سرگذشت مقاومت زنان فلسطینی در زندان
برگردان کیا عزتی
در ماه دسامبر، در حالی که اسرائیل به بمباران اردوگاههای آوارگان در نوار غزه ادامه میدهد، موضوع تبادل اسرا در کانون بحثهای آتشبس باقی مانده است. زنان زندانی فلسطینی اغلب اولین کسانی هستند که همراه با خردسالان آزاد می شوند. در زندانهای اسرائیل، زنان فلسطینی وحدت چشمگیری در مبارزه برای حقوقشان از خود نشان دادهاند؛ اغلب در شرایط سخت، توأم با خشونت و بدرفتاری.
نویسنده Hélène Servel & Asja Zaino برگردان کیا عزتی از انگلیسی
پس از گذشت دورهای طاقتفرسا از انتظار، اکنون خانوادههای فلسطینی برای آزادی زنان زندانی خود اشک شوق میریزند، و همسایگان به آنها شادباش میگویند. برخی از این زنان که تا پیش از اواخر نوامبر ۲۰۲۳ که به آغوش خانوادههای خود بازگشتند، سالها ناپدید بودهاند. همان موقع ویدئوهایی در شبکههای اجتماعی منتشر شد که دهها زن فلسطینی را درحالیکه از زندانهای اسرائیلی آزاد میشدند نشان میداد. برخی زنان برای هفتهها و برخی دیگر تا ده سال -اغلب به دلایلی که هرگز روشن نشد- در بازداشت به سر میبردند. در میان آنها دختران زیر سن قانونی و زنان مسن با وضعیت نامناسب جسمی دیده میشد.
از زمان تأسیس اسرائیل در ۱۹۴۸، «محبوس کردن» بخش کلیدی و جداییناپذیر نظام سلطهی این رژیم بر زندگی روزمرهی فلسطینیها بودهاست. در طول زمان، دولت استعماری اسرائیل با پیشبرد دو نظام قضایی متفاوت، نوعی نابرابری حقوقی ایجاد کردهاست که اساس قومیتی دارد: اگر یک فلسطینی مرتکب جرمی شود در دادگاه نظامی محاکمه خواهد شد، اما محاکمهی یک شهرکنشین اسرائیلی که دست به ارتکاب همان جرم زده، در دادگاه غیرنظامی صورت میگیرد. این اصل تبعیضآمیز درمورد تمامی فلسطینیان اجرا میشود، خواه اهل کرانهی باختری یا اورشلیم، و خواه شهروند رسمی اسرائیل یا مقیم خارج از کشور باشند.
فلسطینیها بطورکلی برای دولت اسرائیل تهدیدی بالقوه تلقی شده، و با آنان به عنوان جمعیتی «مظنون» رفتار میشود؛ بدین معنی که وقتی دستگیر میشوند -بیتوجه به ماهیت جرم- به عنوان «زندانی امنیتی» معرفی میشوند(۱). همین عنوان بهانهای میشود تا آنها را تحت بازداشت حکومتی قرار دهند، که خود مجوزی است برای حبس نامحدود آنها بدون تفهیم اتهام رسمی و محاکمهی قضایی، و براساس اطلاعات طبقهبندیشدهای که حتی از وکلای آنها نیز پنهان میماند. قاضی دادگاه نظامی این امکان را دارد که قرارهای بازداشت ششماهه را تا هر زمان تمدید کند. در حال حاضر، بیش از ۳۴۰۰ فلسطینی تحت این قانون در بازداشت هستند(۲). از سال ۱۹۶۷ تا کنون، در مجموع نزدیک به یک میلیون فلسطینی در زندانهای اسرائیل حبس کشیدهاند که این تعداد معادل تقریباً چهل درصد از جمعیت مردان فلسطینی است(۳). تعداد خانوادههایی که هیچ یک از اعضایشان متحمل حبس نشده باشند بسیار کم است. در طول سالها، این زندانیان فلسطینی برای دفاع از حقوق خود تشکل یافته، و دست به اقداماتی جمعی زدند که به یک جنبش سر و شکلیافته بدل شد. نخستین پویشهای هماهنگ آنها -که در دههی ۱۹۷۰ آغاز شد- بر شرایط موجود در زندان، و پیگیری وضعیت زندانیانی که سیاسی تلقی میشدند متمرکز بود (این پویشها همچین به اسیران جنگی -زن یا مرد- نیز اختصاص مییافت). در دههی ۱۹۸۰، زمانی که جنبش در اوج فعالیت بود، زیست فرهنگی و سیاسی درون زندانها دچار تحول و توسعه گردید، و حتی به مثابه الگویی برای مبارزات بیرونی عمل کرد. انتفاضهی اول (۱۹۸۴-۱۹۸۷) عمدتاً توسط زندانیان سیاسی سابق اداره میشد.
