Comments

سه گرهگاه استراتژیک <br> بیژن نیابتی — 5 دیدگاه

  1. در باب اعتبار سازی قلابی برای اشغالگران اسلامی وشاخک هایش از سوی نویسنده وامثال وی، امپریالیستهاو بویژه امریکابنابه نوع اعتباری که میبایست به رژیم اشغالگر اسلامی بدهند گاه آنقدر زبون وفلاکت زده که مثلا تصمیم می گیرند پس از عراق سراغ آخوندهابروند اما “آقا”با پیش گرفتن سیاست تهاجمی!و ساختن حلقه آتش از سوی شاخک هایش بدور اسرائیل امریکا ومتحدین اروپائیش را وادار میکند با داشتن سیصد کشتی جنگی هوا پیما بر…زیر دریائی های اتمی و…فقط ازآن امریکا مثه سگ ازسیاست تهاجمی آقا! بترسند و عقب نشینی بکنند.
    اما در جای دیگرهمین امپریالیستها وبویژه امریکابازهم بر مبنای نوع اعتباری که میخواهند سرازیرجیب آقابکنند به پدیده ای درنده وخونخوارباتوانائی نظامی فوق تصورتبدیل میشود که درکشتارنیم میلیون در عراق وافغانستان و ویرانی آنها ودرتهاجم نظامی به لیبی هیچ خط قرمزی ندارد وهر چه بر سر راه منافعش باشد را نابود میکنند.
    نبین منافقانه از پدیده ها ودر اینجا امپریالیسم برای الغای امری صوری به ذهنیت هایعنی همین.

  2. شعار نه جنگ نه جمهوری اسلامی ، شعار درستی نیست و توسط مرتجعین داده می شود.
    مطمئنن زنان و کارگران ایران و جهان جنگ نمی خواهند.
    اما شعار نه جمهوری اسلامی روشن نمیکند که بعد از جمهوری اسلامی چه نظم اجتماعی ی قرار است در جامعه بوجود بیاید و چون افکار توده ها برای انقلاب شکل نگرفته، یعنی آوردن یک ارتجاع بجای ارتجاعی دیگر. .
    شعار درست هست:
    نه جنگ ، نه استثمار، نه استعمار
    .
    شعار باید جهتگیری طبقاتی داشته باشد و نسبت به مناسبات اجتماعی حاکم بر جهان خنثی نباشد تا در خدمت ارتجاع قرار نگیرد.

  3. این دروغ که مردم ایران ضد رژیم شده اند و یا دموکراسی میخواهند و غیره را باور نکنید، همش تبلیغات ارتجاعی است.
    مردم ایران هم کارگرند و هم سرمایه دار.
    مردم ایران هم زن هستند و هم مرد.
    زنان و کارگران یا مذهبی و هوادار رژیم هستند و یا هوادار غرب و یا هوادار سکولارهاو یا هوادار مارکسیستها و یا اصلا بی طرف و مشغول کار خود.
    مرز بی ارتجاع وانقلاب در ذهن زنان و کارگران اصلا روشن نیست.
    وضعیت ذهنی و درجه آگاهی در زنان و کارگران ایران متنوع است اما در مجموع ارتجاعی چون تحت تاثیر تبلیغات و آموزشهای ارتجاعی رژیم و اپوزسیون هستند.
    اینکه مردم فلان هستند، اصلا جمله درستی نیست.

