سرزمین فلسطین در محاصرهٔ حکمرانان سرکوبگر
شباهنگ راد
تاریخ برپایی سیاسی اسرائیل همراه با اشغال تدریجی سرزمین فلسطین، همزمان با مقاومت و پایداری مردم این سرزمین در برابر غاصبان و سرکوبگران است. نمیتوان از بازده دولت اسرائیل صحبت کرد و نوشت و در عین حال درباره کشتار کودکان و مردم بیدفاع فلسطین توسط جنایتکاران بیتوجه و بیتفاوت بود. نمیتوان پیشینه دولت اسرائیل را بررسی کرد و از جنبش بهحق و درازمدت تودهها، جوانان و کودکان محروم فلسطین غافل ماند.
حدود هشت دهه است که به سرزمین مادری فلسطینیان نفوذ و حمله کردهاند و در پی تحمیل جنگ و خونریزی به مردمان محروم این سرزمین هستند. بهراستی مفهوم و چرخ زندگی برای تودههای ستمدیده و کودکان فلسطین از زمان تحمیل اسرائیل دچار تغییر شده و هر روز وضعیت بهطور فزایندهای دهشتناکتر و غیرانسانیتر میشود. تازهترین نمونه این موضوع و در حقیقت ادامه آن، حملات جنونآمیز ارگانهای سرکوب اسرائیل به غزه در دو سال اخیر است. گویی زمانه نسبت به دهه شصت و هفتاد تغییر کرده و در نتیجه خشونت و سنگدلی به شکل برجستهتری خودنمایی میکنند. این رخدادها دقیقاً در کنارِ گوش دولتهایی اتفاق میافتد که خود را حامی حقوق بشر و انسانیت معرفی میکنند؛ دولتهایی که بهطور مستقیم یا غیرمستقیم مسئول و عامل وضعیت کنونی در سرزمین مملو از خشونت و خونریزی فلسطین هستند.
بههرحال، پیداست که جان انسانها برای جانیانی مانند نتانیاهو و حامیان بینالمللی و منطقهای او، از جمله دولت خودگردان فلسطین و دیگر دار و دستههای مسلح و ارتجاعی مانند حماس، بیارزش شده است و روزانه صدها نفر قربانی معاملات سیاسی، مالی و نظامی میشوند تا سناریوی نوشته شده رفتهرفته بهپیش برود. چون حاکمان دنیا به هیچ توافقی پایبند نیستند و قرار و مدارهای تصویبشده فاقد اعتبار به جهت تحقق نیت و آرزوی جانیان بشریت در خصوص کوچاندن اجباری مردم محروم غزه عمل میکنند. تخریب خانهها در مناطق و شهرکهای مختلف، از جمله شهرک «وادی فوکین» در کرانه باختری و کشته و مجروح کردن تودههای محروم این شهرک، نشاندهنده سیاستهای خشن و اشغالگرانه دولت اسرائیل در سرزمین فلسطین است. از هزاران نمونه میتوان گفت و نوشت که تا چه اندازه دولتهای بهاصطلاح مدافع بشریت دغلکار هستند و علیرغم ادعاهای دروغین، در جهت خواستههای سیاسی و دیرینه دولت اسرائیل در حمله به مردم و کودکان غزه قرار دارند. اثبات این نظر در حمایت و ارسال ابزار و ادوات نظامی پیشرفته و بهموازات آن محدودیت و ممنوعیت تظاهرات به نفع جنبش فلسطین در کشورهایی همچون امریکا، انگلستان، فرانسه و آلمان علیه دولت نتانیاهو و بهویژه دستگیری مدافعان این جنبش در برابر وحشیگری و جنایات جنونآمیز دولت نتانیاهو است.
