Comments

«چپ محافظه کار» جدید صحنه سیاسی آلمان را دگرگون می کند — 6 دیدگاه

  1. خلاصه کامنتهایم:
    دوران اقتدار جهانی امپریالیستهای غربی دارد تمام میشود، دو راه وجود دارد، پیروزی در جنگ امپریالیستی و یا انقلاب کمونیستی آنارشیستی. جنگ امپریالیستی در حال شکل گیری است، مانده شکل گیری انقلاب.
    آنارشیست

  2. وقتی میشنوید که تورم زیاد شده، یعنی اینکه درآمد طبقه کارگر کم شده که اینهم یعنی فقیرتر شدن کارگران. کارگران میتوانند با اعتصاب و اعتراض درآمدشان را بالا ببرند اما موفقیت در این راه بستگی به گنجایش سرمایه داران یک کشور و یا پیمانی از کشورهای سرمایداری دارد. وقتی این گنجایش از بین برود، فقر می آید و اهالی باید راضی بمانند و یا مثل سگ هار تحت رهبری اربابانشان به کشورهای دیگر حمله کنند تا ثروت جمع شود.
    تنها آلمان نیست، کشورهای دیگر دموکراتیک امپریالیستی در چنین وضعی قرار گرفته اند. تا دیروز عملکرد فاشیستی-امپریالیستی آنها را در کشورهای دیگر نمونه بدرد نخور بودن دموکراسی می دیدیم حالا میتوانیم نمونه داخلی آنرا مشاهده کنیم.
    البته اگر آنها در جنگ های امپریالیستی پیروز شوند، آنقدر ثروت انباشت میکنند تا دوباره خرج کارگران خودی کنند تا جلوی کمونیسم را بگیرند. اما بنظر می آید که از لحاظ تاریخی قدرتشان را از دست داده اند و رقیبهای شرقی ی دارند که در قلدری و شیادی و آدم کشی از خود آنها کمتر نیستند. بلاخره باید یک روزی وضع کارکران اروپایی مثل بقیه میشد، هر چه زودتر بهتر.
    امید بود که انقلاب کمونیستی باعث نشود که کارگران غربی فقیر شوند، بلکه تمام کارگران جهان رها شده و استاندارد زندگی بالایی بدست بیاورند، اما شکست تاریخی مارکسیسم این امید را از بین برد و حالا اوضاع جهان در وضع عادی ارتجاعی خود قرار دارد و بجای انقلاب سرمایه داری دولتی مارکسیستی، انقلاب کمونیستی واقعی یعنی آنارشیستی ضرورت دارد. کار انقلابی کمونیستی را در کامنت قبل توضیح دادم. توضیح بیشتر، انقلاب جهانی علیه ارتجاع حاکم باید حتما تمام این خصوصیات را داشته باشد، وگرنه انقلاب نیست، سیاست بازی است:
    ضد مردسالاری
    ضد بردگی مزدی
    ضد امپریالیسم
    ضد هر نوع تعصب
    ضد هیراشی
    .
    آنارشیست

  3. سرمایه داری پتانسیل تولید نیروی کار زیاد و ماهر دارد اما قابلیت جذب آنرا ندارد. وضع فعلی جوامع فعلا اینطور است. الان رقابت انحصاری بین امپریالیستهای غرب و شرق وجود دارد و این هر دو طرف را تحت فشار قرار داده. نتیجه این بحران اقتصادی-رقابتی خراب شدن وضع کارگران خودی و ترویج نژادپرستی و قوم پرستی برای منحرف کردن اذهان کارگران از اصل بیمار بودن روابط بردگی مزدی است.
    متاسفانه جنبش کمونیستی مارکسیستی جز آقا بالاسر حزبی چیزی تولید نکرد و همگی در دولت سازی خود شکست خورده به بورژوا دولتی و یا بورژوای خصوصی و آلیگاروش تبدیل شدند. راه چاره بوجود آوردن یک کمونیسم درست و حسابی ضد بردگی مزدی در محل کار و زندگی ست که هدفش نه درست کردن دولت بلکه درست کردن تشکلاتی ست که محل کار و زندگی را از دست سرمایه داران در می آورد و دولت را که از آن تغذیه میکند به زیر میکشد.
    آنارشیست

  4. پس از حمله مرگبار با چاقو در سولینگن، تنها یک حزب در آلمان باقی مانده بود: AfD. سیاستمداران از همه اقشار با مطالبات رادیکال راست برای اخراج بیشتر، قوانین سختگیرانه تر پناهندگی، اختیارات بیشتر برای پلیس و انگ زدن به کل مردم از یکدیگر پیشی گرفتند.در مراسم ۶۵۰مین سالگرد شهر سولینگن در شامگاه جمعه، مردی در میان جمعیت به طور ناگهانی با چاقو به چند نفر حمله کرد. او سه بازدیدکننده را کشت و هشت نفر دیگر را زخمی کرد که حال چهار نفر از آنها وخیم است. جشنواره شهر بلافاصله لغو شد.

