حق زندگی و دشمنان رنگارنگ آن،
بهنام چنگائی
حق زندگی
و
دشمنان رنگارنگ آن
ترور و کشتار بی پروا و پلید مردم بی دفاع اسرائیل توسط حماس و سپس نسل کشی فلسطینیان و ویرانی خانه و آشیانه ی آنها توسط ارتش اسرائیل صهیونیست بیاری امپریالیسم آمریکا برای جهانیان نوعدوست پدیده ای تازه و شگفت انگیز نیست. مگرنه که می بینند در سرتاسر جهانِ ستم، خشونت، جنگ و نداری زده ی ما انگل های سرمست سرمایه و چرندبافان ادیان به شکل های چندش برانگیزی بر نیروی کار، و مردمان تنگدست و ساده دل حکومت ضدبشری و خودکامه می کنند؟! خودکامگی های بی شرمانه ایکه بنام دمکراسی بورژوائی و بسود چند گروه انگل و مفتخور سرمایه تاکنون پیش رفته، و یا با تبهکاری خودکامگان دینی ایکه سرورشان امپریالیسم آمریکا باشد آنانرا با نام های پوچ خلافت طالبانی و یا ولایت فاشیسم خامنه ای و … به ملت های افغانستان، ایران و دیگر نقاط جهان تحمیل کرده و این دیوانگان وحشی با زور، سرکوب، نیرنگ و بیدادگری آخوندی اهداف گروهی و مافیائی خود را با نام خدا به پیش برده و می برند. در دیدگاه و اهداف سرمایه و دین انسان جز بردگی برای مزد، و بندگی در درگاه آخوندیسم بیش نیست.
از همینرو به جز در میان چند بخش کوچک و ناچیزی از کشورهای غربی زندگی کردن برای بیشترین شهروندان این زمانه ی بیدادزده چندان آسان و دلپذیر نیست و این تراژدی دراماتیک هستی نوع انسان درست در شرایطی ست که سرمایه و دین با وجود همیاری ها، هموندی ها و همبستگی های آشکار و یکپارچه شان همچون همیشه ی پیشین تاریخ، برای سروری و سردمداری هرچه بیشتر خویش بر دیگران همدیگر را محکوم به انسان ستیزی و فناتیسم و ویرانگری می کنند و با همین اهرم های بی آبرو و رسوا بیش از پیش دست به جنگ افزارهای هولناک خویش برده و پیاپی اینجا و آنجا نسل کشی به راه انداخته و می ندازند تامگر جایگاه بلند زمینی و خواسته های آسمانگیرشان را استوارتر شود و شگفتا تاکنون سرمایه و دین موفق بوده اند.
همچنانکه می بینیم در ایران آخوندی ـ ولائی این ساختار ضدبشری فاشیسم ولائی تاکنون با همه پلیدی و پلشتی هایش موفق بوده است. آنگونه که در ایران تنها چیزی که جائی برای ساختن خود در دین دولتی نداشته و ندارد ” دیگری بودن “میلیونی ست؛ و میل و مهر به زندگی انسان های آزاده است که روزانه توسط این خدامداران فریبکار کشتار دلبخواهی می شود. خودکامگان فاشیست شیعی از آغاز فریب توده ها در انقلاب شکستخورده 57 تا بامروز جز تخم دشمنی و مرگ نکاشته اند و جز زندگی انسان فریبخورده و دردمند را بکام نادانی و مرگ نکشانده اند؛ همانکاری که صهیونیسم و راسیسم آن بر علیه فلسطینیان در 75 سال گذشته کرده است. و این درست در هنگامه ای ست که اسلامداری و خودکامگان آن همه ی فسادها و ستم ها و چپاول ها و جنایت ها و جنگ ها و نسل کشی ها و زندان ها و اعدام ها و … را با نام خدای رحمان شان آغاز کرده و با فرمان های قرآن و ولایتمداری روی زمین آقا، ترور و نسل کشی های شان را روزانه بر عیله زندگی میلیون ها بیکار و گرسنه بکاربرده و بی پروا مخالف کشی ها را پیگیر ادامه می دهند و همین فاشیست های ضدبشر شیعی اینک مدافع حقوق بشر شده و برای فلسطینیان به دروغ خشتک خود را پاره می کنند. آیا چندش برانگیزتر از این ریاکاری بی آبرو متصور است؟!