بهراستی، در عمل به اثبات رساندهاند که همه شارلاتان و همه مدافع فیلمنامه سرمایهداران بینالمللی و دولتهای غاصب و سرکوبگری همچون دولت نتانیاهو هستند. واقعیت این است که آنچه در طول نزدیک به دو سال بر سر محرومترین و بیدفاعترین مردم و کودکان آمده است، جز این نیست که قصد کوچاندن اجباری آنها از سرزمین مادریشان است. جز این نیست که نماد انسانیت را نمیتوان در قامت دولتهای بینالمللی و بهاصطلاح مدافعان حقوق بشر یافت؛ به عبارت دیگر، هیچگاه مانند امروز نمیتوان چهره حقیقی دولتها و حامیان ریز و درشت طبقه دجال و منفعتطلب را شناخت. تصاویر و کلیپهای مخابره شده از تخریب خانهها و بهویژه مشاهده بدنهای خونآلود و مجروح کودکان بسیار گویا و در عین حال نشانگر رو شدن بیش از پیش ماهیت دولتها و حامیان دروغین تودههای محروم غزه است. با نام حماس، خانهها را با خاک یکسان میکنند؛ با نام حماس، به بیمارستانها حمله میکنند و با نام حماس، دیوانهوار بر سر کودکان و مدارس بمب میریزند تا دستهها و گروههای خودساخته را نابود کنند! افسوس که چیزی از آن سرزمین نمانده است و افسوس که هیچ نشاط و شادابی در چهره کودکان باقیمانده، نمایان نیست. همین چند روز پیش یونیسف اعلام کرده است که: «جان یکمیلیون کودک غزه در خطر است» و دهها هزار خانواده بدون آب و برق، آواره و بدون کمترین امنیت جانی از شمال به جنوب، شرق و غرب غزه سرگردان هستند.
یقیناً اوضاع غزه بسیار وخیمتر و دردناکتر از آنچه یونیسف گزارش کرده است، هست. تا جایی که بیمارستانها امن نیستند و تاکنون بسیاری از صدمهدیدگان همراه با اعضای کادر پزشکی جان خود را از دست دادهاند. معلوم است که آمار تخریب خانهها، کشتهشدگان، مجروحان و آوارگان بسیار بالاتر از آنچه تاکنون گزارش شده است. بیش از نود درصد خانهها مورد توپ و بمباران قرار گرفتهاند. آب و برق وجود ندارد و در ادامه سخن گفتن از غذای کافی و بهداشت در سرزمین آتش و خون، اضافهگویی است. به دلیل اینکه، هیچ مکانی آرام برای زندگی وجود ندارد و نزدیک به دو سال است که کودکان به همراه والدینشان در تیررس سرکوبگران و جانیان بشریت قرار گرفتهاند. کودکانی که نزدیک به نیمی از کشتهشدگان غزه را تشکیل میدهند و متأسفانه مابقی زیر فشار روحی ناشی از دست دادن والدین خود به سرنوشت نامعلومی دچار شدهاند.
واقعیت این است که غزه از همه طرف در محاصره قرار دارد و علیرغم یاوهگوییهای این دولت و آن دولت، این دسته و آن دسته وابسته به سرمایهداران بینالمللی و منطقهای، همچنان تنها مانده است و کسی به فکر زندگی و جان تودههای ستمدیده و کودکان نیست. اگرچه پرگویی پیرامون حفاظت از جان مردم و کودکان در محاصره بسیار به گوش میرسد، اما اتفاقات و حملات بیوقفه آنهم زیر پوشش و حمایت قدرتمداران بینالمللی، بهویژه دولت «صلحطلب» ترامپ حکایت از حقیقتی دیگر دارد. دو سال است که از حملات جنونآمیز نتانیاهو با حمایت بیدریغ قدرتهای بینالمللی مانند امریکا، انگلستان، آلمان، فرانسه و دیگر قدرتها و دولتهای سرکوبگر منطقهای میگذرد و ظاهراً پایانی در لتوپار کردن مردم بیدفاع و کودکان نیست. سؤال این است که چگونه میتوان از وضعیت فعلی رهایی یافت و فاصله گرفت؟ چرا جامعه مختص و دلخواه طبقات زورگو به چنین روشهای خشونتآمیزی متوسل میشود؟ در نهایت، کدام جامعه و کدام مردم لایق زندگی بهتر و پیشرفت هستند؟
