بازپسگیری روایت فلسطینی
نوشته: رمزی بارود برگردان: سامان
سفر من به قلمرو تاریخ مردم در سالهای نوجوانیام زمانی که برای اولین بار کتاب تاریخ مردم ایالات متحده از هوارد زین را خواندم شروع شد. این مواجهه اولیه، کنجکاوی مرا پیرامون بنای تاریخ برانگیخت، و باعث شد تا عمیقتر به تاریخنگاری-بویژه تکامل تاریخ مردم بهعنوان یک جنبش فکری- بپردازم. طی این سالها با طیف وسیعی از مورخین روبرو شدم، از میشل فوکو و مارک بلوخ تا لوسین فور و کریس هارمن، هریک از آنها دیدگاهههای منحصر به فردی در زمینه مطالعه مردم عادی در تاریخ ارائه میکنند.
با این حال، چنین نشد تا زمانی که خود را در آثار آنتونیو گرامشی غرق نموده و رویکردی جهانیتر، کمتر منطقهای، و کمتر غرب محور را کشف کردم. گرچه گرامشی به صراحت خود را به عنوان مورخ مردم قلمداد نمیکرد، اما عقایدش درباره روشنفکران ارگانیک(نخبگان سازمانی) و هژمونی فرهنگی ابزارهای ارزشمندی را برای درک این که چگونه مردم عادی قادرند تاریخ را شکل دهند فراهم آورده است. تئوریهای گرامشی درک مرتبطتر و کاربردیتری از مارکسیسم، بویژه با رها کردن آن از محدویت تئوریهای خشک اقتصادی به ارمغان آوردهاند،
کمک لیندا توهیوای اسمیت
نقطه عطف مهمی در سفر فکری من با «روشهای استعمارزدایی: پژوهش و مردمان بومی» لیندا توهیوا اسمیت: رخ داد. اثر او فهم من از چگونگی رویکرد تاریخ از دیدگاه استعمارزدایی را بیشتر عمق بخشید. روششناسی اسمیت، به من امکان داد تا باردیگر تاریخ فلسطین را بازنگری و بررسی کرده، دیدگاههای شرقشناسانه و نخبهگرا که مدتهای طولانی روایت را تحریف کردهاند به چالش بکشم. همچنین چشمانم را بر یک موضوع ماندگار در تاریخ بومی گشود: بسیاری از ما، بهعنوان مورخان بومی، ناآگاهانه همان روشهایی را تکرار میکنیم که توسط مورخان غربی برای نشان دادن ما بهعنوان «دیگری» بهکار میروند.
اثر اسمیت اساسا این نگرش سنتی را که تاریخ توسط فاتحان نوشته میشود به چالش میکشد.
او مینویسد: «این داستان قدرتمندان، و چگونگی قدرتمند شدن آنها، و سپس چگونگی استفاده از قدرت خود برای حفظ موقعیتهایی است که در آن بتوانند به تسلط بر دیگران ادامه دهند».
در عوض، تاریخ میتواند به گونهای نوشته شود که ستمدیدگان را توانمند نماید ، و آنها را در به چالش کشیدن وضعیت قربانی بودن خود توانا نماید. در عین حال، برای آن که این تاریخ جایگزین موثری باشد، نه تنها باید توسط مورخان تایید گردد بلکه باید توسط کسانی که تحت تاثیر خوانش نادرست تاریخ قرار گرفتهاند نیز به رسمیت شناخته شود.
توانمندسازی و طنین جهانی مالکوم ایکس
یکی از جنبههای عمیق مالکوم ایکس، جدا از شجاعت و سختگیری فکری او، تمرکزش بر توانمندسازی جوامع سیاهپوست برای به چالش کشیدن حقارت آنها و بازپسگیری قدرتشان بود. وی رو در رویی با نژادپرستی سفیدپوستان را در اولویت قرار نداد؛ در عوض، او به دنبال الهام بخشیدن به سیاهپوستان برای اثبات هویت و قدرت خود بود. این پیام در سطح جهانی، بویژه در جنوب جهانی طنینانداز شده، و تا امروز به رشد خود ادامه میدهد. برای درک عمیقتر از تاثیر مالکوم ایکس، من مطالعه رستاخیز مردگان: زندگی مالکوم ایکس نوشته لس پاین Les Payne را توصیه میکنم.