ما بخوبی می دانیم که همین تبهکاران ولائی و فاشیسم شیعی آنها اهداف جهانی برای مدیریت آدمخواری اسلامی دارد که از یکسو سنی را دشمن اسلام می داند که جنگ 1400 ساله با آن دارد و از دیگرسو همین حماس سنی را هم کاسه خود کرده و ریاکارانه پشتیبانی مالی، میلیتاریستی و سیاسی می کند تا حماس بتواند بهتر یهودی ستیزی سیتماتیک کرده و شهروندان بی گناه و بیدادرس اسرائیل را بسود باند جهانی صهیونیسم و امپریالیسم هار بکشد که کشته است و خاورمیانه را ناآرام بنمایاند که نموده است تا امپریالیسم آمریکا و ناتوی او را حق دخالت و لشگرکشی به منطقه ما دهد و خود نیز بهانه ای برای کشتارهایش در ایران بیابد. آیا این ترفند ولایت و تبهکاری ضدبشری آن بسود سران سرمایه ی هار جهانی و گمراهی بیشتر باورمندان دینی نیست؟ بی گمان هست و باید آنرا افشا و محکوم کرد. همانگونه که حکومت آپارتاید اسرائیل با نام حق دفاع از خود دوباره فرصت طلائی یافته تا بسادگی بتواند به نسل کشی های بیرحمانه و هفتادساله ی خود از مردم فلسطین بیدفاع ادامه دهد و بی پروا می دهد. و در برابر چشم جهانیان، این راسیسم صهیونیست و بی آبرو چه ها که بر سر مردم بیدفاع فلسطین نیاورده است!؟ آیا این جنایت های رژیم نتانیاهو بدون همیاری و همکاری و پشتیبانی امپریالیسم آمریکا و شرکای غربی او می توانست بدین آسانی پیش رود؟ هرگز!
من کمونیست در پی فاجعه ی 7 اکتبر با دید و دیدگان فراباوری به این ترور آشکار حماس و سپس به گستره های این نسل کشی امپریالیسم آمریکا، یاران غربی ـ ناتوئی او و خونخواری نتانیاهوی صهیونیست ژرف و گسترده بگریده و همچنان می نگرم و بی طرف و سرراست می بینم و می گویم که سنگدلی ها، جنایت ها و تبهکاری های هردوی آنها حماس و نتانیاهو با تفاوت هائی، ریشه در نگرشی قدرتمدارانه، اهدافی ضدبشری و کینه ای ضد عقلانی داشته و دارد و این کنش و واکنش جنون آمیز آنها با وابستگی عقیدتی به فناتیسم و صهیونیسم آمیخته و همخوانی یکدست دارد و نه با موازین حقوق بشر. من در راستای خرد نوعدوستی انسانی خویش، خود را در هموندی یکدست با قربانیان هردو سوی فلسطینی و اسرائیلی می بینم و از همان روز هفتم اکتبر تا بامروز در آتش کور فناتیسم رنگین شیعی ـ سنی، آپارتاید صهیونیستی خودکامه و جهانخوارگی سرمایه سالاری آمریکا پیوسته می سوزم و همه ی دستاندرکاران این جنایت های ضدبشر را محکوم می کنم. نیرنگ و دسیسه ی خودکامگانی که زندگی بسیارانی را برای اهداف پست و پلید و ضدبشری قدرت و ثروت خویش به آتش و خون و مرگ کشانده است. آری من همدرد همدران اسرائیلی، فلسطینی، افغانستانی، عراقی، یمنی، لبنانی، ایرانی و… هستم. من در حال رنج بردن می باشم برای همه ی قربانیان اینجا و آنجای جهان ستمزده ی سرمایه و دغلکاران دینی در حال سوختن هستم. من همدرد بیدادرسان می باشم و بویژه و پیگیر به مردمان فلسطین فکر می کنم که درین میانه دیگر خانه و نان و آب اندکی را هم چندان ندارند و برای جان بدربردن از مرگ نیز آواره شده اند. فاجعه 7 اکتبر دوباره به همه ی جهانیان صلحدوست نشان داد که این جنگ ها تاکتیک جهانی سرمایه و دین برای بقای سروری شان است. در این جنگ همچون همه ی جنگ ها، جنگ افروزان در امنیت کامل هستند و تنها مردم بیدفاع در هر سوئی قربانی اهداف فاشیسم شیعی و فناتیسم اسلامی، طعمه صهیونیسم برتریجو و شکار جنایت پیشگی امپریالیسم آمریکا شده و می شوند.
