Comments

آزادیِ پای به زنجیر بسته مردم سوریه!<br> سیامک کیانی — 6 دیدگاه

  1. نقد خزعبلات اپوزیسیون در ارتباط با شکست استراتژیک خوردن جمهوری اسلامی،
    .
    انگشت گذاشتن بروی زخم رژیم بعد از شکست آسیبهای جدی وارد شده به حزب الله و بعد سرنگونی اسد، یک جنگ تبلیغاتی امپریالیستی غربی علیه امپریالیستهای شرقی و متحد آنها دولت ایران است. نوکران مارکسیست و غیر مارکسیست آنها امپریالیستهای غربی هم ول کن نیستند و امیدوارند این تضعیف نظامی موجب سرنگونی رژیم شود. البته رژیم (خامنه ای) به آنها پاسخ داده، اما پاسخ ارتجاعی بود.
    .
    پاسخ معقول اینطور بنظر می اید:
    اگر مبلغی که رژیم به سوریه و حزب الله میداده خیلی زیاد بود، حالا که آنها تضعیف شده اند و برای رژیم فایده ندارند، رژیم آن مبالغ را صرف سرکوب درونی و تقویت ارتش خود میکند. اگر آن مبالغ ناچیز بودند، برای رژیم ضرر اقتصادی نداشته است.
    .
    در ارتباط با وضعیت ایدئولوژیک حاکمیت ایران، اپوزیسیون مارکسیست و غیر مارکسیست بار دیگر اثبات میکند که بسیار کودن و عقب افتاده هستند. چرا؟ بجای اینکه همه جوانب را ببیند، بعلت سرنگونی طلبی کور انقلااب مخملی، فقط “ضعف” رژیم را می بیند نه ضعف آنهائی که حزب الله و اسد را منکوب کردند.
    .
    چه کسانی قدرت حزب الله و حماس را کم کردند و اسد را بیرون انداختند؟ اسرائیل، ترکیه، آمریکا و اروپا و گروهها القاعده ای شان. بعبارت دیگر پیروزی نظامی امپریالیستهای غربی همزمان شکست ایدئولوژیک آنهاهم بود چون آنها دم از دموکراسی و حقوق بشر میزدند اما نه با دموکراسی و نه با حقوق بشر توانستند این حزیفان ارتجاعی را شکست بدهند. برای همین امپریالیستهای غربی دیگر هیچ اندوخته ایدئولوژیک ندارند جز آدم کشی و بچه کشی و تهدید.
    .
    نتیجه گیری:
    اگر انقلاب آنارشیستی کمونیستی در منظقه بوجود نیاید و تقویت نشود، جنبش اسلامی رادیکال، بعلت پیروزی ایدئولوژیک، خودش را تجدید قوا میکند و دوباره از جائی تقویت نظامی می شود. جنگ بین امپریالیستهای غربی با استقلال طلبان خاورمیانه (منظور ارتجاعی) بیشتر از صد سال است که جریان دارد و گرچه غربی ها پیروز بوده اند اما پیروزی های آنها ثبات نداشته و قدرت دست بدست شده است.

