علی شاکری زند: نیرنگ در تاریخ، اخراج نخستوزیر «نامطلوب»
علی شاکری زند
نیرنگ در تاریخ
اخراج نخستوزیر «نامطلوب»
******
بخش ششم- الف
نخست وزیری قوام
در بخش پنجم، الف، ب و ج دیدیم که از چه زمان و با چه سرسختی و پیگیری دولت انگلستان، و بیش از همه انتونی ایدن وزیر خارجهی بعدی دولت محافظهکار، در صدد ساقطکردن دولت مصدق بودند. ضمنا یادآور شدیم که یکی از مساِیل موجود در این راه یافتن کسی بود که بتواند جانشین او شودـ چنین افرادی فراوان نبودند؛ کسانی که برای احراز چنین سمتی حاضر به خدمت به بیگانه و فداکردن منافع و مصالح عالی میهن خود باشند. در میان آنان دو تن از همه مشهورتر بودند: احمد قوام ـ قوام السلطنه ـ و سید ضیاءالدین طباطبایی. سید ضیاء کسی بود که در ۱۹۲۱ بنا بر یک طرح انگلستان دست به کودتای معروف سوم اسفند زدهبود. قوام هم از همان ابتدای سمتهای مهمش همواره از روابط خویش با نمایندگان رسمی انگلستان در ایران برای حمایت از خود سودمیبرد*. در مورد جانشین برای مصدق سران دولت بریتانیا میان قوام و سید ضیاء دچار تردید بودند. بویژه اینکه میانشان در این مورد اختلاف نظر نیز وجود داشت. وینستون چرچیل رهبر حزب محافظهکار که حزب مخالف دولت کارگری بود گفتهبود باید دربارهی قوام مطالعهکرد.
«وقتی خبر پیشنهاد شفیعا ـ یک تاجر ایرانی ۱ـ به گوش چرچیل که در آن موقع رهبر حزب مخالف محافظهکار بود رسید ترتیبی داد که سه تن از نمایندگان پارلمان انگلیس که ضمناً سابقه کارهای اطلاعاتی و جاسوسی نیز داشتند، با رجینالد باوكر، معاون وزیر خارجه در امور مربوط به خاورمیانه ملاقات کنند و مسئله را مورد مطالعه قراردهند تا ببینند اصولاً موضوع ارزش پیگیری دارد یا نه؟ در این جلسه مسئله جانشینی مصدق بهوسیله قوام بکلی ردشد. زیرا آلن روتنی از وزارت خارجه صریحاً گفت: ما پول خود را روی اسب دیگری – سیدضیاء – شرطبندی کردهایم۲.»
«در اکتبر سال ۱۹۵۱ که چرچیل خود به نخست وزیری رسید، شفیعا، تاجر ایرانی نامبرده در بالا،… دوباره کوشید قوام را به صورت تنها شخصی که قادر به سرنگون کردن مصدق است جلواندازد اما این بار مبلغ ۲ میلیون لیره مطالبه میکرد و میگفت: این پول را برای تقسیم بین ایرانیان در داخل و خارج مجلس و همچنین روسای قبایلی میخواهد… که وظیفهشان ایجاد تظاهرات و نمایشهای سیاسی بهنفع قوامالسلطنه خواهدبود.
وزارت خارجه انگلیس مردد بود و عقیده نداشت قوام در ایران طرفداران قابل ملاحظهای داشته باشد…»
«معذالك، دكتر زیهنر که وظیفهاش سرنگونکردن مصدق بود، و به همین دلیل او را به سفارت انگلیس در تهران فرستادهبودند معتقد بود برای انجام این امر قوام درست همان کسی است که دنبالش میگردند. او تحت تأثیر دوست قوام، عباس اسکندری، قرار گرفت که به وی گفتهبود قوام میخواهد منافع مشروع بریتانیا را در ایران بدون به خطر انداختن استقلال سیاسی و اقتصادی این کشور حفظ کند و اضافه کردهبود: «قوام میخواهد بریتانیا در ایران اعمال نفوذ کند و این امر را خیلی بر نفوذ آمریکاییها که احمق و بیتجربه هستند یا روسها که دشمنان سوگندخوردهی ایران میباشند، ترجیح میدهد. ولی باز هم این استدلال نتوانست باوکر معاون وزارت خارجه انگلیس را متقاعد کند که لازم است از قوام حمایت کرد۲.»
