زمانی برای سرمستی و سرخوشی خامنه ای!
تقی روزبه
.
دلایل«حماسه» خواندن انتصاباتی که تحریم و عملا تبدیل به یک همه پرسی شد!
چرا خامنه ای و دیگرسردمداران ذوب در ولایت کمترین مشارکت تاریخی در انتصابات حکومت اسلامی را «حماسه» می خوانند؟!
حماسه خوانی «خامنه ای» به نمایشی که به نوعی به همه پرسی علیه نظام تبدیل شد و مهرباطله برپیشانی آن خورد به چه معناست؟!
چرا خامنه ای حتی پس از خرابی بصره و علیرغم واجب شرعی و تکلیف دانستن مشارکت در انتخابات و هم چنین دادن حکم حرمت به آرای باطله، هم چنان سیاست انکار و فراربه جلو اتخاذکرده و حتی حاضر شده است علیرغم تصادم با پره های آسیاب بادی هم چنان دون کیشوت وار از حماسه سخن بگوید؟!. روانشناسی چنین دروغ وقیحانه و حکمت لیسیدن تف خود در مورد«انتخاباتی» که ارقام مشارکت درآن طبق آمارهای خودرژیم در پائین ترین نقطه نزولی کل حیات نظام قراردارد و حتی همین هم شبهه برانگیز است، چیست؟
در پاسخی کوتاه می توان گفت بازتاب و بیانگرمنازعات گسترده ای است که بین اکثریت مردم و رژیم در جریان است. جامعه و جنبش اعتراضی در یکسو با تحریم گسترده ای مهرباطله برکل نظام زد و شرایط موجود را به یک دوقطبی تازه و پربسامد تبدیل ساخت که مختصاب موقعیت جدیدی را رقم می زند و از سوی دیگر خامنه ای به عنوان رأس نظام برآن بود که از این طریق به گام دوم تأسیس ولایت فقیه باصطلاح مهرمشروعیت بزند. بنابراین جدال و کشاکش بین مهرباطله خوردن و مشروعیت بخشی بخود است که خامنه ای را به چنین نقطه فضاحت باری کشانده که با چنگ و دندان و تاکتیک فراربه جلو به خیال خود به حامیان نظام روحیه بخشیده و کشتی در حال غرق شدن نظام را نجات بخشد. اما این پدیده جوانب دیگری هم دارد که نکات زیر در بسط همین پاسخ فشرده است:
الف– هرانتخاباتی که توسط رژیم دروغگو و فاسد و امتحان پس داده و بدون نظارت نهادهای بیطرف برگزارشود، علی القاعده پیشاپیش مشکوک است مگر آن که عکسش ثابت شود.
ب-خامنه ای که خود می داند در چه شرایطی از نارضایتی عمومی چنین نمایشی را به روی صحنه برده است که حتی خود مجبور شد با استفاده از واژه «قهر»مردم پیشاپیش به سوت و کوربودن آن اعتراف کند. و از آنجا که خوب می داند با همه ترفندهائی که بکارگرفت این باصطلاح انتخابات نه فقط رکورد پائین ترین مشارکت کل حیات حکومت اسلامی را شکست* بلکه تحریم اکثریت مهررئیس جمهوراقلیت جامعه(٪۳۰) را بر پیشانی نظرکرده خامنه ای کوبید. چنان که خامنه ای در سخنان اخیرش پیرامون بیلان کاررئیسی در قوه قضائیه پنهان نکرد که مرادش از رئیس جمهورکارآمد و جهادی و مخلص، کسی مثل رئیسی بوده است!. بنابراین وقتی از حماسه سخن می گوید، منظوراصلی اش نه تعدادمشارکت کنندگان بلکه خروجی آن به مثابه یک مدیرجهادی است. مدیری که حدادعادل در توصیفش می گوید که برخلاف رؤسای چهاردوره ۸ ساله گذشته این یکی گوش بفرمان رهبری خواهد بود!
