Comments

برد و باخت جمهوری ترکیه و رژیم ولایت در سوریه<br> محمد حسین یحیایی — 4 دیدگاه

  1. حدسیات ۶
    حال اگر الجولانی علیه اربابش یعنی ترکیه به اتحادیه اروپا و آمریکا بپیوندد و جنگی هم در سوریه بپا نشود، تکلیف ترکیه چه میشود؟
    میشه گفت که ترکیه به امپریالیستهای شرقی می پیوندد و سلاح اتمی ناتو را هم دزدد. در اینصورت، امپریالیستهای غربی سوریه را میگیرند و حزب الله را هم مدتی خفه میکنند، اما ترکیه را داده اند به دشمن. با این سناریو، اسرائیل بدتر کار امپریالیستهای غربی را خراب کرده است. کلید مسئله در منطقه ،‌ترکیه و ایران هستند. مردم ترکیه را میتوان یکشبه ضد اروپا کرد و گفت چند دهه هست تقاضای عضویت در اتحادیه اروپا را قبول نکردهاند و بقل گوش ما جدایی طلبی راه انداخته اند ولی کشورهای چوسکی اروپایی را فبول میکنند، پس نژاد پرست و ضد اسلام هستند از این قبیل تبلیغات که دور از حقیقت هم نیست.
    راه صلح آمیز تر و بنفع امپریالیستهای غربی این است که یک امتیاز بزرگ مالی و نظامی به ترکیه بدهند و تضمین عملی نه مثل تضمین به گورباچف بدهند که کردها بازی در نمی آورند. با اینکار، امپریالیستهای شرقی و متحدانشان در این منطقه شکست قاطعی میخورند.
    آنارشیست

  2. یک سئوالی که هر آدم عاقلی باید مطرح کند این است که ترکیه و اتحادیه اروپا و فرانسه و اسراییل و روسیه و ایران در سوریه چکار می‌کنند؟
    پاسخ این است که آنها در سرنوشت سوریه منافع دارند.
    بعد این مسئله مطرح می شود که چرا همه قدرتهای ارتجاعی می‌توانند در مسائل درونی زنان و کارگران روسیه دخالت کنند اما زنان و کارگران سوریه و کل جهان نمیتوانند؟
    اینجاست که می بینیم منطق انترناسیونالیسم آنارشیستی-کمونیستی کاملا درست است. منطق این است که در حقیقت همه زنان و کارگران دنیا و سوریه باید علیه تمام مرتجعین جهان متحد شوند.
    حال آیا انترناسیونالیسم حزبی مارکس پتانسیل بوجود آوردن چنین اتحادی را داشت و دارد ؟
    پاسخ هست نه.
    چرا؟
    چون مبارزه حزبی اساسا طبیعت ملی دارد و در چهارچوب آن اسیر است.
    از این می‌توان نتیجه گرفت که سیاسی بازی مارکس در انترناسیونال اول در حقیقت ارتجاعی بود و به انترناسیونالیسم زنان و کارگران ضربه سنگینی زد. انتزناسیونالیسم بعدی حزبی بود و در جنگ موضعگیری های ضد بشری و ضد انقلابی کرد. انترناسیونال سوم هم حزبی بود و به انترناسیونال کمک به وطن سوسیالیستی بلشویکها تبدیل شد که به عاقبت به خیر نشد.
    راه حل؟
    راه حل این است که مسئله انقلاب بصورت اتحاد زنان و کارگران جهان علیه اقتدارگراییی در جهان طرح شود.
    اقتدارگرایان چه کسانی هستند؟
    مردسالاران، اربابان بردگی مزدی (سرمایه داران)، امپریالیستها، نگرش هیراشی به زندگی گروهی، و انواع تعصب.

  3. حدسیات فکر کنم ۵
    اگر الجولاتی پیشنهاد اتحادیه اروپا و آمریکا را بپذیرد، دولتی مثل عراق درست میشود، بورژوا لیبرالی” فدرالی” بردگی مزدی که هر لحظه میتواند توسط اسرائیل در صورت رشد انقلاب (کمونیسم و آنارشیسم زنان و کارکران) در سوریه سرکوب شود. فایده اینکار این کار این است که رهبر می ماند (اگر همانها ترورش نکنند) ، توده ها از جنگ برای مدتی خلاص میشوند، درگیر اسرائیل هم که در دروازه دمشق است نمی شود. ضرر این برایش درگیر شدن با ارباب اصلی اش هست و ممکن است در کارش اختلال ایجاد شود.
    اگر حرف ارباب را گوش کند که دولت ترکیه است و با کردهای سوریه درگیر شود، با امپریالیستهای غربی (آمریکا، اسراییل، انگلیس و اتحادیه اروپا) درگیر میشود و جنوب سوریه دست اسرائیل و آمریکا می افتد. اینکار برای الجوالانی فایده چندانی ندارد و حتی ممکن است جانش را از دست بدهد.
    کلا،
    الجولانی در بحران انتخاب ارباب است.

