سمت و سوی راه را در گرد و خاک انتخابات آمریکا و تحریم و مکانیسم ماشه گم نکنیم
محمد علی اصفهانی
.
مصطفی صالحی، کارگر ساختمانی را اعدام می کنند و سرپناه محقر دو کودک یتیم او و مادرشان را هم به عنوان دیه گفته اند که مصادره خواهند کرد.
نوید افکاری را به استناد اقرار زیر شکنجه ـ شکنجه یی که هر کسی برای توقف آن حاضر است به هر چیزی اعتراف کند ـبه دوبار اعدم محکوم می کنند و برادرانش را هم به شلاق و زندان.
نسرین ستوده، نه به خاطر خودش، که به خاطر تأمین ابتدایی ترین حق و حقوق زندانیان دیگر، جاننازنین خود را، به عنوان تنها سرمایه ی قمار،در اعتصاب غذا روی میز گذاشته است و هر لحظه بیم آن می رود که پیکر نحیف او دیگر این بار تاب نیاورد و آن شود که نباید بشود.
و بعد هم، طبعاً یک مقدار نوحه و ذکر مصیبت و مرثیه و محکوم کردن و بیانیه و مقاله و شعر و قصه و حماسه و رجز.
و باز، روز از نو و روزی از نو.
هزاران و هزاران زندانی سیاسی و غیر سیاسی، در غیر قابل تحمل ترین شرایط زیستی قابل تصور، زیر انواع شکنجه های جسمی و روحی، با تن های در هم شکسته و روان های پاره پاره شده، میان مرگ وزندگی دارند دست و پا می زنند.
ازتهران تا دور افتاده ترین نقاط ایران.
در اوین ها و قزل حصار ها و رجایی شهر ها وفشافویه ها و قرچک های مکرر در مکرر.
کودکان محکوم به اعدام، به جای شوقانتظار جشن هجده سالگی و ورود به دنیای بزرگتر ها، در کابوس فرا رسیدن سالروز تولد خود، هر شب و هر روز دارند صد بار می میرند و زنده می شوند و زنده می شوند و می میرند.
آلونک آسیه پناهی های بی پناهرا ویران می کنند و خودشان را هم به جرم دفاع از چند تکه چوب و سنگ و آجر و خشت و کاه و گل که به قیمت سال ها رنج و خون دل خوردن،برای خود سر همکرده بودند و امید ها و آرزوهای کوچکشان در آنخلاصه می شد،جلو چشم من و شما می کِشند و می کُشند، و بعد، جامه ی سیاه محرم بر تن، یا حسین گویان و یا ابوالفضل گویان، راه می افتند وبه سراغ روستای محروم ابوالفضل می روند تا کلبه های روستاییان«مستضعف» تکیده ی در خود فروریختهرا با حکم «بنیاد مستضعفان» رهبر سالوس دینفروش خودویران کنند، و در پاسخ به یک «آخ» خشک و خالی آن ها، کودک و پیر و جوانشان را به خاک و خون بکشند و به اسارتببرند.
می زنند، می کشند، می سوزانند، می گیرند، می برند، شکنجه می کنند، و سرمست از قدرت نمایی به پر و بال بسته ترین پر و بال بستگان، عربده می کشند و هل من مبارز سر می دهند، و آن وقت ما مشغول بحث در باره ی مکانیسم ماشه و انتخابات آمریکا هستیم.
شاید حق داشته باشیم. چرا که دیری است باور به خود را ـ دانسته یا نادانسته ـ از دست داده ایم، و به دست های دیگران نگاه می کنیم تا ببینیم سرنوشت ما را می خواهند چگونه رقم بزنند.
ــــــــــــــــــــ
نه این که مکانیسم ماشه وانتخابات آمریکا کم اهمیت باشند، و نه این که نباید به آن ها پرداخت.
نه! اینطور نیست.
این ها، فارغ از اراده ی ما، برای امروز و فردای مامهم هستند، و به اندازه ی خود و سر جای خود و در محدوده ی خود، بر آینده ی میهن ما اثر می گذارند.
باید به این ها پرداخت، اما:
ـ یا به عنوان جاده های فرعی یی گشاده در جاده ی اصلی که بالقوه می توانند ما را از مسیر خودمان به بیراهه بکشانند.
ـ و یا به عنوان هشدار ها و علائم خطر سر راه.
جاده ی اصلی، مسیر حرکت، و سمت و سوی حرکت، به هیچ بهانه یی نباید در جاده های فرعی گم شود، و هشدار ها و علائم خطر سر راه هم فقط باید ما را هوشیار تر کنند، نه آن که مرددمان کنند،واز ادامه ی راه بازمان دارند، و یا روانه ی جاده های فرعی کنندمان.