    یک سوری 26 ساله که پس از شکست اخراجش به بلغارستان از حمایت فرعی در آلمان برخوردار شده بود، به عنوان عامل مظنون دستگیر شد. دولت اسلامی (داعش) مسئولیت این جنایت را بر عهده گرفته و ویدئویی را در فضای مجازی منتشر کرده که مسئولیت آن را بر عهده گرفته است. با این حال مشخص نیست که مرد کلاهدار دیده شده در آنجا سوری دستگیر شده است یا خیر.

    در روزهای شنبه و یکشنبه، تعداد زیادی از مردم در سولینگن جمع شدند تا با هم عزاداری کنند. بسیاری گفتند که نمی خواهند شهر را به جناح راست بسپارند. یک زن به مطبوعات گفت: «حمله با چاقو حمله ای به جامعه باز، به تنوع شهر بود.

    تجمعی متشکل از حدود 30 نفر از حامیان آلترناتیو جوانان AfD، که توسط دو ردیف افسر پلیس محافظت و محافظت می‌شد، با حداقل ده برابر تعداد شهروندان سولینگنی از ابتکار «سولینگن رنگارنگ است به جای قهوه‌ای» مواجه شد. هزاران نفر در شهر نوردراین-وستفالن زندگی می کنند که از زمان سوءقصد در سال 1993 علیه نژادپرستی و بیگانه هراسی مبارزه کرده اند. در آن زمان، پنج نفر از اعضای خانواده Genc ترکیه قربانی یک حمله آتش‌سوزی راستگرایان افراطی در سولینگن شدند.

    سیاستمداران از همه احزاب کاملاً متفاوت واکنش نشان دادند و یک تحریک جناح راست را آغاز کردند، گویی منتظر حمله بودند.

    فریدریش مرز، رهبر CDU، همه پناهندگان از سوریه و افغانستان را در معرض مسئولیت جمعی قرار داد، حتی اگر بسیاری از آنها از وحشت داعش گریختند. مرز توضیح داد: ما دیگر هیچ پناهنده ای از این کشورها را نمی پذیریم. پناهندگان بدون توجه به خطر مرگی که در این کشورها با آن روبرو هستند باید به سوریه و افغانستان بازگردانده شوند. مرز خواستار اختیارات بسیار گسترده تری برای پلیس فدرال شد.

    SPD نیز همین موضع را داشت. لارس کلینگ بیل، رئیس آن، خواستار کنترل بهتر اینترنت و جوامع اسلامی به منظور جلوگیری از «مبلغان تنفر افراطی» شد. “مقامات امنیتی فدرال و ایالتی باید همه چیز را دوباره آزمایش کنند” و باید به آنها اختیارات گسترده تری داده شود.

    فرانک والتر اشتاین مایر، رئیس جمهور فدرال نیز خواهان اختیارات و پرسنل بیشتر برای مقامات امنیتی است. نانسی فائزر، وزیر کشور فدرال (SPD) اعلام کرد: «به عنوان یک ایالت، ما به این اقدام تروریستی با شدت لازم پاسخ خواهیم داد: « ما به شدت در حال بحث و گفتگو هستیم که برای مبارزه با چه ابزارهایی نیاز داریم .» ترور و خشونت و کدام یک مقامات امنیتی ما در این زمانه به قدرت نیاز دارند…”

    Sahra Wagenknecht، در مسیر مبارزات انتخاباتی در آلمان شرقی، خواستار یک «تغییر پناهندگی» و «سیگنال توقف به دنیا» شد: او در X/Twitter تحریک می‌کند: «هر کسی که اجازه مهاجرت کنترل‌نشده را بدهد، این کار را خواهد کرد خشونت غیرقابل کنترل را دریافت کنید.»

