جوانمرگی گرامشی؛ مبارز ایتالیایی، در زندان
آرام بختیاری
Antonio Gramaschi (1891-1937)
گرامشی؛ کمونیست ایتالیایی، خالق دفترهای زندان.
آنتونیو-گرامشی (1937-1891م) کمونیست ایتالیایی، خالق آثار مهمی پیرامون فلسفه، تاریخ، و ادبیات است. وی رهبر کارگری، تئوریسین برجسته میم-لام، سرباز و پایه گذار حزب کمونیست ایتالیا
بود. او از نظر تئوریک در آغاز زیر تاثیر جریانات: هگلی های جوان، اندیشه برگسن، و سورل بود ولی در دوران دانشجویی مارکسیست شد. وی میگفت اوج تاریخ تفکر فلسفی، فلسفه مارکسیسم است. وی یک انقلابی حرفه ای پیکارگر و خستگی ناپذیر برای ایده آلهای سوسیالیستی بود. انقلاب اکتبر روسیه موجب شد که او از سوسیالیسم ایده آلیستی و سوسیال دمکراسی ایتالیایی جدا شود. ایدههای گرامشی بخشی از ارثیه انقلابی و تئوریک حزب کمونیست ایتالیا و مجموعه جنبش کارگری بین المللی برای شناخت و تجزیه و تحلیل شرایط امروزی و آینده مبارزات سوسیالیستی عدالتخواهان است. آثار وی در سطح بین المللی مورد علاقه و توجه جریانات مارکسیستی است. او را مهمترین تئوریسین مارکسیسم ایتالیایی در کمونیسم غربی دهه بیست قرن گذشته و در ردیف بلوخ، لوکاچ، و کورش میدانند. وی همچون مائو در چین، اغلب به واقعیات تاریخی جامعه خود و به موضوعات گوناگون اجتماعی و فرهنگی کشورش می پرداخت. کوشش وی در راه تفاهم برای مارکسیسم غیر بوروکراتیک و جدایی از سنت کاتولیک روستایی، توانایی فکری او را به القابی مانند معلم پرولتاریا و ژورنالیست انقلابی، رفیق حزبی، و نظریه پرداز سوسیالیسم مفتخر نموده است. وی میگفت هر انقلابی به یک تحول و یک جهانبینی جمعی نیاز دارد یا بزبان دیگر وظیفه انقلاب تحول جهانبینی است.
گرامشی، مبارز کمونیست ایتالیایی در سال 1926 میلادی توسط فاشیسم موسولینی دستگیر و به 20 سال زندان محکوم شد و در سن 46 سالگی بدلیل عوارض ناشی از شرایط غیرانسانی زندان درگذشت. چهارهزار صفحه یادداشتهای زندان او بشکل 46 دفتر زندان پیرامون تئوری و عمل کمونیسم زمانش بعد از پایان جنگ منتشر شدند. گرامشی در سال 1911 میلادی تحصیل در دانشگاه در رشته های فلسفه، تاریخ، و تاریخ ادبیات را شروع کرد. او در سال 1913 عضو حزب سوسیالیست ایتالیا شد ولی به پیروی از رهنمود های لنین در سال 1921 بنیادگذار و رهبر حزب کمونیست ایتالیا گردید. وی در سال 1922 میلادی سرپرست گروه شرکت کننده کمونیست های ایتالیایی در کمینترن مسکو بود و در سال 1923 کوشید در شهر وین اطریش با احزاب کمونیست دیگر کشورهای اروپایی ارتباط برقرار کند.
گرامشی بعد از ترک دانشگاه به فعالیت و مبارزه ژورنالیستی علیه فاشیسم و در راه کمونیسم پرداخت. غالب سخنرانی هایش پیرامون موضوعاتی مانند: تاریخ تئوری مارکسیسم و رمان و ادبیات بودند. وی به پیروی از لنین خواهان جدایی کمونیستها از سوسیال دمکراتها در سال 1921 میلادی گردید. یکسال بعد در سال 1922 مارش فاشیسم موسولینی بسوی شهر رم انجام گرفت. پدر گرامشی کارمند دولت بود. او روی جزیره فقرزده ساردین در جنوب ایتالیا بدنیا آمد و میگفت باید جنوب فقرزده ایتالیا با طبقه کارگر شمال ایتالیا با هم متحد شوند.. گرامشی بدلیل حادثه ای در دوران کودکی دچار مشکل ستون فقرات شد و قدش فقط 150 سانتیمتر رشد نمود. او در زندان خالق آثاری پیرامون تئوری و عمل و موضوعات فرهنگی بود. گرامشی در جوانی مدتی خواهان جدایی جزیره ساردین از ایتالیا شد ولی بعد از اشنایی با سوسیالست ها، مخالف تجزیه طلبی زادگاهش شد. سرانجام او در راه فلسفه عمل و پیروزی سوسیالیسم در ایتالیا در سن 46 سالگی جوانمرگ گردید. فاشیسم موسولینی در آنزمان حداقل 3 نفر دیگر از همفکران و همکاران گرامشی را در داخل و خارج ایتالیا بقتل رساند.