به دیگران کاری ندارم، اما تا جایی که به خودم بر می گردد، مقاله ی پیشین٭و مقاله ی حاضرمرا تنها باید با چنین نگاهی خواند.
چون با چنین نگاهی است که نوشته شده اند.
ــــــــــــــــــــ
ترامپ، بازی بازنده ی دیگر خود را ـ و نه آخرین بازی خود را که شاید بازی برنده یی باشد ـ بعد از باخت قبلی، با به خیال خودش چکاندن ماشه ی مکانیسم ماشه، آغاز کرده است.
وزیر خارجه ی او وعده داده است که از نیمه شب بیستم سپتامبر، جهان تسلیم اراده ی ما خواهد شد، و «کلی کرفت» نماینده ی آمریکا در سازمان ملل همتهدید کرده است که از آن تاریخ به بعد، آمریکا هر کسی [به شمول آلمان و انگلستان و فرانسه] را که در برابر مکانیسم ماشه بایستد وتمام تحریم های لغو شده پس از برجام را برنگرداندیا رعایت نکند، به دلیل تخلف از قطعنامه ی ۲۲۳۱ شورای امنیت سازمان ملل، تحریم خواهد کرد.
و هیچکدامشان فکر نکرده است که بالاخره بیستم سپتامبر فرا خواهد رسید و موعد الوعده وفا و دست های نه چندان پر!
معلوم است این که آلمان و انگلستان و فرانسه، قصد فروش سلاح به ج.ا و تقویت نظامی این شر مطلق در منطقه را نه داشته اند و نه دارند.
مخالفت آن ها با قطعنامه ی شکست خورده ی آمریکا، علی رغم همه ی جرح و تعدیل هایی که آمریکا به منظور کسب نظر موافق اروپا در آن اِعمال کرده بود و موضوعش را هم بر تمدید تحریم فروش سلاح به ج.امتمرکز کرده بود، نه به قصد فروش سلاح به ج.ا، بلکه به منظوریادآوری شمال و جنوب و شرق و غرب قلمرو ترامپبه او بود و تأکید بر ضرورت تناسب گلیمبا اندازه ی پا، و تناسب دهان با اندازه ی سخن.
و حالا هم باز همان حکایت است.
به خصوص، این که بر سر این موضوع معین، دو قدرت بزرگ روسیه و چین هم موقتاً در کنار اروپا قرار دارند، و اروپا هم موقتاً در کنار دو قدرت بزرگ روسیه و چین قرار دارد.
تحریم های همه جانبه ی آمریکا، برای از پا در آوردن اقتصاد ج.ا کافی بود و کافی خواهد بود، و تا اندازه ی زیادی باعث تحریم عملی ج.ا توسط بسیاری از مراکز اقتصادی کوچک و بزرگ اروپا و بقیه ی دنیا، که مستقل از دولت هاشان، از بیم آمریکا با این تحریم ها کنار آمده اند هم شده است و خواهد شد.
بیش از این اندازه ـ در این رابطه ی معین ـ چه کار عمده یی از ترامپ بر می آید؟
و آیا این بازی بازنده ی دوم، در پی بازی باخته شده ی اول، و در کنار بحران های داخلی این روز های آمریکا، به احتمال پیروزی ترامپ، که در شرایط عادی تا حدود زیادیعملی می نمود (و شاید هنوز هم بنماید) ضربه و ضرباتی جدی وارد نخواهد کرد؟
ــــــــــــــــــــ
ترامپ، خودش اگر به دست خودش باشد، قاعدتاً اهل جنگ به راه انداختن و جان نظامیان خود را فدای ماجراجویی های جنگ افروزانه کردن نیست.
اما وقتی که پای بود و نبودش در مقام ریاست جمهوری آمریکا در میان بیاید، هر قاعده یی از جمله همین قاعده ی «قاعدتاً» را او می تواند مشمول استثنا کند.
این سخن، البته نباید به معنای جدی بودن احتمال جنگ به راه انداختن ترامپ، و جان نظامیان خود را در معرض خطر جدی قرار دادناوتلقی شود.
چند بمباران هوایی احتمالی، ولی چرا.
با بمباران هوایی احتمالی چند مرکز حیاتی ج.ا، جنگ در معنای متداول آن رخ نمی دهد و خطر جدی یی هم نظامیان آمریکا را،مستقیماً به این خاطر، تهدید نخواهد کرد.