تداوم وحدت زنان زندانی
پیمان اسلو (۱۹۹۵-۱۹۹۳) به آزادی تمامی زندانیان زن، و اکثر زندانیان مرد منجر شد، و تنها ۳۵۰ مرد پشت میلههای زندان باقی ماندند. کمی بعدتر -در جریان موج اول حملات حماس و جهاد اسلامی در دههی ۱۹۹۰-، دستگیری گستردهی اعضای جنبشهای اسلامگرا بر این تعداد افزود. با انتفاضهی دوم (۲۰۰۵-۲۰۰۰) نسل جدیدی از زندانیان ظهور کرد که تجربهی سیاسی کمتری داشتند، و همین کمتجربگی به تجزیهی سیاسی درونی و در نهایت تضعیف جنبش زندانیان منجر شد.
این روندهای گسترده درمورد زندانیان زن نیز صدق میکرد، هرچند جنبش آنها موفقیت بیشتری در مقاومت علیه چندپارگی و تجزیه کسب کرد. تعداد کمتر آنها – که هرگز بیش از صد نفر در یک زمان نبوده و تنها سه درصد از جمعیت کل زندانیان را تشکیل میداد(۴)-، به همراه این واقعیت که همگی آنها در یک زندان نگهداری میشدند، به حفظ وحدت آنها کمک کرد؛ اگرچه دستاوردهای آنها تا حد زیادی نادیده گرفته شده است.
در دههی ۱۹۷۰، اولین زندانیان زن فلسطینی به زندان الرمله در جنوب تلآویو فرستاده شدند. اکثر آنها از فعالان گروههای چپ فلسطینی یا جنبش فتح بودند. آنها در اعتصابات غذایی که از زندانهای مردان آغاز شد شرکت کردند، و نیز پویشهای خودشان را افزون بر آن راه انداختند. این پویشها شامل نافرمانیهایی همچون سر باز زدن از کار اجباری تحمیلشده توسط مقامات، و درخواست تفکیک از جنایتکاران اسرائیلی در زندان میشد؛ تفکیکی که البته هویت آنها به عنوان زندانی سیاسی را تأیید میکرد.
یکی از برجستهترین چهرههای این دوره «عایشه عوده» بود که در دیر جریر (روستای کوچکی در کرانهی باختری در نزدیکی رامالله) متولد شد. جایی که خانوادهاش همزمان با جریانات روز نکبه از آن گریختند. دوران کودکی عوده با داستانهای قتلعام دیر یاسین در ۹ آوریل ۱۹۴۸ شکل گرفت. او در یک مدرسهی دخترانه به عنوان معلم ریاضی مشغول شد. ابتدا به جنبش ملیگرای اعراب پیوست، اما بدنبال انحلال آن، به جبههی دموکراتیک برای آزادی فلسطین ملحق شد. او را به کارگذاشتن بمب در یک سوپرمارکت در اورشلیم متهم کردند. عوده در سال ۱۹۶۹ به دو حبس ابد محکوم گردید، اما ده سال بعد در اولین تبادل زندانی آزاد شد.
