بحران ناشی از قمار دینی نظام جمهوری اسلامی!
احمد بخردطبع
همه ی انسان هایی که به عدالت اجتماعی توجه میکنند، می دانند که تصمیمات و رایزنی های جمهوری اسلامی بر مبنای آگاهی و توانایی های جامعه شناختی بررسی نمی گردد و هیچگاه راه حل و آلترناتیوهای زندگی انسانی مبتنی با مواضع خردمندانه و با هدف غلبه بر دشواری های موجود در جامعه نمی باشد. جمهوری اسلامی؛ مناقشات و تبعیضات اقتصادی و طبقاتی را با ایده ی مذهبی تلفیق می کند و از چنین بستری اساس کار و فعالیت خویش را صیقل می دهد. بنابراین هستی و موجودیت آنرا ایدئولوژی تشکیل می دهد و ایدئولوژی بازتاب واقعیت های وارونه ی اجتماعی است زیرا با علوم طبیعی و انسانی کاملن بیگانه است. مذهب آئینه ی شفافی از ایدئولوژی است که تمامی مناسبات کلیدی آن بر مبنای وعده های آسمانی استمرار و حاکمیت می یابد و اینگونه با واقعیت های موجود زمینی فاصله گرفته و از آن جدا می شود زیرا بر بستر چنین نگرشی نخواهد توانست با علم تاریخ و در تعاقب آن با علوم طبیعت و انسان ها هماهنگ شود. یک نمونه اساسی و بارز آنرا می توان در زندگی چهل و هفت ساله ی اکثریت عظیم شهروندانی جستجو نمائیم که در جامعه با سیطره و حکومت مذهبی در فقر و گرسنگی دست و پا می زنند و حاکمان بدون ارائه ی راه حل عملی جهت گریز از فقر، کوچکترین توجه ای بدان نمی کنند. چرا که ایدئولوژی مذهبی با علوم زمینی و انسانی بیگانه است. ایدئولوژی عواطف و احساسات را در ذهنی گرایی ایده های خود محبوس می کند و تا زمانی که دنیای ایده ها و یا در چنین مسیری، ایدئولوژی ها بر این پایه می چرخد، واقعیت های موجود اجتماعی در وارونه گی و تخریب قرار خواهند گرفت.
واقعیت این است که فلسفه هم ایدئولوژیک و هم نیز غیر ایدئولوژی می باشد. فلسفه ای که از اندیشه های شخصی و انتزاع از محیط زیست که نشانه های برجسته ی وارونه نگری است پیروی می کند، جایگاهی در علوم اجتماعی ندارد و همواره همانند مذاهب در سطح ایده ها و ایدئولوژی ها محبوس خواهد ماند. ولی فلسفه ای که نقادانه عمل می نماید و تاریخ طبیعت و انسان را مرکز ثقل اندیشه های خود می گیرد و ایده ها را به چالش می کشاند، بسوی اندیشه های منطقی روان می شود و در چنین بستری نظریات به سطحی می رسند که دیگر در چارچوب وارونه گرایی ایده ها و ایدئولوژی ها مورد ارزیابی قرار نمی گیرند، زیرا به قیاس و درجه ی اثباتی یعنی به مرحله ی علوم گام نهاده اند که با واقعیت های جهان پیرامون ما تطابق خواهند داشت ولی گفتمان ایدئولوژیک و توضیحات پیرامون این پدیده در این سطور نمی گنجد، بنابراین به چگونگی و گزاره های اساسی و همه جانبه ی آن نمی پردازم زیرا در گذشته سلسله مقالاتی را در باب آن بنام “ایدئولوژی و پنداشت های ناشی از آن” (1) ارائه داده بودم که آنها را در مجموعه ی واحدی در پایان این نوشته ملاحظه خواهید کرد. نتیجه آنکه مذهب یعنی ایدئولوژی، یعنی وارونه نگری از واقعیت های موجود، یعنی تصوراتی که با حقایق زمینی تطابق و هماهنگی ندارند. بر بال های اینگونه ایده ها در سال 1357، جمهوری اسلامی