در عین حال قوام خود نیز بیکار ننشستهبود و پیام تاجر ایرانی نامبرده در بالا با اطلاع او بود.
در ماه نوامبر ۱۹۵۱، قوام خودش مستقیماً به میدلتون کاردار وقت سفارت انگلیس در تهران نوشت: «در این شرایط بحرانی من به این دلیل آماده قبول مسئولیت شدهام که اعتقاد دارم میتوانم صمیمانه كمك كنم تا دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان بتواند سنگ بنای… روابط دوستانه واقعی را میان مردم بریتانیا و مردم ایران که مرا به زمامداری فرامیخوانند بگذارد. در این میان یک روزنامه چاپ تهران به نام (خبر) که خرج آن را قوام تأمین میکرد شروع به حمله به مصدق کرد و او را برای نخست وزیری نامناسب خواند. روزنامه خبر نوشتهبود: «اگر ملت از قوام بخواهد او از خدمتگزاری دریغ نخواهدکرد۳.»
گرچه لوگن در وزارت خارجه انگلیس نمیدانست چگونه قوام تصور میکند که ملت ایران او را به زمامداری طلبیدهاست اما احساسش این بود که زمامداری قوام به نفع بریتانیا خواهدبود. پس از گفتگوها و مطالعات زیاد سرانجام وزارت خارجه انگلیس به میدلتون کاردار سفارت خود در تهران دستور داد به قوامالسلطنه اطلاع دهد: «اگر او بخواهد نخستوزیر شود از پشتیبانی دولت اعلیحضرت پادشاه انگلستان در مورد پیداکردن راه حل رضایتبخشی در زمینهی مسئله نفت برخوردار خواهدبود. در اواخر دسامبر ۱۹۵۱ سفارت این پیام را به قوام رساند ولی او بصورتی اسرار آمیز پاسخ داد اکنون مطلبی که مایل باشد با انگلیس مطرح کند ندارد و اندکی بعد تهران را به قصد اروپا ترک کرد. حرفهای قوام وزارت خارجه انگلیس را سردرگم کرد و بالاخره به این نتیجه رسیدند شاید او مطالب بسیار مهمی را میخواهد مطرح کند و صلاح نمیداند این مطالب در سطح سفارت و در تهران مورد بحث قرارگیرد۴.
«با وجود این میدلتون گزارش داد اگر قوام … به وسیله بریتانیا حمایت شود و روی کار بیاید بهترین مساعی خود را به کار خواهدبست تا با ما به توافقی دستیابد۵.
«چندی بعد، در ۷ فوریه ۱۹۵۲، قوام از مونت کارلو پیامی برای جولین آمری نماینده محافظه کار مجلس عوام انگلیس فرستاد که در آن گفتهبود مایل است در آنجا با وی ملاقات کند. … آمری نیز از ایدن وزیر أمور خارجه کسب تکلیف کرد؟ به آمری گفته شد به مونت کارلو برود … اما هرگز در او این احساس را ایجاد نکند که از طرف دولت انگلستان مأموریتی به وی محول شدهاست۶.»
عامل دیگر نقش کورسی بود. او يك عضو محافظه کار مجلس عوام با داشتن سوابق کارهای اطلاعاتی و جاسوسی بود. وی به آنتونی ناتینگ معاون پارلمانی وزارت خارجه انگلیس گزارش کردهبود قوام برای ادامهی زمامداری میخواهد شخص وزیر خارجه انگلیس در این مورد به وی تضمین دهد. برای ایدن اهمیت اساسی دارد شخصاً با … قوام ملاقات کند در غیر این صورت ما بهترین شانس خود را برای به دست آوردن يك راه حل مطلوب از دست خواهیمداد. کورسی همچنین متذکر شدهبود قوام این مسئله را برای وی روشن ساخته که برای به دست گرفتن قدرت ناچار است ابتدا خود را «ضد انگلیسی نشاندهد ولی بریتانیا باید اوضاع را درك كند و در حالی که يک قرار مخفی با قوام میگذارد باید از آن پیروی کند، آن وقت در انتظار نتیجه بنشیند۷.