در اوایل دههی ۱۹۸۰، جنبش حول نسل جدیدی از زندانیان کمتجربه سازماندهی شد. زندانیانی همچون «روضه بصیر»، که در همان روستای عوده به دنیا آمد، و بعدتر به عنوان نمایندهی زندانیان زن موفقیتهایی کسب کرد. تبادل زندانی دیگری سلولها را در سال ۱۹۸۵ دومرتبه خالی کرد و منجر به آزادی ۱۱۵۰ فلسطینی از جمله اکثر زندانیان زن شد. این وضعیت البته پایدار نبود. زندانها پس از انتفاضهی اول بار دیگر پر شدند. بین سالهای ۱۹۸۷ و ۱۹۹۳ حدود ۳۰۰۰ زن راهی زندانها شد، درحالیکه بسیاری از آنها برای اولین بار حبس میکشیدند. برخلاف موجهای قبلی، این معترضین به هیچ سازمان سیاسی وابسته نبودند.
یک پیروزی تاریخی
این زنان علیرغم پیشینهی اجتماعی و تجربهی سیاسی متفاوت، وحدتی قابلملاحظه ایجاد کردند. در سال ۱۹۹۵، در جریان مذاکرات اسلو دوم، رئیس زندان هاشارون در شمال شرقی تلآویو، از آزادی همهی زندانیان زن (حدود ۳۰ نفر از آنها) -به جز هفت نفر که به اتهام حمله به سربازان اسرائیلی گناهکار شناخته شدند- خبر داد. همهی آنها به نشانهی همبستگی خود را درون دو سلول حبس و از خروج خودداری کردند. در نهایت پس از ۱۶ ماه پیروز شدند. این یک پیروزی تاریخی بود، یک سرمشق. رولا أبو دحو، فعال جبههی خلق برای آزادی فلسطین (PfLP) از بیت لحم که در سال ۱۹۸۸ به ۲۵ سال زندان محکوم شد، درمورد این پیروزی میگوید: «همه شگفتزده شدند، هم اشغالگران و هم جامعهی فلسطین.»
بدنبال افزایش حجم دستگیریها در انتفاضهی دوم، تعداد زندانیان زن در سالهای ۲۰۰۵-۲۰۰۴ به ۱۱۵ نفر رسید. نفوذ فزایندهی حماس و جهاد اسلامی تعادل سیاسی جنبش را تغییر و تنشها را افزایش داد. مقامات امنیتی با بهرهبرداری از این تقسیمات، با هدف تعمیق درگیریها و شکستن همبستگی فراحزبی، زندانیان را بر اساس وابستگیهای سیاسی بین زندانهای هاشارون و دیمون تقسیم کردند. با این وجود، چهرههای کاریزماتیکی همچون عطاف علیان که در سال ۲۰۰۸ آزاد شد، به حفظ جنبش ادامه دادند. علیان یکی از اعضای سابق جنبش فتح بود که در طول حبسهای مکرر خود که از سال ۱۹۸۹ آغاز شد و ۱۹ سال طول کشید، به جهاد اسلامی گرایش پیدا کرد. او امروز هم به همین حزب وابستگی دارد.
در دههی گذشته، زندانیان زن به تدریج در زندان دیمون متمرکز شدهاند و به طور روزافزون شامل زنانی میشوند که بهخاطر کنشهای فردی دستگیر میشوند، مانند حمله با چاقو، قاچاق تلفن به زندان، پستهای شبکههای اجتماعی، و یا صرفاً شرکت در تظاهرات. با وجود گسیل زندانیان با تجربهی سیاسی کمتر، نسل جدیدی از زنان پدید آمد که در اشاعهی آگاهی مدنی تا حدود زیادی کامیاب بودند.
این افراد شامل چهرههایی از ائتلافهای چپ همچون شذی عوده و ختام سعافین، اعضای جهاد اسلامی همچون منی قعدان، و زنان جوانتری همچون ربی عاصی، ایلیاء ابوحجله، لیان ناصر و لیان کاید، دانشجویان دانشگاه بیرزیت در نزدیکی رامالله هستند. این زنان که به دلیل شرکت در فعالیتهای کانون دانشجویان ترقیخواه دموکراتیک (القطب الطلابی) دستگیر شدند، کلید احیای برنامههای آموزشی در دوران حبس خود در سالهای ۲۰۲۰ و ۲۰۲۱ بودند و به تحکیم جنبش کمک فراوانی کردند.