قدرت سیاسی جامعه را بدست می گیرد. جامعه ای که منابع سرشار اقتصادی دارد و شوربختانه به دلیل ناآگاهی فرهنگی ـ اجتماعی، اسیر ایدئولوژی مذهبی گرفتار آمد و ثروت بیکران و غنی اقتصادی جامعه بستری را برای صدور ایدئولوژی تخریبی و واپسگرا در منطقه ی خاورمیانه را فراهم نمود که در نتیجه ی آن جنگ ایران و عراق، کشتار میلیونی دو ملت را موجب گردید. جمهوری اسلامی برای اینکه بتواند دست های خونین خود را در تحریکات جنگی پنهان کند و کفاره گناهان را به سوی عراق و صدام حواله دهد (زیرا از روی توطئه های خصمانه ی صدور انقلاب اسلامی در عراق، دولت صدام راهی جز بدیل نظامی نمی بیند)، دفاع مردم ایران را در جنگ یاد شده، “دفاع مقدس” نام گذاری می کند و این نیز وارونه جلوه دادن حقایق جنگی است، زیرا این دفاع از روی دسیسه های صادراتی انقلاب اسلامی، به مردم ایران تحمیل گردید، در نتیجه با صراحت باید آنرا “دفاع تحمیلی” بنامیم.
بر پایه ی تصورات، تخیلات و وارونه نگری ایدئولوژی مذهبی، جمهوری اسلامی ایران، دنیایی را در منطقه ی خاورمیانه برای خود بوجود می آورد و منابع مالی هنگفت یک جامعه و ملت را به قماری دینی مبدل می سازد. حکومتی که همواره از سپیده تا شامگاهان با رهبر نالایق و آدمکش ایدئولوژیک خود؛ “مرگ بر این کشور و مرگ بر کشور دیگر” را فریاد می آورند و تمام حیات سیاسی این قماش، ایجاد نفاق و دشمنی با بخشی از ملل جهان است. سناریویی که این رهبر مذهبی تیره اندیش برای جامعه و ملت آن ببار می آورد، در هیچ گوشه ای از جهان مشاهده نمی گردد. زیرا بعنوان رهبر توتالیتر که در واقع قوه های اجتماعی را در دستان خود اسیر نموده است، در تمام سخنرانی هایی که همواره انجام می دهد، جمع زیادی را در سالن گرد می آورند که در پایان هر عبارات، جملات، جمع حاضر شعار “مرگ بر این کشور و مرگ بر آن کشور” سر میدهند و آقای رهبر، ذره ای از دیپلوماسی نمی فهمد و تعجب بسیاران را موجب می گردد. با چنین اعمال سیاسی روان پریشانه رهبر جمهوری اسلامی، بانگ و فریادشان در همه جا طنین انداز می شود که ما را تحریم اقتصادی می نمایند. نظام جمهوری اسلامی هم اراده می کند از خزانه ی مردم ایران کمک های نقدی و تسلیحاتی جهت شعله ور کردن جنگ و خونریزی به “حزب اله لبنان”، “شعد الشعبی” عراق و “حوثی” یمن و… بفرستد و مرگ بر این و آن را فریاد برآورد و هم اینکه در برابر اینگونه اعمال خشونت بار و خصمانه علیه دولت های غربی که همانند خودشان مدافع نظام ظالمانه سرمایه داری می باشند بتازد و شاکی تحریم های اقتصادی شود. بنابراین ایدئولوژی مذهبی بر مبنای وارونه نگری، ناآگاهی و روان پریشی سیاسی را بدنبال خواهد داشت. از این نظر است که از دیدگاه استراتژی، کوچکترین راه حل منطقی در اتخاذ اعمالشان مشاهده نخواهد شد و در قمار دینی بزرگ و عظیمی قرار گرفته اند که در همه جا بازنده ی اصلی بشمار میروند زیرا نادانی، ندانم کاری، دشمن تراشی، مرگ بر این و مرگ بر آن، برباد دادن منابع سرشار اقتصادی، آدمکشی و اعدام های پی در پی و… شناسنامه ی واقعی شان را برجسته می سازد.