چنان اقداممفروضی، نیازمند کوچک ترین حمله ی نیروی زمینی به ایران و لشکر کشی و پذیرش خطرات آن، که مطلقاً قابل پیش بینی نیستند، نخواهد بود.
وگرنه، حتی جرج بوش پسر، با آن همه شرارتی که داشت، و با وجود آن که رهبر مجاهدین، افراد خود را که در آن زمان هنوز از «جوار خاک میهن» رانده نشده بودند به عنوان سرباز صفر وپیشمرگ پیاده نظام و نیروی زمینی ارتش آمریکا، از طریق ژنرال پترائوس و دیگران به او پیشکش کرده بود (…)، حاضر به پذیرش ریسک جنگ کلاسیک با ایران نشد.
با این حال، تضمینی وجود ندارد که بمباران ایران، منجر به موقعیتی غیر قابل کنترل برای آمریکا و متحدان آن در منطقه نشود.
در آن صورت، طبعاً عمل ترامپ به سود انتخاب مجدد او تمام نخواهد شد.
ولی، قضیه به همین سادگی ها نیست، و عوامل دیگری هم هستند که می توانند این گزینه را به عنوان یک برگ برنده ی احتمالی، مورد توجه ترامپ قرار دهند.
ــــــــــــــــــــ
انتخابات میان دوره یی سنا بر سر ۳۳ کرسی از ۱۰۰ کرسی، و انتخابات مجلس نمایندگان بر سر همه ی ۴۳۵ کرسی، که همزمان با انتخابات ریاست جمهوری انجام می شود احتمالاً خواهد توانستهم برتری دموکرات ها در مجلس نمایندگانرا همچنان محفوظ نگاه دارد، و هم با از چنگ حزب جمهوری خواه خارج کردن تعدادی از کرسی هایی که در حال حاضر به اکثریت شکننده ی جمهوری خواه در سنا تعلق دارند، اکثریت کنگره را به طور کاملاز آنِ حزب دموکرات کند.
طبعاً ترامپ بر این نکته وقوف دارد و می داند که در صورت انتخاب مجدد به مقام ریاست جمهوری،اگر،هم در سنا و هم در مجلس نمایندگان با اکثریت دموکرات طرف باشد، بسیار آسیب پذیر خواهد بود.
بنا بر این، منطقاً او باید فقط وقتی دست به یک اقدام مهم مخاطره آمیز بزند که از پیروزی خود در آن اقدام، و از تسلط خود بر آن، و از عواقب کار،و یا از بابت بافت جدید کنگره مطمئن باشد.
این احتمال که ترامپ، بعد از بیستم سپتامبر که او آن را تاریخ برگشت همه ی تحریم های لغو شده ی سازمان ملل علیهج.ا می داند، در خلیج فارس، اقدام به توقیف کشتی های ایرانی و یا کشتی هایی که در ارتباط مستقیم یا غیر مستقیم با ج.ا هستند بکند، یک احتمال نسبتاً قابل ملاحظهاست.
ج.ا در آن صورت، انتخاب های زیادی نخواهد داشت:
ـ یا همانطور که در مقابل ضربات پی در پی اسراییل در سوریه نشان داده است، در صحنه، با ذلت و خواری، تن به پذیرش این تحقیر بدهد، و در عوض، در نماز جمعه های مجازی و غیر مجازی، مشت های محکمش را حواله ی آمریکا و اسراییل کند.
ـ یا عکس العملش شبیه انتقام قتل قاسم سلیمانی را گرفتن باشد و آن مضحکه یی که در عراق به پا کرد، و آن فاجعه یی که در ایران با باز گذاشتن فضای پرواز های معمولیبا هدفِ به گروگان گرفتن جان مردمان عادی و سپر بلای خود کردن آن ها به بار آورد، و درحالی که از وحشت پاسخ آمریکا خودش را باخته بود و دست و پای خودش را گم کرده بود،ترساناز سایه ی خود، با شلیک به هواپیمای اوکرایینی، آن جنایت کم نظیر را آفرید، و معترضان به آن جنایترا هم گرفت و به زندان انداخت یا به زندان محکوم کرد.
ـ یا مرتکب حماقتی بزرگ، یعنی تلاشِ به احتمال زیاد ناموفق در جهت عملی کردن تهدید صد بار تکرار شده ی بستن تنگه ی هرمزشود و یاوانمود کند که به زودی مرتکب آن خواهد شد.
این، به معنای صدور مجوز هرگونه برخوردی باج.ا برای ترامپ و اروپا ـ که در آن صورت پشت ترامپ قرار می گیرد ـ خواهد بود.
