Comments

جنگ اسرائیل و ایران: چرا و تا کجا؟ — 4 دیدگاه

  1. هم در صحبتهای وزیر دفاع آمریکا و‌ همچنین در صحبتهای معاون ترامپ فاشیست ‌با رسانه ها هر دو‌ تاکید کردند که هدف حملات آمریکا رژیم‌چنج‌ نبوده و نیست بلکه تارومار کردن مرکز غنی سازی اورانیوم بوده است که به‌ چنان‌ هدفی دست یافتیم!

    💥ترامپ دیشب بعداز پایان عملیات «چکش نیمه شب» در یک صحبت خطاب به مردم آمریکا گفت که این‌عملیات موفقیت آمیز بود و‌ اکنون ‌موقع صلح‌است و جمهوری اسلامی باید بیاید روی میز مذاکره و صلح‌ برقرار شود و اگر جمهوری اسلامی حرکتی علیه مناع آمریکا بکند با پاسخی به شدیدترین وجه روبرو‌ خواهد شد.

    بنابراین تا اینجا این موضع امریکایی است. موضع علنی آنها این است هدف از آن حملات رژیم چنج نبود !

    باز تاکید میشود: از روی شرایط عینی در سطح جهانی و داخلی پیش رو نباید جهش کرد و ‌فکر کرد در ایران‌ امپریالیسم قصد رژیم‌چنج دارد.
    فعلا چنین‌قصدی ندارند ‌و وزیر دفاع آمریکا امروز در گزارش که در کنفرانس مطبوعاتی با رسانه های آمریکا (که از تلویزیونهای سراسری آمریکا پخش زنده شد) گفت: «قصد این‌حملات رژیم‌چنج‌در ایران‌ نبود بلکه آمریکا غنی سازی ج.ا. را متوقف کرد.»

    سوال این است ضرورت پیش روی جمهوری اسلامی چیست؟
    اگر به آمریکا بخواهد ضربه بزند آنوقت سقوطش حتمی است؛ این یک تضاد است بین دو نیروی منسوخ تاریخی( دولت فاشیست ترامپ/ماگا و فاشیستهای مسیحی آمریکا و اسرائیل در یک سو و ج.ا در سوی دیگر این تضاد) است.
    اما مهمتر از این‌ تضاد بین مرتجعین حاکم، تضاد مردم ستمکش و به ویژه مرتبط با منافع اساسی و درازمدت طبقه کارگر ایران با این نظام ‌فاشیست ‌و جانی جمهوری اسلامی است.

    تا اینجا این موضع امریکایی است و موضع علنی آنها( سران آمریکا) هست.
    باید صبر کرد و دید، نباید از روی اوضاع عینی جهش کرد ‌و خیالات ‌و آرزوی خویش را (حتی اگر مطلوب هم باشد ولی باز ذهنی گری است) به جای آن گذاشت.
    یک‌چیز تا اینجا به
    بعد‌ از ورود آمریکا به این‌جنگ‌ روشن‌ است که آمریکا و اسرائیل توافق کرده اند، اسرائیل همچنان ‌به ‌ج. ا. حمله کند!

  2. در این مقاله:
    https://www.globalresearch.ca/iran-israel-war-russia-position/5891974
    نویسنده استدلال میکند که روسیه ایران را به عنوان رقیب در منطقه می بیند و پیوندهایش با اسرائیل بیشتر است تا با ایران. او میگوید که روسیه در سوریه با اسرائیل در بمباران مواضع نظامیون ایران هماهنگی میکرده است. او میگوید که روسیه با دولت آمریکا ایران را برای اوکراین معامله میکند.

    شواهدی زیادی برای درستی این نظر وجود دارد. رابطه امپریالیستهای شرقی با غربی بر اساس انقلاب و ضد انقلاب نیست، بلکه بر اساس رقابتهای ارتجاعی است. در این رقابتها، توافقات موقت و معاملات پنهان زیادی وجود دارد که برای فهم آنها باید فرضیه داد و مشاهده کرد. فهم این قضایا برای درک ذات اقتدارگرائی در فرهنگ انسان مهم است. بدون درک وسعت این ذات، نمیتوان شناخت انقلابی موثری داشت و جنبش انارشیستی را پرورش داد.
    آنارشیست