  2. تنوعات ایدئولوژیک در سوریه و در حقیقت همه جا،
    دلیل وجود تنوع ایدئولوژیک اقتدارگرایان ویژگی های تاریخی محلی و رقابتهای درونی آنهاست. هر ایدئولوژی خاصی برای مهندسی فکری برده های خود در تضاد با رقیب شکل داده میشود. دلیل وجود انواع مارکسیسم هم مثل مذاهب و ایدئولوژی های گوناگون سکولار، دقیقا ابتکار در مهندسی فکری بردگان خود است. اما دیدگاه آنارشیستی تقریبا در تمام دنیا یکجور است و اگر تفاوتی وجود داشته باشد یکسان کردن آنها ساده و بدون خشونت است چون هدف اصلا مهندسی فکری نیست بلکه درک حقایق عینی و رهایی از سلطه می باشد. ایده آنارشیسم کمونیستی بهترین ایده ساخته شده برای رهایی از اقتدارگرایی و اشکال عینی آن است، بقیه وابسته به سلطه یک عده بر عده ای دیگر هستند.
    وقتی میگویند پلورالیسم خوب است در حقیقت دارند از تنوع افکار ارتجاعی حرف میزنند. هر ارتجاع حق خود را نگه داشتن بردگان خود مطرح میکند. دموکراسی هم کوششی است برای آشتی و توازن میان اربابان با ایدئولوژی های گوناگون در حکومت کردن بر کل بردگان یک جامعه.
    سازمان ملل را هم درست کردند تا به اختلاقات درونی دولتها (ارتجاع متمرکز شده بصورت دولت) طوری رسیدگی شود که در استثمار قربانیان اقتدار توازن، و هماهنگی وجود داشته باشد و امکان جنگ و رقابت ملی میان حاکمین کم شود.
    حال از این منظر، تمام مقالات روشنگری که می آیند و می روند، ابتکارات ایدئولوژیک مرتجعین گوناگون است، افکاری که برای مهندسی فکری بردگان خاص خود شکل داده میشود.
    این بود توضیح کنه پولورالیسم سایت روشنگری، ایران گلوبال، اخبار روز، آزادی بیان، ایران تریبون، نقد اقتصاد سیاسی و غیره در کمپ مارکسیستها. این پلورالیسم در سطح کشوری هم وجود دارد، انواع احزاب، انواع روزنامه ها ، انواع مذاهب با درجه آزادی های گوناگون. ارتجاع کشورهای غربی به سیاست سیلی و نان شیرین خود بعلت ثروت استثماری و استعماری اطمینان کافی دارند و ثروت بنوعی توزیع میشود که اقتدارگرایان همه راضی باشند و در ابداع انواع ایدئولوژی سلطه ابتکار داشته باشند تا بنفع کل اقتدارگرایان تمام شود. اگر دقت کنیم می بینیم که دانشگاهها و احزاب دائم مشغول تئوری پردازی (ایدئولوژی سازی) در رفع مسائل مربوط به اداره مشکلات مرتبط به برده داری مدرن هستند.
    آنارشیست

  3. درباره آزادی بیان:
    آزادی بیان به چه درد میخوید وقتی کسی معلوم نیست که میخواند و کسی نمی نویسد. انقلابیون زبان بسته! حتی وقتی بیانیه شان را هم نقد میکنیم، انگار نه انگار. فقط به توده های احمق احتیاج دارند.
    “بگذاز آنارشیست تا دلش میخواهد بنویسد، چیزی نگوئیم تا برود و از شرش خلاص شویم!”
    آنارشیست

  4. لطفا به این بیانیه در سایت روشنگری مراجعه کنید:
    ارزیابی مشترک کمیته مرکزی حزب کمونیست ایران – هیئت اجرائی سازمان کارگران انقلابی ایران(راه کارگر) در ارتباط با سوریه:
    https://roshangari.info/ارزیابی-مشترک-رویدادهای-سوریه،-ناک/
    این بیانیه نشان میدهد که ارزیابی آنارشیستی از دیدگاه این دو حزب کاملا درست بوده است. این دو حزب در حقیقت مارکسیستهای دست راستی هوادار امپریالیستهای غربی هستند.
    توجه کنید که در بیانیه به نقش آمریکا در نجات روژاوا و تعلیم نظامی آنها و کنترل مناطق نفتی در خدمت دو طرف و کمکهای سیاسی اتحادیه اروپا و انگلیس اصلا اشاره نشده است. حتی بیان قرار های پشت پرده آمریکا و ترکیه و روسیه و غیره را کاملا جدا از ماهیت وجودی دولت روژاوا در نظر گرفته که بی نهایت فرصت طلبانه و در ضدیت با آکاهی طبقه کارگر ایران است. دولت روژاوا یک دولت دست نشانده است نه یک منطقه مستقل.
    البته:
    برای انقلاب (از بین بردن سلطه طلبی در بشر) مهم نیست که کی وابسته است و کی نیست و کی امپریالیست هست
    و دیگری نیست. چون همه اینها دشمن طبقاتی هستند و با هیچ یک نمیتوان آشتی داشت. دانستن این مطالب کمک میکند که از نفوذ افکار ارتجاعی در طبقه کارگر و سایر قربانیان اقتدارگرایی جلوگیری شود و ذهنیت انقلابی شکل بگیرد.
    آنارشیست