و چین و روسیه هم خود را فدای این حماقت ج.ا نخواهند کرد.
در آن صورت، اگر همه چیز بر وفق مراد پیش رود، ترامپِ پیروز در آن بازی، ترامپ پیروز در انتخابات ریاست جمهوری هم خواهد شد.
با آرای پر و پیمانه.
و این، البته وسوسه انگیز است!
تحریک و تحرکات دیگری هم با نتیجه هایی کم و بیش مشابه می توانند اتفاق بیافتند.
چه از ناحیه ی قدرت های پنهان و کمین کرده یی در بافت ج.ا که سود خود را ـ به درستی یا به نادرستی ـ در وخیم تر شدن شرایط برای قدرت آشکار و مسلط می بینند.
چه از ناحیه ی مافیاهایی در ج.ا که پروار شدن و پروار تر شدنشان، به بحران های اقتصادی و غیر اقتصادی بزرگ گره خورده است.
چه از ناحیه ی جاسوسان شماره دار و بی شماره ی بعضی سرویس های اطلاعاتی متوازی و متقاطع و متنافر خارجیکه در بالاترین ارکان نظام بی نظام و سوراخ سوراخ ج.ا خانه کرده اند.
و چه حتی از ناحیه ی خود ترامپ و مشاورانش.
اکتبر سورپرایز، یا سورپرایز اکتبر، همیشه لازم نیست که تبانی و تفاهم باشد.
اکتبر سورپرایز، یا سورپرایز اکتبر، می تواند اینطوری هم باشد یک وقت.
و یک احتمال دیگر که مشروط به شکست مفروض ترامپ در انتخابات نوامبر است را هم نباید از نظر دور داشت:
ترامپ که در آن صورت باید پست خود را در ژانویه تحویل بایدن دهد، قبل از خروج از کاخ سفید،مستقیماً، و یا به طور غیر مستقیم و تنها با نشان دادن چراغ سبز به اسراییل (آنگونه که جان بولتون می خواست و پیشنهاد می کرد)،در هماهنگی و همراهی باحکومت های عرب منطقه، با ج.ا کاری کند کارستان به منظور در پوست گردو گذاشتن دست و پای «جو دیوانه»، و آن پیرمرد را از همان اول کار به بلاییمبتلا کردن که علاج آن میسر نخواهد بود الّا با روغن بنفشه!
ــــــــــــــــــــ
از همه ی این حرف و حدیث ها گذشته اما، همچنان ذهن ما و پندار ما و کردار ما و گفتار غالب و مسلط ما، و همّ و غم ما، و دغدغه ی ما، و اراده ی ما، باید معطوف به خودمانباشد، نه معطوف به ترامپ و بایدن و مکانیسم ماشه و غیره و غیره.
شاهراه، راه در خود فرو برنده و در خود فرو بلعنده ی اصلی، و سمت و سو و جهت حرکت، روشن است.
خود را زیاد سرگرم بیراهه ها و خاکی های فرعی نکنیم، و چشم به این سو و آن سو ندوزیم و منتظر آنچه از گرد و خاک سواران به در خواهد آمد نمانیم و پای از این راه بر نگردانیم، یا درجاپا زدن را گام برداشتن ندانیم.
که این آخری، صد بار بد تر است از گام بر نداشتن.
چرا که احساس حرکت و راه رفتن به آدم می دهد و آدم را می فریبد.
یعنی، اینطوری آدم خودش را می فریبد و دلش خوش است که دارد می رود.
فقط حیف که معلوم نیست که چرا نمی رسد!
۱۱ شهریور ۱۳۹۹
ققنوس ـ سیاست انسانگرا
ـــــــــــــــــــ
٭ترامپ، آبرامز، مکانیزم ماشه، ایران کنترا، اکتبر سورپرایز، و انتخابات آمریکا ـ ۲۷ مرداد ۱۳۹۹
www.ghoghnoos.org/aak/200817.html
تصحیح و پوزش:
درمقاله یپیشین،به جای «اکثریت سنا»،اشتباهاً «اکثریت کنگره»نوشته شده بود.
لازم به توضیح است که انتخابات سنا درنوامبرسال جاری،انتخابات میان دوره یی برسر ۳۳ کرسی از ۱۰۰ کرسی خواهد بود،وانتخابات مجلس نمایندگان، انتخابات برسرهر ۴۳۵ کرسی.
Comments
سمت و سوی راه را در گرد و خاک انتخابات آمریکا و تحریم و مکانیسم ماشه گم نکنیم<br>محمد علی اصفهانی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>