غنی سازی اورانيوم مساله مردم ايران نيست

نمی خواهند اعتراف کنند که رويارويی با جهان بر سر غنی سازی هسته ای را برای تضمين موجوديت رژيم واپس گرای خود به راه انداخته اند و درد اصلی مردم ايران اين نيست که در سرزمينی چهار فصل با منابع فراوان و انرژی های ارزان و سرشار خطر جنگ و نابودی و مرگ تدريجی صدها هزار نفر در اثر تحريم های گسترده را به خاطر غنی سازی اورانيوم به جان بخرند.
روشنگری:دستگاه تبليغاتی رژيم اسلامی از کيسه ملت فقير و محروم ايران صدها نفر از گروههای عمدتا اسلامی را به تهران آورده است و کنفرانس سه روزه به پا کرده است تا به بهانه دلسوزی برای ملت فلسطين و اعلام مخالفت با جنايت های روزمره اسراييل يک پيام غلط انداز را به آمريکايی ها برساند و آن اين که حمله نظامی به تهران, حمله به جهان اسلام است. در دانشگاهها کيک زرد پخش می کنند, گروههايی را راه انداخته اند که با لباس های محلی برنامه جشن راه بياندازند تا دستيابی به غنی سازی اورانيوم را به عنوان يک پيروزی ملی وانمود کنند, سرداران و فرماندهان نيروهای مسلح را جلو انداخته اند که رجزخوانی و تهديد کنند و سلاح های نظامی را در رژه نظامی روز ارتش دوباره می خواهند به نمايش می گذارند تا بگويند که از نظر تسليحاتی هم کم و کسری ندارند و آماده مقابله با حمله نظامی آمريکا هستند و تحريم ها را هم البته مشکلی نمی دانند. اما رژيمی که با ملت خودش مثل اسراييل در حق ملت فلسطين رفتار می کند, هرگز نمی تواند مدافع راستين ملت فلسطين باشد, رژيمی که از نان و بهداشت و درمان مردم ايران می زند و به اعتراف فرماندهان ارتش بيش از سه ميليون قطعه نظامی می سازد, هرگز نمی تواند مدافع عزت و سربلندی ملت ايران باشد. نمونه هايی که نشان می دهد نيازهای اساسی و پايه ای مردم ايران فرسنگ ها با تحميل غنی سازی اورانيوم به عنوان اولويت اصلی اين مردم از سوی رژيم فاصله دارد فراوان است. اما اشاره به دو نمونه کافی است:
عضو کميسيون بهداشت مجلس اعتراف می کند که “مهمترين چالش نظام سلامت در كشور واقعى نبودن اعتبارات آن است” و به خبرگزاری فارس می گويد:”با واقعى نشدن سرانه درمان حتى به ميزان پيشنهاد شوراى عالى بيمه، كه هفت هزار تومان بود امسال فشار مضاعفى بر بيماران به خصوص اقشار كم درآمد وارد ميشود.”
به گفته او:”بر اساس قانون برنامه چهارم توسعه قرار بود سهم مردم از هزينههاى سلامت از 55 درصد فعلى هر سال حدود پنج درصد كاهش پيدا كند و سهم دولت از اين هزينه ها از 45 درصد فعلى هر سال پنج درصد اضافه شود تا در پايان اين برنامه اين نسبت به 30 درصد سهم مردم و 70 درصد سهم دولت برسد اما با روند فعلى هر سال سهمى را كه مردم براى هزينههاى سلامت از جيب خود پرداخت ميكنند، پنج درصد اضافه ميشود و در پايان برنامه سهم مردم از هزينه هاى سلامت 70 درصد و سهم دولت 30 درصد خواهد بود و اين يعنى دو برابر شدن فشار هزينه هاى درمان بر دوش مردم.”
متاسفانه بر اساس بودجه مصوب امسال وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، از هم اكنون پيش بينى ميشود كه اين وزارتخانه با ميلياردها تومان كسرى اعتبار مواجه ميشود و از دى ماه به بعد حتى توان پرداخت حقوق پرسنل خود را نيز نخواهد داشت.”
