردی.میدانم مارکسیست نیستی. هوادار هیتلر و سلطنت مطلقه هستی و کلمات را هم می دزدی. دزد دزده دیگه کاریش نمیتوان کرد.
۷ – حالا نمیدانم که رضا پهلوی که شده جمهوری خواه و از سلطنت استعفا داده، تو میخواهی پادشاه سلطنت مطلقه را از کجا پیدا کنی!
۸ – وقتی رضا پهلوی میگه سلطنت نه، ببین تو چقدر عقب افتاده هستی که هنوز دنبال پادشاه میکری.
۹ – مثل همیشه فضای کامنت نویسی را انقلابی نگه خواهم داشت تا چشم مرتجعین کور شود و مجبور شوند اسم بدزدند و خودشان را لو بدهند.
۱۰ – فکر نکن نفس راحت خواهی کشید. من از تو بدتر. فعلا باید به رفقای خارجی ام کمک کنم، تمام وقت بر خواهم گشت.
ضد-اقتدار
در زبان فارسی ضرب المثلی است که میگوید: حرف مرد یکی است .من هم دیگر اینجا کمنت نخواهم گذاشت چون دیگری شرکت نمیکند. از اسم مستعار هم دیگر استفاده نمی کنم چون بقول نیچه :هر نوشته ای باید خودش راهش را پیدا کند و اسم نویسنده مهم نیست. در آینده فقط از یک اسم برای نوشته هایم استفاده میکنم تا خواننده بداند که من و نوشته هایم چه رابطه دیالکتیکی علت معلولی با هم داریم و رهگذری اتفاقی نیستم.
فدرالیست اقتداری
فکر کنم مارکسیستها و آنارشیستهای ایرانی زیادی مشغول رژیم هستند و متوجه نیستند که اقتصاد غرب از زمان ترامپ و بعد جنگ روسیه و اوکراین به رکود بیشتری افتاده و چشم اندازی برای خروج از آن وجود ندارد. پرداختن و نزدیک شدن به وضعیت کارگران غربی و اعتصابات و اعتراضات فعلی خیلی مهم است. جنگ در اروپا ادامه دارد و معلوم نیست کی تمام شود. فکر نمیکنم روسیه کوتاه بیاید. آمریکا و فکر کنم بقیه غربی ها جنگ اقتصادی ی را با چین آغاز کرده اند که از زمان ترامپ آغاز شد. خیلی واضح است که کشورهای غربی دچار مشکلات استراتژیک شده اند و ضد حمله ای را به مخالفان شان آغاز کرده اند. دیگر روشهای اقتصادی علیه “شرق” کار نمیکند و دارد ابعاد سیاسی میگیرد. از لحاظ منافع اربابان بردگی مزدی در ایران، جناح پرو غربی اش فعلا در موضع تدافعی قرار گرفته و جناح تندرور حاکم که همیشه اصل رژیم بوده وارد کمپ چین و روسیه شده مخصوصا روسیه.
برای مدتی کامنت نخواهم نوشت مگر اینکه مسئله ای جدی در ارتباط با شورشهای اخیر پیش بیاید و یا بحران اجتماعی پیش رو در غرب و جهان مورد توجه سایت روشنگری قرار بگیرد. روشنگری در خواب مسائل ایران بسر می برد و البته فکر کنم تمام اپوزیسیون فعلا در چنین خوابی هستند و وجه بین المللی قضیه را نمی بینند. بهرحال چه بخواهند و چه نخواهند از این خواب بیرون خواهند آمد.
آنارشیست-کمونیست
نکاتی در ارتباط با سوئید،
– دولت سوئد در بمباران آمریکا به عراق از طریق دادن اطلاعات به آمریکا کمک کرد.
https://theindicter.com/iraq-war-swedish-participation-in-us-bombing-of-baghdad-civilian-shelters/
– به هیچ دولتی نباید اعتماد کرد و نباید به آن توهم داشت. مارکسیستها این را هرگز نمی فهمند، اما آنارشیستها همیشه میدانستند.