  3. در کامنتهائی در پای مقالات دیگر ذکر شد که ما زنان و کارگران از اینکه مابین مرتحعین چه میگذرد چیز چندانی نمی دانیم و روش علمی در شرایط محدودیت داده ها همیشه با حدس و گمانهای گوناگونی همراه است که ارزیابی آنها تنها با بررسی وقایع آتی ممکن است. در ارتباط با تغییر رژیم و تضاد بین امپریالیستهای غربی و شرقی، این امکان هم وجود دارد که توافقی بوجود بیاید که رژیمی بیاورند که مطلوب دو طرف باشد – دو طرف امپریالیست. برای اینکار، خامنه ای می رود و قدرت سیاسی در مجموع دست نمیخورد و دو طرف در بازی خود اعلام مساوی میکنند و هر کدام یک امتیاز بدست می اورند تا رقابت بعدی. رفتارهای چین و روسیه در سازش با اسرائیل و کشوری جنوب خلیج به ما نمی گوید که چین و روسیه روی جمهوری اسلامی سرمایه گذاری جدی میکنند و حاضر نیستند برای دفاع از آن سرمایه بگذارند. سیاستهای ضد اسرائیلی جمهوری اسلامی اگر موجب تضعیف رژیم شود، برای اربابان شرقی نشانه بی خردی است و اربابان آنرا هم پیمان نمی بینند و فقط حمایت لفظی میکنند. بنظر می اید که رابطه روسیه با هم پیمانان ضعیفش به این صورت است که بر اساس درجه حرف گوش کنی آنها عمل میکند، اگر حرف گوش کن بودند، کمک میکند اگر نبودند آزاد هستند اما با ریسک خودشان. اگر این آخری درست باشد، رژیم نهایت سعی خودش را میکند که هم خودش را حفظ کند و هم به اسرائیل و ایران ضربه بزند. نقطه قوت رژیم در فاشیست بودنش (ضعف اپوریسیون) و در شیعه گری منطقه و کسب حمایت از امپریالیستهای شرقی بعد از موفقیت است. پس، این جنگ میتواند به درازا بشکد تا یک طرف عقب نشینی کند.
    آنارشیست

  4. کلا جامعه طبقلتی، جامعه ای که در آن فرهنگ اقتدارگرائی حاکم است، در خود، دوست و دشمن بوجود می آورد و جامعه را همیشه در بحران قرار میدهد. در وجه اقتصادی فرهنگ اقتدارگرایانه، این بحران بصورت بحران اقتصادی نمودار می شود.
    امپریالیستهای غربی همیشه دنبال درست کردن نوکر در ایران بوده اند و نمیتوان آنها را سرزنش کرد زیرا اقتدارگرائی در فرهنگ انسان غالب است. اگر غرب کوتاه بیاید شرق قدرت میگیرد. جنگ مابین ارتجاعیون هزاران سال است که وجود دارد.
    اینکه اصلاح طلبان کاندید مناسبی هستند دور از واقعیت نیست. اگر همه ترفندها موفق نباشد، کوشش خواهند کرد که کار رژیم را یکسره کنند. رژیم هم بعلت دشمنی با زنان و کارگران و بعلت سیاستهای درهای باز در مقابل امپریالیستهای غربی و بعلت سیاست ضد اسرائیلی و ضد آمریکائی خود، خود را در شرایط شکننده فعلی قرار داده. بنظر می آید که شانس رژیم برای بقا، بدون دخالت امپریالیستهای شرقی، بسیار کم است. از بین رفتن رژیم میتواند بصورت از بین رفتن اصل رژیم باشد که جناح تندرو است و ظاهر رژیم میتواند با تغییراتی در قانون اساسی حفظ شود. یا اصل رژیم بماند اما تغییراتی بوجود آورند که اصل رژیم بماند برای فعال شدن در شرایط اضطراری، مثل دولتهای غربی و سایر دولتهای دموکراتیک.
    قضاوت در مورد جنگ با معیار مفید بودن و یا نبودن برای “جنبش” انقلابی، دیدگاه درستی نیست. جنگ مابین ارتجاعیون توسط ما قزبانیان ارتجاع صورت میگیرد و بضرر ماست. توقف جنگ ارتجاعی یک مسئله سیاسی نیست، توقف جنگ یک مسئله مربوط به بقا و سلامت است.
    استفاده از کلماتی مثل “مترقی” و “دموکرات” دقیق نیست و جای سوء استفاده و اپورتونیسم را باز میکند. ارتجاع اشکال مشخص دارد و باید خوب فهمیده شود.
    انقلاب را باید حول ضدیت با ارتجاع شکل داد که مجموعه عینیتهای مشخص اقتدارگرائی در جامعه هستند. ارتجاع هست: مردسالاری، بردگی مزدی، امپریالیسم، هیراشی، تعصبات، تبهکاری و خرافات. سازماندهی انقلابی در میان قربانیان ارتجاع باید در محل کار و زندگی باشد و شکل تشکیلاتی آن غیر شورائی و کلکتیو و غیر سلسله مراتبی تا ارتجاع در آن شکل نگیرد.
    آنارشیست

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>