آيا جنايت نيست که در حالی که مردم روزبروز از حداقل خدمات درمانی نيز محروم تر می شوند اعتباری را که بايد صرف اين خدمات شود, به قيمت متحد کردن همه دولت های سلطه جوی جهان عليه ايران و کشاندن اين مردم به دام تحريم و خطر جنگ صرف خريد و توليد موشک کوثر و شهاب و و تسليحات ديگر کرد؟
نمونه دوم شنيع تر است:
استاندار لرستان در گزارشی که روز يکشنبه در ايسنا منتشر شده با اشاره به اين که “لرستان از نظر شاخصهايى مانند خودكشي، ايدز، مصرف مواد مخدر و داروهاى روانگردان وضعيت نامطلوبى دارد” می گويد: “متأسفانه بسيارى از افراد ساكن در مناطق روستايى اقدام به جمعآورى و نگهدارى فضولات دامى در كنار منازل مسكونى خود ميكنند و اين مسأله مشكلات و اثرات مضر زيست محيطى بسيارى را در اين مناطق به وجود ميآورد.”
او اضافه می کند: “ضرورت دارد با توجه به تسهيلاتى كه در اختيار داريم، در روستاهاى استان اصطبلهايى عمومى جهت نگهدارى دامها خارج از خانههاى مسكونى احداث گردد تا مانع سرايت آلودگى از دامها به افراد شود.”
عمق فاجعه را ببنيد:آن يکی می خواست ايران را به دروازه تمدن بزرگ برساند, اين يکی می خواهد حکومت اسلامی خودش را با کيک زرد اتمی بيمه کند. در اين فاصله قرنی بر ايران گذشته است و ميلياردها دلار ثروت ملی به يغما رفته است اما روستايی ما در استان لرستان همچنان با معضل فضولات دامی در کنار خانه اش به گريبان است و نظام پوسيده ای که حتی نتوانسته يک انبار سرپوشيده فضولات در اين روستاها برای جلوگيری از سرايت بيماری دامی به مردم ايجاد کند, دوره افتاده و جشن راه انداخته که اورانيوم را غنی کرده است! اين ها تازه وقتی دردها و محروميت های ريشه دار دوباره به سطح می آید متوجه می شوند که چهره فقر و عقب ماندگی هنوز روستاهای ما را در چنبره خود دارند و اين چهره تغيير اساسی نکرده است. نمی خواهند اعتراف کنند که مساله حياتی آن زحمتکش روستايی لر و آن کم درآمد شهری کار و مسکن شايسته و بهداشت و درمان و آموزش است نه کيک زرد هسته ای.
نمی خواهند اعتراف کنند که رويارويی با جهان بر سر غنی سازی هسته ای را برای تضمين موجوديت رژيم واپس گرای خود به راه انداخته اند و درد اصلی مردم ايران اين نيست که در سرزمينی چهار فصل با منابع فراوان و انرژی های ارزان و سرشار خطر جنگ و نابودی و مرگ تدريجی صدها هزار نفر در اثر تحريم های گسترده را به خاطر غنی سازی اورانيوم به جان بخرند.
رژيمی که از تامين آب و برق و بهداشت و درمان مردم عاجز است و از کفش و کتانی و منسوحات تا کالاهای لوکس مصرفی همه را از خارج وارد می کند برای ملتی گرسنه و نيازمند قشرق به پا می کند که به چرخه غنی سازی اورانيوم دست يافته است. زهی بی شرمی! ملتی که از ابتدايی ترين حقوق پايه ای خود محروم است غنی سازی اورانيوم دردی از او دوا نمی کند
***************
دیدگاههای قدیمی:
دز پاسخ پارسی
این جناب پارسی هم برای خودش پدیده ای است. سعی دارد زبان نوشتاری اش را به هزاران سال قبل وصل کند و در عین حال با آن حرف های امروزی بزند!
افکار بسیار شووینیستی و ناسیونالیستی افراطی اش را لابلای کلمات “عزیز، پدرانه، با درایت و …” که تنها برای هندوانه گذاشتن زیر بغل در نظر گرفته شده اند، پنهان می کند.
در تمام نوشته هایش در نهایت تبلیغ بی عملی، دست روی دست گذاشتن و برداشت شووینیستی اش از دین رزتشتی موج می زند و به سبک محمد رضا شاه خائن که بر مزار کورش می گفت: کورش بخواب که ما بیداریم! او هم در پایان هر نوشته اش می نویسد: جوانان بخوابید، که آهورامزدای ایرانزمین بیدار است! شعار ایشان در نهایت این است، که در شرایط فعلی بودن همین رژیم جنایتکار برای مردم ایران خوب است!
جناب پارسی! جوانان رشید این ملت برای خرافات شما تره هم خورد نمی کنند و با تمام توان برای سرنگونی رژیم پلید آخوندی در تلاشند؛ شما اگر می خواهید، خودتان سر به خواب بی خیالی بسپارید.