– دولتها بخشی از سیستم استثمار و یا استعمارند و یا هر دو. دولت ابزاری مستقل نیست، بخشی از حیات سیستم سلطه است.
– کمپانی های اروپائی از طریق نرخ سود غنایم استثماری و استعماری را مابین سرمایه داران خود تقسیم میکنند. مثلا سودی که یک کمپانی چند ملیتی ایتالیائی در می آورد به کمپانی های مثلا سوئدی هم می رسد. کمپانیهای غربی با هم روابط تجاری قوی ی دارند. بیشتر معاملات خارجی کشورهای غربی با خوذشان است. اینکار تقسیم غنایم سرمایه داری-امپریالیستی را انجام میدهد.
– در نظام سرمایه داریکشورهای کوچکی که در آنها گرسنه وجود ندارد، مثلا کویت و یا کشورهای خلیج، کم نیستند.
– وضعیت استراتژیک کشورها در تصمیم گیری امپریالیستها تاثیر دارد. مثلا کره جنوبی را گذاشتند صنعتی شود. در ایران اصلاحات ارضی کردند. اما هنوز در عربستان دولت سکولاریستی بوجود نیاورده اند. در اسرائیل فاشیسم نژادی حاکم کردند. در چند کشور آمریکای لاتین، مافیای مواد مخدر حاکم کرده اند.
– مارکس در درک ارتجاع کمک زیادی کرد اما ماتریالیسم تاریخی او خیر. برای درک ارتجاع نباید به درجه تکاملی صنعتی کشورها توجه کرد. برای درک ارتجاع باید دید که چقدر مردسالاری وجود دارد، چقدر استثمار وجود دارد، چفدر امپریالیسم وجود دارد، چقدر نهادها و تشکلات سلسله مراتبی هستند.مثلا، اگر یک تشکل سلسله مراتبی کمونیستی وجود داشته باشد، آن تشکل ارتجاعی است.
– اگر از سطح رفاه اقتصادی عبور کرده و به شیوه های اقتدارکرائی توجه کنیم، متوجه درجه فرهنگ ارتجاعی سوئد می شویم.
– وجود دولت خودش بیان ارتجاع است. دولتها سعی میکنند توده ها را راضی و متوهم نگه دارند تا صاحبان اقتدار حاکمیتشان را بر جامعه حفظ کنند.
– با انسان شناسی انقلابی میتوان تمام عناصر ارتجاعی فرهنگ سوئدی ها را استخراج کرد و شناخت. مثلا وجود ساطنت، دلیل حفظ آن و غیره.
آنارشیست-کمونیست
بخشی از چپ طرفدار شوروی اکنون سوسیال دمکرات شده و سوئد را مناسب تقلید میدداند و فراموش میکند که رفاه سوئد بخاطر جمعیت کم و استثمار بخشی از جهان سوم در تقسیم بازار جهانی است.موقعیت جغرافیا و باران مناسب و فرهنگ مسیحی نیز بی تاثیر نیستند. مرد سالاری چون ضعیف است، نیم جمعیت یعنی زنان در تولید ملی شرکت دارند. عقیده به خدا هم اجباری نیست. دولت هم اغلب سوسیال دمکرات یا لیبرال است، یعنی بقول شاعر- ابر و باد و مه و خورشید و فلک، همه جمعند . ای گل و بولبول و شمع و پروانه جایتان خالیست!
ضد-اقتدار
حاکمین سوئد همیشه بخشی از ارتجاع در تاریخ بوده اند. مقاومت علیه استعمار غرب به استقلال مرتجعین شرقی و رشد اقتصادی آنها مجر شده و این توازن قوا را بضرر کشورهای غربی تغییر داده. طوفانهائی بیشتری در راه است که توده های تحت سلطه کشورهای اروپائی باید ضرر آنرا بپردازند. راه رهائی توده های تحت سلطه سوئد و بقیه تودهای جهان انقلاب آنارشیستی-کمونیستی است که فعلا چندان محبوب نیست، اما پتانسیل بالائی دارد، چون برخلاف مارکسیسم با حقایق بازی سیاسی نمیکند.