اقدام به ارائهی آموزش در میان زندانیان زن از دههی ۱۹۷۰ آغاز شد. زندانیانی که تحصیلات بالاتری داشتند دورههای سوادآموزی را برای همبندیها برگزار میکردند، کتابها پخش میشدند و رادیو دائماً در سلولها روشن بود، جایی که مناظرههایی نیز به طور منظم در آنجا صورت میگرفت. مقامات زندان اغلب با زور و سرکوب به این فعالیتهای ممنوعه واکنش نشان میدادند. أمل. ر(۵)، زندانی سابقی که پس از مجروح شدن شدید توسط سربازانی که او را به حمله به یک شهرکنشین متهم کرده بودند ، راهکارهای زنان برای عبور از محدودیتها را چنین بازگو میکند: «خانوادههای ما به چاپخانه مراجعه میکردند و از آنها میخواستند کتابهای درسی را داخل رمانها صحافی کنند، یا جلد کتابها را عوض میکردند. اینگونه بود که بدون اطلاع مقامات کتابهای بسیاری را وارد زندان کردیم. محدودیت در نوشتن روی تخته نیز آنها را از آموزش منصرف نکرد، بلکه از سطوح پلاستیکی پنجرهها به جای تخته استفاده میشد، و اگر تدریس در سلولها ممنوع بود، در زمان تمرین ورزش صورت میگرفت.»
سازماندهی از پسِ میلهها
در دههی گذشته، زندانیان زنی که به دلیل فعالیتهای سیاسی بازداشت شدهاند، مسئولیت سازماندهی برنامههای آموزشی محرمانه را بر عهده گرفتهاند؛ بخصوص «خالده جرار»، از چهرههای برجسته در چپ فلسطین. جرار، که دارای مدرک کارشناسی ارشد در دموکراسی و حقوق بشر از دانشگاه بیرزیت است، از سال ۱۹۹۴ تا ۲۰۰۶ انجمن حمایت از زندانیان و حقوق بشر الضمیر را رهبری کرد. او سپس به عنوان نمایندهی شورای قانونگذاری فلسطین (PLC)، نهاد پارلمانی مناطق تحت کنترل تشکیلات خودگردان فلسطین انتخاب شد. جرار، یکی از اعضای فعال جبههی خلق برای آزادی فلسطین، از سال ۱۹۸۹ تاکنون شش بار زندانی شده است. آخرین بازداشت وی در ۲۶ دسامبر ۲۰۲۳ صورت گرفت و در زمان نگارش این مقاله، او همچنان در زندان به سر میبرد و بیش از چهار ماه را در سلول انفرادی گذرانده است.
جرار از سال ۲۰۱۵ با همکاری لنا جربونی، یک عرب اسرائیلی وابسته به جهاد اسلامی و نمایندهی منتخب زنان زندانی، سیستم آموزشی داخل زندان هاشارون را با کوشایی بازسازی کرده است. چنین همکاری میان چهرههایی با ایدئولوژیهای متفاوت، امری غیرمعمول نیست: علیرغم تنشها و حتی رویاروییهای گاه به گاه، که اغلب توسط مقامات زندان مورد سوءاستفاده قرار میگیرد، زندان همچنان مکانی کلیدی برای هماهنگی و گفتگو میان خطوط جناحی است، بهویژه در میان زندانیان زن، که تعداد کمتر و امکانات مشترک آنها دستاویز وحدت و اتحاد میشود.
در ادامهی این سنت، جرار و سایر زندانیان در سال ۲۰۱۵ در حبس، با وزارت آموزش و پرورش فلسطین و امور زندانیان هماهنگ شدند تا برای برگزاری امتحان نهایی دبیرستان آماده شوند. برای اولین بار بیش از ۳۰ زن به طور مخفیانه در زندان امتحان دادند. بین سالهای ۲۰۱۷ و ۲۰۲۰، جرار و سایر زندانیان برنامههایی در زمینهی حقوق بینالملل و یک برنامهی درسی سطح عالی در زمینهی مددکاری اجتماعی ایجاد کردند که برای زندانیان با محکومیتهای طولانی طراحی شده بود. این دورهها توسط دانشگاه القدس در رامالله به رسمیت شناخته شدند.
