آزادیِ پای به زنجیر بسته مردم سوریه!
سیامک کیانی
آزادی!
این چیست که در دست تو پنهان است؟
این چیست که در پای تو پیچیدهست؟
ای آزادی!
آیا با زنجیر میآیی؟ (سایه)
پیشگفتار
در دوران شکوفایی سوسیالیسم، دولت سوریه نماینده بورژوازی ملی تازه به دوران رسیده کشور بود که مانند بورژوازی ملی در مصر، سرشت ضدامپریالیستی و سکولار داشت. ولی باید به یاد داشت که پس از فروپاشی اردوگاه سوسیالیسم، دولتهای سوریه هیچگاه نماینده بورژوازی ملی و یا تودههای کار و رنج نبودهاند.
رژیم دیکتاتوری اسد،- که هیچگاه دیکتاتورتر از کشورهایی مانند مصر، اردن، عربستان، بحرین، کویت ووو نبودهاست- پس از رهایی از جنگی که در سال ۲۰۱۱ آغاز شدهبود، اگر به بازسازی اقتصاد ملی خود میپرداخت و مردم را از گرسنگی و بیکاری نجات میداد و دست دوستی به سوی نیروهای اپوزیسیون میانهرو و مستقل دراز میکرد، شاید میتوانست از این سیلآب جان به در برد. ولی پس از سال ۲۰۱۵ چیزی دگرگون نشد و پایگاه اجتماعی دولت اسد حتا باریکتر از گذشته شد و همین به کسانی که در آرزوی زنده کردن یک امپراتوری عثمانی هستند، انگیزه یورش به سوریه را داد.
تجربه سوریه یک بار دیگر نشان داد که رژیمهایی که با کمک نیروهای جنگی دیگر کشورها پابرجا میمانند تا به چارهجویی دشواریهای روزانه اقتصادی مردم نپردازند و راههای آزادهای سیاسی را باز نکنند، همچنان زیر خطر یورش دیگر نیروهای برونمرزی زندگی میکنند که خواهان سر بریدن آنها هستند.
بهترین نیروی جنگی هر کشور در برابر دستیازی امپریالیسم و نیروهای پرخاشگر همسایه نیرومند کردن پایگاه اجتماعی خود با در پیشگیری اقتصاد ملی به سود تودههای کار و رنج است که حتا از کمک نیروهای جنگی کشورهای دوست برجستهتر و نیرومندتر است. کوبا با پشتیبانی مردم خود توانست بیش از ۶۰ سال در دهان اژدهای عمو سام زنده بماند.
هیچ تردیدی نیست که سرنگونی دولت اسد در سوریه به دست گروههای تروریستی اسلامگرای وابسته به ترکیه بخشی از یک برنامه زنجیرهای برای ساختن یک خاورمیانه نو در راستای منافع امپریالیسم غرب، بورژوازی ترکیه و بورژوازی صهیونیسم اسرائیل است.
مردم سوریه برای آزمندی سرمایهداری جهانی، رقابتهای امپریالیستی برای دستیابی به سرچشمههای زیرزمینی و درگیری ژیوپولیتیکی دیگر کشورها بهای سنگینی پرداخت میکنند.
همین که نخستین بازدیدکننده بلندپایه برونمرزی از سوریه، رییس سازمان امنیت ترکیه بودهاست، نشانگر بسیاری از برنامههای پنهانی و سخنهای نگفته در سرنگونی دولت اسد است.
شورشیان واپسگرای اسلامی که فرماندهی کشور را هم اکنون در دست خود گرفتهاند، نه سکولار هستند، نه ضدسرمایهداری و نه ضدامپریالیستی. آنها تا بهدانجا به سود مردم کار خواهند کرد که سروران ترکی آنها اجازه دهند.
این فرماندهان نه به سود منافع مردم، بلکه به سود بورژوازی ترکیه و منافع ژیوپولیتیکی اسرائیل و امریکا کار میکنند.
بگذارید نخست نگاهی به منافع امپریالیسم غرب و بورژوازی صهیونیسم در سوریه داشته باشیم؛ سپس به بررسی برنامه ترکیه برای بازسازی فرمانروایی امپراتوری عثمانی در سوریه بپردازیم؛ و در پایان ضربهای را که جمهوری اسلامی از همگامی ترکیه با غرب در سوریه خوردهاست را بشکافیم.
