هشدار سرگشاده به جمهوریخواهان ایران!
جواد قاسم آبادی
بی تردید در آغاز هزاره پنجم و با پشت سرگذاشتن هزاران سال حکومت فردی و قومی و دینی و جان باختن هزاران هزار شیفته آزادی و امنیت و برابری و رفاه؛ از آغاز شهرنشینی تا امروز؛ هر انسان آزاده آزادی خواه، خواهان حکومت جمهور مردم از طریق انتخاب مستقیم و دورهای خود این مردم است!از این رو جمهوری بمثابه یک ارزش جهانشمول بایستی مورد توجه همه آزادیخواهان برابری طلب و خواهان برقراری عدالت اجتماعی نیز قرار گیرد.بی تردید
برای برقراری چنین حاکمیتی که ناشی از اراده مستقیم مردم باشد کماکان راهی دراز در پیش داریم.راهی دراز در پیش داریم چه بطور مثال در کشور فرانسه با بیش از دو قرن تجربه دموکراسی، آرمان های انقلاب کبیر «آزادی و برابری و برادری» بطور نسبی محقق گردیده اند!بچشم می بینیم که اگرچه محدوده آزادیهای فردی و اجتماعی با بیش از دو قرن تجربه دموکراسی، گام های بزرگی بجلو برداشته است، اما در تفکیک سه قوه و برابری شهروندان در مقابل قانون، کماکان کاستی هایی وجود دارد و کوشش ادامه دارد. همچنین می بینیم که از «برادری» نه تنها اثری روشن در سطح جامعه وجود ندارد بلکه مفهوم «برادری» برای اکثریت شهروندان فرانسه مفهومی بیگانه، گنگ و مبهم است!باری اگر از فضای آشفته دهکده کوچک جهانی به آسمان ملتهب ایران بازگردیم، تجربه بیش از یک قرن کوشش در تحقق اهداف انقلاب مشروطیت، تجربه بیش از نیم قرن جستجوی آزادی در دوران سلطنت پهلوی و تجربه نزدیک به نیم قرن تجربه سرکوب و فقر و فساد در حاکمیت مذهبی دشمن آزادی، زن ستیز، دگراندیش کش، جامعه جوان ایران را صاحب گنجینه ای غنی از تجربیات خود و مادران و پدران و نسل های گذشته کرده است تا بی واسطه و از همین امروز خواهان آزادی و برابری و صلح و رفاه باشد!خواست هایی که بدون دخالت مستقیم جمهور مردم و درانداختن دولتی متخصص و مستخدم مردم، عاری از هر باور و مرام و مسلک و متکی بر تفکیک قوای پنج گانه مستقل (۱) باشد، میسر نخواهد گردید.آنچه گفته شد اجماعی ست که پس از هزاران سال رعیتی در امپراتوری های گوناگون و دو قرن کشمکش با استعمار کهن و نو، برای ملل ساکن ایران حاصل شده است. اما از رسیدن به اجماع بر سر این حداقل ها، تا تحقق این حداقل ها؛ که قرن ها برای آن کار و کوشش و فداکاری فردی و جمعی شده است؛ راه درازی در پیش داریم.
راه درازی که برغم طولانی بودن با استفاده بهین از انقلاب ارتباطات شاید در زمانی نه چندان دیر پیموده شود.این قلم جهت عدم تکرار تجربیات تلخ و خونین گذشته در ایران و منطقه و جهان و توقف همیشگی خشونت و جنگ و برادرکشی و دگراندیش کشی، مرزبندی روشن و قاطع با هر گونه تروریسم را شرطی ضروری و حیاتی می داند.
