Comments

نگاهی گذرا به حق تعیین سرنوشت <br> محمد حسین یحیایی — 3 دیدگاه

  1. دلیل شیاد بودن سایت روشنگری دقیقا در آن چیزی است که میگوید انقلابی است، یعنی دموکراسی خواهی و پلورالیسم آن. دموکراسی خواهی و پلورالیسم ایدئولوژی کریه امپریالیستهای غربی است، البته تا وقتیکه هژمونی دارند. توضیح بدهم.
    اگر ضدیت با مردسالاری، بردگی مزدی و امپریالیسم و هیراشی بر جامعه غلبه داشت، نه مثل الان، پلورالیسم خوب و دموکراسی خواهی قابل تحمل بود، چون نقد ارتجاعیون کمک میکرد جریان حاکم یعنی انقلابیگری ، آبدیده شود. اما در وضعیت کنونی جامعه، که انقلاب مغلوب است و مردسالاران، سرمایه دارها و امپریالیستها هیراشی و پول دارند، میتوانند هزاران مقاله و نظر و برنامه رادیو و تلویزیونی داشته باشند، به همه جا نفوذ کنند و گرایشات انقلابی را سرکوب ذهنی کنند، پلورالیسم و دموکراسی خواهی، ارتجاعی است. سایت روشنگری با اجازه دادن به ارتجاعیون در گذاشتن مقاله در سایتش، در حقیقت سیاست پلورالیسم ارتجاعی را دنبال میکند. روشنگری توانایی تفکیک انقلاب از ارتجاع ندارد و چون ارتجاع حاکم است، سایتی ارتجاعی است.
    حال چرا روشنگری چنین میکند؟ خیلی واضح، اعتقاد دارد که اربابان استثمارگر پرو فرهنگ غربی بهتر است زنان و کارگران ایرانی را فریب بدهند و رژیم جمهوری اسلامی را برای حاکمیت استثمارگرانه خود سرنگون کنند.
    سایت روشنگری جولانگاه بورژواهای سکولار است. خیلی از آنها حرفهای ضد آمریکایی و غربی میزنند اما اگر با دقت بیشتری مقالات را ارزیابی کنیم می بینیم که آنها در جنگ جناحی درونی دولتهای استثمارگر و استعمارگر غربی و جنایتکار، هوادار شیادان دموکراسی طلب آنها هستند.
    وضع مخالفان جمهوری اسلامی خیلی خراب است و بهتر از خود جمهوری اسلامی نیستند و اگر قدرت بگیرند با همکاری با غربی ها همان جنایتهای رژیم را مرتکب می شوند.
    دراین کامنت، تا اینجا ، حرفی از ارتجاعیون- امپریالیستهای شارلاتان شرقی و مزدوران ایرانی آنها زده نشده چون موضوع بحث نیستند. عوامل آنها، مثل عوامل غربی ها در روشنکری، در سایت مجله هفته و اخبار روز هستند.
    پژوهشی در ارتجاع رسانه های اینترنتی اپوزیسیون ایرانی انجام خواهد شد و نتیجه آن بصورت مستقل از سایتها، قابل دسترسی خواهد بود.
    آنارشیست

  2. از نویسنده سئوال خوبی شده است و من فکر کنم او نمیتواند سئوال را جواب بدهد چون همه سرمایه دارها شیاد هستند.
    در ارتبلط با شونیسم فارس، که این هم حرف درستی است، باید بگویم که مبارزه با آن از طریق شونیسم ملی دیگر ی و جدایی طلبی و حتی خود مختاری با حفظ تمامیت ارضی، نیست ، چون اینها هم شیادی سرمایه دارانه است. مسئله جامعه، وجود طبقات است نه حوزه ملی استثمار کردن. وقتی استثمارکری مردسالارانه، سرمایه دارانه و امپریالیستی از بین برود و کسی بر کسی سلطه نداشته باشد، مسئله ملی هم که تابعی از سلطه طبقاتی است از بین می رود.
    متاسفانه در فلسطین و اسراییل مبارزه طبقاتی علیه سلطه گری وجود ندارد و زنان و کارکران دارند چوب رقابتهای محلی و جهانی را میخورند و آمریکا و اسراییل و دولتهای غربی مشغول نسل کشی امپریالیستی برای جلوگیری از علیه سلطه گری خودشان در آن منطقه هستند. مبارزه حماس و حتی الفتح سابق هم با اسرائیل مبارزه ای آلوده به جنایتکاری سرمایه داری (تروریسم ) بود و دست جنایتکاران غربی و نوکرشان یعنی دولت اسراییل را باز گذاشت.
    پاراگراف اول مقاله نشان میدهد که نویسنده مجذوب فلسفه بافی های توده فریبانه و استثمارگرانه غربی است و مثل سایت روشنگری، ایدئولوژی سرمایه داران شیاد را حمل میکند و اینها و امپریالیستهای غربی عامل پیدایش دولت اسلامی شدند . اگر توضیح بیشتری خواستید، توضیح بخواهید، این قضیه را باز خواهم کرد.
    آنارشیست

  3. سوال از نویسنده محترم:
    چرا در نوشته شما به اقلیت های ملی در هیچکدام از کشورهایی که “حق تعیین سرنوشت” را جزئی لاینفک از حقوق مردم مردانند اشاره ای نکرده اید؟
    چرا در پاراگراف آخر نوشته شما ز اقلیت های ملی شامل: کرد، ترک، عرب، لر، بلوچ و ترکمن صحبتی به میان نیامده است و در مورد آن سکوت کرده اید؟
    به نظر میرسد که نویسنده متن بالا وقتی از “حق تعیین سرنوشت ملل” صحبت میکند اعتقادی به حق تعیین سرنوشت اقلیت های ملی تحت ستم مرکزگرایان فارسی( جمهوری اسلامی و طرفداران سلطنت) ندارد و با عبارت پردازی و کلی گویی همچون “تعیین حق سرنوشت از سوی مردم” خواهان استمرار مرکزگرایی و تحمیل سلطه ملت شونیست فارس می باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این سایت از اکیسمت برای کاهش هرزنامه استفاده می کند. بیاموزید که چگونه اطلاعات دیدگاه های شما پردازش می‌شوند.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>