…………………………..
هدایت
با دوستانی که میگویند غنی سازی و دسترسی به انرژی اتمی حق ماست , منهم هم هم عقیده میباشم ولی در ایران فعلی که یک مشت دزد و پدر نامرد در لباس مقدس روحانیت حکومت میکنند باید بخاطر دزد بودن آنها و فرزندان حرامزاده شان فقط این را تائید کرد که به هیچ وجهی آنها برای رساندن ما به حق مسلم ما ملت این کار ها را نمیکنند , بلکه برای دزدی و به جیب زدن مقادیر زیادی از سرمایه مملکت فعالیت میکنند.
من در خارج زندگی میکنم و چندین سال است که کارمند یک کمپانی اروپائی هسنم. شغل و کارم در حدی است که صد در صد تمام صادرات کمپانی را کنترل و از همه معاملات از اول تا انتها اطلاع دارم.
ما یکی از صادر کننده های بزرگ به ایران هستیم, البته نه در رشته انرژی اتمی.
اگر شما دوستان بدانید که در هر معامله چند نفر و هر نفر تا چه حدی وجه نقد بعناوین مختلف دریافت میکنند, آنوقت متوجه میشوید که این غنی سازی با این خرج بدون حد , چقدر پول این مملکت را به جیب آقایان و آقازاده میریزد, آنوفت مطمئن هستم که شما هم با این غنی سازی مخالفت خواهید کرد.
با پول های بقول خودشان بیت المال مبلغ اصلی توسط رابط ها و بگوئیم متخصصین معین میشود . آنوفت آقایان سفرای جمهوری اسلامی در کشور ها وارد عمل میگردند و در صد هائی را که از ایران به آنها تکلیف شده به کمپانی تولید کننده و یا صادرکنند اطلاع میدهند که به مبلغ اصلی معامله اضافه میشود و پیش آمده که افرت یک معامله حتی تا 85 در صد روی قیمت اصلی به ایران داده شده.
آنها بدون خجالت و ترس شماره حسابهایشان را میدهند . این در صد در این حساب و این در صد در آن.
آقایان سفرا که مامورین اجرا برای این دزدان حرامزاده هستند همگی روی پیشانیشان پینه بسته و در ملع عام فقط آب پرتقال میل میفرمایند.
دزد همه جا هست و در کشورهای ثرونمند مانند ایران نیز باندازه کافی. ولی چرا این حرامزاده ها مردم را برای رسیدن به هدفهای شوم و پلیدشان از راه دینی فریب میدهند باعث تعجب است. فقط این را بدانید که یک معمم و یا سردار و شهردار ووووو وجود ندارد که ثروتش در حال حاظر در بانکهای خارجی نخوابیده باشد و آنهم ثروتهای هنگفت.
من مطمئن هستم که اگر برادران و خواهرانم در ایران از حد دزدی های معممین و دستیاران آنها اطلاع پیدا کنند , نه با این دولت و نه با غنی سازی موافق خواهند بود , نه به تظاهرات خیابانی میروند و نه کیک زرد میل میفرمایند. شاد باشید.
…………………………………………………………..
نیکو خراسانی
دوستان عزیز سایت روشنگری
ضمن اینکه نظرتان را در مورد ماهیت و عملکرد جمهوری اسلامی کاملا تائید میکنم و کوچکترین تردیدی در ضد ملی و ضد مردمی بودن این رژیم هیچگاه نداشته و ندارم ، ولی با استدلال شما در مورد حق داشتن(( غنی سازی اورانیم مسئله مردم نیست ))مخالفم .
دوستان عزیز
آخر این چه استدلالی است که چون هزار حق مردم بوسیله این رژیم جنایتکار و ضد مردم پایمال میشود ، حقوق دیگر این مردم هم بوسیله جنایتکاران امپریالیست پایمال شود؟
چرا و به چه دلیل و به چه حقی امپریالیستها و صهیونیستها باید برای ملت ما تعیین کنند که حق استفاده از انرژی هسته ای داریم یا خیر ؟
چرا و به چه دلیل امپریالیستها حق دارند ایران را از حق قانونی غنی سازی اورانیم محروم سازند؟
چرا در شرایطی که ما هم سنگ معدن اورانیم داریم و هم دانش غنی سازی و هم صنعت آن را ، باید سوخت هسته ای مورد نیاز انرژی گاه هسته ای را از کشورهای دیگر خریداری کنیم؟
شما دائما مسئله بهانه دادن به دشمنان خارجی را مطرح میکنید و تاکید بر سیاستهای ماجراجویانه و احمقانه جمهوری اسلامی دارید. در اینکه سیاستهای خارجی جمهوری اسلامی در کنار سیاستهای داخلی آن ماهیتی ارتجاعی و ماجراجویانه دارد و مشکل ساز و خطر آفرین برای مردم ما است شکی نیست ولی این بهیچوجه توجیه کننده سیاستهای تجاوزکارانه امپریالیستها و صهیونیستها در قبال ایران نیست. شما عملکرد امپریالیستها را در برخورد با جمهوریهای بالکان ، افغانستان ، عراق و در گذشته در برخورد با خلقهای ویتنام و کوبا و شیلی و نیکاراگوئه و حتی با دولت ملی و مترقی مصدق دیده اید.
