تغییر پارادایم در رشد اقتصادی ویتنام
محمد حسین یحیایی
انقلاب 1917 در روسیه تغییرات مهمی در جنبش های اجتماعی، سیاسی و اقتصادی در جهان بوجود آورد، جنبش هایی با گرایش های چپ در مبارزه با استثمار و امپریالیسم در آسیا بویژه در کشور وسیع «چین » با انبوه جمعیت پا گرفت و در مدت کوتاهی در منطقه گسترش یافت. در نیمه اول قرن بیستم انقلابی به رهبری « مائو » که مبارزه را از اوایل دهه دوم قرن بیستم تحت تاثیر انقلاب روسیه آغاز کرده بود و با پیمودن 9 هزار کیلومتر روستائیان را سازماندهی کرده بود تحقق یافت ( 1949 ) تا عدالت را در روستا های پرجمعیت چین برقرار سازد، از این رو انقلاب در چین ،انقلاب دهقانی نام گرفت. اتقلاب در فراز و فرود خود از مراحل گوناگون و گاهی به شدت دردناکی گذشت، مائو در همه مراحل تکرار می کرد که ما سوسیالیزم را با مشخصات چینی پیاده می کنیم.
نخست همه زمین های کشاورزی مصادره و برای کشت به صورت اشتراکی درآمد و برداشت ومحصول به شدت و سرعت کاهش یافت و در دهه نخست انقلاب تعداد زیادی از فرط گرسنگی جان باختند، در همه این مدت پروپاگاندای حزبی گاهی همراه با خشونت ادامه یافت و در گفتار خود کاش محصول را ناشی از تغییرات آب و هوایی نامید. تا نارسایی های عملکرد خود را پنهان کند..قحطی و گرسنگی ناخشنودی را در بین روستایی ها هم افزایش داد. مائو به ابتکار دیگری با عنوان « انقلاب فرهنگی » دست زد و تصفیه های فراوانی در درون حزب و جامعه روی داد، مائو فریاد می زد که ما تنها با امپریالیسم خارجی رودر رو نیستیم، گروهی در درون حزب لانه کردند و مانع پیشرفت انقلاب و اهداف آن می شوند، با این سیاست و روش خشن، تعدادی از رفقای دیرین و نزدیک مائو کشته و یا به حاشیه رانده شدند که برخی از آنان بعد از مائو در تغییر سیاست های حزبی بسیار موثر بودند. یکی از این شخصیت های حزبی « دنگ شیاء پینگ » بود که بعد از انقلاب فرهنگی در حاشیه قرار گرفته بود. بعد از مرگ مائو در سال 1976 دنگ به حزب باز گشت و رهبری آن را در دست گرفت. دنگ برای برون رفت از بحران و قحطی به سیاست « نپ » لنین روی آورد و با این طرح به دهقانان اجازه داده شد که برای خود کشت کنند و بخشی از آن را به دولت بفروشند و در حوزه صنعت هم با تغییراتی تلاش ورزیدند که بهره وری را افزایش دهند، همه این تلاش ها نتوانست چمبره فقر را بدرد و تولید و محصول را در حوزه های گوناگونی اقتصادی را افزایش دهد، حزب تنها در حوزه های آموزش و بهداشت به بخش های مهمی از اهداف خود دست یافت، ولی تنش در جامعه رو به کاهش نبود و جامعه نیاز به پوست اندازی داشت.
دنگ همراه با برخی از دوستان خود به فکر طرح جدیدی افتاد که خوشآیند همه اعضای 8 نفره رهبری حزب نبود ولی اصرار بی وقفه و مداوم دنگ زمینه این طرح جدید را در سال 1978 با نام سیاست « درهای باز » فراهم آورد. در همین دوران تعدادی را برای آموزه های اقتصادی، مدیریتی و آشنایی با شرکت های سرمایه گذاری و دانش بنیان به کشور های اروپایی و آمریکا فرستاد. و از شخصییت مهم اقتصادی که جایزه نوبل اقتصاد را کسب کرده بود و در برخی کز کشور ها بعنوان مشاور کار کرده بود به چین دعوت شد.این شخصییت برجسته « میلتون فریدمن » از بنیان گذاران مکتب شیکاگو بود که به شدت نئولیبرالیسم را تشویق و تنها راه حل وبرون رفت از بحران اقتصادی و اجتماعی را کاربرد آن می دانست ( فریدمن در خانواده فقیری بدنیا آمده بود و در نوجوانی گرایش های سوسیالیستی داشت که با مهاجرت به ایالات متحده و تحصیل در رشته اقتصاد تغییر موضع داده بود ) فریدمن با آموزه های « آدام اسمیت » آشنایی کامل داشت و بر این باور بود که بازار آزاد با عملکرد خود اعجاز می کند و دست پنهان آن به فقر زدایی می انجامد. فریدمن در سال 1980 روانه چین شد تا سلسله آموزه های خود را با چینی ها در میان بگذارد.