کمونیست ها و چپ های انقلابی هیچگاه شعار مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل نداده اند، زیرا زمانی که مرگ و انهدام کشوری را نشانه می کنیم، چه بخواهیم و چه نخواهیم، چه آگاه باشیم و یا نباشیم، نابودی شهروندان آن جوامع را در دستور کار قرار خواهیم داد و بعبارتی دیگر؛ مرگ ساکنان آب و خاک های مورد نظر را نیز شامل می گردد و این در اصل جنایت علیه بشریت محسوب می شود. بر عکس انقلابیون چپ و کمونیست، انهدام دولت های متجاوز را در شعارهای خود تبلیغ می کنند و نه نابودی سرزمین هایی که با هر نام و نشانی باشند. ولی برای شما بعنوان حاکمان استثمارگر که با ایده های وارونه نگر و تخریبی همراه با روان پریشی سیاسی ـ اجتماعی گام برمیدارید با رایزنی ها و تصمیمات خردمندانه و جامعه شناسانه بطور کامل بیگانه می باشید و توانایی تطبیق و هماهنگی با آنها را ندارید. شما تا آن اندازه حرفه ی دروغ گویی و توطئه گری و نابخردی را در طبیعت حقیقی خود نهادینه کرده اید که نمونه ی آخر آن تایید حکم اعدام شریفه محمدی فعال کارگری و مدافع جنبش زنان و نیز کودکان را که قبلن بوسیله ی “دیوان عالی کشور” نقض گشته بود و بار دیگر در درون همان دیوان عالی قضایی تایید می شود، بیانگر همان ایدئولوژی وارونه نگر در ذات و طبیعت شماست. ایدئولوژی تخریبی مذهبی از آنجا که همواره در هراس بسر میبرد، همراه با “پارانویای” سیاسی و با داوری های کاملن غیر واقعی، جان انسان ها را می گیرد. ولی مطمئن باشید که نظام جمهوری اسلامی در آینده به انهدام و نابودی کشیده می شود و تمام کارگردانان و مسببین کشتار انسان ها دادگاهی خواهند گشت.
جنگ افروزان و جنایت کارانی که در ایران و اسرائیل حاکمیت دارند!
نظام جمهوری اسلامی در زمینه ی انسان ستیزی با آدمکشان دولت اشغالگر اسرائیل تفاوتی ندارد، زیرا یکی جان هزاران فلسطینی ها را می گیرد و دیگری هزاران هزار ایرانی و غیر ایرانی را به اشکال مختلف و از طریق اعدام و سازماندهی جنگ و خونریزی در بستر ایدئولوژی مذهبی به کام مرگ میکشاند و از این نظر است که هر دو نظام ظالمانه باید نابود شوند و بجای آنها حکومت شوراها جایگزین گردند. رژیم جنایت کار اسرائیل نیز همانند نظام جمهوری اسلامی دروغ گو و فریبکار است، بعنوان نمونه در طول جنگ 12 روزه، ضربات نظامی وارد آمده به داخل کشور خود را پنهان می کند ولی بر اثر چالش های درونی و تحقیقات روزنامه نگاران داخلی و خارجی مقیم اسرائیل و نیز حتا از طرف بخشی از اسرائیلی هایی که مسئولیت اقتصادی و بانکی دارند و نیز انجمن و یا نیروهایی که مستقلانه آنهم در شرایط سخت و دشوار اجتماعی حقایق را آشکار میکنند نظیر B,Tselem و همچنین PHRI (Physiciens for Human Rights Israël)، هم حقایق نسل کشی در غزه و کرانه های رود اردن و هم نیز واقعیت های درونی و هزینه های سنگین بر اثر ضربات نظامی جمهوری اسلامی به داخل اسرائیل بر ملا می شود. بویژه آنکه حاکمین سیاسی این کشور به خبرنگاران داخلی و خارجی اجازه بازدید