    انقلابیون چطور؟
    هیچ جریان انقلابی در سوریه دیده نمی شود. انقلاب برای بوجود آوردن جامعه آنارشیستی و کمونیستی است. انقلاب در سوریه در مرحله تدارکاتی میتواند باشد نه تعرض و تاثیر گذاری فوری بر جامعه چون مرتجعین کار خودشان را فعلا پیش می برند. اما مرتجعین به زنان و کارگران جامعه نیاز دارند. شیوه کار انقلابی باید تدریجی و در محل کار و زندگی باشد. بوجود آوردن تشکلات روشنفکری جدا از توده کمک میکند بشرطی که داعیه رهبری نداشته باشند، حزب نباشند. این تشکلات میتوانند اطلاعات علمی لازم را برای تاثیر گذاری بر اذهان تودها توسط فعالین انقلابی در محل کار و زندگی فراهم کنند. چنین تشکلات روشنفکری الان در مناطق مختلف دنیا وجود دارد بدون اینکه حزب باشند و یا پیشنهادات عملیاتی بدهند. فعالین آنارشیست – کمونیست میتوانند نیازهای اطلاعاتی خود را طرح کنند و روشنفکران سمپات میتوانند آن اطلاعات را در اختیار آنها قرار بدهند. با این روش، تضاد بین روشنفکر و توده از بین می رود.
    آنارشیست

  4. ترکیه و آمریکا و اسرائیل و اتحادیه اروپا و انگلیس در تقسیم غنایم در سوریه در تضاد قرار گرفته اند. نیروهای نظامی جدیدی از ترکیه در مرز کوبانی متمرکز شده اند و امکان حمله به این شهر و اشغال مناطق بیشتری وجود دارد. آنها در هفته گذشته غرب رودخانه فرات را از دست کوردها درآوردند.
    الجولانی از دولت کورهای سوریه (تحت حمایت آمریکا) خواسته ارتش شان را منحل کند، کوردها گفته اند بدون قانون اساسی و فدرالیسم چنین کاری نخواهند کرد. تمایل به دفاع از کوردها توسط اسرائیل وجود دارد، چون بعضی از سیاستمداران آنها میگویند ترکیه و جهادیون خطرناک هستند.
    تنها راه ایجاد ثبات موقت اقتدارگرایانه در سوریه اجرای طرح کوردهای سوریه است، یعنی یک رژیم فدرالیستی بردگی مزدی تابع آمریکا و اروپا. اینکار وضع ترکیه را به خطر می اندازد که چشمش کور. همین دولت ایران را هم تحت فشار قرار میدهد. در حقیقت اگر وضعیت سوریه بازی شطرنج بود، اگر جنگی بین آمریکا و ترکیه و اسرائیل پیش نیاید و قضیه خاتمه پیدا کند، آمریکا و اروپا بازی شطرنج را برده اند و بازندگان ترکیه؛ ایران، روسیه، حزب الله و حماس بوده اند. البته بازی شطرنج حاکمین همانطور که می بینیم جنایتکارانه بوده است.
    دموکراسی آمریکا و غرب اینجا چکاره هستند؟ دموکراسی غرب و آمریکا ریاکاری خاص استثماری و استعماری آنهاست، مثل مثلا گول زدن زنان و کارگران ایران از طریق اسلام، چون مزایای دموکراسی مثل مزایای اسلام، به جیب اقتدارگرایان می رود، یعنی مردسالاران، سرمایه داران، امپریالیستها و ردهای بالای هیراشی ها و متعصبین گوناگون.
    متد درست و راه حل انسانی و انقلابی زنان و کارگران منطقه، اتحاد آنارشیستی کمونیستی علیه مرتجعین محل کار و زندگی و بتدریج علیه دولتهاست.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>