فریدمن مخالف مداخله حزب و دولت در امور اقتصادی بود، ولی مخالفت های جدی در درون رهبری حزب مانع از آن می شد که بتواند خواسته های خود را اجرایی کند، در نتیجه از حزب خواست مناطقی را با نام « مناطق آزاد اقتصادی » در نظر بگیرد و در آن مناطق جذب سرمایه از بیرون و درون تشویق شود و امنیت لازم هم برای آن سرمایه ها تامین شود. دنگ این مناطق را « مناطق رشد اقتصاد ملی » نامید، هر چند در این مناطق برخی از نزدیکان رده های بالای حزبی با استفاده از موقعیت خود به سرعت صاحب سرمایه شدند، آنان از ارز دو نرخی استفاده کرده، پروژه های بزرگ را در دست گرفتند، فساد مالی، اقتصادی و خدماتی به سرعت افزایش یافت، در این مناطق دیگر سخن از خدمات بیمه ای ، درمانی، حتی تامین سرپناه برای زحمتکشان نبود و دنگ فریاد می کرد که ما به سوی بازار آزاد سوسیالیستی خود به پیش می رویم و ما سوسیالیسم خود را خواهیم آفرید…
.این روند خوشآیند همگان نبود، دوگانگی فقر و ثروت بار دیگر در جامعه هویدا و خودنمایی می کرد و انعکاس آن در رهبری 8 نفره حزب مشاهده می شد، تنش در حال افزایش بود ولی سیاست های اقتصادی دنگ پیش می رفت، در این میان فروپاشی اتحاد شوروی هم در میان جوانان بویژه دانشجویان تاثیر گذار شده بود تا نگرانی، ناخشنودی و خواسته های خود را به نمایش بگذارند ( 15 آوریل 1989 اعتراض دانشجویان به میدان بزرگ تیان آن من پکن کشیده شد و تعداد زیادی کشته و یا دستگیر شدند ). هرچند دنگ از این جنبش جان سالم به در برد و قدرت خود را حفظ کرد ولی تغییرات مهمی در رهبری حزب بوجود آمد. رهبری حزب روی به جوان گرایی آورد تا جامعه را از التهاب بیشتر بازدارند و روابط خود را با توده های مردمی گسترش دهند. در این راستا رهبری حزب به « جیانگ زمین » سپرده شد و جیانگ زمین سیاست های اقتصادی دنگ را ادامه داد و با نهاد های مهم اقتصادی جهان ارتباط برقرار کرد، در اولین فرصت به و ت او ( سازمان تجارت جهانی ) پیوست، تا حجم تجاری خود را با جهان افزایش دهد و به جذب سرمایه سرعت بخشد .گذر زمان به نفع اقتصاد چین عمل می کرد، 80 درصد از تولید در آتلیه های کوچک و خانگی تولید می شد، شهر نشینی سرعت می یافت و اقتصاد بر پایه های صادرات محور رشد می کرد و نشانه های فقر هم از جامعه زدوده می شد. حزب و دولت همچنان بر تولید، عملکرد شرکت های بزرگ و انباشت سرمایه نظارت می کرد. از یک سو نیروی کار ارزان و فعال و از سوی دیگر ارتباط با غرب و نفوذ در بازار های جهانی زمینه رشد بالا را سال های طولانی فراهم کرد و اقتصاد چین را به دومین اقتصاد بزرگ جهان تبدیل کرد که پیش بینی می شود در چند سال آینده به اقتصاد نخست ارتقاع خواهد یافت.چین با سرمایه گذاری های هنگفت در پروژه های گوناگون در جهان و بازسازی راه ابریشم با عنوان جدید آن « جاده و کمربند » مسیر خود را به بازار های جهانی هموار می سازد
ما برای درک و فهم اقتصاد ویتنام نخست بصورت خلاصه به روند رو به رشد اقتصاد چین پرداختیم زیرا اقتصاد ویتنام به شکل کلی آن، الگو برداری از اقتصاد چین است، هرچند ویتنامی ها بر این باورند که جامعه ویتنام ویژگی های خود را دارد و در مسیر خود حرکت می کند.آنان اقتصاد خود را « ببر اقتصادی » آسیا می نامند و بر این باورند که تا سال 2050 در ردیف 10 کشور برتر اقتصاد قرار خواهند گرفت.