آموزش به امری فراتر از کسب دانش و مهارت صرف، بدل به «سلاحی حیاتی» شده است. لیان کاید میگوید: «طعنهآمیز است که در مکانی اینچنین محروم و محدود، میتوانیم یک نظام آموزشی ایجاد کنیم که برای ما کارگشا باشد، نظامی به مراتب آزادیبخش و قدرتمندتر از آنچه در بیرون داشتیم. ما از کار پائولو فریره [مدرس برزیلی و نگارندهی کتاب آموزش ستمدیدگان (۱۹۸۶)، که از دانشگستری کنشگران و فعالین مدنی دفاع میکند] الهام گرفتیم. نظام آموزشی که ما راهاندازی کردیم باید نقش ما بهعنوان مبارز را منعکس میکرد، و از روابط قدرتی که جهان را ساختار میبخشید جدا مینمود.»
کاید، که از یک خانوادهی ساده در روستایی در کرانهی باختری در نزدیکی طولکرم میآید، همسلولی جرار بود. او به خاطر پستهایش در شبکههای اجتماعی دستگیر شد و اعتراف کرد که در ابتدا برنامههای آموزشی را خستهکننده میدانست. او گفته است: «من متوجه نبودم که دقیقاً چه چیزی موردبحث قرار میگیرد، و بحثهایی که همسلولیهایم داشتند را نمیفهمیدم.» «با خالده و دیگران، اخبار ساعت نه را در سکوت تماشا میکردیم، نسکافه مینوشیدیم و بعد دربارهی آن بحث میکردیم. به تدریج، به دلیل نحوهی توضیح آنها، شروع به درک مسائل و شرکت در مناظره کردم.»
مطالعه آنجلا دیویس یا متون مذهبی
نمایههای سیاسی و تجربیات رهبران برنامههای آموزشی، بر محتوای این دورههای محرمانه تأثیر گذاشت. نسلهای اولیهی زندانیان، عمدتاً از چپهای فلسطینی یا فتح، ادبیات شوروی و مارکس و لنین را مطالعه میکردند. از دههی ۲۰۰۰، فعالان احزاب اسلامی، بهویژه جهاد اسلامی، متون دینی و نمونههای قرآنی را برای بحث در مورد موضوعاتی مانند مشروعیت مشارکت زنان در مبارزات مسلحانه و ایجاد توازن بین خانواده و زندگی مبارزاتی وارد کردند. در همان زمان، جرار و دیگر زندانیان چپ، دورههایی را برای تحلیل آثار ماکسیم گورکی، آنجلا دیویس، و فعال مدنی بولیویایی: دومیتیلا چونگارا رهبری کردند.
طنز تلخ تجربهی در بند بودن، این است که نظام استعماری سرزمین فلسطین را به مناطق جداگانه تقسیم کرده، و زندان به یکی از معدود مکانهایی تبدیل شده است که فعالان احزاب مختلف میتوانند در آنجا با یکدیگر ملاقات کنند(۶). زنانی از اردوگاهها، شهرها و روستاهای مختلف، در غزه، اسرائیل، و کرانهی باختری (که با ایستهای بازرسی و جادههای مخصوص اسرائیلیها از هم جدا شده)، و زنانی از طبقات اجتماعی بسیار متفاوت.
چنانکه کاید میگوید: «در زندان با پزشکان، سیاستمداران، کشاورزان، دانشجویان، زنان مسن، و دختران جوانی روبرو میشوید که پیش از این هرگز خانههایشان را ترک نکرده بودند. زنان از سراسر جهان گرد هم میآیند و سازماندهی میشوند.» از طریق این ارتباط، آنها آداب و رسوم مختلف یکدیگر را یاد میگیرند و با هم مقایسه میکنند، دامنهی تجاوز و پیمانشکنی ناشی از اشغال استعماری سرزمینها را درک میکنند، و در نهایت وحدتی را تجربه میکنند که شکافهای سیاسی آن سوی دیوارهای زندان مانع ایجاد آن میشود.
