توريست پولدار در کشور فقير
زندگی و قرض

تعطيل تابستان را در کجا گذارند يد؟ اگربرای تعطيلات از يک کشور ثروتمند به يک کشور” جهان سومی ” رفته باشيد ، حتما چيزی که در اين سفر بيش از همه خوشحا لتان ميکند اين است که آنجا جيب تان را خالی احساس نميکنيد و ميتوانيد از همه چيزهای خوب آن با خيال راحت لذت ببريد.همه چيز را مفت بخريد.
استفانی بلاک که مقيم نيويورک و تهيه کننده فيلم های مستند است ، مثل بسياری از آمريکائی ها که برای گذرانيدن تعطيلات به جامائيکا ميروند، بارها به اين کشور سفر کرده بود. جامائيکا کشور دريا، نخل، شن و موسيقی است و توريست ها را در اولين نگاه شيفته خود ميکند ، اما استفانی در جامائيکا فقط توريست نيست . او توريست و مستند ساز است. با نگاه توريست رويا ئی زيبا را می بيند که به حقيقت پيوسته و با نگاه مستند ساز واقعيت را می بيند که در فلاکت غرق شده ، جامائيکای فانتزی و جامائيکای مقروض در کنار هم و در برابر هم.
حاصل اين نگاه دو گانه استفانی بلاک فيلم ” زندگی و قرض” است که جايزه فستيوال لس آنجلس را به خود اختصاص داد و در تابستان گذشته تئاتر آن در آمريکا به روی صحنه رفت و توجه منتقدين را به خود جلب کرد. ديده بان حقوق بشر برگزاری نمايش آن را بر عهده گرفت.
طبيعت زيبای جامائيکا، طعم خوش زندگی در لذت جويی های متداول ساکنان هتل های اين کشور، موسيقی غنی که باهنرنمايی باب مارلی ، ملودی ميکرز، زيگی و استفن مارلی ، پيتر تاش و ديگران به اجرا در آمده و مباحثه جدی در مورد« يک مساله پيچيده» يعنی نقش صندوق بين المللی پول و بانک جهانی در اقتصاد جامائيکا و انعکاس آن در زندگی واقعی انسانها به زبان روايت « در ترکيب هنرمندانه ای در اين فيلم به کار رفته است.»
بلاک ميگويد او قبلا در مورد صندوق بين المللی پول و بانک جهانی زياد نميدانست و فکر ميکرد اينها موسسات خيريه بين المللی مشابه صليب سرخ هستند. اما وقتی فيلم مستند قبلی خود در باره کارگران مزارع شکر در فلوريدا را ميساخت تصميم گرفت در مورد اين موسسات تحقيق کند.اين تحقيق بود که کار را به تهيه فيلم “زندگی و قرض ” کشاند. فيلمی که منتقدين در باره آن گفته اند غير ممکن را ممکن کرده است. فيلمی که مساله خشکی چون سياست انطباق ساختاری و مباحثات پيچيده مربوط به بازار صادرات و تجارت آزاد را در قالب سرگذشت زنده و جذاب ارائه داده است.
بلاک ميگويد بعضی از او انتقاد کرده اند که فيلمش توريست ها را به سخره گرفته است. او ميگويد ” استفاده از توريسم مبنای روشی است که من برای تعريف داستانم انتخاب کرده ام. من توريستها را مسخره نميکنم . توريست خود من هستم. مثال زنده مردمی که ازکشورهای ثروتمند ميايند و چيزی در باره زندگی ، بيرون از هتلی که در آن زندگی ميکنند نميدانند.” .
بلاک دوربين را يک طرف اين در قرار نداده بلکه دايما از بيرون به درون و بالعکس حرکت ميکند. يک بخش از فيلم با اين صحنه ختم ميشود که چندين تن شير تازه را دور ميريزند چون توليد کننده نميتواند آنرا بفروشد. و صدای توليد کننده شير شنيده ميشود که ميگويد ” اين نظم جديد به آن معنی است که ديگر در مبادله اجناس قاعده ای در کارنخواهد بود”. شرکت او مجبور شده توليد شير را از چند ميليون ليتردر روز به 600 ليتردر روز کاهش دهد چون صندوق بين المللی، جامائيکا را وادار کرده است که همه يارانه ها به کشاورزان را قطع کند وهيچ کنترلی برواردات شير اعمال نکند.
استانلی فيشر ، معاون سابق صندوق بين المللی پس از اين صحنه نشان داده ميشود که توضيح ميدهد اگر اين قرار صندوق به اجرا گذاشته نشود همه اعتبارات اعطايی به جامائيکا قطع خواهد شد.
بلاک در صحنه ديگر نخست وزيراسبق جامائيکا، مايکل مانلی را معرفی ميکند، مانلی براساس برنامه ای که با مقررات صندوق بين المللی انطباق نداشت انتخاب شده بود .او در يک مصاحبه ای تاثير گذار توضيح ميدهد که چگونه مجبور شده است اولين توافق نامه با صندوق را برای گرفتن وا م امضاء کند، چون هيچ آلبرناتيوديگری نداشت .”اين يک طرح گلوبال برای جهان سوم است .”
” رفتن به صندوق و امضای آن توافقنامه يکی از تلخترين و جانکاه ترين تجارب زندگی من بود. حتی يک کشور وجود ندارد که اين توافقات را با صندوق به اجرادر آورده باشد و سيستم آموزش خوب، سيستم کشاورزی خوب و سيستم بهداشت خوب داشته باشد… همه انها در زنجير استعمار کهنه گير افتاده اند. “
ازاستفانی بلاک پرسيدند آيا او مردم کشورهای ثروتمند را مسئول فلاکت مردمی ميداند که قربانی اين سياستها هستند. اوپاسخ ميدهد: ” خوب، موضوع فيلم همين است ،اين سوالی است که وقتی فيلم را ميساختم از خودم ميکردم. نقش من در اين رابطه چيست؟ آيا اگر کشورم بزرگترين نقش را در اقتصاد اين کشور داشته باشد ، ايا من به نحوی مقصرم؟”
زهره سحرخيز
Comments
توريست پولدار در کشور فقير — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>