منافع امپریالیسم غرب و بورژوازی صهیونیسم
امپریالیسم غرب به آرامی دارد زمینههای بیرون آوردن هیئت الشام از فهرست تروریستی را فراهم میسازد. جان میرشایمر (John Mearsheimer)، استاد علوم سیاسی دانشگاه شیکاگو گفت که واژگونی ناگهانی رژیم تنها یک “پیروزی کوتاهمدت” برای کسانی، مانند امریکا است که از نیروهای ضد اسد پشتیبانی کردهاند. میرشایمر گفت: «ما [ایالات متحده] به دستههایی از گروههایی مانند القاعده و داعش پیوستیم و آنها پیروز شدند»، و افزود که کاخ سفید و رسانههای آمریکایی اکنون همه تلاش خود را میکنند تا «نام محمد جولانی، رهبر هیئت تحریر شام را پاک کنند». او کسی است که آمریکا جایزه ۱۰ میلیون دلاری برای سر او گذاشتهبود.
وی گفت که روزنامهنگاران آمریکاییها میدانند که ایالات متحده از تروریستها پشتیبانی میکند و آمریکا با کمک رسانهها میخواهد نشان دهد که پیروزی هیئت تحریر شام یک گام مثبت است.
وزارت جنگ امپریالیسم امریکا گفتهاست که شمار سربازهای آمریکایی که در پیش از سرنگونی اسد 1100 سرباز بود، هم اکنون به 2000 سرباز رسیده است. ولی به گفته رایدر سخنگوی پنتاگون، این سربازان پیش از آنکه رژیم بشار اسد واژگون شد، به آن جا فرستاده شدهبودند. این به معنای این است که امپریالیسم امریکا از برنامه شورشیان برای یورش به سوریه از پیش آگاه بود.
همزمان با سفر وزیر امور خارجه آمریکا و مشاور امنیت ملی بایدن به خاورمیانه، گمانهزنیها درباره برنامههای پشت پرده امریکا در باره سوریه افزایش یافتهاست.
نیویورک تایمز در گزارشی نوشت که هنگامی که رهبران نو سوریه کشور را در دست خود گرفتهاند، امریکا نمایندگانی را به منطقه فرستادهاست که تا تلاش کنند سوریهای به سود منافع ژیوپولیتیک امریکا بسازند.
در همین راستا بلینکن، وزیر امور خارجه ایالات متحده، پیش از پرواز به ترکیه برای دیدار با اردوغان، در اردن با ملک عبدالله دوم دیدار کرد و با محمد شیاع السودانی در عراق رایزنی داشت. به گفته نیویورک تایمز، بلینکن گفت که دولت نو سوریه که رهبریاش در دست چهرهای رادیکال است که در فهرست سیاه آمریکا است، باید با پشتیبانی از حقوق اقلیتها و جلوگیری از پایگاه تروریستی شدن نشان دهد که دیگر یک گروه تروریستی نیست.
برخی از کارشناسان آمریکایی پنهانی میگویند که جهان باید برچسب تروریستی را از هیات تحریرالشام بردارد تا کشورها بتوانند به سوریه کمک بفرستند و این گروه را به راه راست رهبری کنند.
اسرائیل پس از رفتن اسد نه تنها به بمباران سوریه میپردازد بلکه تلاش دارد تا در این کشور بحران زده بیش از پیش پیشروی نماید و بخش بیشتری از جولان را از آنِ خود کند. پس از فروپاشی دولت اسد اسرائیل نیروهای اسرائیل بخشی از جولان را گرفتند و صدها یورش به ساختار جنگی سوریه انجام دادهاند. امپریالیسم امریکا مانند همیشه جانانه از بورژوازی صهیونیسم و سیاستهای گسترشخواهانه آن پشتیبانی میکند. در همین راستا بلینکن در گفتوگو با خبرنگاران در اردن با پشتیبانی از اسرائیل گفت: «اسرائیل نگران است که خلاء حاکم توسط تروریستها و افراطگرایان پر شود. از همین رو تل آویو نیروهایش را به منطقه منتقل کرد». همزمان سالیوان پس از دیدار با بنیامین نتانیاهو، گفت که تصمیم اسرائیل برای فرستادن نیرو به جولان “منطقی و سازگار” با حق دفاع از خود است.