با وجود این اشکال مقاومت، زندگی در زندان رفتهرفته دشوارتر شده است. زنان زندانی با خشونت و تحقیر جنسی روبرو هستند. تکنیکهای دفاع شخصی نسل به نسل منتقل شده، و اغلب به محض ورود یک زن به زندان آغاز میشوند. یکی از زندانیان سابق داستان زنی سالخورده و عمیقاً مذهبی از اورشلیم را تعریف کرد که برای وادار کردن پسرش به تسلیم شدن دستگیر شده بود. در جیپی که آنها را به مرکز بازجویی میبرد، زن دیگری به او توصیه کرد که به تهدیدات خشونت جنسی اینگونه پاسخ دهد: «نیمتنهی خود را باز کن و طوری رفتار کن که انگار هیچ معنایی برایت ندارد. نباید اجازه دهی شوکه یا تحقیر شدنت را ببیند.» وقتی یک افسر او را تهدید کرد، زن مسن به چشمان او نگاه کرد، عبایش را باز کرد و گفت: «یالا! اگر مردی بیا جلو.» چنین روایتهایی به صورت مکتوب نیز منتشر میشوند. عایشه عوده در سال ۲۰۰۴ در کتاب أحلام بالحريه (رؤیاهای آزادی) توضیح داد که چگونه در بازداشت قربانی تجاوز جنسی گردید(۷). این کتاب بسیار خوانده شد و در سال ۲۰۱۵ جایزهی ادبی ابن رشد را دریافت کرد.برای بسیاری از زندانیان زن، زندان باعث هوشیاری در روابط اجتماعی جنسیتی میشود، چه برای داخل زندان و چه برای خانه، محل کار و یا مدرسه. کاید میگوید: «بسیاری از زنانی که در زندان با آنها آشنا شدیم به دلیل شرایط بغرنج خانوادگی یا ازدواج زودهنگام از تحصیل محروم شدند. زمانی که آنها در زندان بودند، آگاهی انتقادی پیدا کرده، سیاسی شدند، و مسئولیتهایی پذیرفتند.»
فشار خانوادهها پس از آزادی
در زمان آزادی، برخی زنان به آغوش خانوادههای خود باز میگردند و به خاطر تجربهی مبارزاتی خود مورد تحسین قرار میگیرند، در حالی که برخی دیگر با فشارهای جدیدی از جانب نزدیکان خود مواجه میشوند. امل میگوید: «خانوادهها وحشت دارند که فرزندانشان دوباره به زندان بازگردند، بنابراین اجازه نمیدهند که خانه را ترک کنند.» «گاهی اوقات موفق میشوم از این انزوای تحمیلشده توسط خانواده عبور کنم، اما نه همیشه.»
از ۷ اکتبر ۲۰۲۳، اطلاعات کمی در مورد شرایط زندانیان فلسطینی به دست آمده، اما نشانهها حاکی از آن است که آنها به سختی جان به در میبرند. تحقیقات سیانان به گزارشهایی از شکنجه با برق و خشونت جنسی در زندان سدیه تیمان منجر شده است(۸). فشارها بر زندانیان در همهجا، از جمله در زندانهای زنان تشدید شده است. الضمیر در ۱ دسامبر در بیانیهای از مرگ ۴۷ زندانی خبر داد که «از نظر تاریخی بالاترین میزان در مقایسه با دورههای قیامهای بزرگ فلسطینی و جنبشهای مقاومت مردمی به شمار میآید»(۹). موارد بیماری ناشی از محرومیت غذایی و بازداشت روزافزون افراد بیمار نیز به اوج رسیده است. به گفتهی الضمیر، تا اواسط ماه دسامبر ۹۰ زن زندانی شدهاند، درحالیکه این تعداد تا پیش از ۷ اکتبر ۳۳ نفر بود، بدون احتساب زنانی که در مکانهای نامعلوم نگهداری میشدند.
