علی شاکری زند: برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار / بخش بیستوششم ـ ج
علی شاکری زند
برگهایی از زندگی سیاسی
دکتر شاپور بختیار*
دفتر دوم
**************************
بختیار یک شخص نیست؛ یک راه است؛
راه امروز و آیندهی ایران
بخش بیستوششم ـ ج
در سخنان پرسوز و بسیار ناصحانهی دکتر صدیقی که باوجود کوتاهکردن آن قدری بهتفصیل نقلشد میتوان آزردگی شدید او را از این که عدهای در عین کمال حسنِنیت، اما بهدلیل این که برای خود امتیاز فکری خاص و حقانیت ویژهای قائلاند که ما آن را در آغاز این نوشته هژمونیسم ایدئولوژیکی نامیدیم، بخوبی دریافت و دید که چگونه آن مرد فرزانه میکوشد تا با نهایت همدلی و بهیاری عقل سرکردگان نهضت آزادی را که در ایراندوستی آنان و ارداتشان به مصدق تردیدینداشت وادارسازد که آنان نیز، تعصبات فکری و گروهی و کِبرِ ایدئولوژیکی خود را کنارنهاده با یاران دیگر جبهه ملی یکرنگ باشند و یکدله عملکنند.
سخنان مهندس بازرگان
در جلسهی دهم کنگره
سپس نوبت به مهندس بازرگان رسید، اما وی نیز به استدلال نپرداخت، لیکن لحن او نیز مانند دکتر صدیقی برادرانه و صمیمی بود. او سخن خود را چنین آغاز کرد: «بسمالله الرحمنالرحیم. بنده در اینجا برای نطق نیامدم، بلکه برای این در پشت تریبون قرارگرفتم تا در چشمهای آقایان نگاهکنم و آقایان نیز به چشمهای من نگاهکنند. گمان میکنم همین برای اطلاع از حال یکدیگر کافیباشد. رفقای نهضت آزادی و همچنین دوستان دیگر مکرراً از من خواستند که صحبتکنم و زیاد هم صحبتکنم. ولی من نمیدانم که دربارهی چه چیز بایدصحبتکنم. آیا بگویم که نهضت آزادی ایران جمعیتی ملی، مصدقی و مبارز است یا از خدمات خود تعریفکنم که این از خود تعریفکردن هم از نظر اخلاقی عیب است و هم حشو زائد است.۲۸»
اما مهندس بازرگان، چنانکه گویی منظور دکتر صدیقی از اطلاعاتی را که در اختیار کنگره قرارداده بود درنیافته سخن را در کلیاتِ مربوط به حسننیت و صمیمیت در مبارزه محدود میسازد:
«خود شما بهتر از ما اینها را میدانید. آیا در اینجا باید بگویم که نهضت آزادی ایران را کسانی تشکیلدادهاند که یگانه مبارزین فداکار و مصون از خطا هستند، که حرف بسیار بیجایی زدهام. “و ما ابرءِ نفسی و ما ازکیها”، یا بگویم که هرچه نقص در بشر وجوددارد در این افراد نیست، که معلوم است حرف درستی نزدهام. وقت کنگره خیلی بیش از اینها ارزش دارد. الآن ساعت یازدهودهدقیقه است. امروز صبح میبایستی دربارهی اساسنامه بحثشود ولی بجای آن ما به این موضوع پرداختیم. البته اینکه عرضکردم که من و سایر دوستان عضو نهضت آزادی معترف هستیم که ما هم خطاداریم، این بهمعنی این نیست که تمام اتهاماتی که در اینجا مطرحشد وارد است و ما هم قبولداریم. خیر؛ این خیلی دور از حقیقت [و] از انصاف بود. ولی بهنظر من وقت کنگره خیلی ارزشدارد. من به بعضی از رفقای نهضت هم گفتم که بگذارید امور کنگره انجامشود.۲۹»
چنانکه میبینیم، مهندس بازرگان، بر خلاف حکمت معروف «جنگ اول بهتر از صلح آخر است»، که دکتر صدیقی در سخنانش از آن پیروی کردهبود، به ماهیت اختلاف واردنمیشود، و در کلیاتی باقیمیماند، کلیاتی اخلاقی، که اشاره به آنها موضوعی را روشننمیسازد، و با دوبار یادآوری ارزش وقت کنگره، پیشرفتی در بحث فراهمنمیآورد. و پس از اشاره به پیامی که گویا از آیتالله زنجانی دربارهی تشکیل نهضت آزادی رسیده بوده، در توجیه این رفتار بار دیگر میگوید:
«بنده وقت کنگره را بیش از این نمیگیرم. گمان میکنم بهقدر کافی بر روی افکار و اعمال نهضت آزادی ایران و اعضای آن صحبتشدهاست. و هرچه بیشتر بحثشود جز اختلاف، تفرق، ناراحتی و کدورت ایجادنخواهدکرد. خدمت دوستان عرضکنم جناب آقای طالقانی، جناب دکتر سحابی، جناب آقای نزیه و بندهی حقیر قابلتفکیک از نهضت آزادی نیستیم. نهضت آزادی متعلق به ما و ما هم صد در صد متعلق به نهضت آزادی و جبهه ملی هستیم. این را هم فراموشکردم بگویم که چگونه ما همواره با جبهه ملی ایران همکاریداشتیم و علیرغم گفتهها و انتقاداتی که از کوچکترین خدمات ما بهعملآمده بنده مجبور به صحبت از خدمات خود شدم که البته تعریف و تملق از خود نبود ولی در [چنین] موقعی عدم طرح چنین مسائلی کتمان حقیقت و بی انصافی است. بهتر است که واردمجادله نشویم. مسلم است که کنگره برای مجادله و این مسائل تشکیلنشدهاست. ۳۰»
