Comments

کمونیست‌ها و جنبش‌های مدنی <br> هادی میتروی — 5 دیدگاه

  1. کامنتی آنارشیستی در نقد نظرات آقای فولادی در مقاله “چرا من لنینیست” نیستم سانسور شد. مقاله به مطالب این مقاله خیلی ربط داشت. باعث تاسف.
    آنارشیست

  2. در ادامه کامنت مربوط به سیاست آمریکا،
    مزد بالای کارگران امپریالیستهای غربی، همیشه بمعنای ارزش پائین کالاهای وارداتی بوده است، در ۷۰ سال گذشته، از طریق دلار نفتی (پترودلار)، که توضیح داده شد. دموکراسی هم در واقع ابزار سیاسی انتقال بدهی ها به توده ها از طریق کسر بودجه دولتهاست. برای درک سرمایه داری، دیدگاه مارکس درست است، اما باید حتما نظام بانکی، پیدایش پریتون وود و نقش بانکهای مرکزی که در عمل خصوصی هستند را، ‌نه در حرف و قانون، فهمید. نظام پولی معجزه نمیکند فقط مثل روغن چرخ دنده کار سیستم استثمار را ساده و تسریع و گسترده میکند. S و V همان هست که بود، رابطه اینها از طریق پول به حد اعلا میرسد.
    مسئله ارتجاعیون در سطح امپریالیسم همیشه این بوده است: چگونه میتوان با کمترین هزینه بیشترین سود را کسب کرد. این ویژگی سرمایه داری نیست. کتابی هست از چین قدیم که توسط یک ژنرال چینی نوشته شده. در این کتاب، پیروزی، پیروزی نظامی نیست، پیروزی همیشه برقراری سلطه است به هر طریقی. ماهیت جنگ، انتقام نیست، اعمال سلطه است.
    آنارشیست

  3. سیاست آمریکا ، بسیار مختصر،
    اقتصاد آمریکا بر پایه دلار نفتی بوده که این بعلت استقلال طلبی امپریالیستهای شرقی در خطر است. اقتصاد بر پایه دلار میتواند کسری موازنه تجارت خارجی را تحمل کنند و ارزش اضافی کلانی را وارد جیب کند بدون هزینه زیادو هزینه استعمار و نواستعمار. حفظ این نظم جهانی دیگر ممکن نیست و باید اتکا به آن کم شود و صنایع داخلی جای وادرات را پر کند. برای همین تمام کشورهای غربی وارد فاز سیاست محافظتی شده اند. این اتحاد اروپا و آمریکا را شکننده میکند چون اتحاد اقتصادی با تعرفه ها ممکن نیست. امکان بوجود آمدن چندین قطب امپریالیستی و بازگشت به نواستعمار و استعمار وجود دارد.
    حال، یا این مورد توافق همه سرمایه داران اصلی (مالی بانکی) غرب است و یا نیست. اگر هست، پیش برده می شود، اگر نه کار دولت فعلی امریکا بجائی نمی رسد ، خداحافظ ترامپ.
    انارشیست

  4. درباره این مقاله:
    در دفاع از بیانیه در واکنش به تهدیدات دولت امریکا – فرخ نگهدار

    بحث مقاله این است که اگر آمریکا-اسرائیل به ایران حمله کنند باید از “میهن” دفاع کرد.

    نقد مقاله،
    ۱ – از آنجا که تمام کنترل جامعه ایران در دست جمهوری اسلامی است، در حال حاضر، ایران متعلق به جمهوری اسلامی است نه زنان و کارگران ایران. ایران مثل یک زندان است که زندان بان آن جمهوری اسلامی است. جنگ با ایران جنگ با زنان و کارگران نیست، با صاحب ایران است، مثل صاحب زندان.
    ۲ – بهترین کار زنان و کارگران ایران این است که تا میتوانند خود را از جنگ دور کنند تا آسیب نبینند.
    ۳ – بعد از اتمام درگیری، معلوم نیست وضعیت ایران چگونه است. اگر رژیم عوض نشود، زنان و کارگران با آسیب کمتر دیدن همانجائی بوده اند که الان هستند. پس چیزی تغییر نمیکند جز اینکه جانشان را نجات داده اند. اگر رژیم سرنگون شد، زندانیان از زندان بیرون خواهند بود و باید از فرصت استفاده کنند و تشکل یابی آنارشیستی کمونیستی خود را شدت بخشند. در مورد این گزینه، نباید خوش بینی زیادی داشت چون حاکمین جدید هم مرتجع و سرکوبگر خواهند بود. از اینرو، در این شرایط، بهترین گزیده تلفیق کار مخفی و علنی با بدبینی مطلق به شرایط و حاکمیت جدید است.
    ۴ – همکاری با مرتجعین متجاوز به ایران به اندازه همکاری با رژیم احمقانه است چون آنها برای برده کردن و زندانی دیگر ساختن می آیند نه برای آزاد کردن هر چند که سیستم آنها ممکن است در ظاهر انسانی تر از رژیم جلوه کند، اما ذاتا مثل رزیم استثمارگر و اقتدارگرا هستند.
    پس،
    جنگ محکوم است،
    از رژیم و از متجاوز نباید دفاع کرد،
    بقا مهم است،
    با تغییر شرایط، باید از فرصت استفاده کرد،
    باید با بدبینی کار علنی و مخفی کرد

  5. منظور نویسنده مقاله از” چپ” مارکسیسم است.
    فرض کنیم که نظر آقای نویسنده را بپذیریم که ناتوان بودن مارکسیستها از عدم درک درست از ماتریالیسم و دیالکتیک است.
    حالا ایشون یک کتاب در مورد فلسفه، ماتریالیسم و دیالکتیک از مارکس معرفی کند تا ما این فلسفه و روش علمی را بفهمیم و دیگر سراغ روشهای علمی رایج در مدارس و دانشگاها نرویم.
    در ضمن، در گرفتن مدرک فیزیک، شما به فلسفه، ماتریالیسم و دیالکتیک احتیاج داشتید؟ پاسخ ش هست: نه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

This site uses Akismet to reduce spam. Learn how your comment data is processed.

HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>