به گفته ارتش اسرائیل، هواپیماهای جنگی اسرائیل در روزهای گذشته بیش از ۳۵۰ بمباران در سراسر سوریه انجام دادهاند. ارتش فاشیستی اسرائیل همچنین گام به منطقهای به مساحت ۴۰۰ کیلومتر مربع در مرز سوریه و اسرائیل گذاشته است که می بایست منطقهای غیرنظامی زیر بازرسی نیروهای حافظ صلح سازمان ملل باشد. پس از آن، نیروهای اسرائیلی برای نخستین بار پس از جنگ ۱۹۷۳ مرزهای خود را در خاک سوریه گسترش دادند. دفتر نتانیاهو گفت که سربازان اسرائیلی تا زمانی که نیرویی قانونی برای پایبندی به پیمان آتشبس سال ۱۹۷۴ در سوریه دستگاه دولتی را در دست نگیرد، در آن جا میمانند. اسرائیل چندین یورش هوایی به سوریه انجام دادهاست که هدف آنها نابودی ساختار ارتش بوده است و امریکا هم شمال سوریه را بمباران کرد.
پس از فروپاشی دستگاه دولتی در سوریه، اتحادیه اروپا در نشست سران این هفته خود تصمیم به بازنگری در روابط خود با این کشور گرفته است. روز پنجشنبه، کشورهای اروپایی در باره خط دیپلماتیک خود در برابر حکومت نو سوریه و چگونگی بیرون آوردن گروه اسلامگرای هیئت تحریر الشام (HTS) – از فهرست گروههای تروریستی اتحادیه اروپا به گفتوگو نشستند.
همهی دادهها نشانگر این است که اتحادیه اروپا میخواهد که حکومت نو سوریه را در آغوش بگیرد، تا آن را به سوی منافع ژئوپلتیک خود بکشاند و با همکاری با آن بسیاری از پناهندگان سوری در اروپا را نیز به کشورشان بازگرداند. برای رسیدن به هر دو هدف اتحادیه اروپا نیاز به پاکشویی خونریزیهای هیئت تحریر الشام دارد. رسانههای آلمان گزارش دادهاند که اتحادیه اروپا از دیپلمات آلمانی میشائل اونمشت خواستهاست تا با دولت نو دمشق دیدار و گفتوگو کند. کایا کلس، نماینده بلندپایه امور خارجی اتحادیه اروپا، در نشستی با وزیران خارجه اتحادیه اروپا در بارهی برجستگی دیدار و دوستی با هیئت تحریر الشام ، با این که این سازمان هنوز در فهرست سازمان تروریستی سازمان ملل و ایالات متحده است، سخن گفت. کایا کلس گفت که اتحادیه اروپا باید آماده باشد تا تحریمها علیه سوریه را بردارد. بسیاری از وزیران خارجه کشورهای اتحادیه اروپا از فرمانروایان نو سوریه خواستهاند تا پایگاههای نظامی روسیه در سوریه را ببندد.
نخستوزیر ایتالیا، جورجیا ملونی، روز سهشنبه گفت که او خواستار دوستی کشورهای اروپایی با فرماندهان کنونی دمشق است. فرانسه این هفته چهار دیپلمات به سوریه فرستاد.
آرزوی بازسازی امپراتوری عثمانی ترکیه
ابراهیم کالین، رئیس سازمان اطلاعات ملی ترکیه که با نام MIT شناخته میشود، با تفنگبهدستانی در دمشق پایتخت سوریه در همان مسجدی بود که محمد الجولانی، رهبر تحریر الشام روز یکشنبه از آن بازدید کرد. نیویورک تایمز میگوید که سازمان اطلاعات ترکیه در باره سفر کالین به دمشق چیزی نگفت.
کُردهای سوریه تلاش میکنند که با فرمانروایان نو سوریه پیوند دوستی داشته باشند. ولی رئیسجمهور ترکیه، اردوغان، نیز از پشتیبانی خود از نیروهایی فرمانروای کنونی در سوریه سخن گفت که با سرکوب کُردها گره خورده است.
اردوغان، گفت که زمان نابودی گروههای «تروریستی» در سوریه فرارسیدهاست. او سخنی از الشام نگفت، بلکه نام گروههای کُرد و داعش را بر زبان آورد. اردوغان در گفتوگو با خبرنگاران گفت که: «باید داعش، حزب کارگران کردستان (پ.ک.ک) و گروههای وابسته به آنها را از میان برد.»