آیا علت توطئه ها و تجاوزات امپریالیستها را باید در سیاست خارجی نادرست دولتهای یوگسلاوی و افغانستان و عراق و ویتنام و کوبا و شیلی و نیکاراگوئه و دولت مصدق جستجو کرد یا در ماهیت امپریالیسم؟
استدلال شما شبیه این است که بگوئیم چون جمهوری اسلامی همه حقوق مردم را پایمال کرده ، بنابراین مالکیت جزایر سه گانه تنب بزرگ و کوچک و ابو موسی و حق مالکیت در دریای خزر مسئله مردم ما نیست ، چون مردم کار و نان و مسکن و آزادی و امنیت ندارند. آیا چنین استدلالی عقلانی و منطقی است؟
حق غنی سازی اورانیم در ایران حق قانونی ایران است و این مسئله به مردم ایران مربوط است و مردم ایران هم در اکثریت قاطع خود بدرستی از این حق به عنوان یکی از حقوق ملی خود دفاع میکنند و این ربطی به جمهوری اسلامی ندارد. این رژیم دیر یا زود رفتنی است . وظیفه شما و ما و همه میهن دوستان انقلابی و نیروهای ملی و آزادیخواه ارتقاء روحیه حق طلبی و مبارزه جوئی و رزمندگی در مردم است و نه کرنش در مقابل باج خواهی و زور گوئی و قلدری امپریالیستها و صهیونیسم!
……………………………….
پارسی
همميهنان گرامی وايراندوست رويدادهای غم انگيز و حزن آور نوشتار بالا راستين و دردناک است. شگفتی تنها در اينستکه اين دژخيمان نه تنها خودشان بلکه همه مردم سرزمين مقدسمان را در درازای هزاروچهارصدسال چنان به اين ويروس باوری خطرناک و مهلک و خانمان برانداز دچار ساخته اند که رهايی از آن به چهره ای ترسناک تا حدودی ناممکن بنطر ميرسد. شگفت انگيزتر اينکه مليونها انسان با چشم خود ميبينند و با يکمقدار جزيی احساس انسانی که آنهم ممکن است واپس مانده ای از روان منهدم شده بوسيله اين ويروس مهيب و کشنده باشد لمس ميکنند که چگونه در آيران فقر فحشا و واپسگرايی اينچنين بيداد ميکند و وحشيگری موجود که تنها وتنها فرآورده اين باور هولناک و جنايت ساز است پايه جامعه مظلوم و بيگناه سرزمين مقدسمان را آهسته آهسته ولی مستمر بنابودی ميکشاند و ا ين اوباش جنايت پيشه از سرمايه آين مردم مظلوم مليونها بذل و بخشش ميکنند آنهم به گروه های تروريست که جنايات مذبوحانه اشان هميشه دامنگير کودکان و نونهالان و مادران داغديده و بيگناه ميشود و ابراز اين شگفتی از برای اينستکه هيچ واکنشی که نمايانگر زنده بودن يک جامعه پرتلاش باشد ديده نميشود. اکنون با چه سخن روشن و قابل فهمی ميتوان اين هنگامه دردناک و غم انگيز را توجيه نمود بغير از اينکه لختی و سستی و بی تفاوتی گنونی فرآورده اين باور هولناک و سخ يف باصطلاح شهادت پرور است. شما بب نيد اين کسانی که همانند انگل دور و بر واپس مانده شاه مهجور وسست عنصر سابق را گرفته اند که با اين سرمايه هنگفتی که پدر راهزنش از گرده مردم مظلوم و صاحب اصلی اين سرمايه بريده وبا بيشرمی ويژه خاندان فاسدش به کشور استعمار گر يانکی ها منتقل ساخته اکنون با بيشرمی تمام بر شيپور خود سرود آزادی و آزادگی ميدمند. از قرار معلوم بنای ننگين خود را بر پايه گذشت زمان و فراموشی مردم از جنايات خفت بار او بويژه در نابودی ايده هاوکردار پر ارزش و بالنده پيشوای آزادی نوين دکتر محمد مصدق بزرک و زنده ياد نهاده اند. زهی بيشرمی و ننگ بر