در متن فلسطینی، نیاز مبرم مشابهی برای بازپسگیری روایت وجود دارد- بازپسگیری هم هویت و هم تاریخ. در حالی که تاریخ مردم فلسطین آغاز به پیدایش میکند، هنوز سوءتفاهماتی پیرامون آنچه که این شکل از پژوهش واقعا مستلزم آن است وجود دارد.
نقش رفعت الاریر در تاریخ فلسطین
رفعت الاریر، مورخ فلسطینی مقیم غزه، بهخاطر سهم قابل توجهاش در بیان مبارزه فلسطینی برای آزادی به یاد خواهد ماند. طی سالهایی که منتهی به قتل وی توسط اسرائیل در جریان نسلکشی غزه در ۶ دسامبر ۲۰۲۳ شد، او پیوسته بر محوریت مقاومت در گفتمان فلسطینی تاکید میکرد، و به دلیل شجاعت، شاعری، و کار فکری خود به رسمیت شناخته شد. همچنین برجسته نمودن باور تزلزل ناپذیر الاریر مبنی بر این که فلسطینیها باید آنچه را که من از آن بهعنوان «ابزارهای تولید محتوا» یاد میکنم کنترل نمایند ضروری است. این کنترل برای جلوگیری از ربودن یا دستکاری روایت فلسطینی توسط نیروهای بیگانه حیاتی میباشد.
او نوشت: «غزه دوباره مینویسد چراکه قوه تخیل مسیر خلاقی برای ساختن واقعیتی جدید است. غزه دوباره مینویسد چراکه نوشتن یک وظیفه ملیگرایانه است، وظیفهای برای انسانیت، و مسئولیت اخلاقی».
سوءتفاهمات در پژوهش تاریخ مردم
سوءتفاهمات رایج چندی پیرامون تاریخ مردمی وجود دارند که باید مورد توجه قرار گیرند. این تصورات غلط اغلب از روشی که این شکل از پژوهش بهکار میبندد، بویژه در زمینههای جدیدتر ناشی میشوند.
تاریخ مردم فقط تاریخ شفاهی نیست
در حالی که تاریخ شفاهی و داستانسرایی اجزای اساسی در پایهگذاری تاریخ مردم هستند، نباید آنها را با خود تاریخ مردم اشتباه گرفت. تاریخ شفاهی میتواند ماده خام را برای پژوهش فراهم کند، اما تاریخ واقعی مردم نیاز به رویکردی گستردهتر، و جامعتر دارد که از گزینشگری یا سوگیری و تعصب دوری مینماید.
پیامهای جمعی مردم عادی باید نتایج فکری را شکل دهند، و امکان درک دقیقتری از پدیدههای پیچیده را فراهم کنند.
مفاهیمی چون صمود (استواری)، کرامه (منزلت)، مقاومه (ایستادگی) نباید فقط بهعنوان ارزشهای احساسی، بلکه بهعنوان واحدهای سیاسی تحلیل که تاریخ سنتی اغلب نادیده میگیرد در نظر گرفته شوند.
تاریخ مردم نمیتواند برای اعتبار بخشیدن به ایدههای از پیش موجود استفاده شود
بسیار مهم است که تاریخ مردم را از تلاشهای فرصت طلبانه برای اعتبار بخشیدن به ایدههای از پیش موجود متمایز کنیم. مفهوم ادوارد سعید از «مخبر بومی» نشان میدهد که چگونه صداهای بهظاهر بومی برای مشروعیت بخشیدن به مداخلات استعماری مورد استفاده قرار گرفتهاند.