روشن است که داعش زیر نام خوش دیگر در سوریه کنشی ندارد و نام بردن از آن تنها برای گمراهی مردم است. ترکیه نیروهای کٌرد را یک گروه تروریستی میداند که با کٌردهای شورشی در ترکیه دوستی دارند.
نگرانی از یورش ترکیه به شهر کوبانی، افزایش یافته است. اردوغان به دستنشاندگان خود در دمشق گفت که راه را برای بمباران زیرساختارهای ارتش سوریه از سوی ارتش فاشیستی اسراییل را باز کنند، تا او بتواند برای یورش به نیروهای کُردی با امریکا سازش کند. بلینکن در باره ی نگرانیهای خود از یورش نیروهای ترکیه و گروه الشام علیه نیروهای کُرد در شمال شرق سوریه سخن گفت: « مهم است که زمینهساز دور تازه رویاروییها نشویم».
گسترشخواهی ترکیه را میتوان به زبان علی مطهری نماینده چندین ساله مجلس خواند: اردوغان ادعای مالکیت شهرهای حلب، حمص، حماه و چند شهر دیگر سوریه را کرده است به این دلیل که قبل از جنگ جهانی متعلق به دولت عثمانی بوده است. به او میگوییم فلسطین هم آن زمان متعلق به دولت عثمانی بود، چرا ادعای فلسطین را نداری؟ چون با اسرائیل هم پیالهای.
به گفته خبر آنلاین «فهیم تاشکین»، نویسنده ترکیهای بر این باور است که هیچکس به اندازه «اردوغان» نتوانست، اسرائیل را در سوریه شاد کند.
او در نوشتهای به نام «نان آغشته به خون» که روزنامه ترکیهای «گازیته دوار» آن را پخش کرده، نوشت: «بازیگرانی که به سوریه اسد پشت کردند، توانستند، این کشور عربی سرکش در برابر خواستههای آمریکا در خاورمیانه را نابود کنند. اکنون بیش از هر چیز سوریه توان و نیروی پاسخ به اسرائیل را ندارد.» این روزنامهنگار و کارشناس ترکیهای میگوید که اردوعان ۱۳ سال توان و انرژی خود را روی خُرد کردن استخوانهای سوریه به کار بردهاست.
به گفته او، اردوغان خود را متحد ایران و روسیه و سوریه اسد نشان میداد و در نشستهای آستانه در جستجوی راهحل برای بحران سوریه میگشت، در پشت پرده گروههای تروریستی همپیمان اسرائیل را برای یورش به دمشق آموزش میداد. اردوغان در ۱۴ ماه جنگ اسرائیل علیه فلسطینیها، همواره یار و یاور تلآویو بوده، ترکیه یکی از مهمترین شریک دادوستدی و بازرگانی اسرائیل در سال ۲۰۲۳ بودهاست. دادوستد میان ترکیه و اسرائیل در سال ۲۰۲۳ به ۷ میلیارد دلار رسید. ترکیه در سال ۲۰۲۳ نیازهای اسرائیل برای آهن، فولاد و فراورده های محصولات پتروشمی را برآورده کرد. دادوستد میان اسرائیل و ترکیه از سال ۲۰۰۹ تا ۲۰۲۳ سه برابر شد.
جولانی گفت که سوریه خواهان درگیری با اسرائیل نیست. ترکیه که هم اکنون رهبری تحریر الشام و ارتش ملی سوریه را در دست خود دارد، نمی خواهد که دیگران بدون اجازه او در سوریه کنشهای جنگی داشتهباشند. برای همین، با این که خود بخشهایی از شمال غربی سوریه را به زور گفته است، ولی میخواهد برای پرخاشگری اسرائیل در سوریه مرزگزاری کند.
ترکیه بزرگترین پشتیبان نیروهای «هیأت تحریر الشام» (HTS) است که دمشق را گرفتند و فرمانروای سوریه شدهاند . هیچ تردیدی نیست که اردوغان با همدستی خود با امریکا و اسرائیل از پشت به متحدان روسی و جمهوری اسلامی خود خنجر زد. اردوغان هم اکنون برای همسنگی با نیروهای آمریکایی و اسرائیلی میخواهد از سوی دستنشاندگان خود هیأت تحریر الشام در سوریه به روسیه اجازه نگه داشتن پایگاه جنگی خود و به جمهوری اسلامی اجازه باز کردن سفارت خود را بدهد.