اينها البته ميهنپرستان راستين هرگز فراموش نميکنند که چگونه گروهکهای جور وا جور و بيفرهنگ که اکنون در بيرون از ميهن با رسوايی و بيشرمی خاص خودشان به يکه تازی پرداخته اند در سال پنجاه و هفت با بيرحمی ويژه خودشان و با استمساک باينکه اول بساط ديکتاتوری پهلوی را بر اندازيم و بعد با آخوندها تسويه حساب ميکنيم چگونه موجب انهدام ننگ آور شورش مردم و توليد هنگامه کنونی شدند. از آينکه آنان را بيفرهنگ مينامم برای اينستکه اولا از جوهره کثيف اين باور شوم نادان و نا آگاه آنهم بچهره ويژه خود بودند دوما پايه باور خودشان هم کم خطر تر از اين باور هولناک نبود ونيست. چه اگر اينان دست اندر کار ميشدند بستگی بهر گروهکی يامجاهدين باصطلاح خلق به سرکردگی مسعودرجوی بود که رسوايی باور آنهااحتياج بتوضيح نيست يا باصطلاح فداييان بودند که کشتار حاصل از آن نمونه اش در بلوک شرق باندازه کافی ديده شده. نامبردگان همه مانند لاشخوری که اينک بوی لاش بمشامش رسيده هرکدام مدعی راستين آزادی و آزادگی شده اند. چه بيشرمی و گستاخی رسوا کننده ای؟ هشدار من بميهنپرستان گمنام ولی پر ارزش و پر بالنده است که هشيار باشيد و گفته های عده ای که خود را با نامهای رنگارنگ و سخنان فريبنده و هوچيگری ويژه خودشان در رسانه های گروهی از برای نجات ميهنمان عرضه ميکنند هرگز و هرگز باور نداشته باشيد و با بيداری تمام مراقب باشيد که در دام گول آين شيادان بی مايه و رسوا گرفتار نشويد. من کمترين هنگامی که مصدق بزرگ با تن رنجور و لی پر از شور و عشق ميهنمان ايران بزرگ با ياری هميارن پرارزشش با قلبی شاد خدمت ميکرد و پس از آن بوسيله اوباش خريداری شده شاه معدوم ومذموم و پول بيغما برده ميهنمان که يا نکی های جنايت پيشه پرداختند از خدمت به ميهنش محروم کردند چهارده ساله بودم و از کشتن بيرحمانه شور شر مردم از سوی ملايان هميشه خونخوار و انگل صفت و توده ای های خاين بالفطره آگاهی کامل دارم و بخاک پاک ميهن رنجديده ام سوگند ميخورم که در تمام درازای زندگی دردناک خودم بياد خاطره های آن هنگام زنده بودم و اينک شاهد فرآورده های ننگين و خفت بار آن هستم. برادرانه و پدرانه بشما فرزندران برومند که قلبتان مالامال و پر از عشق و فداکاری از برای ايران عزيز است توصيه ميکنم گول هرزگان را مخوريد با درايت و بينش و دانش بسيار بياری ايران بزرگ بشتابيد و بدانيد که اين مهم بدون ضايعه آنهم بچهره ای وحشتناک که زاييده اين باور شوم است و بوسيله خونخواران سبع حاکم غير قابل اجتناب است نميتوان پيروز شد. در تمام درزای تاريخ هيچگاه و هرگز ستمگری پايدار نبوده و اين قانون بلامنازع طبيعت است. نگرانی در اينستکه اين شيادان مزدور با ترفندهای ناپاک خودشان بقلبهای صاف و شفاف شما ميهنپرستان گمنام ولی راستين نفوذ کنند و تلاش پاک شما عزيزان را براه ننگ آور خودشان بکشانند. من اميدوارم قبل از مرگم شاهد توفيق و پيروزی شما عزيزان ايرانپرست باشم و از آهورامزدای ايرانزمين پيروزی و تندرستی برای شما عزيزان آرزو دارم بدرود |
Comments
غنی سازی اورانيوم مساله مردم ايران نيست — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>