پس از ملاقات کورسی با قوام آمری به دیدار او که اینک در پاریس بود رفت.
وقتی آمری به قوام اطمینان داد که انگلیس بازگشت او به قدرت را تحولی در جهت بهتر شدن اوضاع تلقی میکند، قوام گفت: «میتواند اختلاف نفت را تحت شرایط و قانون ملی شدن نفت ایران برطرف کند، اما چنان ترتیبی بدهد که به قراردادهای نفتی انگلیس در هیچ نقطهی دیگر جهان لطمهای وارد نیاورد.» قوام همچنین گفت که «به شاه اطمینان ندارد و در گذشته از دست وی مصیبتها کشیدهاست۸.» او میگفت مایل است شاهزاده حمید قاجار، که در جلسهی آنها حضورداشت، جای شاه را بگیرد.
وقتی قوام از آمری پرسید که عکس العمل انگلیس درباره پیشنهاد او چه خواهدبود آمری جواب داد ما هم چندان رضایتی از شاه نداریم و این مسئله که وی بر تخت سلطنت بماند یا برود از نظر دولت انگلیس کاملا بی تفاوت است۹.
هنگامی که حمید از اتاق بیرون رفت و آنها را تنها گذارد، آن وقت قوام به آمری گفت این شاهزاده به مراتب از شاه فعلی بهتر است.
احساس آمری این بود که قوام شاهی میخواهد که کاملا دستنشانده خودش باشد… و از طرف دیگر به عنوان وسیله ارتباط مطمئنی میان او و لندن عمل کند .
ایدن مطمئن نبود اگر قوام روی کار آید بشود به آسانی بر او دهنهزد. در این باره نظر آرچیبالد راس، رئیس اداره امور شرق در وزارت خارجه انگلیس را جویا شد.
راس میگفت: «این دیگر اوج حماقت است که قوام را مطمئن کنیم برای اجرای نقشهاش در مورد گماردن يك شاه دستنشاندهی او به تخت سلطنت از پشتیبانی بریتانیا بهرهمند است.» و در عوض بهتر است به قوام توصیه شود در صدد بهبود روابط خود با همین شاه فعلی برآید۱۰.
قوام در نیمه آوریل به تهران برگشت و شروع به بهره برداری از پشتیبانی مخالفان مصدق کرد. در این میان باوکر از وزارت خارجه انگلیس، میدلتون را در سفارت آن کشور در تهران در جریان مذاکرات قوام با آمری گذارد و به او گفت به قوام جداً متذکر شود باید بهترین مساعی خود را بهکارگیرد تا روابطش را با شاه التیام دهد۱۱.
سام فال که تحت پوشش عنوان پست سیاسی خودش، یعنی مستشار امور شرقی سفارت، وظیفهدار كمك به زیهنر برای برکناری مصدق بود باز به این فکر افتاد که مناسبترین نامزد برای جانشینی مصدق باز همان قوامالسلطنه است. فال عقیده داشت اگر قوام به قدرت برسد به عنوان يك دیكتاتور عمل میکند. او مجلس را منحل مینماید و دست به توقیف عناصر مخالف و مزاحم و احتمالاً شخص مصدق و کاشانی میزند اما نگران این مسئله بود که شاه طرفدار يك نخست وزیر قوی نظیر قوام نیست و مصمم شدهاست این بار مرد ضعیفی را به عنوان رئیس دولت منصوب کند۱۲.
در اوایل ماه مه ۱۹۵۲، شپرد سفیر انگلیس در تهران مأمور ورشو گردید. از این رو دیگر وظیفه میدلتون بود که به عنوان کاردار تصدی امور سفارت را به عهده گرفته، مسائل را با شاه حلکند. میدلتون در اینکه قوام را به عنوان نخست وزیر آینده به شاه توصیهکند تردید داشت تا آنکه قوام بر دودلی خویش در این مورد که خود را چنان نشاندهد که برای شاه قابل قبول باشد، فائقآید.