اردوغان امیدوار است که همکاری با مسکو او را در برابر کُردها در شرق سوریه که از سوی امریکا پشتیبانی میشوند نیرومند کند.
حزب کمونیست ترکیه کمک بورژوازی ترکیه برای فروپاشی دولت سوریه و سازماندهی نیروهای تروریستی را با هدف دستیابی به سرچشمههای زیرزمینی سوریه، راههای زمینی و دریایی و یافتن پهنههای سرمایهگذاری برای بورژوازی کشور میداند. سیاست دولت ترکیه تنها در خدمت سرمایهداران و صنعت جنگی است.
منافع ژیوپولیتیکی جمهوری اسلامی
آنهایی که هوادار سیاستهای ژیوپولیتیکی جمهوری اسلامی هستند، باید سخنان حزب کمونیست ترکیه را در بارهی بورژوازی ترکیه آویزه گوش خود سازند. این حزب میگوید که یک اقتصاد سرمایهداری نئولیبرالیستی که در درون کشور تنگدستی، شکاف طبقاتی، نابرابری و بدبختی برای بیشتر مردم آفریده است، نمیتواند سیاست برونمرزی برای منافع ملی خلقهای کشور داشتهباشد. سیاستهای اقتصادی، درونمرزی و برونمرزی با هم پیوند دیالکتیکی دارد. ناهمسازی این دو با هم میتواند در زمان کوتاهی چالش آفرین نباشد، ولی در پایان باید با پیروزی یک راهکار بیانجامد.
شورشیان به سفارت جمهوری اسلامی در دمشق یورش بردند و همه چیز را ویران کردند و شیشهها را شکستند. در آن جا احمد الشرا، رهبر شورشی اسلامگرا گفت که بشار اسد سوریه را به «آشیانهای برای آزمندی جمهوری اسلامی» دگرگون کردهبود. جمهوری اسلامی به اندازهای کم توان شدهاست که به ناگزیر باید سیاست خارجی خود را بازنگری کند. میلیاردها دلار برای آموزش نیروهای جانشینی و بازدارندگی، در درازنای چند ماه مانند دود به هوا رفت.
پیامدهای ناگوار سیاسیای که واژگونی رژیم اسد در سوریه برای جمهوری اسلامی به همراه داشته است را نمیتوان دست کم گرفت. بدون تردید، منتقدان در درون نظام از این ضربه گیج کننده برای استوار کردن جایگاه خود در حاکمیت سود خواهند جست و مردم هم دلیلی برای درگیر شدن در یک جنگ خونینی که هزاران فرسنگ از مرزهای ما دور هست، نمیبینند. در درون حاکمیت، بر سر ژرفا و بزرگی این شکست ناسازگاری است. بر پایه گزارش نیویورک تایمز، نه تنها مردم ما، بلکه حتا برخیها در درون رژیم آغاز به تردید در بارهی سودمندی کمک به نیروهای جانشینی کردهاند. روشن است که بورژوازی بوروکراتیک- تکنوکرات از ضربههای فراوانی که بورژوازی نظامی در حاکمیت خورده است برای آسان کردن راه سازش با غرب سودجویی خواهد کرد.
رژیم سوریه هیچگاه در پی همسازی ایدیولوژیک با جمهوری اسلامی نبودهاست. سوریه یک رژیم سکولار بعثی داشت که اسلامگرا نبود. حافظ اسد، پدر بشار، تنها رهبر عرب دوست جمهوری اسلامی بود. سوریه همچنین تنها کشوری در منطقه بود که از ایران در جنگ هشتساله با عراق پشتیبانی کرد. این دو کشور همچنان علیه اسرائیل متحد بودند و از رویش حزبالله در لبنان پشتیبانی کردند. این دو کشور به گسترش پیوند اقتصادی و جنگی پرداختند که پس از یورش امپریالیسم آمریکا به عراق در سال ۲۰۰۳ ژرفتر شد.