و این نیز همچنان دفاعی کلی است، با جملاتی در رد سخنان سخنرانان پیش اما بدون ارائهی دلائل متقابلی جز تنگی وقت کنگره. گفتن این که: «بهتراست که واردمجادلهنشویم. مسلم است که کنگره برای مجادله و این مسائل تشکیل نشده است» هم نادرست است و هم غیرسیاسی؛ معلوم است که کنگره برای بحث «و این مسائل» تشکیل شده، بحثی که مرحوم مهندس بازرگان نام آن را مجادله میگذارد تا وارد ماهیت قضیه نشود، در حالی که حل مشکلاتی از آن نوع که مطرح بود البته درگروِ بحث بوده و هست، یا دستکم مذاکرهی غیرصوریتری طیِ تنفسهایی در میان جلسات کنگره. وگرنه نتیجه همانمیشد و میشود که شد، یعنی بردن شکایت نزد دکتر مصدق، که خواهیمدید. وقتی چنینشد کنگره میشود جای جملاتی غیرسیاسی و غیرحقوقی از این قبیل که:
«بنده حاضرم تا آخرین مرحله صحبت و بحثکنیم، اگر خطاکردیم سر ما را بر روی سنگ بگذارید و با تبر گردن ما را بزنید. مرا ببخشید ولی چون من آذربایجانی هستم و با صراحت و صداقت صحبتمیکنم، اگر عیب است یا حسن، نمیدانم.۳۱»
در پایان نیز بر خلاف صراحتی که از آن سخن می رود قاطع و روشن از عضویت نهضت آزادی دفاعنمیشود، دفاعی که البته لازمهی آن در عین حال تأکیدی بر این تعهد نیز میبایست میبود که در صورت وقوع رفتارهای مورد بحث با آن مبارزهخواهدشد. نه؛ هیچیک از اینها نیست، تنها ابراز نوعی نرمش نابجا و ناصواب که از دل برنیامده است، بنام مصلحت اندیشی:
«تقاضای بنده این است که جبهه ملی ایران فقط مصلحت مملکت و مصلحت جبهه را در نظر بگیرد و به هیچ وجه اصلاً و ابداً مصلحت اشخاص یا نهضت را در نظر نگیرد. این استخوان لای زخم را بیرون بکشید. این صداقت و صراحت در جبهه ملی ایران یک ضرورت است و ما و شما وظیفهی بسیار سنگینی را در پیش داریم که شرط اول انجام آن شجاعت، صراحت و صداقت است. به آنچه مصلحت جبهه میدانید و آنچه حقیقت میدانید [رأی] بدهید. اگر مصلحت میدانید به حضور نهضت رأیبدهید و اگر مصلحت نمیدانید رأیندهید. شاید این عدمحضور برای جبهه خیلی بهتر باشد… من در و دیوار این اتاق را نگاه میکنم، بر روی دیوار اتاق آیهی ” انّ الله یحب الذین یقاتلون فی سبیل الله صَفّاً[کَاَنّهُم بنیان مرصوص.]” و اعلامیهی هفتم آذر جبهه ملی را مشاهده میکنم و به خود میگویم اختلافی بین ما وجودندارد. البته این پنجاهدرصد قضیه است و پنجاهدرصد دوم که موافقت اعضای کنگره است باقی ماندهاست. من دیگر عرضی ندارم. (تشویق حضار).۳۲»
دنباله ی بحث
و پیشنهاد دکتر سنجابی
پس از سخنان سخنران دیگری که با استدلالاتی مشابه با آنچه دکتر صدیقی گفته بود از مواضع وی پشتیبانی کرد، دکتر سنجابی بهعنوان دهندهی یک پیشنهاد برای توضیح پیرامون آن رشتهی سخن را به دست گرفت. وی پس از تأکید بر آنچه پیش از او همه در سجایای شخصی سران نهضت آزادی گفتهبودند از قصد «دشمنان و مخالفان بهرخنه در جمعیت ما» و اینکه « از طریق ایجاد عدمانضباط در کارهای ما به ما لطمهواردکنند و ما باید از این کار جلوگیریکنیم» سخن گفت و یادآورشد که «تمام تلاشها و کوششهایی که دوستان ما دربارهی وحدت تشکیلات و توضیح مرام و عقاید و افکار جبهه ملی انجام میدهند بدین منظور است.۳۳»
آنگاه به عنوان توضیحی بر پیشنهاد خود گفت: «ولی با کمال تأسف در گذشته از سوی افراد و دوستان وابسته به آقایان، و نه از سوی خود آنان، بیانضباطیهایی مشاهدهشدهاست (حضار صحیح است). در یک یا دو سال پیش که آن اعلامیه منتشرشد و مورد تأسف آقایان دکتر سحابی و مهندس بازرگان هم بود دوستان ما از ایشان انتظار و توقعداشتند و از آنان خواستند که تصفیهی لازم را در صفوف جمعیت خود بهعملآورند. ولی متأسفانه تصفیهی لازم انجامنشد و لذا دیسیپلین لازم بهوجودنیامد.»
