سه گانه ی تاریخ ساز ،(بورژوازی، پرولتاریا، تکنولوژی)
خدامراد فولادی
چرا و با چه ضرورتی وحدت ِ همبسته ی این سه گانه ی دوران ِ ما تاریخ ساز و دوران ساز هستند؟ پاسخ به این پرسش را اگر نخواهیم سر از«کژراهه ی غیر ِ سرمایه داری» در آوریم، یقینن باید در دیالکتیک ِ ماتریالیستی و تاریخی و تکامل ِ قانون مند و نظام مند ِ جامعه ی انسانی بجوییم و نه در خیال بافی ها و ذهنگرایی های فرقه سازان ِ اراده گرا. با چنین نگرش و هدفی است که می خواهم در این نوشتار با پاسخگویی به این پرسش،خط ِ فاصل و فاضلی میان ِ مارکسیسم ِ راستین ِتکامل گرا و «مارکسیسم ِ» دروغین ِ اراده گرا بکشم و تفاوت های نظری و عملی ِ این دوگونه شناخت ِ راستین و دروغین را به علاقه مندان به فلسفه ی مارکسیستی یاد آوری نمایم و بشناسانم « تا نشیند هرکسی آنگه به جایی خویشتن»! یعنی درواقع هدف،شناخت یابی از راه ِقانون مند و راه ِناقانون مند برای رسیدن به غایت تاریخ است، و نه سر درآوردن از چاه ِ ویل ِ اراده گرایی ِ اختیارمند.
در جهان ِ واقعن و حقیقتن موجود ِ مادی، هیچ چیز و پدیده ای نیست که ابتدا به ساکن و بدون ِ پیش نیازهاو پیش زمینه های مادی ِایجاب کننده و فراهم آورنده ی مقدمات ِ ضروری ِموجودییت اش پیدایش یافته باشد. خود ِ ماده ی در حرکت ِبی آغاز و پایان یا به بیان ِ دیگر ماده- حرکت، پیش زمینه و پیش نیاز ِ شکل گیری و پیدایش ِ کلییت و جزییت ِ چیزها و پدیده های متنوع ِ مادی( طبیعت) است. اراده ی انسانی هم زمانی تاثیرگذار و کارآمد است که پیشا پیش مقدمات ِفعلییت وفعالییت اش درحیات ِاجتماعی ِ انسان ِ کارورز ِ اندیشه ورز فراهم شده باشد و در چارچوب ِ قوانین ِ بی انعطاف و بی چون و چرای دیالکتیک ماتریالیستی و تاریخی عمل نماید و نه از اراده ی فرمانفرمایانه ی فرقه گرایان. یعنی به بیان ِ دیگر،این اراده است که باید تابع ِقانون مندی باشد و نه برعکس قانون مندی تابع ِ اراده. آنچه هم که فرقه سازان آگاهی می نامندچیزی جزهمان اراده ی معطوف به قدرت ِکانتی- نیچه ای ِ خودشان نیست . اینها اصول و قوانین ِعام ِاثبات شده و اثبات شونده ی ماتریالیسم ِدیالکتیک اند که درفرایند ِ خودگردانی وخودتنظیم گری ِماده ی درحرکت( طبیعت) و تکامل ِ قانون مند و نظام مند ِ طبیعت در نهایت به پیدایش ِ انسان و جامعه های انسانی انجامیده است. از این روست که می گوییم و با قطع و یقین باور داریم که جامعه ی انسانی هم درکلییت و جزییت ِهمبسته اش درادامه و در مسیر ِهمین خود گردانی و خود تنظیم گری ِقانون مندانه ونظام مندانه اگرچه باافت و خیز ها وناهمترازی های ناشی ازتولید ِناکافی و سیاست های ارتجاعی و واپس گرایانه ی حاکمان در جوامع ِ عقب مانده، ناگزیر از طی ِ همین پروسه ی غایت مند ِ دیالکتیکی- تکاملی اند. فرایند ِ غایت مندی که تا به امروزبه نظام ودوران ِ سرمایه داری فرا رفته ویقینن درهمین منزل ومرحله ی مالکییت ِخصوصی طبقاتی بر وسایل ِ تولید نیز توقف نخواهد کرد.
انسان ِ شناخت مند ِ دیالکتیک اندیش و تکامل گرا، امروزه می داند که اولن تاریخ ِ انسانی از دوران ِ سرمایه داری آغاز نشده و محصول ِ تکامل ِ نظام به نظام و دوران به دوران است، و ثانین در این جا هم بنابرحاکمییت ِ دیالکتیک- تکامل بر کرد و کارها و ساز و کارهای قانون منداش از حرکت باز نمی ایستد وراه و مسیر ِتکاملی اش را درنتیجه ی دست آوردهاوموجودی های سه گانه ی طبقاتی-مناسباتی و تولیدی ِ متکی بر پراتیک ِ تاریخی ِ تا به امروز ِ بورژوازی- پرولتاریا-تکنولوژی همچنان پی خواهد گرفت و بازخواهدکرد و تا دست یابی به عالی ترین مرحله ونظام ودوران ِتاریخی به پیش خواهد رفت. به طوری که در این فرایند ِ تکاملی ، هم بورژوازی ، هم پرولتاریا و هم تکنولوژی به مثابه ِ سه وحدت ِ همبسته ی تاریخی- دورانی بدون حذف ِ خودسرانه و اراده گرایانه ی هیچ فرد یا فرقه ودار و دسته ای ازآنها، در جمع و وحدت ِ دیالکتیکی تکاملی شان ، جایگاه و نقش ِ تاریخی ِ خود را در فرابرد ِ جامعه ی انسانی حفظ خواهند کرد. درمقام ِتمثیل، می توان گفت: هم بورژوازی و هم پرولتاریا،آن انسان های کارورز ِ اندیشه ورزی هستند که تکنولوژی عامل و رابط ِ گذار ِ شان از دوران ِ « میمونی» ِ تاریخ به دوران ِ پیشرفته و کاملن تکامل یافته ی انسانی ِ بی طبقه و بی دولت ِ طبقاتی خواهد بود.