برای درک برجسته بودن سوریه برای جمهوری اسلامی باید به بررسی «محور مقاومت» پرداخت. «محور مقاومت» دربرگیرنده جمهوری اسلامی، حزبالله لبنان، حوثیها در یمن، و شبهنظامیان شیعه در عراق و سوریه بودهاست. «محور مقاومت» در برابر امریکا و اسرائیل و همچنین کشورهایی از خلیج فارس ساخته شدهبود. جمهوری اسلامی از سوریه برای جابجایی کمک، به ویژه جنگافزار و پول، به حزبالله لبنان علیه اسرائیل بهرهجویی میکرد. سوریه برای جمهوری اسلامی یک پایگاه جلوهگر و بازدارنده برای امنیت استراتژیک آن در منطقه – حتا تا دریای مدیترانه – بود. درگیری حزبالله با اسرائیل، اسرائیل را سرگرم میکرد و از نیروی آن برای ضربه زدن به برنامه اتمی جمهوری اسلامی میکاست. فروپاشی رژیم سوریه، کم توانی حزب الله «محور مقاومت» را از هم پاشید. توان «محور مقاومت» و جمهوری اسلامی در منطقه به گونهای چشمگیر کاهش یافتهاست.
صنم وکیل، مدیر برنامه خاورمیانه و شمال آفریقا اندیشکده چتمهاوس میگوید که «محور مقاومت» دربرگیرنده حماس در غزه، حزبالله لبنان، اسد در سوریه، گروههایی در عراق و حوثیهای یمن – که با هدف استراتژیک و بازدارندگی پایهگذاری شدهبود، هم اکنون بسیار کمتوان شدهاست. از روز پس از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اسرائیل وارونه تلاشهای گذشته خود، به دنبال ضربه زدن به همهی گروههای «محور مقاومت» رفت.
جمهوری اسلامی با پذیرش ماه نوامبر آتشبس در لبنان میخواست که کمی زمان برای برنامهریزی و توانبخشی دوباره خود بخرد که با فروپاشی رژیم اسد ضربه دیگری خوردهاست.
برای برون رفت از این چالش دو راه در برابر جمهوری اسلامی هست.
یک- سرمایهگزاری به روی جنگافزار هستهای. این راهی است که بورژوازی نظامی با یاری بورژوازی تجاری برمیگزیند. ولی این کار با آمدن ترامپ دشوارتر از گذشته میشود و اسرائیل هم با همهی توان خود به دنبال جلوگیری از ساختن جنگافزار هستهای از سوی ایران است. ترس از یورشهای گسترده اسرائیل به درون حاکمیت جمهوری اسلامی هم رسیدهاست. به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین، بهزاد نبوی، در گفتوگویی با روزنامه اعتماد، گفت: سالهاست که من این بحث را مطرح کردهام که ما عوامل نفوذی اسراییل را در سطوح بالای کشور داریم. حتی زمانی از من درباره این مورد بازپرسی هم کردند. به هر حال نمیتوان انکار کرد که پروژه نفوذ در سطح گسترده در کشور وجود دارد.
راه دوم، جمهوری اسلامی به ناگزیر باید به بازنگری سیاست برونمرزی خود، به ویژه در خاورمیانه بپردازد. برای همین، بورژوازی بوروکراتیک- تکنوکرات به دنبال بستن یک پیمان برجام مانند هست. بورژوازی بوروکراتیک- تکنوکرات از این شکست برای کاربرد سیاست خارجی عملگرایانهتر خود در آینده سود خواهد جست.
بورژوازی نظامی به رهبری سپاه پاسداران چندین بار برای نگه داشت رژیم اسد با دیگران به جنگ پرداخت. در برابر شورشیان سوریه در سال ۲۰۱۱، جمهوری اسلامی خیلی زود درخواست کمک بشر اسد را پذیرفت و با گروههای اسلامگرا و هوادار امپریالیسم جنگید. بورژوازی نظامی خواهان کنش بیشتری از سوی حاکمیت برای نجات رژیم سوریه بود. پایگاه مذهبی بورژوازی نظامی و بورژوازی تجاری از این ناتوانی خشنود نیستند. روزنامههای جمهوری اسلامی مینویسند که جمهوری اسلامی تلاش کرد به رژیم کمک کند، ولی آنها کمک را نپذیرفتند، «دیر به ما گفتند، ما نتواستیم کمک کنیم.» این داستانها تلاشی است برای شستن دستهای رژیم در برابر پایگاه اجتماعی مذهبی خود.