ج-خامنه ای حتی قبل از اعلام نتایج رسمی با شتاب به روی صحنه آمد و با حماسی خواندن انتخابات و اعلام یک پیروزی حقیقتا بزرگ و شکستی که نصیب دشمنان شد، برآن شد تا پیشاپیش زبان ها را بسته و راه سرریزشدن انتقادات نسبت به افتضاحیرا که بارآورده بودمسدود کند و با دادن خط به امام جمعه ها و رسانه ها و ذوب شدگان، آن ها نیز زبان به تحسین و ثناگوئی از این پیروزی بزرگ میدان بر«برسیاست» بگشایند.
د-اماواقعیت ابعادنارضایتی و خشم عمومی در چنین مقیاس گسترده ای قابل کتمان نبود و ارقام منتشر شده که خود جای شبهه دارد نیز قادر به پنهان ساختن آن نبود:
چنانکه آراء باطله اعلام شده- که از آن همچون «شوک رأی های باطله» یاد می شود- با ۱۴٪ پس از رئیسی از سایرکاندیداها پیشی گرفته بود! می دانیم که حتی همتی هم با حدود۸٪ آرائی که نصیبش شد، آن را مدیون پزمخالف خوانی و انتقادی اش بود که چنانکه خود پیشاپیش می گفت که رأی به او اعتراضی است و برای جلوگیری از ۲۸ مرداد جدید (مردم! نگذارید ۲۸ خرداد به ۲۸ مرداد شود!)!. گرچه هم او اینک چشم به کرامات رئیسی و دولت جدید دوخته است!
اگر این گونه آراء را همچون موج های ثانوی عقبه تحریم جامعه در در درون صفوف رأی دهندگان مردد و خاکستری در نظرگرفته شود، معلوم می شود که کلا دامنه نارضایتی ها به رقم بزرگ ۷۵٪ هم می رسد.
ه- صحنه انتخابات هم چون اعتراف به ورشکستگی نظام!
وقتی در نظربگیریم که حتی کاندیداهای ذوب شدگان در ولایت مثل رئیسی و رضائی و به شمول بقیه کاندیداها در صحنه انتخابات ناگزیر می شوند که همگی با نفی گذشته و کشیدن تیغ بر چهره بیلان تاکنونی رژیم وارد صحنه شوند و حتی شخص خامنه ای علیرغم آنکه همواره سعی می کرد که که در مجموع از بیلان گذشته نظام دفاع کند، اما این بار او هم به گونه ای برای برکشیدن جوکرجاسازی شده خود به آن می پیوندد. گرچه آن ها اینکار را فرصت طلبانه و با هدف موج سواری بر روی امواج نارضایتی ها صورت می دهند، اما در واقع چیزی جز چوب حراج زدن به نظام توسط خودسینه چاکان نظام و با توسل به وعده های توخالی و دهان پرکن نیست. و اگر در نظر بگیریم که هیچ سیستمی نمی تواند بدون تکیه و پاس داشتن دست آوردهای تاکنونی اش جلوتربرود، خوداین نوع خودزنی در صحنه نمایش نشان دهنده دره بزرگی است که در برابرپیشروی رژیم دهان بازکرده است. ضمن آن که لازم است همین جا به شکندگی منطقی که این رویکرد بر روی آن بناشده است اشاره کنیم: جناح حاکم با انواع فرافکنی ها و دروغ بافی ها همه کاسه و کوسه های وخامت اوضاع را بر سررقبای فاسد و ناکارآمدی که تاکنون بر مسندکار بوده اند می افکند و خود را همچون فرشته ای پاکدست و طیب و طاهر و بسان سوپرمنی معجزه گر و کارآمد معرفی می کد که گویا از تباری دیگر هستند که تا کنون مجال خدمت گذاری نیافته اند. اما واقعیت آن است که آن ها به دلیل کوته بینی مفرطشان، متوجه نیستند که دوران ا ین گونه «بازی ها» تمام شده و طشت رسوائی اشان از آسمان به زمین افتاده است و از قضا با باصطلاح یکدست کردن قدرت، زمان پاسخگوئ اشان فرارسیده و آن شمشیری که تاکنون علیه دیگررقبا بکار می رفت اکنون نوبت نوازش خودشان توسط آن فرارسیده است.