از طرف دیگر انگلیسیها برای آنکه پشتیبانی آمریکا را نیز نسبت به قوام جلبکنند ترتیب ملاقاتی بین او با هندرسن را دادند و در این ملاقات سیاستمدار پیر توانست سفیر آمریکا را تحتتاثیر قراردهد. این ملاقات شاه را بکلی ناراحتکرد. او به سید ضیاء گفت: «من فکر میکنم او (قوام) تصمیمگرفته آمریکایی های احمق را هم خر خودش بکند. شاه، گرچه عقیدهداشت ملی کردن نفت توسط مصدق در بهدستآوردن احترام جهانی ایران مفید واقع شدهاست معذالک به میدلتون گفت باید جای مصدق را با نخستوزیری که بتواند مشکل نفت را حلکند و با بریتانیا روابط دوستانه برقرار نماید عوضکرد.
میدلتون با خوشحالی به وزارت خارجه اطلاعداد که این نشانهی اولین بارقهی امید از جانب شاه است که این بار میخواهد بصورتی مثبت در مسائل دخالتکند. اما وقتی هنری بایرود معاون وزارت خارجه آمریکا از تفکرات شاه، چشم انداز کاملاً متفاوتی برای میدلتون ترسیمکرد، نشانی از این خوشحالی و امیدواری به جا نماند. در ماه مه بایرود که جانشین مکگی شده بود مدت کوتاهی در تهران توقف داشت و ملاقاتی با شاه انجام داد. بایرود پس از این ملاقات به میدلتون گفت شاه بههیچوجه برای تغییر نخستوزیر خود تصمیمی ندارد و به نظر میرسد بسیار مایل است که حوادث مسیر عادی و طبیعی خود را طی کند۱۳.
بايرود ضمن توقف خود در تهران با مصدق نیز ملاقاتی داشت و ضمن این ملاقات از او پرسید آیا نمیتواند با پیشنهاد قبول تعداد بسیار کم و محدودی از اتباع انگلیس به عنوان کارشناسان نفتی ش. ن. ا. ای. (AIOC) زمینه را برای پیداشدن راه حلی در مورد اختلاف نفت قدری آسانکند؟ مصدق با همان طنز تلخ گزنده مخصوص خویش جوابداد: در مذهب ما (اسلام) شرب خمر حرام است. میزان مصرفش هم فرق نمیکند. اگر کسی یک قطره شراب خورد، مرتکب فعل حرام شده و يك قرابه هم اگر خورد باز هم جرمش همان ارتکاب فعل حرام است.
حالا ما ایرانیها استفاده از انگلیسی جماعت را بهعنوان کارشناس نفتی بر خود حرامکردهایم و نمیخواهیم از این طایفه کسی را در این صنعت خود راهبدهیم.
بنابراین دیگر این مسئله که عدهی آنها خیلی کم و محدود یا مثل گذشته چندین هزار نفر باشد در اصل مسئله تغییری نمیدهد و در هر صورت اگر فقط يك انگلیسی را هم بیاوریم مرتکب گناه غیرقابلبخشش شدهایم. بایرود همانجا تشخیصداد تا زمانی که این مرد بر سر کار است انگلیس ها هیچ شانسی برای بهدستآوردن نوعی مصالحه با ایران ندارند۱۴.
دنباله
بخش ششم ـ ب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
*. دکتر خسرو شاکری زند، … قوام، دو مجلد.
۱. * نک. بخش اول این مقاله.
دکتر مصطفی عِلم، نفت، قدرت و أصول، ص. ۳۷۱.
Oil, Power, and Principle
Iran’s Oil Nationalization and Its Aftermath
Mostafa ElmReview by: Fakhreddin Azimi
پینوشت ۱؛ سند شمارهی ۹۱۵۵۹/ ۳۷۱ وزارت خارجهی انگلیس. پیشنویس جرج راجر ئز از مذاکراتش با شفیعا.