راستش این است که رژیم پس از ضربههای کُشندهای که از ارتش فاشیستی اسرائیل که از پشتیبانی جنگی امپریالیسم امریکا نیز برخوردار است خورد، توان جنگی برای نگهداشت اسد نداشتهاست. برخی کارشناسان جمهوری اسلامی گفتهاند که در سال گذشته، ناامیدی از اسد افزایش یافت. حتا برخیها میگویند که اسد پنهانی به اسرائیل کمک کرد که تا پایگاه های جمهوری اسلامیدر سوریه را بمباران کند. این شرایط چالشی دشوار برای جمهوری اسلامی فراهم کردهاست که به ناچار باید به بازنگری بپردازد.
آقای خامنهای «عامل، توطئهگر و نقشهکِشِ اصلی» فروپاشی رژیم بشار اسد را «برنامه مشترک» آمریکا و اسرائیل دانست که با کمک یکی از کشورهای همسایه سوریه (ترکیه) پیاده شد. در این زمینه خامنهای گفت که جمهوری اسلامی در همین شرایط دشوار هم آماده بود. آسمانها بسته بود، زمین بسته بود، رژیم صهیونیستی و آمریکا هم آسمان سوریه را و هم راههای زمینی را بسته بودند، هیچ راهی نبود. او همچنین از نداشتن انگیزه نبرد در میان ارتش سوریه خُرده گرفت و افزود: «اگر انگیزهها در داخل آن کشور به حال خود باقی میماند و میتوانستند در مقابل دشمن مقاومتی نشان دهند، دشمن نه آسمانشان را میتوانست ببندد، نه راه زمینیشان را مسدود کند. میشد به آنها کمک کرد.»
خامنهای همچنین خواستار برخورد با کسانی شد که به واکاوی های منفی در بارهی رویدادهای سوریه میپردازند. خامنهای در بارهای این کارشناسان گفت «کارشان خالی کردن دل مردم و ترساندن آنها است»، «در داخل کشور کسی نباید این کار را بکند و اگر کسی در تحلیل یا بیان خود به گونهای سخن بگوید که معنای آن خالی کردن دل مردم باشد، جرم است و باید با آن برخورد شود.» با این سخنان خامنه ای خط قرمزی برای بورژوازی بوروکراتیک- تکنوکرات در برابر بورژوازی نظامی کشید.
با این همه، جمهوری اسلامی به دنبال بازسازی توان خود در لبنان و آغاز دوستی با فرمانروایان نو سوریه هست. و همچنین به دنبال افزایش سرمایهگذاریهای سیاسی و اقتصادی خود در عراق و یمن است.
در گوشه و کنار سخنانی در بارهی بازگشایی سفارت ایران در دمشق در چند روز آینده شنیده میشود. این بازگشایی تنها آغاز نویی برای سفارت نیست، بلکه آغازی برای پایهگذاری روابط نویی میان جمهوری اسلامی و سوریه است. توان منطقهای جمهوری اسلامی هنوز بستگی به رابطه رژیم با دولت سوریه در آینده دارد.
پیوند تازه با کشورهای عربی خلیج فارس، بهویژه عربستان سعودی و امارات متحده عربی، همزمان تلاش برای پیمان بستن با دولت ترامپ راه دیگری است. به گزارش سایت خوان بهزاد نبوی، کنشگر سیاسی اصلاحخواه در بارهی کار درستی که باید کرد گفت: اجتناب از جنگ جدید با اسراییل، ادامه مذاکرات با اروپا خصوصا در دوره ترامپ و تلاش برای احیای چیزی شبیه برجام، جدا کردن خرج اسراییل از آمریکا و یکی نکردن حساب این دو.
این که به بهزاد نبوی اجازه گفتن چنین سخنانی گفته میشود برای هموار کردن راه سازش با غرب است که بخش بزرگی از لایههای بورژوازی انگلی در حاکمیت به دنبال آن هستند.
پایانسخن
سیاست نیروهای هوادار امپریالیستی در هیچ کشوری به سود مردم نیست؛ برای دستیابی به سرچشمههای زیرزمینی، راههای زمینی و دریایی و نیرومند کردن جایگاه ژیوپولیتیک این کشورها است.
امپریالیسم همواره از بنیادگرایان ددمنش اسلامی در افغانستان، لیبی، سومالی، سودان و اکنون سوریه و جاهای دیگر به سود منافع خود بهرهجویی کردهاست. نیروهای تروریستی بیش از یک دهه است که از سوی امپریالیسم غرب، بورژوازی ترکیه و صهیونیسم اسرائیل، سازماندهی شدهاند و آموزش دیدهاند. با یادگیری از آموختههای سال های ۲۰۱۱، امپریالیسم به این گروهها یاد دادهاست که فانوس واپسگرایی را کم سو کنند و به جای آن شمع “دموکراسی” را روشن کنند. به ناگهان همهی رسانههای امپریالیستی دستور گرفتهاند که از میانهروها و پشیمان شدن گروه الشام از گذشته تروریستی خود بنویسند.