من رنج این قربانیان همه سویه را خوب لمس و درک می کنم چراکه خود قربانی ساختار سرمایه سالاری و خودکامگی شاهی و سپس فاشیسم شیخی هستم و یا بهتر است بگویم همه ی ماها قربانی ساختاری هستیم که یاور بیدادگری های آن خود امپریالیسم آمریکاست که دین دولتی ـ ولائی را برای ما در پشت پرده های غیب خودش ساخت. همانی که او هدیه اش به مردمان افغانستان نیز همین اسلام طالبان وحشی بود که امروز حاکم بر مردم مظلوم افغانستان شده است. چراکه این تبهکاران قلدر جهانی سرمایه و میلیتاریسم آن جز، آفرینندگان بنیادگرائی دیروز و امروز نبوده و نیستند که از ترس کمونیسم به فناتیسم وحشی و درنده تر از خود پناه بردند تا زندگی ما و جهانیان را بیشتر از پیش در پهنه ی جهان نابودکنند. شگفتا که خود در دام فناتیسم تاوان بسیاری داده اند و خواهندداد.
امپریالیسم آمریکا و یاران ناتوئی او در برابر کارگران و توده های آگاه جهان دیریست که آبرو باخته اند و پایگاه و جایگاه سرکردگی سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و … تاکنونی آنان در پهنه جهان و خرد انسان کارورز و آگاه فروریخته و همگی سران سرمایه آنرا بخوبی می دانند، ولی شگفتا که نمی خواهند که برتابند؛ اگرچه پی برده اند که هیچگاه نیز نمی توانند بدان کمینگاه ضدبشری خویش که دمکراسی پوچ غربی سرمایه باشد بازگردند؛ با اینهمه در پس و پشت سیاست و تاکتیک های پنهان با فناتیسم رنگین بده بستان دارند چون چاره ای جز آشوب برانگیزی در پهنه ی جهان ندارند زیرا بیداری و هوشیاری انسانی فرارتر از ترفند های سیاسی بی آبروی آمریکا و غربی ها پیش رفته است. همانگونه خودکامگی و فریبکاری دینی و دوران نیرنگبازی سرکردگان ادیان و بویژه اسلام و از آنها هولناک تر، عمرهمین دین دولتی ولائی و فاشیسم شیعی آن بسرآمده و این ترفندهای حماسی و نصرالهی و حوثی و حزب الهی و… دیگر کاربرد پیشین خود را برای این دزدان زندگی برجاندارد. انسان و زندگی انسانی راهی جز تلاش و تکاپو برای جستجوی راه فردائی دیگر و ساختن زندگی ای بهتر انسانمدارانه ندارد که باید آنرا در سراسر جهان فراملی و فراعقیدتی بسازد و در همبستگی نوع انسانی ساختار بیابد که بیماران سرمایه اندوز و نادانان خردکش بسان امروز بر جهان ما حکومت نکنند. انسان کار دیر یا زود آنرا خواهدیافت.
بهنام چنگائی بیست آبان 1402
Comments
حق زندگی و دشمنان رنگارنگ آن،<br> بهنام چنگائی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>