سی و دو( 32) دفتر زندان گرامشی شامل 4000 صفحه پیرامون: رنسانس مارکسیسم بشکلفلسفه عمل، و انواع مارکسیسم اروپایی است. این یادداشت ها نشانی است از: شهادت، شهامت، پایداری، انسانیت عمیق، و عظمت اندیشه نویسنده آنان، که شامل 2000 پاراگراف در شرایط سخت و زیر کنترل زندان میباشد. آنان بیشتر نکات نظری و فکری گرامشی هستند تا مقاله و نوشته های نظری سیستماتیک. چون مسئولین زندان فاشیسم هر لحظه ممکن بود یادداشتهای گرامشی را کنترل کنند، او باید محتاطانه مینوشت؛ گرچه وی به شکست آنزمان کمونیسم ایتالیا در مقابل فاشیسم موسولینی نیز اشاره میکند. مسیر تئوری سیاسی او را میتوان در آن نوشته ها دنبال نمود. دفترهای زندان وسعت عظیم علایق نظری گرامشی را نشان میدهند چون او موضوعات متنوعی مانند اقتصاد سیاسی و جامعه شناسی، استتیک، و مخصوصا ماتریالیسم تاریخی را نیز فراموش نمیکند. از دیگر موضوعات مورد علاقه وی در آن یادداشت ها: نقد جریانات فلسفی نئوپوزیویتیسم و نئوکانتی، نقد ایده آلیسم جناب کروسه، تحولات اندیشه فلسفی رنسانس، و ماتریالیسم فرانسوی در قرن 18 میلادی هستند.گرامشی در یادداشت های زندان مینویسد: در تئوری و فلسفه سیاسی، مفهوم هژمونی شامل حاکمیت سیاسی، نظامی، اخلاقی، و افشای یک طبقه است.
در مقوله و ژانر ادبیات زندان؛ غیر از نام گرامشی به نامهای دیگری نیز مانند: نلسون ماندلا خالق راه دراز آزادی بین سالهای 1990-1962م، روزا لوکزامبورگ(1918-1916م، نویسنده نامه های زندان، هیتلر، نویسنده کتاب نبرد من در سال 1924، اسکار وایلد (1897-1895) نویسنده رمان اعماق، فالادا در آلمان نویسنده نوول الکلی در سال 1944، دساد نویسنده کتاب 120 روز سدوم (1789-1777) در زندان فرانسه، اشاره میشود.
گرامشی میگفت تودهها نیروی اصلی موتور تاریخ هستند، کوشش نیروهای درون خلق عامل جریانات تاریخی است. وی مخالف سکتاریسم و فرقه گرایی میان رهبران حزب بود و میگفت حزب خود محصول یک پروسه دیالکتیکی، و بخش مترقی و آوانگارد طبقه است که باید رهبری تودهها به سوی آگاهی بیشتر را بعهده بگیرد. از جمله وظایف مهم حزب چپ اینست که نیازهای شرایط خاص را بشناسد و بداند چه موضوعات و شعارهایی خلق را به حرکت می آورند. نقش مهم گرامشی تجزیه و تحلیل نقش ایدئولوژی طبقه کارگر در روبنای فرهنگ بورژوازی بود. او میگفت حکومت و سلطه نه صوری و آبستراکت بلکه توافق جمعی ملت برای قبول حاکمیت است. فرهنگ پایه اصلی تجزیه و تحلیل است. دولت حاکم و طبقه حاکم و جهانبینی حاکم غالبا یکی هستند. مجموعه سیستم جهانی کمونیسم در آینده چند مرکزی خواهد بود؛ یعنی دارای تکثر مرکزی است. پیروزی در امور اجتماعی مطلق نیست، مبارزه سیاسی همیشه مفید و ارزشمند است. حزب باید انسانهای صبور و باهوش تربیت کند تا در شرایط وحشتناک ترور و خفقان متزلزل نشوند و به شک نیفتند و از هر حماقتی بشوق نیایند؛ یعنی بدبینی در فهم و خوشبینی در انجام اراده.
در تئوری گرامشی مقوله هژمونی اهمیت خاصی دارد و به معنی رهبری و علاقه به حکومت نمودن است. او میگفت: من بشکل جنون آمیزی بر این باورم که انسان باید همیشه موجب اعمالی شود که ابدی بمانند. لیبرالهای ضد چپ مدعی هستند که راستگرایان امروزی ایتالیا گاهی از تئوری های گرامشی مانند جدایی طلبی جزیره ساردین، نقد لنینیسم، و همسویی با کمونیسم اروپایی، سوء استفاده میکنند. شاید مشهور نبودن گرامشی نیز از طریق چپ سنتی در ایران به این دلایل باشد. گرامشی بعد از ممنوعیت حزب کمنیست ایتالیا در مقابل فاشیسم خواهان تشکیل جبهه متحد خلق شد. او میگفت در دیکتاتوری، روشنفکران اغلب دچار شوک و گیجی میشوند گرچه در هرج و مرج خشونت نباید جهت یابی را از دست داد.
مبارزات اجتماعی، دفترهای زندان، و جوانمرگی گرامشی در اسارت، گاهی خواننده را بیاد مبارزات و ترور بیژن جزنی در پیش از انقلاب شکست خورده ایران می اندازد.