و فیلم برداری از پایگاه های نظامی که بر اثر پهپاد ها و موشک های بالستیک ایران تخریب میگشت را نمی دادند زیرا سعی می نمودند که از بخش افکار عمومی مخفی دارند. دولت اشغالگر اسرائیل افق هوایی خود را بمثابه ی “گنبد آهنین” در همه جا تبلیغ می نمود و خود را ضربه ناپذیر معرفی می کرد، ولی با آشکار شدن تخریب پایگاه های نظامی بویژه در شهرهای تل آویو، هایفا و بیت المقدس (جروزالم) و… “گنبد آهنین” آنها در نزد جهانیان فرو میریزد. جنگ 12 روزه پوشالی بودن تبلیغات این دو نظام را عیان می کند و هر دو را در بحران فزاینده ی اقتصادی فرو میبرد با این تفاوت که اسرائیل قادر است با کمک کشورهای غربی تدریجن بحران را پشت سر گذارد ولی برعکس متحدین ظاهری جمهوری اسلامی، یعنی چین و روسیه، حمایت و از همه مهمتر پشتیبان پدافندی نظامی آنها را فراهم نخواهند ساخت و فقط به این دلیل ساده کاملن واقف می باشند که اهداف غایی و استراتژیک این رژیم نه بر پایه ی برنامه های اقتصادی بلکه صدور و اقتدارگرایی دینی است که با روش و عملکرد های سیاسی آنها کاملن مغایرت دارد. بحران اقتصادی جمهوری اسلامی ناشی از جنگ 12 روزه بسیار عمیق تر از اسرائیل است. در ضمن این واقعیت را نیز باید در نطر گیریم که طبق گفته ی دولت های غربی 87 درصد شلیک های ایران بسوی اسرائیل با پدافند هوایی و ضد موشکی آمریکا، انگلستان، فرانسه و… منهدم میگشت و فقط 13 درصد موفق میشد که از سیستم رادار بگریزد و مکان های بسیاری را تخریب کرده و صدمات جدی و قابل توجه ای به اسرائیل وارد آورد و مخفی کاری های دولت جنایت کار نتانیاهو نتوانست دوام یابد و در چنین مسیری تدریجن با دلایلی که در فوق اشاره نمودم، ضربات و هزینه های اقتصادی آنها آشکار می شوند. ما از بحران فزاینده ی اقتصادی جمهوری اسلامی ایران ناشی از جنگ 12 روزه آگاهی داریم و اکنون به سراغ بحران مالی دولت اشغالگر اسرائیل میرویم تا با افشای این دو حکومت ظالم و جنگ طلب، بحران اقتصادی اسرائیل را نیز که در واقع منافع مردم خویش را در خطر جدی قرار می دهد، آشکار سازیم.
سطوری درباب بحران اقتصادی اسرائیل ناشی از جنگ 12 روزه!
در فوق اشاره شده بود که مخفی کاری دولت اشغالگر اسرائیل با افشاگری های منابع رسمی و معتبر با شکست مواجه می شود و حقایق از بحران مالی این کشور داد سخن می دهد.
اسرائیل با جمعیت 10 میلیونی خویش، تا قبل از جنگ، اقتصاد شکوفایی داشت ولی بویژه و رویهمرفته پس از پایان جنگ 12 روزه بحران در اغلب محدوده ها افزایش قابل توجه ای می یابد. مطابق با نوشته ی روزنامه ی اقتصادی فرانسه بنام Les Echos که هر روزه منتشر می شود، عنوان شده است: «جنگ 12 روز علیه ایران در ماه ژوئن، نتایج گرانی را برای اسرائیل ببار می آورد. زیرا شلیک هزاران “موشک بالستیک و پهپادها از طرف جمهوری اسلامی، اقتصاد دولت یهودی را فلج می کند و موجب آن می شود که صدها ساختمان بطور کامل تخریب شوند… فعالیت بخش بزرگی از شرکت های تجاری قطع شده و صادرات مختل می گردد.»(2).
