دزدی در شرق و دزدی درغرب
شعر از: ناقوس
اگوست 2023
داریم بر شما یک حکایت
از دزدی عاملان شکایت
***
دزدی که زَنَد یک قرصی از نان
پول اش نبُدی، گرسنه، حیران
گفتند نه بُوَد برای قانون فرقی
طبقِ عدل او می شود زندانی
در اجتماع اش او شده رسوا
گفتند که به حبس نموده تقوا
***
گفتیم چه رَوَد به دزدِ خروار؟
آنکس که زَنَد کرور از سودِ کار؛
یا به حربۀ منبر دزدد از منابع ملت؛
یا که دزدد از بانکها و خزانۀ دولت
گفتند که اوست جزیی از قانون
دستگیری او نبوده بی چون
جرم اش با سیاست ها دوا شد
لغو گردد جرمِ او به امرِ مُرشد
***
گفتیم که چرا دو نوع قانون:
یکی از برِ مُفلسی که دزدد نان
دیگری برِ دزدی با ثروتِ بیکلان
گفتند که حال چه باید کردن؟
دزدی با کلاشی و رشوه هست تجارت
در غرب هم بُوَد همین حکایت
هر فنی که ما زده ایم در این احکام
دروسِ سرمایه داریِ غرب بود به تمام.
Comments
دزدی در شرق و دزدی درغرب <br> شعر از: ناقوس — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>