تودهنی تماشائی و محکم ساکنان رنگین کمان تهران به یاوه های خامنه ای پیرامون حماسه انتخاباتی!
می توان عمق انزوای پرشکوه رژیم را در انتخابات استان تهران بویژه توسط پایتخت نشینان، همچون بازتاب دهنده روندهای کمابیش عمومی در کشور مشاهده کرد. برطبق گزارش رسمی از نزدیک ده میلیون نفر واجدین شرایط رأی در سطح استان تهران میزان شرکت کنندگان اندکی بیشتر از ۳۴٪ با حدود۱۲در صدآٰراء باطله است.این رقم در سطح خودشهرتهران تنها ۲۶٪ بوده است! که با احتساب آراء باطله رقم مدافعان نظام حتی اگر آراء رئیسی را در نظر نگیریم، در سطح شهرتهران عملا به حدود۱۴٪آراء مأخوذه می رسد که بیانگراوج انزوای رژیم است. در موردانتخابات باصطلاح شورای شهرها و روستاها و… ابعادریزش اٰراء و انزوای رژیم بسی پرشکوهتراست. چنان که میانگین آن طبق آمارهای خودرژیم از ده تا ۲۰ درصدبوده است. و در تهران به غیراز نفرنخست با اندکی بیشتر، این رأی باطله است که از بقیه ۲۰ نماینده دیگر سبقت گرفته است! و در نقاطی از کشور حتی رأی باطله رتبه نخست را کسب کرده است!.
این پرسش همچنان مطرح است که سوای وجه تبلیغاتی علت واقعی رضایت و ستایش مبالغه آمیز خامنه ای از انتخابات چیست؟
می دانیم که در اصل رژیم با وقوف به نفرت وانزجارعمومی مردم از نظام ، سوای برخی تعارف ها و لفاظی های توخالی اصلا قصدداغ کردن تنورانتخابات را نداشت و اساسا کل مهندسی این انتصابات برمبنای مشارکت باصطلاح حداقلی سازمان یافته بود و جزاین هم نمی توانست باشد. از همین رو می توان حدس زد که شادمانی و حماسه خوانی دروغین خامنه ای دلایل دیگری هم داشته باشد: نخست فاصله رأی کاندیدای نظرکرده از دیگر رقبا که مطابق نقشه و مهندسی انجام شده اتفاق افتاده بود( بازی با نسبت ها و ارقام در بخش نیمه کمتر لیوان) و دوم خرسندی ناشی از ضایع و ناک اوت شدن رقبای خود و کسانی امثال خاتمی و کروبی را. تردیدی نیست که شفعف حاصل از شکستن استخوان های رقبای مغضوب و صاحب نفوذ نقش مهمی در احساس پیروزی کاذب او داشته است. گرچه چنین شعفی تنها توسط یک مستبدبشدت کوته بین قابل فهم است و گرنه از دست رفتن نفوذ و پایگاه اجتماعی کسانی که خالصانه و خادمانه به نظام عشق می ورزند و نقش منفور تحریم شکنان را به عهده گرفتند، بیش از تنگ نظری ها و رضایت خامنه ای از نتیجه انتخابات و عشقش به اقتدارمطلقه با منافع کلیت نظام خوانائی دارد. چنان که تجربه سقوط شاه در انقلاب بهمن نشان داد، که چگونه کانونی شدن مبارزه بین جامعه و دیکتاتور هم چون نمادیک سیستم و بدون حفاظ با حذف حلقه ها و سدهای موج شکن و کنترل کننده امواج مهیب طوفان، تا چه حد یک نظام را شکننده و آسیب پذیر می کند.
بطورکلی سرخوشی و سرمستی خامنه ای از رایحه نانی که از تنورش بیرون کشید ناشی از آن است که آنچه که اتفاق افتاده کمابیش حول و حوش مهندسی مدنظرش بوده است: از یکسو مشارکت آن قدر نبوده است که نان بسوزد و بیرون کشیدن آبرومندانه کاندیدنظرکرده اش را ( در چارچوب منازعات رقباء) موردتهدید قراردهد. از سوی دست اندرکاران چنان ارقام را راست و ریس کرده اند بدون آن که از نقطه خطرخیز تقلب و دستبرد بگذرد و مهمتر از همه رقبای مغضوبش ناک اوت شده اند.