«با اینحال ما در جریان برگذاری کنگره اقدام به دعوت از چهار نفر اشخاص بسیار محترم و عزیز این جمعیت کردیم، که در کنگره حاضرشدند، تا بدینوسیله راه همکاری را بازکنیم. ولی متأسفانه در جریان کار کنگره بعضی بیانضباطیها شد که بار دیگر مسائل گدشته را بهخاطر آورد. یک بار زمانی که من افتخار ادارهی جلسه را داشتم به هنگام طرح مسألهی عضویت نهضت آزادی، بنده این مسئله را مطرح کردم که برای من بسیار ناگوار است که پیشنهاد طرح نهضت آزادی که چهرههایی همچون مهندس بازرگان و دکتر سحابی و آقای طالقانی در آن عضویتدارند پذیرفتهنشود. ولی علیرغم همهی این مسائل همین امروز صبح نشریهای از سوی آقایان وابسته به این جمعیت در اینجا توزیعشد که مطالب بسیار ناراحت کنندهای در آن نوشتهشدهبود. پس از اعتراض دوستان ما به مطالب این نشریه آقای مهندس بازرگان گفتند که :«این مطالب نظرات افراد خاصی است و نظرات نهضت آزادی محسوبنمیشود.» در حالی که اگر آقایان واقعاً با این مطالب موافقنیستند باید افرادی را که اینگونه مطالب را منتشرمیکنند از درون جمعیت خود تصفیه کنند. در چنین وضعیتی تکلیف ما و تکلیف جبهه چیست؟ من در اینجا به نام مصلحت ایران و مصلحت جبهه ملی ایران از نمایندگان محترم نهضت آزادی ایران تقاضا دارم به پیشنهاد من توجهکنند و با در نظر گرفتن مصلحت مبارزات ملی و مبارزات ضداستعماری به این پیشنهاد عملکنند.۳۴»
آنگاه وی پیشنهادی به قرار زیر:
«کنگرهی جبهه ملی با رعایت احترام نسبت به نمایندگان جمعیت نهضت آزادی که در کنگره شرکتدارند و با توجه به اهمیت یگانگی و همبستگی نیروهای ملی …(چند کلمه از نوار صورت جلسه در اینجا پاک شده بوده است)تصمیم مقتضی اتخاذ نمایند.۳۵»
به کنگره تقدیم و در شرح آن اضافهکرد:
«جناب آقای مهندس بازرگان، جناب آقای طالقانی، جناب آقای دکتر سحابی، و همین طور دوست عزیز آقای نزیه، ما میدانیم که شما نیز در محظور قراردارید. مسلماً هم شما و هم دوستان شما در جبهه ملی تمایلدارند که تکلیف این موضوع روشنشود و شما از این امر متأسفنباشید. بههر صورت پیشنهاد بنده این است که این مطلب به شورای آیندهی جبهه ملی و هیأت اجرائی جدید محولشود. (تشویق حضار).
بهدلیلی که گفتهشد بخشی از پیشنهاد دکتر سنجابی در کتاب صورت جلسات نیامده است، اما بر اساس توضیحات خود او و دیگران می توان چنین استنباطکرد که وی سران نهضت آزادی را در برابر این آلترناتیو قرار دادهاست که یا قول تصفیهی افراد ناصالح و نفاق افکن را بدهند و کنگره هم به عضویت نهضت آزادی رأیبگیرد؛ یا به واگذاری این کار به شورای آینده رأی گرفتهشود.
سخنان دکتر یدالله سحابی
در دفاع از نهضت آزادی
—————————————————–
۲۸ امیر طیرانی، صورت جلسات کنگره ی جبهه ملی ایران، گام نو، تهران، ۱۳۸، ص. ۳۶۹.
۲۹ همان ، ص. ۳۶۹.
۳۰ همان ، صص. ۳۶۹ـ ۳۷۰.
۳۱ همان ، ص. ۳۷۰.
۳۲ همان ، صص. ۳۷۰ـ ۳۷۱.
۳۳ همان ، ص.۳۷۴.
۳۴ همان ، صص.۳۷۴ـ ۳۷۵
Comments
علی شاکری زند: برگهایی از زندگی سیاسی دکتر شاپور بختیار / بخش بیستوششم ـ ج — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>