  4. باید ارتجاع را از انقلاب خوب متمایز کرد و سهل انگاری نکرد.
    ارتجاع مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، هیراشی و انواع تعصب است. انقلاب از بین بردن این روابط در زندگی روزمره. ارتجاع صرفا دولت نیست، ارتجاع روابط است. انقلاب سرنگونی نیست، ساختن قدم به قدم روابط انقلابی علیه روابط ارتجاعی است. ارتجاعی آنهایی هستند که معتقد به تعرض جامع و سیستماتیک به مناسبات ذکرشده نیستند و به انحای گوناگون میخواهند توده ها را درگیر مسائل فرعی و یا مسائل خود کنند.ارتجاع بازدارندکی است، حال جه دموکراتیک باشد یا دیکتاتوری.
    لیست ارتجاعیون و دلیل:
    * در درجه اول امپریالیستهای غربی -ابتدا چون استثمارگرند و دیگر اینکه استعمارگرند .
    * امپریالیستهای شرقی – دقیقا مثل امپریالیستهای غربی.
    * رژیم جمهوری اسلامی – مثل امپریالیستهای غربی و شرقی .
    * ارتجاعیون اپوزیسیون – سکوار بورژواها، بلشویکها، سوسیال دموکراتها، سلطنت طلبان، ایرانگرایان و هر ایده و گروه و انجمن و حزبی که دولتگراست و نمیخواهد به یکی یا چند مناسبات ارتجاعی بیان شده تعرض فوری و مستقیم کند. همه آنهائی که میگویند دموکراسی اما مسئله اصلی استثمار و یا استعمار را بیان نمیکنند.
    نکات:
    ۱ . مواضع گروه گرایش کمونیستهای شورایی ایرانی نشان میدهد که جریانی ارتجاعی و پرو غربی هستند، مثل سایر سوسیال دموکراتهای ایرانی.آنها باید علیه امپریالیستهای غربی و اسرائیلش موضع گیری روشنی کنند و از دموکراسی خواهی دفاع نکنند که نمیکنند. به اشخاص کار نداریم، به موضع گروهی کار داریم.
    ۲ . بعلت حاکمیت عظیم ارتجاع بر اذهان ، بسیاری از گروهها و انجمنها و احزاب نیت خیر را با اعتقادات ارتجاعی حمل میکنند. اما نیت بدرد نمی خورد. آنها باید به مسائل مشخص پاسخ روشن بدهند، مثل قبول استثمارگرانه بودن روابط سرمایه داری، یا سرمایه داری دولتی بودن شوروی سابق، رد امپریالیسم، رد مردسالاری و غیره.

  5. درست، اما مسئله کمی بیشتر از مطالبی ست که نویسنده نوشته و اصل قضیه را اصلا بیان نکرده.
    کشورها و نهادهائی که در حال جنگ و ستیز با هم هستند، همگی استثمارگرند و برای استعمارکردن می جنگند. مکمن است بگوئیم چطور حماس استعمارگر است. حماس بعلت استثمارگر بودن پتانسیل استعمارگری دارد. جنگ حماس و بقیه اربابان با هم جنگ برای بقای حاکمیتشان بر توده های استثمارشونده است. اگر دست از جنگ و ستیز بردارند باید از سروری شان دست بکشند. زنان و کارگران این پتانسیل را دارا هستند که به استثمار شدگی خود آگاه شده ، نظریه رهائی بسازند و علیه اربابان شورش و انقلاب کنند. این پتانسیل عامل وحشت ارباب است و آنها را مجبور میکند که برای راضی نگه داشتن و دور کردن توده ها از انقلاب قلمروهای استثماری درست کنند که میگوئیم مستعمرات.
    علت وجود امپراتوری قدیم و امپریالیسم مدرن، اساسا وحشت از شورش و انقلاب درونی است. بسادگی، آنها از مستعمرات ثروت استخراج میکنند و به شکم اهالی خود می ریزند تا مطیع بمانند.
    توده های مستعمرات، امروزه نومستعمرات، یا باید با اربابان خود وحدت کنند که این وحدت یعنی پذیرش بردگی و کشته شدن و آسیب دیدن برای حاکمین خودی و یا انقلاب کنند تا از شر اقتدارگرائی و استثمار رها گردند. آنارشیسم کمونیستی انقلاب را انتخاب میکند نه همکاری با ارتجاع خودی و یا غیر خودی راچون آنارشیسم رهائی را اساسا نفی اقتدارگرائی و استثمار میبیند که بینش درستی است. تعریف انقلاب در مقاله وجود ندارد. تعریف انقلاب این است:
    از بین بردن مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، هیراشی و انواع تعصب برای تجدید سازماندهی محل کار و زندگی بصورت کلکتیو و شورائی. بعبارت دیگر انقلاب یعنی تغییر فرهنگی از نوع اقتدارگرایانه فعلی به نوع اقتدارستیزی.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>