بهطور قطع جنبش فلسطین، مانند دیگر جنبشهای اعتراضی در جهان، تحت تأثیر و تحمیل سیاستهای امپریالیستی و سرکوب عریان و خشن قرار گرفته است. توطئه و خشونت آشکار به بخش پایهای سیاستهای حکمرانان جهان تبدیل شده و هیچ حد و مرزی در تخریب زیرساختهای جامعه، مردم و کودکان ندارند. آنها در فکر ایجاد نظم و آرایش سیاسی تازه در سطح جهانی و منطقه خاورمیانه به قیمت تخریب خانههای فاقد استانداردهای زندگی و همچنین قتلعام سازندگان و آیندهسازان اصلی جامعه هستند. بارها و بارها چنین هدف مخربی را در اشکال و موقعیتهای گوناگون آزمایش کردهاند تا آنچه مدنظرشان است را به مردم جهان و بهویژه به تودههای ستمدیده و محروم فلسطین تحمیل کنند. دهههاست که پیگیر نقشههای شوم خود هستند و بهموازات آن، دهههاست که کارگران و زحمتکشان، زنان، دختران و جوانان، علیرغم نقصانهای اعتراضی و بهویژه به دلیل فقدان هدایتگران کمونیستی و سالم، در صف مقدماند و دولتهای امپریالیستی و رژیمهای وابسته و خشن منطقه را به چالش میکشند. ایستادگی و مقاومت مردم غزه در سختترین شرایط زندگی و محاصره، نمونهای استثنایی از پایداری و مخالفت در برابر تحقق نقشههای امپریالیستی و کوچ اجباری است. طبعاً وضعیت کنونی باب طبع کارگران، زحمتکشان و دیگر قربانیان امپریالیستی نیست. قدرتهای بزرگ بینالمللی همچون امریکا، روسیه، انگلستان، آلمان، فرانسه و دیگر رژیمهای وابسته و غاصبگر همچون دولت اسرائیل و دیگر دار و دستههای مسلح و ارتجاعی حماس هستند. خواست و آرزوهای مسببان وضعیت کنونی، تسلط بیشتر بر منابع طبیعی جوامع مختلف و همچنین تحمیل راهبردی جهان سرمایهداری به جناحهای رقیب است. بیتردید، تودههای ستمدیده خواهان تقسیم ثروتهای جامعه بین تولیدکنندگان و سازندگان اصلی آن و بعلاوه همزیستی مسالمتآمیز با دیگر رنگها و نژادها بهمنظور پیشرفت و بالندگی جامعه انسانی هستند. در نتیجه، طرفهای درگیر و سازماندهی شده در سرزمین فلسطین از آن مردم نبوده و نیستند. چراکه مردم جنگ مختص به خود و سازمان مرتبط با منافع خود را دارند. سازمانی که حامل برنامه کمونیستی بهمنظور رهایی از زیر ستم امپریالیستی و متکی به قدرت تودههای ستمدیده برای رهایی بشریت و تضمین زندگی بهتر است؛ در پایان میتوان گفت که جهان و بهویژه منطقه خاورمیانه و سرزمین فلسطین مستحق و شایسته هدایتگرانی مطابق با منافع خود هستند؛ هدایتگرانی که با اتکا به سازماندهی از پایین، در پی به زیر کشیدن حاکمیت بالاییها و اشغالگران هستند. شک نیست که هیچ جامعهای بدون تئوری کمونیستی و بدون رهبری سالم به ثمر نخواهد رسید و در دستاندازهای سیاستهای امپریالیستی باقی خواهد ماند.
12 آپریل 2025
23 فروردین 1404
Comments
سرزمین فلسطین در محاصرهٔ حکمرانان سرکوبگر <br> شباهنگ راد — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>