ویتنام با تاریخ کهن، سال ها زیر سلطه چین، کامبوج و تایلند قرار داشت، با آمدن اروپایی ها در اواخر قرن 18 و 19 به مستعمره فرانسه در آمد و با انقلاب روسیه در سال 1917 به فکر رهایی از استعمار افتاد و گروه های چپگرا به رهبری « هوشی مین » شکل گرفت. هوشی مین راه سخت، دشوار و پر از موانعی در سر راه داشت که باید با درایت و هشیاری از آن عبور می کرد.جنگ دوم جهانی و موفقیت های شوروی در مهار فاشیسم جنبش استقلال طلبانه را در این منطقه تقویت کرد، ویتنام هرچند مدت کوتاهی در جنگ دوم مورد تجاوز ژاپن قرار گرفت ولی با مبارزه پی گیر استقلال خود را در سال 1945 بدست آورد. ولی به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شد که شمال از کمک های اتحاد شوروی برخوردار بود و به مبارزه خود ادامه می داد و جنوب از سوی کشور های غربی با ساختار های سرمایه داری حمایت می شد، در سال های بعد پای ایالات متحده ( 1955 ) به منطقه باز شد تا جنگ « دومینو » را برای پیشگیری از گسترش کمونیسم پیش ببرد. جنگ بسیار خشن، ویرانگر با تلافات فراوان بین جنوب و شمال سال ها بطول انجامید، ایالات متحده در سال 1973 به این نتیجه رسید که در این جنگ ویرانگر بازنده خواهد شد و به اقتصاد آن ضربات سهمگینی وارد خواهد آمد ( برای نخستین بار در دوران جنگ ویتنام ارزش دلار پائین آمد و پشتیبانی دلار از طلا از بین رفت ) و در نهایت جنگ ویتنام با پیروزی بخش شمالی به رهبری هوشی مین در سال 1975 به پایان رسید.
ویتنام هم مانند چین سال های سخت و دشواری از سر گذراند، زمین های زراعی مصادره و تعاونی های روستایی تشکیل شد و دهقانان به کارگران روز مزد تبدیل شدند و برداشت محصول به شدت کاهش یافت تا جائیکه ویتنام از صادرکننده برنج گرفتار گرسنگی شد. ( « کلودیا وایتر » در کتاب خود با عنوان « کنفوسیوس و مارکس در رودخانه سرخ به آن پرداخته است )مردم ویتنام در دوران های مختلف رفتار های گوناگونی از خود نشان دادند، افرادی که بین سال های 1950 تا 1975 بدنیا آمدند و به نسل « پل » خوانده می شوند با جنگ، گرسنگی و جنگ آشنا هستند، با ایالات متحده، کامبوج و حتی چین جنگیدند، این گروه از حزب و مقامات سیاسی گاهی به علت علاقه و گاهی دیگر به علت ترس از حزب و مقامات حرف شنوی دارند، در بیشتر موارد سکوت را ترجیح می دهند ولی نسل های بعدی به دنبال رفاه، تولید و انباشت سرمایه اند. مردم ویتنام.تا پیش از دهه 90 به کمک های شوروی دل بسته بودند که با فروپاشی، آن هم به پایان رسید و مجبور به پذیرش و تغییر ریل شدند، البته رهبری حزب متوجه رفتار جوانان، بی پروایی آنان و برپایی تنش در جامعه شده بود و در موارد زیادی چشم خود را به انباشت و گسترش بازار آزاد می بست تا بازار رونق گیرد، دیگر به قیمت ها، اجاره بها و تخلفات اقتصادی توجه چندانی نمی کرد تا جامعه در مسیر دیگری قرار گیرد، ولی همزمان به عدالت اجنماعی و کاهش فقر توجه داشت نام این سیاست جدید اقتصادی را « فارائو » یعنی خط شکنی گذاشتند و پیشبرد این سیاست در کنگره ششم حزب در سال 1986 بازتاب یافت و پروژه مهم « دوی موی » ( نوسازی ) را در پیش گرفت.در این کنگره نخست به انتقاد از خود و عملکرد حزب پرداختند که دست آورد آن تورم، پائین بودن بهره وری، کاهش تولید ، بیکاری گسترده، فساد اداری و اجرایی و… بوده است. در پی آن در سال 1987 قانون جذب سرمایه و تجارت با جهان به تصویب رسید و امنیت سرمایه مورد توجه قرار گرفت و گفته شد که سرمایه ها هرگز مصادره نخواهند شد.با این قانون کنترل قیمت ها و یارانه ها حذف شدند، تعرفه های گمرکی برداشته شد، شرکت های تولیدی و تجاری اجازه استخدام تا 10 نفر را پیدا کردند، نظام بانکی و قوانین دست و پا گیر به نفع سرمایه تغییر کرد.همزمان کارخانه ها، موسسات و زمین های مصادره شده به صاحبان آنها برگردانده شد، در این راستا قوانین و آئین نامه های اجرایی آن آماده شد
ویتنام در اولین فرصت به نهاد ها و موسسات جهانی و منطقه ای پیوست، سازمان تجارت جهانی ( وی تی او )، سازمان کشور های جنوب شرقی ( آسه آن )، سازمان منطقه ای اقتصادی و فرهنگی ( شامل اندونزی، مالزی، تایلند، سنگاپور، فیلیپین )، توافقنامه جامع و پیشرفته ترانس پاسفیک ( ژاپن، کانادا، استرالیا، نیوزلند، مکزیک )، توافق نامه مشارکت اقتصادی جامع منطقه ای با شرکت 15 کشور از جمله چین و کره جنوبی، سازمان همکاری اقتصادی آسیا—پاسیفیک، بانک توسعه آسیایی برای سرمایه گذاری منطقه ای و توسعه، سازمان تجارت و توسعه سازمان ملل و چندین موسسه دیگر که نشانگر همکاری و گسترش تجارت با جهان است.
