Comments

دیوانگانی  عاری از هرنوع “اخلاق”،   معمار  نظم جدید جهانی و کرنش  “اروپای متمدن” در برابر شان — 2 دیدگاه

  1. در ارتباط با حمله آمریکا به تاسیسات هسته ای ایران،
    این حمله کاملا قابل پیش بینی بود. رژیم آمریکا میخواست رژیم ایران نوکری را بپذیرد و رژیم هم بعلت استقلال سیاسی و نفرت از اسرائیل ، که منطق وجودی اش است، آنرا نپذیرفت. حال هم مجددا تهدید شده که اگر نوکری را نپذیرد، باز هم بمباران خواهد شد که البته زنان و کارگران ایران هم از این بمبارانها آسیب می بینند.

    دلیل اینکه امپریالیستهای غربی از طریق اسرائیل به ایران حمله کردند قبلا ذکر شده بود، حال با اضافه کردن یک علت دیگر، چنین لیست می شود:
    1. ارتجاعی بودن رژیم.
    ۲. سیاست دوگانه رژیم با امپریالیستهای غربی.
    ۳. سرنگونی طلبی توخالی اپوزیسیون ارتجاعی.
    این اضافه شود:
    ۴. هماهنگی و همکاری چین و روسیه با امپریالیستهای غربی.

    در مورد ۴، اینطور حدس بزنیم:
    دلیل این همکاری این است که فعلا چین و روسیه (امپریالیستهای شرقی) حاضر نیستند خود را در وضعیت جنگی در مقابل امپریالیستهای غربی قرار دهند زیرا ارزیابی آنها این است که در حال رشد اقتصادی هستند و امپریالیستهای غربی در حال نزول. آنها رفتارهای رژیم را متناسب با نرم موجود، نرم اقتدارگرایانه ای که فعلا باعث قدرت گرفتن آنها شده، نمی بینند. روسیه نیز با اسرائیل پیوند دارد و همه میدانیم که به آنها برای بمباران مواضع سپاه پاسداران اجازه میداد و هماهنگی داشت.

    حال،
    مجددا، از زبان مکرون شنیدیم که خواست امپریالیستهای غربی از ایران بخشی از همان خواستهای ۱۲ ماده ای آمریکا در دوران ترامپ اول است. این خواسته ها هست:
    توقف غنی سازی
    دست برداشتن از ساختن موشکهای بالستیک
    قطع کردن کمک به نیابتی ها در متطقه.

    رژیم قادر نیست هیچ یک از این خواسته ها را برآورده کند، مگر اینکه استقلال سیاسی خود را از دست بدهد، برای همین تا وقتی که رژیم نوکری را نپذیرفته، اسرائیل و آمریکا بمبارانهای خود را ادامه خواهند داد. مقاومت رژیم هم در مقابل امپریالیستهای غربی به جائی نمی رسد و شکست خوردنش و حتی به احتمالی سرنگونی اش رقم خورده است.
    ارتجاع هست: مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، هیراشی، تعصبات، تبهکاری و خرافات.
    آنارشیست

  2. امید نویسنده به چپ مستقل خوش خیالی است.
    ۹۹ درصد چپ ایرانی مارکسیستها هستند. مارکسیستها در یک بحران عمیق ایدئولوژیک بسر می برند و تاثیری بر جامعه ندارند و نخواهند داشت. تنها راه مارکسیستها خروج از چسبادن نظری “ایسم” به مارکس ، یعنی اصول دین نکردن افکار مارکس، و مهمتر، نقد اقتدارگرائی و نقد دیدگاه تقدیرگرایانه ماتریالیسم تاریخی است. بعد از پیدایش شوروی و رفتارهای ارتجاعی سوسیال دموکراسی، مارکسیستهای اروپا از بلشویسم و سوسیال دموکراسی فاصله کرفتند و به بینش آنارشیستی نزدیک شدند، اما در زنجیر ماتریالیسم تاریجی گرفتار بودند و بحائی نرسیدند. تغییری که در مارکسیسم در اروپا بوجود آمد، در ایران خیلی دیر بوجود آمد و افراد و گروههای کوچکی هم که سعی کرده اند این تغییر را بپذیرند، در چاله همان مارکسیستهای تجدید نظر طلب هستند. کلا، امید به چپ مارکسیستی نداشته باشید.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>