به همین ترتیب، گروهها و فعالین سیاسی ممکن است بهطور گزینشی صداهایی را از درون جوامع تحت ستم ارائه دهند تا به دیدگاههای یا برنامههای از پیش موجود خود اعتبار بخشند.
در زمینه فلسطینی، این موضوع اغلب با به تصویر کشیدن فلسطینیهای «میانهرو» بهعنوان چهره قابل قبول گفتمان فلسطینی آشکار میشود، در حالی که فلسطینیهای «رادیکال» به عنوان افراطگرایان برچسب میخورند. این نمایندگی گزینشی نه تنها مردم فلسطین را اشتباه معرفی میکند بلکه همچنین به قدرتهای غربی اجازه میدهد تا روایت فلسطینی را بی آن که بهنظر برسد دستکاری کنند.
تاریخ مردم اعلام برنامههای از پیش موجود نیست
درپژوهشهای دانشگاهی سنتی، مطالعه معمولا از یک فرضیه، متدولوژی و فرآیند اثبات یا رد ایدهها پیروی میکند. در حالی که تاریخ مردم میتواند از روشهای پژوهشی عقلانی پیروی نماید، اما به ساختار سنتی اعتبار سنجی درست یا غلط پایبند نیست.
این امر پیرامون اثبات فرضیه نیست، بلکه در مورد کشف احساسات، افکار، و روندهای اجتماعی جمعی است. مسئولیت مورخ آشکار نمودن صداهای مردم بدون قرار دادن آنها در معرض عقاید یا سوگیریهای از پیش تعیین شده است.
تاریخ مردم مطالعه مردم نیست
لیندا اسمیت بر اهمیت رهایی دانش بومی از ابزارهای استعماری پژوهش تاکید میکند. در پژوهش غربی سنتی، مردم مستعمره اغلب به سوژهها و موضوعات صرفا مورد مطالعه تقلیل داده میشوند.
از سوی دیگر، تاریخ مردم، این افراد را بهعنوان عوامل سیاسی میشناسد که تواریخ، فرهنگها، و روایات آنها بهخودی خود اشکالی از دانش هستند. زمانی که دانش به نفع افرادی که به آنها تعلق دارد مهار شود، کل فرآیند پژوهش تغییر میکند.
برای مثال، اسرائیل فرهنگ فلسطینی را بهعنوان ابزاری جهت سرکوب مقاومت فلسطین «مطالعه» میکند. آنها تلاش میکنند تا با دستکاری خطاهای اجتماعی، عزم فلسطینیان را تضعیف نمایند.
این تجلی خام اما موثر روشهای پژوهش استعماری است. در حالی که این روشها میتوانند همیشه خشونتآمیز نباشند، اما هدف نهایی آنها یکسان است: تضعیف جنبش مردمی، بهرهبرداری از منابع، و سرکوب مقاومت.
جمعبندی
تاریخ مردم ضرورتی فوری است، بویژه در زمینههایی چون فلسطین، جایی که انتقال صداهای قدرتمند مردم به بقیه جهان جنبه حیاتی دارد.
این شکل از پژوهش باید با درک عمیقتری از روشهای آن انجام شود تا از حاشیهسازی و بهرهبرداری بیشتر جلوگیری شود. با اولویت دادن به روایت مردم عادی، میتوانیم گفتمان تاریخی را به سمت اصالت، عدالت، و توانمندی بیشتر سوق دهیم.
ماخذ: کاونترپانچ ۲۵ مارس ۲۰۲۵
https://www.counterpunch.org/2025/03/25/reclaiming-the-palestinian-narrative
سامان
۲۹ مارس ۲۰۲۵- هلند
Comments
بازپسگیری روایت فلسطینی <br> نوشته: رمزی بارود برگردان: سامان — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>