بحران ریزش اتوریته
با همه این ها خامنه ای در منطقه «کور» حرکت می کند و حتی در فقدان افق دید هم به پدال گاز فشار وارد می کند.اما ریزش اتوریته رقبا (یعنی همان دلسوزان واقعی نظام) را به حساب افزایش اتوریته خودگذاشتن نه فقط نشانه بلاهت که در واقع ارتکاب به خطای استراتژیکی هولناکی است که چه بسا با پی آمدهای وخیمی مواجه خواهد شد. علاوه براین آنچه که در صحنه سیاسی واقعی اتفاق می افتد نه ریزش یک جریان بسودتقویت جریان دیگر، بلکه ریزش همزمان همه آنهاست. انتخابات نمایشی کنونی را می توان به تعبیری تجلی ریزش اتوریته خامنه ای دانست و قراردادن او در سیبل انتقادات و اعتراضات مردم و حتی بخشی از سردمداران نظام و چنان است که او حتی خود را ناگزیر می بیند که به شکل مزورانه ای تظاهر به وجود یک فاصله کوچک بین خود و شورای نگهبان که با تکیه به حمایت خامنه ای نقش استبدادمطلقه را در گزینش ها به نحواحسن اجرا می کند. همان گونه که همین بازی را سالهاست به نوعی در مورد مذاکرات هسته ای به کارگرفته است. تلاش مذبوحانه ای که با هدف دلجوئی از نارضایتی حتی خادمین و ذوب شدگانی است که تیغ بیرحمانه نظارت استصوابی آن ها را نیز ناراضی و باصطلاح مسأله دارکرده است اصابت کرده است (نمونه واکنش های لاریجانی و حتی سعیدمحمد به شورای نگهبان ). هرسخن و اقدام خامنه ای در فارجدید گندیدگی که نظام واردآن شده است، مصداق روشنی است از بحران عمومی بازتولیدی در تمامی مؤلفه های کلان و استراتژیک اقتصادی و سیاسی و ایدئولوژیک اقتدارنظام. این روندچنان نیرومند و پرشتاب است که حضور و واقعیت وجودی خود را درهرلحظه به نمایش می گذارد. حتی واکنش ها و رفتارهای فراربه جلو و تناقض آمیزخامنه ای به عنوان نماد و مظهراقتدارنظام مصون از آن نیست. چنان که نفس برگذاری انتخاباتی مهندسی شده با کمترین مشارکت کل حیات حاکمیت، در شرایطی که خامنه ای شرکت در آن را واجب عینی و رأی باطله را حرام اعلام می کند، خود تجسم گویائی از همین بحران سرنوشت ساز است که با هیچ ترفندی نمی توان را لاپوشانی کرد. بحرانی که در یک غافلگیری بزرگ زوال و فروپاشی محتوم رژیم را رقم خواهد زد.
مستبدان مطلقه همواره با میل مهارنشدنی اشان مبنی بر این که سیررویدادها آن گونه که آن ها خواسته و پیش گوئی کرده اند پیش رفته، شناخته می شوند. در قاموس آن ها اذعان به شکست به منزله آغازفروپاشی و از دست دادن وضعیت تهاجمی است. چنین ادعاهائی تنها تاز مانی کارآئی دارد که هنوز بحران بازتولیداقتدار در حالت نامحسوس و اولیه خود است. اما وقتی که ابعادبحران از حالت نامحسوس واردمرحله محسوس و آشکارگی خود می شود، آنگاه دیگر حالت کبک مرعوبی را پیدا می کند که برای دیده نشدن صیاد، سرخویش را به درون برف فرو می برد.
تقی روزبه ۲۰۲۱.۰۶.۲۹
پائین ترین میزان مشارکت در انتخابات رقم خورد!
Comments
زمانی برای سرمستی و سرخوشی خامنه ای!<br> تقی روزبه — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>