ویتنام با گسترش تجارت با جهان به رفاه نسبی دست یافت و میزان فقر که پیشتر ها بالای 60 درصد بود به به زیر 5 درصد کاهش یافت، این در حالی است که آموزه های هوشی مین در اشراکی کردن زمین ها و ملی کردن شرکت های خارجی و داخلی دیگر تحقق نمی یافت. برداشت محصولات کشاورزی در این دوره کاهش یافته بود ( رشد کشاورزی در برنامه دوم توسعه بین سال های 1976 تا 1980 بین 8 تا 10 درصد پیش بینی شده بود که تنها در 2 درصد باقی ماند ) در نتیجه تغییر در سیاست های حزبی اجتناب ناپذیر بود.بعد از سال 1986 دیگر ویتنام با تدابیر جدید نیازی به کمک های خارجی نداشت و ورود سرمایه های خارجی همچنان رو به افزایش بود از سوی دیگر ویتنام پر جمعیت ( بیش از 100 میلیون نفر ) . در این دوره هنوز کالاهایی را تولید و صادر می کرد که ارزش افزوده کمتری داشتند ( محصولات کشاورزی، دریایی، پوشاک، کفش و غیره ).
در سال 2001 ویتنام توافق نامه تجاری با ایالات متحده امضاء کرد و به صدور کالا با ارزش افزوده بیشتر و بالاتر پرداخت از جمله آنها کوشی تلفن، رایانه، لوازم الکتریکی که به سرعت تولید سرانه ناخالص را بالا برد و در بین سال های اواخر دهه نود تا سال 2017 به 5 برابر افزایش یافت، البته باید گفت که هنوز هم بزرگترین شریک تجاری ویتنام جمهوری مردمی چین است که در سال 2024 به بیش از 205 میلیارد دلار رسید، ایالات متحده با 134 میلیارد در ردیف دوم و تایلند که عضو آسه آن است از 18 میلیارد دلار گذشت ویتنام هنوز به جذب سرمایه ادامه می دهد و در سال 2024 حجم آن از 37 میلیارد دلار تجاوز کرد و همچنان رو به افزایش ادامه دارد.
ویتنام هم مانند چین از سوی حزب کمونیست اداره می شود و حزب واحد در آن حکم می راند، این احزاب بر این باورند که سیاست آنها همراه با کنترل سرمایه، عدالت را در جامعه می گستراند، امنیت را تامین می کند و کشور را از گرسنگی، فقر، بحران، بیسوادی رها می سازد و سیاست ورزی های آنها با روحیه مردم هم سازگاری دارد. ویتنام همواره تکرار می کند که ما « اقتصاد بازار سوسیالیستی » برپا می کنیم. با اجرای این سیاست و ایجاد ثبات به پیشرفت خود ادامه می دهیم و میزان رفاه مردم را بالا می بریم، ( البته باید به ثروت اندوزی برخی با استفاده از موقعیت سیاسی، کسری شدید بودجه، تورم و ضعف پول ملی اشاره کرد که همچنان ادامه دارد )ویتنام و چین بنظر می رسد با ثبات سیاسی به پیشرفت خود ادامه دهند و میزان رفاه را بالا ببرند، البته انقلاب تمام عیاری که از سوی مائو و هوشی مین رهبری و پیروز شدند در آینده به چه سرنوشتی دچار خواهند شد؟ پرسش اصلی است. آیا پیشرفشان دوران ساز خواهد بود؟ باید منتظر تاریخ و آینده بود….
محمد حسین یحیایی
mhyahyai@yahoo.se..
Comments
تغییر پارادایم در رشد اقتصادی ویتنام <br> محمد حسین یحیایی — بدون دیدگاه
HTML tags allowed in your comment: <a href="" title=""> <abbr title=""> <acronym title=""> <b> <blockquote cite=""> <cite> <code> <del datetime=""> <em> <i> <q cite=""> <s> <strike> <strong>