فاجعه جنگهای امپریالیستی اوکراین و فلسطین متأسفانه به نویسنده نشان داد که کم نیستند جمهوریخواهان چپ و راستی که قادر به تفکیک مسأله ملی و دفاع مشروط ملل از تروریسم دولتی و غیردولتی نیستند.این ناتوانی در عدم درک دفاع مشروط از خود؛ چه فرد و چه جمع و چه یک ملت؛ با ترور و تروریسم دولتی و غیردولتی، این قلم را بر آن داشت تا هشدار دهد تا برای درانداختن فردایی عاری از خشم و خشونت و خون، از همین امروز «زندگی و زندگی آزاد» را اصل پنداریم، حق حیات همه موجودات زنده را برسمیت شناسیم، بی چون و چرا به دفاع از هر نوع زندگی پردازیم و با هرگونه ترور خواه دولتی و خواه غیردولتی مرزبندی قاطع و روشن نماییم.بیایید با خود و دیگران صادق باشیم!شاید امروز کمتر کسی یافت بشود که از ترور دولتی ۹ ستاره فدایی و مجاهد دست و چشم بسته در ۳۰ فروردین ماه ۱۳۵۴ در تپه های اوین دفاع کند.شاید امروز کمتر کسی یافت بشود که از ترور جمعی زندانیان سیاسی و عقیدتی در تابستان ۱۳۶۷ دفاع کند.بی تردید هر انسان آزاده آزادیخواه ترورهای دولتی را محکوم کرده و از ترور دولتی ابراز انزجار می کند!بی تردید هر انسان آزاده آزادی خواه هر ترور دولتی، از طرف هر دولت امپریالیستی و غیر امپریالیستی که باشد؛ را محکوم می کند!اما آیا چنین اجماعی در محکومیت قاطعانه ترورهای دولتی در مورد ترورهای فردی و گروهی و درون گروهی هم بین تمامی جمهوریخواهان ایران وجود دارد؟آیا تمامی جمهوریخواهان ایران ترورهای فردی و گروهی دوران حاکمیت سلطنتی از ناصرالدین شاه تا حسنعلی منصور تا ژنرال پرایس تا فرماندهان ارتش تا مزدوران ساواک را محکوم می کنند؟آیا ترورهای فردی و گروهی و درون گروهی دوران حاکمیت ناجمهوری نااسلامی از قرنی و مطهری تا با هنر و بهشتی و رجایی و لاجوردی را محکوم می کنند؟بی تردید پاسخ این سوالات یک «نه» بزرگ است!کم نیستند «جمهوری خواهانی» که کماکان از ترورهای فردی و گروهی درون گروهی در دوران سلطنت و همچنین دوران حاکمیت مذهبی ایران در گذشته و حال با لکنت زبان و تحلیل آبکی از گذشته سرکوب در ایران و اما و اگر های چنین و چنانی و منطق های کودکانه و توجیهات احساسی بی پایه دفاع می کنند (۱)!و از نظر هشدار دهنده، این است آن خطری که آزادی و امنیت و صلح پایدار در آینده ایران را از همین امروز تهدید می کند!و این است آن خطری که برای توقف و جلوگیری از وقوع مجدد آن در آینده ایران، بایستی از همین امروز دست بکار شویم!و این است آن خطری که اگر از همین امروز بطور فردی و جمعی، مرزبندی خود با هر گونه ترور، به هر شکل و به هر دلیل و از طرف هر فرد و یا گروهی که باشد را به روشنی و قاطعیت محکوم و اعلان نکنیم، راه را برای آغاز مجدد خشم و خشونت و خون در آینده ایران هموار خواهیم کرد!
جواد قاسم آبادی
آموزگار تبعیدی، فروردین ماه ۱۴۰۴
ghassemabadi@yahoo.fr
(۱)
این قلم در حال تهیه رساله ای در اهمیت و لزوم تشکیل قوه مستقل «ورزش و بهزیستی» و سازمان دادن پنج قوای مستقل منتخب مستقیم مردم؛ جهت عدم تمرکز بیشتر قدرت و حرکت بسوی «نه دولت» است که تا پایان تابستان سال جاری به دو زبان، در اختیار علاقمندان به شکلگیری قدرت سیاسی و عدم تمرکز جغرافیایی و حقوقی قرار خواهد گرفت.(۲)
واقعیت این است که اگر فدائی ومجاهد اعدام شده اعدام نمی شدند و اگر رهبران انقلاب می شدند، حکومت استالینی درست میکردند و طرفداران جمهوری را ترور میکردند. استالین خیلی ترور کرد ولی میگفتند انقلابیه. انقلاب فراتسه هم ترور میکرد و گردنها را با گیوتین قطع میکرد. به شما پیشنهاد میکنم از خواب تاریخی تان بیرون بیائید.