مسئلهی زندانیان همچنان محور اصلی مذاکرات سیاسی است. در ۸ دسامبر، حماس از تعدادی حزب فلسطینی خواست درمورد گروگانهایی که در جریان حملهی ۷ اکتبر گرفته بودند -چه زنده و چه مرده- توضیح دهند، تا آمادهی تبادل و آتشبس شوند. این اولین آتشبس پس از آتشبس یک هفتهای در نوامبر ۲۰۲۳ به شمار میآید، که منجر به آزادی ۱۰۵ گروگان شامل ۸۱ اسرائیلی، در ازای ۲۴۰ زندانی فلسطینی عمدتاً زن و خردسال شد. از جملهی آنها شروق دویات بود، که در سال ۲۰۱۵ – در سن ۱۸ سالگی- به اتهام چاقو زدن به یک شهرکنشین به ۱۶ سال زندان محکوم شد. همچنین عهد تمیمی ۲۳ ساله، که پس از انتشار ویدیوی سیلی زدن به یک سرباز اسرائیلی به چهرهی شاخص نسل جدید فعالان مدنی فلسطین تبدیل شد. او در ۶ نوامبر ۲۰۲۳ در زادگاهش نبی صالح به اتهام تبلیغ تروریسم دستگیر شد. از زمان تبادل زندانیان، حدود ۱۵۰ زن دوباره دستگیر شدهاند، از جمله چهار نفر که پیش از ۷ اکتبر نیز در زندان بودند(۱۰).
در طول تهاجم به غزه، اینترنت مملو از تصاویر سربازان اسرائیلی شده که لباسزیرهای زنانه را از خانههای بمبارانشدهی مردم غارت کردهاند. شهادتها حاکی از افزایش خشونت جنسی، از جمله در زندانها است(۱۱). جرار درست قبل از دستگیری مجددش در دسامبر ۲۰۲۳، شرایط زندان را از زندانیان تازه آزاد شده جویا شد(۱۲). همگی از بدتر شدن شرایط خبر دادند: آزار و اذیت، بازرسی بدنی تجاوزگرانه، محرومیت از محصولات بهداشتی، تهدید به تجاوز جنسی در مقابل خانوادههایشان، و تجاوز واقعی. این سوءاستفادهها تا پیش از ۷ اکتبر نیز وجود داشت، اما اکنون نظاممند شده، و بدل به آزمونی مشقتبار برای بقا، سازماندهی، مبارزه و کنش جمعی زندانیان شدهاست.
* این مقاله از متن انگلیس آن مستقیما به فارسی ترجمه شده است
۱- Abeer Baker et Anat Matar (sous la dir. de), Threat. Palestinian Political Prisoners in Israel, Pluto Press, Londres, 2011.
۲- سرشماری که ۱۳ دسامبر ۲۰۲۴ توسط انجمن Addameer، اورشلیم ایجاد شد.
۳- Stéphanie Latte Abdallah, La Toile carcérale. Une histoire de l’enfermement en Palestine, Bayard, Paris, 2021.
۴- Stéphanie Latte Abdallah, « Incarcération des femmes palestiniennes et engagement (1967-2009) », Le Mouvement social, n° 231, Paris, 2010.
۵- برای کسانی که خواستند نامشان فاش نشود، نام کوچک تغییر کرده است.
۶- Voir la carte de Cécile Marin, « Israël et Palestine, territoires imbriqués », Manière de voir, n° 193, « Israël-Palestine. Une terre à vif », février-mars 2024.
۷- Aicha Odeh, Ahlam bil Huriyeh, Muwatin, Ramallah, 2004.
۸- « Strapped down, blindfolded, held in diapers : Israeli whistleblowers detail abuse of Palestinians in shadowy detention center », CNN, 11 mai 2024.
۹- « 9500 detainees are held in Israeli prisons », Addameer, 17 avril 2024.
۱۰- « Gaza in context — A collaborative teach in series : Prisons and incarceration in a time of genocide », Jadaliyya, 27 décembre 2023.
۱۱- Sarah Ihmoud, « The cunning of gender violence in Israel’s war on Palestinian women », Jadaliyya, 3 avril 2024.
۱۲- Khalida Jarrar, « Violations against male and female prisoners during Israel’s war of genocide on Gaza » (PDF), The Independent Commission for Human Rights, décembre 2019.
Hélène Servel & Asja Zaino
Comments
سرگذشت مقاومت زنان فلسطینی در زندان <br> برگردان کیا عزتی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>