    صدراعظم اولاف شولز (SPD) روز دوشنبه از سولینگن بازدید کرد و اخراج های بیشتری را در محل اعلام کرد. این امر “در صورت لزوم با مقررات قانونی” تسریع خواهد شد. در عین حال، “فعالیت اجرایی مداوم و عملی” ضروری است.

    شولز پیش از این در صفحه اول اشپیگل خواسته بود : «بالاخره باید مردم را در مقیاس وسیع اخراج کنیم، او این سه شنبه با رهبر CDU ملاقات می کند تا در مورد چگونگی ادامه صحبت کند.»

    آلیس وایدل، رهبر AfD گفت که “خشونت مهاجران علیه آلمانی ها” “به یک عادی وحشتناک جدید تبدیل شده است.” به محض اینکه AfD در دولت است، این افراد “حتی اجازه ورود به کشور ما را نخواهند داشت”. او خواستار توقف مهاجرت، پذیرش و اخذ تابعیت برای حداقل 5 سال شد.

    استقرار یک دولت پلیسی توتالیتر، که اکنون همه سیاستمداران خواستار آن هستند، از اقدامات خونین مانند سولینگن جلوگیری نخواهد کرد. در واقع، علیه طبقه کارگر و علیه همه کسانی است که سیاست‌های جنگی و حملات اجتماعی دولت را رد می‌کنند. از او برای نظارت و سرکوب آنها استفاده خواهد شد.

    آنچه در بحث در مورد سولینگن کاملاً گم شده است، مسئله علت خشونت تروریستی است که بارها قربانیان بسیاری را نه تنها در آلمان، همانطور که در میدان Breitscheidplatz در برلین در سال 2016 اتفاق افتاد، بلکه در فرانسه، بریتانیا، روسیه و نیز قربانی می‌کند. کشورهای متعدد دیگر

    داعش و سازمان های مشابه از بهشت ​​سقوط نکردند. آنها محصول جنگ های وحشیانه ای هستند که قدرت های امپریالیستی برای دهه ها در خاورمیانه به راه انداخته اند، از جنگ علیه روسیه در افغانستان در دهه 1980 تا نسل کشی علیه فلسطینیان در غزه. مانند القاعده اسامه بن لادن، آنها اغلب توسط سرویس های مخفی غربی راه اندازی شده و توسط آنها دستکاری و کنترل می شوند.

    دولت اسلامی پس از نابودی آن و سرنگونی رژیم صدام حسین توسط ایالات متحده در عراق ظهور کرد. او در سال 2011 به قدرت های امپریالیستی کمک کرد تا دولت معمر قذافی را در لیبی سرنگون کنند. سپس با حمایت سیا آمریکا، داعش در سوریه مستقر شد و در آنجا علیه دولت بشار اسد جنگید. در اینجا او مستقل شد و خلافت خود را در بخش‌هایی از سوریه و عراق تأسیس کرد که توسط آمریکا به بهای کشته شدن صدها هزار نفر دیگر از بین رفت.

    اما داعش همچنان به حیات خود ادامه می دهد و روابط خود را با سرویس های مخفی قدرت های غربی و دولت های متحد آنها در منطقه قطع نکرده است. یک شاخه خاص وحشیانه داعش، دولت اسلامی – خراسان، حملات تروریستی را علیه رژیم طالبان در افغانستان سازماندهی می کند. او همچنین مسئولیت حمله به تالار شهر کروکوس در مسکو در آوریل سال جاری را بر عهده گرفت که جان 137 نفر را گرفت و بیش از 180 نفر را مجروح کرد.

    در سال 2017، پس از یک سلسله حملات خونین در تهران، منچستر و لندن، WSWS شیوه همکاری بین سرویس‌های مخفی و تروریست‌ها را در مقاله « ژئوپلیتیک ترور » که بر اساس حقایق شناخته شده درباره چندین مهاجم بود، شرح داد. شایان ذکر است که یک پاراگراف طولانی از آن را در پس زمینه کمپین قانون و نظم فعلی نقل کنیم:

    در 16 سال جنگ موسوم به “جنگ علیه ترور” که به زمان هواپیماربایان 11 سپتامبر برمی گردد، مشخص شده است که اسلام گرایان رادیکال نه تنها بدون مانع به خاورمیانه، اروپا و ایالات متحده می روند و دوباره نمی توانند به عقب برگردند. حرکت کنند، اما اساساً تحت حمایت دولت هستند. …

    اگر تروریست ها هرازگاهی علیه حامیان خود برمی خیزند و غیرنظامیان بی گناه باید بهای جان خود را بپردازند، این بخشی از معامله است.