  5. حدسیات 7
    این سناریو هم بدون خونریزی است:
    کردهای سوریه ارتش شان را منحل میکنند. حاکمیت روژاوا میافتد دست الجولانی. الجولانی دیگر تروریست نخواهد بود و میشود دموکرات و یک دولت اسلامی مثل عراق و یا ترکیه درست میشود. آمریکا کنترلش را بر منافع نفتی نگه میداد، ترکیه هم سهیم میشود، اتحاد اروپا هم وارد می شود و اسرائیل هم برمیگردد و همه با هم میشوند ارباب بردگی مزدی زنان و کارگران سوریه. اسلامیون دیگر تند روی نمیکنند، سکولارها در امان هستند، طبقه متوسط (کارگران متخصص و خرده بورژواها) درآمدشان بالا می رود و از نطام و حاکمیت جدید و اربابان بزرگ سرمایه دارشان راضی خواهند بود و تو سر بقیه اقشار طبقه کارگر می زنند تا “زیاده خواهی” نکنند. زنان هم حجاب اجباری نخواهند داشت و میشود شبیه خود ترکیه. ناراضی های رادیکال هم مثل همیشه سرکوب میشوند و یا ترور. در این سناریو، حاکمین رادیکال کرد سوریه هم ضرر نمی کنند چون در سرمایه نفتی و بقیه سرمایه ها بکمک آمریکا دست دارن. این سناریو خیلی محتمل است و با سطح عقلی تشکلات و سازمانهای مارکسیستی ایران هم خیلی جور است، آزادی زن (یعنی تقلید از غرب)، نق نق های بی حاصل مارکسیستی “طبقه متوسط”، دموکراسی و غیره همه یکجا پاسخ داده میشود و شبیه آنها در سوریه میشوند بنوعی اپوزیسیون بی ضرر و پارلمان بشین. برای ایران هم الگوی خوبی است. البته سطح دستمزد و پیشرفت اقتصادی تابع نیازهای امپریالیستهای غربی خواهد بود.
    آنارشیست

  6. تمام دولتها و اپوزیسیونهای آنها ارتجاعی هستند. این خیلی ناامید کننده است، اما یک چیز مثبت هم در این وضع وجود دارد و آن این است که خودشون همدیگر را می زنند و برای ما میشوند مثل فیلم سینمایی.
    ممکن است به جمله فوق ایراد بگیرند بگویند که اینکه خیلی غیر اخلاقی است. پاسخ این است که اخلاق فقط برای کسانی کار میکند که اعتقاد به اخلاق داشته باشند. مثل بازی فوتبال است، فقط وقتی میتوانی فوتبال بازی کنی که همه معتقد باشند که قوانین خاصی را باید رعایت کنند، وقتی رعایت نمیکنند، هرج و مرج خواهیم داشت نه فوتبال. این در عین حال توضیح میدهد که جرا فرقه بعضی وقتها ضروری است، فرقه وقتی بوجود می آید که دنیا پر از فساد و شیادی است و هرج و مرج و دنیای بی اخلاقی غوغا میکند. برای همین، یک عده برای نجات روحی و جسمی خود باید گروههای کوچک بقا درست کنند. نقد فرقه الزاما انقلابی تیست، فرقه خودش میتواند رفتاری برای بقا و تطبیق باشد و در بسیاری مواقع هست. وقتی احزاب و سازمانها آدم کش و شیادند،یعنی سرمایه دار و امپریالیست هستند، فرقه راه بقاست.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>