۲. همان، ص. ۳۷۲. پینوشت ۲. سند شمارهی ۹۱۵۵۹/ ۳۷۱ وزارت خارجهی انگلیس. از موریسون به چرچیل. ۳ ژوییه ۱۹۵۱. پیشنویس از باروکر درباره ی مذاکراتش با فیتز روی مک لین، کریستوفر سومر و جولین آمری، نمایندگان مجلس عوام. ۵ ژوییه ۱۹۵۱.
۳. همان، صص.۳۷۳. پینوشت ۶؛ روزنامهی خبر، ۱۱ نوامبر ۱۹۹۱.
۴. پیشین؛ پینوشت ۷؛ سند شمارهی ۹۱۶۱۲/ ۳۷۱ وزارت خارجهی انگلیس. پیشنویس از لوگن ۱۹ نوامبر ۱۹۵۱. سند شمارهی ۹۱۶۱۳ / ۳۷۱ و زارت خارجهی انگلیس. پیشنویس از مانیوز ۱۳ نوامبر ۱۹۵۱.
۵. پیشین؛ پینوشت ۸؛ سند شمارهی ۹۱۶۱۲/ ۳۷۱ وزارت خارجهی انگلیس. از میدلتون به سارل. ۷ ژانویه ۱۹۵۱.
۶. همان، ص. ۳۷۴. پینوشت ۹. همان منبع،. از آنتونی ناتینگ به جی. آمری. ۱۹ فوریه ۱۹۵۱.
۷. پیشین. پینوشت ۱۰. همان منبع. از کنت کورسی به آنتونی ناتینگ، ۱۳ فوریه ۱۹۵۲.
۸. همان، ص. ۳۷۵. پینوشت ۱۲. از آمری به سلوین لوید. ۲۵ مارس ۱۹۵۲.
مصاحبهی نویسنده با شاهزاده حمید قاجار، لندن، ۲۵ مارس ۱۹۸۵.
۹. صص. ۳۷۶ـ ۲۷۵. پینوشت ۱۳ – همان منبع.
۱۰. ص. ۳۷۶. پینوشت ۱۴ – همان منبع. پیشنویس از راس ۵ آوریل ۱۹۵۲.
۱۱. ص. ۳۷۷. پینوشت ۱۶ – همان منبع از باوکر به میدلتون ۱۶ آوریل ۱۹۵۲.
۱۲. ص. ۳۷۷. پینوشت ۱۸ – سند شماره ۲۴۸/۱۵۳۱ وزارت خارجه انگلیس پیشنویس از فال ۲۸ آوریل و ۳۰ زونن ۱۹۵۲.
۱۳. ص. ۳۷۸ ـ ۳۷۷.
پینوشت ۱۸ – سند شماره ۲۴۸/۱۵۳۱ وزارت خارجه انگلیس پیشنویس از فال ۲۸ آوریل و ۳۰ ژوئن ۱۹۵۲.
پینوشت ۱۹ – همان منبع پیش نویس از میدلتون ۱ ژوئن ۱۹۵۲ پینوشت ۲۰ـ همان منبع پیش نویس از زیهنر ۲۳ ژوئن ۱۹۵۲.
پینوشت ۲۱- سند شماره ۳۷۱/۹۸۶۸۶ وزارت خارجه انگلیس از میدلتون به وزارت خارجه ۱۱ مارس ۱۹۵۲.
پینوشت ۲۲- سند شماره ۳۷۱/۹۸۶۱۵ وزارت خارجه انگلیس از جان واکر سفارت انگلیس در تهران به وزارت خارجه درباره مذاکراتی که با شاه انجام داده است.
۱۴. صص ۳۷۹ـ ۳۷۸.
پینوشت ۲۳- مصاحبهی نویسنده کتاب با هنری بایرود، واشنگتن، سپتامبر ۱۹۸۵
Comments
علی شاکری زند: نیرنگ در تاریخ، اخراج نخستوزیر «نامطلوب» — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>