    پس از حملات تروریستی، دولت ها همیشه با اقدامات سرکوب و نظارت بیشتر پاسخ می دهند. سربازان در خیابان ها گشت می زنند، حقوق دموکراتیک به حالت تعلیق درآمده و – مانند فرانسه – وضعیت فوق العاده اعلام شده است. اگرچه همه این اقدامات به جلوگیری از حملات آینده کمک نمی کند، اما در کنترل جمعیت محلی و سرکوب ناآرامی های اجتماعی بسیار مفید است.

    هیچ چیزی که از سوی رسانه ها و سیاستمداران در مورد حمله در سولینگن منتشر می شود، نباید به چشم بیاید. حتی اگر سوری دستگیر شده مجرم باشد، زیرا نشانه های زیادی وجود دارد، این سوال مطرح می شود: چه کسانی پشت آن هستند؟ چرا قبلا هیچ اخطاری وجود نداشت؟

    یک چیز مسلم است: مسلح کردن دستگاه دولتی و بستن مرزها مانع از این حملات مرگبار نخواهد شد. نسل کشی فلسطینی ها، بمباران لبنان، تهدید به جنگ علیه ایران و سایر جنایات امپریالیستی به اندازه کافی نیروهای جدید برای این کار تولید میکند

  5. خانم واگنکشت یک اپورتونیست پوپولیست در چهره” چپ “میباشد:او سعی دارد در رقابت با حزب فاشیستی آ اِف دی معروف به “آلترناتیو برای المان” در رای آوردن در شرق آلمان به رقابت بپردازد وبا عنوان کردن “مشکل مهاجرین “دقیقا مانور میدهد مثل حزب دروغگوی فاشیستی آ اف دی .
    ایشان بیان کرده است که حاضر است با حزب های دیگر جز آ اف دی در ایالت ها دولت تشکیل دهد . حتی با احزاب محافظه کاران مانند دمکرات مسیحی ها وسوسیال مسیحی ها . امروز درآلمان تقریبا تمامی نیروها واحزاب سیاسی از سبز تا سوسیال دمکرات تا حزب خانم واگنکشت سعی دارند که دررقابت با آ اف دی دقیقا سیاست ضد مهاجرین را تشدید نمایند واز مشکلات واقعی مردم وا زجمله پرداختتن به مساله جنگ در اکراین وخطر جنگ جهانی جلوگیری کنند. با تیز کردن مساله مهاجرین درهر ماجرایی سعی در این است . این احزاب همه درچهارچوب منافع جناحهای سرمایه داری عمل میکنند و حزب خانم واگنکشت دقیقا نیز همین خط را میرود ولی سوس ناسیونالیستی و”اول المان واروپا”را در میلیتاریسم وحمایت از صنایع سرمایه داری آلمان حمایت میکند.خانم واگنکشت هرگز دربرنامه حزبی اش خروج از ناتو وجود ندارد مانند همان حزب دست راستی آ اف دی که این روزها مدعی “صلح طلبی “میشود.در صورتیکه کسی که بطور جِد خواستار عدم تشدید میلیتاریسم است باید از ناتو خارج شود. این را خانم واگنکشت تاکنون در سخنانش وبرنامه حزبی شان مطرح نکرده اند. ایشان و همسر فعلی شان اقای لافنتن صرفا از بعد ناسیونالیستی به مساله منافع المان واروپا درجهت منافع المان در رقابت با امریکا فکر میکنند وگرنه در واقع سیاست های ضد انسانی خود را در چهارچوب سیاست های ضد پناهندگی دنبال می کند وعلیه مهاجرین وپناهندگان تحریک میکند وسعی دارد که مهاجرین وپناهندگان را درمقابل مردم عادی قرار دهد. این سیاست های ضد انسانی هیچ ربطی به یک سیاست انسانی که هرنیروی چپ از ان دفاع میکند ندارد. بی جهت نیست که خانم واگنکشت واژه خود ساز “چپ محافظه کار “را بکار میبرد . وبی جهت نیست که در پارلمانها از طرحهایی ضد مهاجرتی حتی اگر از طرف حزب دست راستی آ اف دی باشد حمایت کند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>