البته روزنامه “لز اکو” می نویسد که مصارف مورد نیاز مردم اسرائیل بشدت کاهش یافته و جامعه 12 درصد از سرمایه گذازی را از دست می دهد که نتایج آن بر “تولید ناخالص داخلی” اثر گذاشته و از نیمه ی ماه ژوئن 3،5 درصد سیر نزولی می یابد.
برای پی بردن به رشد و نزول PIB (Produits Intérieurs Brut) یعنی “تولید ناخالص داخلی” در اسرائیل، جدول زیر را مشاهده خواهیم کرد. (3).

در جدول فوق عبارت T بمثابه ی مدت سه ماهه در نظر گرفته می شود و رشد و نزول آنها از سال 2022 مشخص می گردد. بعنوان نمونه T3 یعنی سه ماهه ی سوم سالی که ذکر شده است. در جدول بالا برای امسال یعنی سال 2025 ، کاهش 3،5 درصد “تولید ناخالص داخلی” در سه ماهه ی دوم یعنی T2 نشان داده شده است که ماه ژوئن که جنگ 12 روزه در آن جریان داشت، منبع اصلی آن خواهد بود.
در اسرائیل اعتراضات علیه دولت نتانیاهو آغاز می شود و در ایران نیز باید جمهوری اسلامی منهدم گردد، جایی که سلطنت طلبان که از حمایت عنصری چون نتانیاهو برخورداند و از دولت راست افراطی که غزه را به خاک و خون کشیده است حمایت میکنند. دولت نتانیاهو با نسل کشی و جنایت عظیم آن که حتا از کمک به گرسنگان فلسطینی جلوگیری می نماید و فاشیسم هولناکی را در منطقه ی خاور میانه نمایندگی میکند، قصد دارند موجبات ظهور دوباره ی سلطنت طلبان در ایران باشند. بنابراین نیرویی که از پشتیبانی این آدمکشان حرفه ای برخوردار شوند، خود نیز باید از جنایت کاران باشند. نباید فراموش نمود که نیروی واپسگرای سازمان مجاهدین نیز بعنوان کارت سیاسی دیگری از پشتیبانی دولت اشغالگر اسرائیل برخوردار است و امید بر این است که مردم ایران با تجربه ی پشت سر گذاشتن جنبش های سراسری و شجاعانه ای چون سال های 96 و 98 و نیز 1401، فریب اینگونه نیروهایی که طبیعت دیکتاتوری و ستم و استثمار مردمی در رگ هایشان جاری است، نخواهند خورد.
ما در شرایط حساسی بسر میبریم و جنبش چپ انقلابی و کمونیستی باید با تبلیغ و ترویج کمیته های شوراها در تمام حوزه های کاری، اداری، شهرها و محلات شعارهای طبقاتی را علیه جنگ خانمانسوزی که می تواند از طریق جنایت کاران آمریکایی، اسرائیلی و جمهوری اسلامی ایران شعله ور شود، عنوان سازند. بر همه ی ما روشن است که جمهوری اسلامی در سراشیب سقوط قرار دارد و به همین دلیل دست به هر جنایتی خواهد زد تا نظام مذهبی خود را نجات دهد و از این طریق ایدئولوژی وارونه نگر اجتماعی و قمار دینی را چون گذشته با تاراج منابع مالی و اقتصادی کشور به همپالگی هایشان در منطقه، محرومیت حقوقی و استمرار فقر و فلاکت مردم را تداوم بخشد.
احمد بخردطبع
اول شهریور 1404 ـ 24 اوت 2025
منابع:
1ـ برای مشاهده ی مجموعه ی مقالات (حاوی سه قسمت)، فایل زیر کلیک شود
1ـ
2ـ روزنامه Les Echos سه شنبه 19 اوت 2025
3ـ روزنامه فوق اسناد را از اداره مرکزی آمار اسرائیل که در روز یکشنبه 17 اوت انتشار یافته بود، گرفته است.
Comments
بحران ناشی از قمار دینی نظام جمهوری اسلامی! <br> احمد بخردطبع — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>