ترکیه افزون بر در دست داشتن رهبری فرمانروایان نو سوریه، بخشهای بزرگی از شمال غرب سوریه مانند عفرین، منطقه سپر فرات و استان ادلب را در دست خود دارد. شادی حماس از فروپاشی دولت اسد و شادباش گفتن آن به فرمانروایان نو سوریه، یک بار دیگر نشان دادهاست که سران حماس تا چه اندازه بازیچه دست ترکیه و دیگر کشورهای واپسگرای خلیج فارس شدهاند.
نیروهای آمریکای در بخشهای شمال شرقی در استان الحسکه و استان دیرالزور سوریه از سال ۲۰۱۵ تا به امروز لانه کردهاند و افزایش نیز یافتهاند. زمانبندی این یورش آشکارا با نسلکشی اسرائیل در غزه هم پرسش برانگیز است.
نیروهای ارتش فاشیستی اسرائیل هر روز بخش های بیشتری از جولان را از آنِ خود می کنند.
جمهوری اسلامی با ساختن گروههای جانشینی، به دنبال فراهم کردن منافع بخشی از لایههای بورژوازی انگی در حاکمیت خود است و نه به دنبال منافع ملی ما. در آینده، یک دولت پیشرو و “چپ” در میهن ما نیز باید از دوستی، گرایش فرهنگی و تاریخ مشترک خلقهای خاورمیانه به سوی ایران و خلقهای آن با شیوه های نرم برای پشتیبانی از منافع ملی و نیرومند کردن جایگاه ژیوپولیتیک ایران بهرهجویی کند که با تنشآفرینی و جنگافزار فرستادن جمهوری اسلامی به نیروهای جانشینی یکسان نیست.
آینده سوریه بسیار ناروشن است.
جان میرشایمر پیشبینی کردهاست که سوریه اکنون گام به یک دورهای دراز از آشوب خواهد گذاشت. میرشایمر گفت که پایهگذاری یک “دولت منسجم” به زودی در دمشق بسیار دشوار است.
سوریه هم می تواند مانند لیبی با آغاز جنگ میان گروهها و مذهبهای گوناگون نابود شود و هم میتواند زیر فرمانروایی واپسگرایانی مانند طالبان در افغانستان نابود شود. شوربختانه، هم اکنون خلقهای سوریه در این بازی استراتژیک سربازهای پیادهای بیش نیستند. پاسخ به این پرسشها وابسته به گفتو گوی وسازش میان ترکیه، اسرائیل و امریکا در بارهی آینده سوریه است.
تمام دولتها و اپوزیسیونهای آنها ارتجاعی هستند. این خیلی ناامید کننده است، اما یک چیز مثبت هم در این وضع وجود دارد و آن این است که خودشون همدیگر را می زنند و برای ما میشوند مثل فیلم سینمایی.
ممکن است به جمله فوق ایراد بگیرند بگویند که اینکه خیلی غیر اخلاقی است. پاسخ این است که اخلاق فقط برای کسانی کار میکند که اعتقاد به اخلاق داشته باشند. مثل بازی فوتبال است، فقط وقتی میتوانی فوتبال بازی کنی که همه معتقد باشند که قوانین خاصی را باید رعایت کنند، وقتی رعایت نمیکنند، هرج و مرج خواهیم داشت نه فوتبال. این در عین حال توضیح میدهد که جرا فرقه بعضی وقتها ضروری است، فرقه وقتی بوجود می آید که دنیا پر از فساد و شیادی است و هرج و مرج و دنیای بی اخلاقی غوغا میکند. برای همین، یک عده برای نجات روحی و جسمی خود باید گروههای کوچک بقا درست کنند. نقد فرقه الزاما انقلابی تیست، فرقه خودش میتواند رفتاری برای بقا و تطبیق باشد و در بسیاری مواقع هست. وقتی احزاب و سازمانها آدم کش و شیادند،یعنی سرمایه دار و امپریالیست هستند، فرقه راه بقاست.
آنارشیست